به گزارش اصفهان زیبا؛ هرچه بگویند آدمها در جامعه کنونی ما آمدوشد و بروبیایی ندارند، دیدارها و دورهمیهای خانوادگی و دوستانه کمرنگ شده و تفریحات غیروابسته به تکنولوژی رنگباخته است، نمیشود انکار کرد که هنوز در فرهنگ ایران شکوهمندمان آیینهایی چون نوروز دلگشا و رنگین و گرانبها میدرخشند.
پرمشغلهترین گروههای جامعه نیز در این روزها فراغتی مییابند و دستکم چند روزی را میتوانند از جریان عادی زندگی بیرون بیایند و تفریحات کوچک یا بزرگی را برای خود، خانواده و فامیل و آشنا ترتیب بدهند. علی دهباشی، ایرانشناس و ایراندوست پرکوشش کشورمان، در کتاب سترگی که به نام ساده و مجمل «نوروز» فراهم آورده است، به این فراغ بال نظر دارد.
بهگفته او، در پیامد گردش زمین به دور خورشید، شاهدیم که سامان و آرام و قرار زندگیها بهطور موقت از میان میرود و این فروپاشی نظم زیست روزمره فرصتی را برای سرگرمی و بازی مهیا میکند که باید مثبت و پرقدر پنداشتش.
زنگ بازیهای نوروزی
به بازیهای نوروز دیرین و سرسبز و شادیبخش میتوان در دو عرصه ملی و محلی نگاه کرد. البته واقعیت این است که بازیها و تفریحات در هر دوسطح بهرغم برخی تفاوتها، ممکن است در بسیاری از کلیات و فرعیات به همدیگر شبیه باشند ویادآور پیوندی به شمار آیند که فرهنگ و آدابورسوم همه ایرانیان با یکدیگر دارند.
بهرام فرهوشی، متخصص فرهنگ و زبانهای ایران باستان، که اصالتی اصفهانی داشت و پدرش علیمحمد فرهوشی نیز از شخصیتهای فرهنگی نصفجهان و برخاسته از دولتآباد اصفهان بود، به آداب نوروزی ایرانمان در عرصه محلی نظر میکند.
او در «آدابورسوم نوروزی»، کتاب کمحجم و کمتردیدهشده خود که دادههای ناب و درخور نگرشی را در اختیارمان میگذارد، ضمن پژوهش در سلوک گوناگون ما ایرانیان در شهرها و روستاهای مختلف و بهوقت نوروز، توجه بهخصوصی به بازیهای نوروزی دارد. البته به دیار آباواجدادی خویش، اصفهان، و نواحی اطراف آن نگاه ویژهتری میاندازد و بازیهای متعددی را در این قطعه پررمزوراز و خیالانگیز ایرانزمین بررسی میکند.
بازی با تخممرغهای رنگی
تخممرغهای رنگی جزئی جدانشدنی از شادمانه نوروز هستند که هم در سفره هفتسین مینشینند و هم در بازیهای سال نو حضور دارند. در اصفهان قدیم با همین تخممرغ، بازی دونفرهای به راه میانداختند که آمیخته با دقت و ظرافت و شاید بتوان گفت شانسِ بازیکنان بود!
فرهوشی در توضیح آن میگوید، باید دو نفر و هرکدام با ده تخممرغ روبهروی هم قرار میگرفتند. از قبل نیز هر فردی تخممرغهایش را به رنگ خاصی درمیآورد. یکی از دوطرف، بهآرامی یکی از تخممرغهایش را در مشت میگرفت؛ بهطوریکه کمی از آن پیدا باشد. حریف نیز باید با یکی از تخممرغهای خود به آن میزد؛ بهطوریکه مرغانه حریف بشکند. اگر در شکستن آن موفق میشد، پیروز بازی بود و مابقی تخممرغهای حریف را هم برای خود برمیداشت!
گوبازی
بازی دیگری موسوم به گوبازی بود. گوبازی یک بازی پرجنبوجوش و تیمی و دارای نظم و قواعد مشخص بود. این بازی به دو وسیله، یعنی «چفته» یا چوبی قطور و نیممتری و «گو» یا توپ پارچهای و بهاندازه یک سیب نیاز داشت.
هر گروه از حدود یازدهنفر شکل میگرفت و روبهروی تیم حریف میایستاد. هر تیم برای خود یک «استاد» انتخاب میکرد؛ سپس چفته در دست یکی از آنها و گو در دست دیگری قرار میگرفت. بازیکنی که گو را داشت به سوی تیم مقابل پرتاپ میکرد. تیم مقابل موظف بود توپ را بدون اینکه زمین بخورد با چفته به جانب حریف برگرداند.
بازی طرهخور و طرهزن
در اصفهانمان بازی دیگری بود به اسم «طره» یا «طناب» که برای اجرای آن در محیطی، مثل میدان، دایرهای بزرگ میکشیدند و پنج نفر داخل (طرهخور) و پنج نفر (طرهزن) بیرون آن دایره میایستادند.
بیرونیها با طرهای کوتاه به کسانی میزدند که توی دایره قرار داشتند. طرهزن در حین زدن طناب باید مراقب باشد که طرهخور به او لگد نزد. اگر بزند، باید جایش را با او عوض کند و خودش طره بخورد!
شاهبازی
شاهبازی جالب است که زمان دقیقتری داشت و آن سه روز اول سال نو و مخصوص آدمبزرگها بود. در این بازی، شخصی را که از همه مورداعتمادتر بود، بهطور نمادین شاه میکردند. چندنفر را هم به مقام وزیری و محافظ او میرساندند. شاه در همان روز تحویل سال دستور میداد، هرکس توان مالی دارد، باید به او پول بدهد. مردم، خاصه پولدارها، سرخوشانه پولهای واقعیشان را به شاه دروغین و زیردستان خیالیاش تقدیم میکردند! بعد قسمتی از این پول را برای آبادانی و تعمیرات خاصی در محلهشان اختصاص و با قسمتی دیگر نیز جشنی ترتیب میدادند که همه مردم آن کوی و برزن میتوانستند در آن شرکت کنند. شاهبازی قطعا اقدامی فراتر از یک بازی سرگرمکننده بود. هرکدام از اینبازیها بدون تردید، میتوانند عینا یا با برخی تغییرات موردتوجه طراحان بازی و سرگرمی قرار بگیرند و از نو زنده شوند.
منابع:
_ دهباشی، علی (۱۳88)، «نوروز»، تهران، شرکت نشر نقد افکار
_ فرهوشی، بهرام (۱۳۸۶)، «آدابورسوم نوروزی»، بهکوشش هما گرامی (فرهوشی)، تهران، جهانگیر