به گزارش اصفهان زیبا؛ واقعه عاشورا در منابع تاریخی همواره بهصورت مبسوط و گسترده انعکاس یافته است. این پدیده در حالی است که معمولا در ثبت وقایع تاریخی، پیروزیها، برجسته میشود و ردپایی از شکستها و ناکامیها دیده نمیشود.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا در واقعه کربلا باوجود شکست ظاهری امامحسین(ع) و یارانش، بازتاب وسیعی از این اتفاق در منابع مختلف تاریخی، ادبیاتی، اجتماعی و … رخ داده است.
به این منظور و جهت آشنایی بیشتر با منابع تاریخی اولیه نقل وقایع کربلا، «اصفهانزیبا» مصاحبهای را با حسین عزیزی، عضو هیئتعلمی دانشکده معارف اسلامی دانشگاه اصفهان، ترتیب داده است.
چرا با وجود شهادت امام حسین(ع) و یارانشان در واقعه عاشورا و بازماندن لشکر دشمن در این واقعه، سهم این واقعه در میراث تاریخی شیعیان تا این اندازه برجسته است؟
همواره در طول تاریخ، مردان و زنانی وجود دارند که ارادههای بشری را ناخودآگاه بهسوی خود میکشند و فاتحان قلبها لقب میگیرند؛ اما دراینمیان برخی را باید امیر فتوحات و سرور نامآوران نامید که همه شواهد نشاندهنده آن است که حسینبنعلی(ع) در قله این جایگاه قرار دارد.
بر همگان آشکار است که او نه فاتح سرزمینی بود و نه فرمانروای شهری شد؛ بلکه بهظاهر در نبرد عاشورا، شکست خورد و همه هستیاش را از کف داد؛ اما جریان تاریخنگاری، برخلاف خواسته حاکمان و فاتحان این پیکار رقم خورد و نیمروز از آخرین لحظههای حیات سیدالشهدا و یارانش، سهم بزرگی از تاریخ اسلام را به خود اختصاص داد.
آنچه بر سیدالشهدا گذشت، نشان داد که فاتحان تاریخی غالبا مغلوب تاریخاند، نه فاتح تاریخ.
فتح تاریخ، اسباب و نیروی دیگری را میطلبد و آن نیرو در افرادی همچون حسین بن علی (ع) به ودیعه گذاشته شده است.
میراث مکتوب مسلمین، این حقیقت را اثبات میکند که ردپای حماسه حسینی در ادبیات و تاریخ بینظیر است. آخرین روز حیات او فراتر از تاریخ حیات سیاسی بسیاری از دولتها، دارای روایت، تاریخ، شعر، حماسه، موسیقی، هنر و … است. او کشوری نگشود و دولتی ننهاد؛ اما بهراستی فاتح تاریخ شد.
اما در مقابل، سرداران اموی در روز عاشورا پیروز میدان بودند و به جمع فاتحان تاریخی پیوستند. رسانه، قلم و روایت، سالهای سال در اختیار ایشان بود. علاوه بر این، آنها دهها سال، دشنام علی (ع) و آل او را سنت کرده بودند و بر آن اصرار میورزیدند؛ اما پس از واقعه کربلا، هیچ گزارش مهمی از آنها در خاطره تاریخ نماند.
علت ثبتنشدن تاریخ فاتحان ظاهری حادثه کربلا چه بود؟
در واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری، انتظار میرفت که فاتحان ظاهری، روایات خود از این ماجرا را نقل کنند و فاتح تاریخ شوند؛ اما چنین نشد و از جبهه یزیدیان، تقریبا چیزی برجای نماند؛ گویا آنان شکستخورده بودند و حسینبنعلی(ع) پیروز شده بود؛ چراکه امویان، تصمیم به فراموشی جنایات ننگین خود در کربلا گرفتند.
بهراستی، آنان برای کشتگان خود، متن و مقتل ننوشتند. شعر نسرودند و گنبد و بارگاه نساختند. این در حالی بود که بیشتر راویان و نویسندگان در جبهه خود آنها بودند؛ اما چنین نکردند و از آنان، خبر مهمی در دست نیست.
همواره افرادی که دارای تأثیر عمیق و متعالی در تاریخ بودهاند، در خصوص روایت و ثبت تاریخ خود، انگیزه مضاعف داشتهاند.
هر گروه و جامعهای که نقشآفرینی خود را در طول تاریخ از دست دهد، شوقی برای روایت و ثبت تاریخ خود ندارد؛ ازاینروست که ملتهای پیشرفته و تاریخساز، بیشترین ادبیات تاریخی بشر را تولید کردهاند.
در جبهه یزیدیان نیز به دلیل عدم وجود اهداف و نیتهای والا و متعالی و نبودن انگیزهای برای اقدامات مصلحانه، علاقهای به ثبت وقایع تاریخی آن حادثه مشاهده نمیشد.
کهنترین متون تاریخی که واقعه عاشورا در آن بهثبترسیده، کدام است؟
در قدیمیترین متون تاریخی، ردپایی از وقایع عاشورا به چشم میخورد. حیات معنوی و حماسی امامحسین(ع) در باور شیعی، تجسم و عینیت قرآن در زمان است. این حیات سیاسی، همچون قرآن، فرهنگ و هنر وابسته به خود دارد.
ازجمله متون تاریخی تألیف شده راجعبه واقعه عاشورا و زندگی امامحسین(ع)، میتوان به منابع دست اول به این شرح اشاره کرد: کتاب وقعه الطف ابومخنف لوط بنیحیی (متوفی ۱۵۷ق) که جزو کتابهای مقتل بوده و اکنون دیگر در دسترس نیست.
ابنکثیر مورخ معروف، آن را مرجع اساسی مورخان بزرگی همچون طبری در گزارش مقتل سیدالشهدا میداند. اگرچه این کتاب تا قرن هفتم هجری موجود بوده، اما مقتل بازسازیشده از آن نشان میدهد که حجم روایات آن درباره واقعه عاشورا بینظیر بوده است.
اثر دوم، کتاب الطبقات الکبیر محمدبن سعد (متوفی ۲۳۰ ق) در تاریخ و سیرهشناسی بوده که مشتمل بر بخشی از زندگینامه و مقتل امام حسین (ع) است.
ابنسعد در این کتاب، پساز معرفی صحابه، در ذیل طبقه پنجم آنها، حدود ۱۵۰ صفحه از کتابش را به امام حسینبنعلی (ع) اختصاص داده و به ذکر مقتل و پیامدهای اجتماعی سیاسی و مدایح و مراثی آن پرداخته است؛ همچنین او شرححالی در شخصیتهای مردان و زنان سپاه امام و فهرست شهدای کربلا دارد.
این در حالی است که ابنسعد، ذیل طبقه اول تابعین، تنها چند سطر به شرححال عمربنسعد پرداخته که مهمترین بخش این شرححال، نقش او در شهادت امامحسین(ع) است.
انساب الاشراف احمد بن یحیی جابر بلاذری (متوفی ۲۷۸ ق) یکی دیگر از متون کهن تاریخی است که مانند اثر معروف فتوحالبلدان بهصورت مبسوط و در قالبی انتقادی نوشته شده است.
در جلد سوم این کتاب، حجم بزرگی از گزارشهای تاریخی درباره امامحسین(ع) از ماجرای هجرت آن حضرت از مدینه تا مقتل ایشان در کربلا روایت شده است.
او مقتل سیدالشهدا را ذیل جلد پنجم نیز مجدد بهاختصار گزارش کرده است؛ این در حالی است که بیشترین گزارشها در شرححال یزیدبنمعاویه در این کتاب، مربوط به فاجعه آتشزدن کعبه و واقعه حره است و هیچ افتخاری از او نقل نشده است.
شرححال عبیداللهبنزیاد نیز همینگونه است و بلاذری، فهرست هولناکی از کشتهشدگان به دست عبیدالله را ارائه کرده است.
کتاب الاخبار الطوال ابوحنیفه محمد بن داود دینوری (متوفی ۲۸۲ ق) که حدود یکچهارم روایات آن به دوران حکمرانی امامعلی(ع) و مقتل امامحسین(ع) اختصاصیافته نیز به ثبت جریان کربلا پرداخته است و مانند دیگر کتب تاریخی، حجم روایات قیام و شهادت امامحسین(ع) در آن با حجم اخبار مهم آن زمان، یعنی دوران خلافت یزید همچون رخدادهای مرتبط با شخص عبدالله زبیر، جنگ حره، جنبش خوارج و … قابلمقایسه نیست.
تاریخ الأمم و الملوک و الرسل محمدبن جریربن رستم طبری (۲۲۴-۳۱۰ ق) در جامعیت و روش اسناد در بازه تاریخی سه سده اول اسلام بینظیر است و میتوان گفت که مفصلترین مقتل درباره عاشورای امام حسین (ع) بوده و بیشک، مهمترین مرجع مورخان بعدی برای این واقعه است.
کتاب تاریخ مدینه دمشق از ابوالقاسم بن عساکر دمشقی (۴۹۹-۵۷۱) نیز اثر دیگری است که نیمی از اخبار مربوط به حسینبنعلی (ع) را به ذکر مناقب و کرامات او و نیمی دیگر را به ذکر قیام و مقتل امام حسین(ع) اختصاص داده است.
در پایان متذکر میشوم که مردان و زنان بزرگی همچون حسینبنعلی (ع) هم جریان تاریخ و تاریخنگاری پساز خود را در دست دارند و آن را رهبری میکنند و هم یادشان، پیوسته در قلب و روح آدمیان حیات دارد و یادشان جاودانه است.
اگرچه فاتحان تاریخ، شاید بتوانند برای مدتی اندک، تاریخ را به سود خود بنویسند و قلمها را فتح کنند، آنان، نه توان فتح همه قلمها را دارند و نه قادر به فتح قلبهای آیندگان هستند.
تاریخ عاشورای حسینی، نمونه کاملی از این حقیقت است؛ ازنظر میدانی، اشکهای جاری عدالتخواهان، آزادیطلبان و دادخواهان شیعه و غیرشیعه و ازحیث نظری، ادبیات مکتوب و میراث بزرگ شعر عربی و فارسی و جریان مقتلنگاری از بهترین شواهد این فتح تاریخی حسینبنعلی (ع) بهشمار میرود.
اینکه چطور این رخداد حماسی که در نیمروز اتفاق افتاد، توانست قرنها ادبیات ملل و قبایل مختلف را تحت تأثیر قرار دهد، خود، معجزهای تاریخی است.