به گزارش اصفهان زیبا؛ شما زندگی را زندگی میکنید یا خیر؟ کمتر فردی را میبینیم که واقعا زندگی را زندگی کند. اغلب زندگی نزیستهای دارند؛ اما بر این تصورند که زندگی میکنند! این موضوع عاملی شد تا استاد محمدعلی شهبازی، روانشناس و مدرس رشد فردی و بنیانگذار مؤسسه اصل من، در مجموعه فرهنگی باغ نوش به آن بپردازد. برای اطلاع از آن، ما را همراهی کنید.
شما بهعنوان یک انسان چقدر زندگی کردهاید؟ مثلا شما مادران زندگی را چقدر زندگی کردهاید؟ اگر زندگی نکردهاید، ببینید باید چه کرد تا زندگی را زندگی کرد؟ روانشناسی میگوید: انسانها به میزان زندگی نزیسته خود، دنبال این هستند که فرزندان و اطرافیانشان را به سمت زندگیکردن، آنهم بهصورت افراطگونه، هل دهند! اما این رویه اشتباه است؛ خودتان زندگی را زندگی کنید و اجازه دهید فرزندان هم خودشان باشند و زندگی را زندگی کنند.
عوامل زندگی را زندگینکردن
بیتصمیمی: اولین عاملی که باعث میشود زندگی نزیستهای داشته باشید، بیتصمیمی است. تصمیمنداشتن در زندگی استرس ایجاد میکند؛ مثلا شما 10 تصمیم میگیرید؛ اما فقط یکی از آنها را انتخاب میکنید و بهخاطر انجامندادن بقیه دچار استرس میشوید؛ مثل زمان خواستگاری که بهخاطر دودلبودن در انتخاب دچار استرس میشوید. درواقع دلیل استرس شما، بیتصمیمی شماست.
بیتصمیمی مثل موریانه به جان شما میافتد و سالها افسوس آن را میخورید و در بزرگسالی دچار افسردگی میشوید. یکی از مواردی که نمیگذارد زندگی را زندگی کرد، تصمیمنگرفتن است.ببینید، من زمانی که متوجه شدم زندگی را زندگی نمیکنم، از شغلی که دوست نداشتم، استعفا دادم و به این شغل فعلی گرایش یافتم و درست از همان زمان بود که حس کردم واقعا دارم زندگی میکنم؛ چون لذت واقعی را میفهمم.
احساس پوچی: یکی دیگر از عوامل زندگی نزیسته، احساس پوچی است.
در این وضعیت حس بیفایدهبودن دارید. در قدیم این احساس وجود نداشت و هر فردی احساس ارزشمندی میکرد؛ اما حال چنین نیست!امروزه فضای مجازی از عوامل حس پوچی است.
در این فضا چیزهایی میبینید که به خود ناامید میشوید؛ درواقع میتوان گفت که عصر امروز، عصر پوچی است! این را بدانید که حس پوچی از بیهدفی ایجاد میشود و بیهدفی از بیمعنابودن در زندگی میآید؛ بنابراین اگر در زندگی معنا یافتید، هدف در زندگی پیدا میشود؛ اما بدین منظور باید خودتان پیشقدم شوید. در قرآن کریم آمده است که معبود ما میگوید: من حال کسی را عوض نمیکنم؛ مگر اینکه خود حال خودش را عوض کند. بدانید انسانی میتواند برای خود معنایی تعریف کند که اول خود را بشناسد: از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟…
با این اوصاف ببینید معنا و ارزش و آرزوهای شما چیست؟
پروفسور مایکل فریش در نظریه کیفیت زندگیدرمانی 16 بعد از زندگی را تعریف کرده است؛ این در حالی است که اغلب ما تنها از بخش اندکی از این ابعاد آگاهی داریم.
حال ببینید چطور میتوان معنای زندگی را پیدا کرد؟ وقتی به خودشناسی برسید؛ مثلا اولین ارزش شما سلامتی است؛ اما ببینید آیا این ارزش نظر خودتان است یا از ایده دیگران ناشی میشود؟
میتوانید به این منظور ببینید آیا حس خوبی به ارزش خود دارید یا خیر؟ اگر حستان به آن خوب نبود، بدانید این ایده خودتان نیست و درواقع به شما تزریق شده است؛ ضمنا اگر نمیدانید ارزشهای اولیه شما چیست، خودتان را نشناختهاید؛ بنابراین اول باید خود را بشناسید، با استعدادها، علائق و تواناییهایتان بهخوبی آشنا شوید، بعد اقدام کنید.
ناگفته نماند که برخی از شما نمیدانید ارزشتان چیست؛ حتی در جایی هم موفق میشوید، اما حالتان خوب نیست و حس خوبی ندارید. این نشانه این است که خود را نشناختهاید و ارزش خود را نمیدانید.
توجه داشته باشید که هرچیزی در این جهان به شما داده شود، جهان به جای آن، از شما مطالبه میکند؛ مثل دموبازدم. اگر پس ندهید، بهزور از شما میگیرد. مهمترین مطالبه جهان از شما، زیستنِ زندگی است.
اگر زندگی نکردید، تاوان آن را خواهید داد. در توضیح بیشتر باید گفت؛ مطالبه هستی، رسالت فرد است؛ یعنی ببینید جهان شما را برای چه خلق کرده است؟
حضرت موسی(ع) در بیابانی به سنگی رسید. وقتی کرمی از آن بیرون آمد، گفت: خدایا این کرم را برای چه خلق کردهای؟ خدا پاسخ داد: اتفاقا این کرم همین سؤال را بارها درباره تو پرسیده است! حال ببینید استاندارد زندگی شما چیست و بایدها و نبایدهای شما کداماند؟
خودتنبیهگری: خـیلی از شمـا ناخودآگاه نمیخواهید پیشرفت کنید. خیلیها خوشبختی را از خود دور میکنند و خود را لایق آن نمیدانند!
شنیدهاید که برخی از والدین میگویند: ما زیر بار زندگی له شدیم. آنها اینگونه حس حقارت را به فرزندان منتقل میکنند و این تصور شکل میگیرد که آنها نیز باید چنین باشند و زیر بار زندگی له شوند!
در غیر این صورت اگر در کاری موفق شوند، حس بدی دارند؛ یعنی خیلی از شما نمیتوانید حال خوب و موفقیت را بپذیرید و عذابوجدان میگیرید؛ اما باید بدانید که این باور عوارض دارد و بر تمام زندگیتان اثر میگذارد.
راهکار
به نظر شما راهکار زندگی را زندگیکردن چیست و با چه راهکارهایی میتوان به این مهم دستیافت؟
راهکار زندگی را زندگیکردن، تبدیل بالقوه به بالفعل است؛ یعنی باید تلاش کنید و توانمندیهایی را که درون شماست، به عمل تبدیل کنید.
یادتان باشد اگر شما در زندگی نقشی نداشته باشید، حس خوبی نخواهید داشت و نمیتوانید کاری را از پیش ببرید؛. بنابراین هدف و نقش و رسالتتان را در زندگی بیابید تا ضمن بدهیتان به هستی، همیشه حسوحال خوبی داشته باشید.
بسیار عالی