جمعی از نابینایان در گفت‌وگو با «اصفهان‌زیبا» از بی‌توجهی مسئولان می‌گویند:

رنج‌های نادیده نابینایان!

دنیای نابینایان رنگارنگ نیست؛ شرایط جامعه و فرهنگ‌سازی‌‌نکردن باعث شده است همه آن‌ها نتوانند در عرصه‌های مختلف حضور پیدا کنند و به اهداف خود برسند.

تاریخ انتشار: 10:24 - یکشنبه 1402/07/23
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
رنج‌های نادیده نابینایان!

به گزارش اصفهان زیبا؛ همه غم‌های عالم می‌نشیند توی دل راضیه؛ وقتی به او می‌گویند که نمی‌تواند در رشته کودکیاری تحصیل کند و باید برود توی مدارس دیگر و علوم انسانی بخواند؛ دختر 15ساله‌ای که از بدو تولد، جهان پشت پلک‌هایش تیره‌وتار بوده است و همین نابینایی‌اش هم باعث شده اولیای مدارس، او را از تحصیل در رشته کودکیاری منع کنند و به او بگویند که نمی‌تواند شانه به شانه هم‌کلاسی‌هایش، روی نیمکت‌های کلاس بنشیند و درس بخواند: «تا کلاس پنجم در مؤسسه شهید عابدی درس خواندم؛ اما آنجا کلاس ششم نداشت؛ بعد از آن تا کلاس نهم را در مدرسه عادی درس خواندم که اتفاقا نزدیک خانه‌مان هم بود.»

همه چیز تا این زمان، برای راضیه خوب پیش می‌رفت و او مثل دیگر دختران هم‌سن‌وسالش، وقتی که پشت نیمکت‌های کلاس درس می‌نشست، توی ذهنش رؤیا می‌بافت؛ مثلا اینکه درس بخواند و بتواند توی یک مهدکودک کار کند و با بچه‌های کوچک، دمخور شود.

واقعیت، اما آن‌طور نبود و روزگار خواب دیگری برای راضیه دیده بود: «معدلم 14 است و رشته کودکیاری را انتخاب کردم؛ اما حالا، مسئولان مدرسه می‌گویند که به‌خاطر نابینایی که دارم، نمی‌توانم در این رشته درس بخوانم و از پس آن برآیم. آن‌ها اصرار دارند که بروم توی مدارس عادی و آنجا علوم انسانی بخوانم. هرچه به آن‌ها اصرار می‌کنم که اصلا معدل من، طوری نیست که بتوانم در این رشته تحصیل کنم و من این رشته را دوست ندارم، اما گوش شنوایی وجود ندارد و آن‌ها روی حرف خود، پافشاری می‌کنند.»

پنبه آرزوهای راضیه زده شده است و این روزها دارد به خانه‌نشینی فکر می‌کند: «اگر مجبورم کنند که از تحصیل در این رشته انصراف بدهم و بروم رشته علوم انسانی، ترک تحصیل می‌کنم و اصلا قید درس‌خواندن را می‌زنم. چرا باید در این رشته درس بخوانم؟ نه به آن علاقه دارم و نه امیدی برای اینکه بعد از تحصیلم بتوانم برای خودم کاری پیدا کنم.»

بلاتکلیفی و ترس از آینده، مثل خوره افتاده است به جان راضیه و ذهنش را ناآرام کرده. این را مادرش می‌گوید؛ زنی میان‌سال که از دار دنیا همین یک دختر را دارد: «از ترس اینکه او را هنرستان اخراج کنند و به مدرسه دیگری بفرستند، افسردگی گرفته و همیشه مضطرب است. از طرف دیگر، یک ماه از شروع مدارس می‌گذرد؛ ولی هنوز برای دخترم معلم تلفیقی نفرستاده‌اند و او تکلیفش را نمی‌داند؛ مشاور مدرسه هم مدام من را صدا می‌زند و می‌گوید که باید او را از اینجا ببری و او توانایی تحصیل در این رشته را ندارد و بعد هم نمی‌تواند کار برای خودش پیدا کند.»

دنیایی بی رنگ!

دنیای نابینایان رنگارنگ نیست؛ شرایط جامعه و فرهنگ‌سازی‌‌نکردن باعث شده است همه آن‌ها نتوانند در عرصه‌های مختلف حضور پیدا کنند و به اهداف خود برسند.

دنیای آدم‌های نابینا مثل هم است. مخرج مشترک حرف‌هایشان را اگر بگیریم، به نداشتن شغل مناسب و مسکن و فراهم‌نبودن شرایط ازدواج می‌رسیم؛ مثل محمد که این روزها 32سالگی‌اش را طی می‌کند و لیسانس مشاوره و راهنمایی دارد. کامپیوتر بلد است و دستی هم در شعر و ادبیات دارد؛ اما هنوز نتوانسته است شغل پیدا کند و برای گذران زندگی با مشکل مواجه است.

او که با پدر و مادر و برادر نابینایش زندگی می‌کند، می‌گوید: «وقتی به اداره‌ها و مؤسسات مختلف برای پیداکردن کار می‌رویم، به ما می‌گویند شما باید بروید از بهزیستی بخواهید که برایتان کاری کند؛ بهزیستی اما می‌گوید که خودتان کار پیدا کنید و ما فقط برایتان معرفی صادر می‌کنیم؛ درواقع همه توپ را می‌اندازند توی زمین بهزیستی و این سازمان هم ما را از این اداره به آن اداره پاس می‌دهد و هیچ کاری برایمان نمی‌کند. این موضوع باعث شده است از 1394 که فارغ‌التحصیل شده‌ام، بیکار بمانم و خرجم با خانواده باشد.»

رنج بیکاری و نداشتن خانه و فراهم‌نبودن شرایط ازدواج، فقط مختص خود نابینایان نیست؛ پدر و مادر آن‌ها هم پابه‌پایشان رنج می‌کشند؛ از اینکه ثمره زندگی‌شان، کسی که برای بزرگ‌کردن و درس‌خواندنش، از زندگی خود زده‌اند، حالا در عنفوان جوانی خانه‌نشین شده‌ است: «پدر و مادرم، برای من و برادر نابینایم خیلی زحمت کشیده‌اند؛ اما حالا که می‌بینند، نمی‌توانیم زندگی معمولی خودمان را داشته باشیم، خیلی غصه می‌خورند.»

محمد می‌گوید که برای داشتن آینده‌ای بهتر، رنج‌ها و سختی‌های زیادی را تحمل کرده است: «سمیرم درس می‌خواندم. فکر کنید با این شرایط توی سرما و برف و بوران به دانشگاه می‌رفتم. وقت‌هایی که منابع صوتی‌مان در دسترس نبود، پدرم مجبور می‌شد، خودش ساعت‌ها وقت بگذارد و این منابع را گویاسازی کند. این همه سختی را تحمل کردم؛ اما هنوز در 32سالگی نتوانسته‌ام شغل پیدا کنم.»

می‌گوید او و برادرش در آزمون استخدامی آموزش‌وپرورش شرکت کرده‌اند؛ اما «نتوانستیم در مصاحبه شرکت کنیم. به ما گفتند، شما توانایی تدریس ندارید. اگر ما توانایی تدریس نداشتیم، آیا می‌توانستیم درس بخوانیم و کامپیوتر و مهارت‌های دیگر را یاد بگیریم؟ اگر مشکل اشتغال نابینایان حل شود، خیلی از مسائل دیگر آن‌ها هم حل خواهد شد؛ در غیر این صورت زندگی‌شان همیشه با اختلال روبه روست و توی خانواده سرخورده می‌شوند.»

برایمان کاری نمی‌کنند!

اسماعیل اکبری، جوان نابینای دیگری که این روزها در 36سالگی به‌سر می‌برد نیز مشکلاتی مشابه با محمد دارد.

اومی‌گوید به‌رغم اینکه مهارت‌هایی مثل منبت‌کاری و اپراتوری تلفن و… دارد، هنوز با خانواده‌اش زندگی می‌کند و نتوانسته است شغل پیدا کند و تشکیل خانواده بدهد: «اکنون با 650هزار مستمری که بهزیستی به من می‌دهد، زندگی می‌کنم و باقی مخارجم با خانواده‌ام است. نه توان تهیه مسکن دارم و نه شغل. هر جا برای کار می‌روم، می‌گویند تو به خاطر نابینایی توان کارکردن نداری.»

او لابه‌لای حرف‌هایش به سدمعبرها و رایگان‌نبودن بلیت مترو و اتوبوس نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «بارها شده که به‌خاطر سدمعبرها یا موانعی که توی مسیرم است، زمین خورده‌ام یا آسیب دیده‌ام.»

اسماعیل می‌گوید که باوجوداین، روزها بیکار نمی‌نشیند و به کلاس‌های مختلف می‌رود تا خودش را سرگرم کند: «توی مثبت زندگی برای نابینایان کلاس‌های متنوعی می‌گذارند. می‌روم آنجا تا مهارت‌های گوناگونی را یاد بگیرم و بتوانم در عرصه‌های مختلف در جامعه حضور پیدا کنم و به همه نشان دهم که معلولیت، محدودیت نیست.»

شیدا، دختر هشت‌ساله‌ای است که از بدو تولد نابینا بوده؛ مثل مادر و پدرش که آن‌ها هم هیچ‌گاه رنگ دنیا را ندیده‌اند. پدر شیدا می‌گوید با وجود اینکه خودش و همسر و فرزندش نابینا هستند، هنوز خانه ندارد و در خانه پدر و مادرش زندگی می‌کند.

او می‌گوید به خاطر نبود مدرسه عادی در محلی که زندگی می‌کند و عدم ثبت‌نام در محله‌های دیگر، فرزندش را به مدرسه غیرانتفاعی فرستاده است: «هزینه ثبت‌نام 15میلیون است که هنوز میزان زیادی از آن را نتوانسته‌ام جور کنم. کارمندم و تمام حقوقم کفاف هزینه‌هایمان را نمی‌دهد؛ بهزیستی نیز هیچ کاری برای مسکنمان نکرده است.»

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

نوزده − 17 =