روضه شروع شده بود. صدای نالهها که آزاد شد، تن دخترک لرزید. میان گریه حواسم جمع او بود. اشکهایم را تندتند پس زدم و دستم را دور شانههایش حلقه کردم.
نمیدانم چرا قدمهایم میلرزید؟ چادرم را روی سر جابهجا کردم و وارد کلاسی شدم که چند دقیقه قبل، معاون مدرسه با آه جگرسوزی از دانشآموزانش یاد کرده بود.
عصربهعصر مینشست روی تکپله جلوی خانه و توی کوچه منتظر آمدن مامان میشد. به خیالش ماهطلعت رفته بود از بازار روز خرید کند و برگردد.
این روزها که نقل محافل، یاد و نامی از شهید چمران است، به دنبال دکتر مصطفی چمران، فارغالتحصیل از دانشگاه برکلی آمریکا و فعال نظامی در خطه مصر و لبنان بودیم؛ تا بلکه این درهمپیچیدگی مرزهای جغرافیایی توجیه شود و شهادت او را در کوههای دهلاویه معنا بخشد.
معمولیبودن همیشه بد نیست؛ اگر نگاهمان به قضیه فرق کند؛ آنموقع زندگی آسانتر میشود و دیگر کسی بهخاطر ذاتیاتش فخرفروشی نمیکند.