در متون قبلی، آرامآرام با فضای سلوک آشنا شدیم تا بتوانیم وارد منازلی شویم که خواجه عبدالله انصاری، در کتاب منازلالسائرین تنظیم کرده است. در آخرین متن، متذکر این نکته شدیم که هر منزلی، ابتدا بهصورت «حال» بر ما میگذرد؛ سپس باید با آن حال، همراهی کرد تا به مقامی مبدل شود. جناب ابنعربی، در کتاب «مواقعُ النجوم و مطالعُ أهِلةِ ألاسرار و العلوم» در فضایی شبیه به آنچه ذکر شد، میفرماید که قدمبهقدم سلوکِ عبد، با پیداشدن «توفیق» به پیش میرود. منظور از توفیق این است که حالی برای من پیش میآید که مرا موافق و مطابق با اوامر و اهداف دینی در آن لحظه میکند. در اینجا، همچنان که در متن قبلی بیان شد، تمام همتِ عبد، باید شکر این نعمت و همراهی با این حال و توفیق باشد و دعای او این باشد که «توفیق»، تمامِ لحظههای عمرش را در برگیرد. / کتاب منازلالسائرین
وقتی این تأثیر و اهمیتِ توفیق درک شود، برای بسیاری این دغدغه مطرح میشود که «چگونه به توفیقهای بیشتری دست پیدا کنیم؟» باز تأکید میکنیم که قطعا شکر نعمت، نعمتت افزون کند! و یکی از مهمترین علل امتداد توفیق، شکر توفیقهای قبلی است؛ اما علاوه بر این، نکتهی دیگری نیز، برای بهرهمندی از توفیقهای بیشتر، وجود دارد. / کتاب منازلالسائرین
در کتاب مواقعالنجوم، ذیل «الفلکالیمینی» عبارت جالبی وجود دارد: «لاتوفق حتی تصحب ذا الخلق الموفق، فان صاحبته وفقت» در این عبارت، جناب ابنعربی، گویا حصول توفیق را، منحصر در همراهی با افرادِ دارای توفیق میداند! به بیان دیگر، اگر میخواهی بخشنده شوی، با بخشندگان بنشین! اگر میخواهی مهربان شوی، با مهربانان بنشین! اگر میخواهی اهل نماز شوی، با اهل نمار بنشین! خلاصه اینکه، اگر میخواهی مؤمن و قرآنی شوی، با اهل ایمان و قرآن بنشین! و در طرف مقابل، همراهی با اهل دروغ، ما را از صداقت دور میکند و همراهی با اهل گناه، ما را از اطاعت و بندگی، دور میکند. شاید یکی از دلایل تأکید خواجه عبد الله انصاری در مقدمه منازل السائرین، بر دوری از «همراهای که بهره ما را از “وقت” از بین میبرد» همین نکته باشد.
در روایات نیز بر اهمیت همراه و همدم، تأکید شده است. از امام سجاد(ع) نقل شده که فرمودند: «مُجَالَسَة الصالِحينَ دَاعِيَة الى الصلاحِ»؛ «همنشینی با صالحان، دعوتکننده به صلاح و رستگاری است» (کافی: ج 1/ص 13).همچنین از حضرت علی(ع) نقل شده است که فرمودند: «صحبَة الأشرارِ تكسبُ الشرَّ، كالريحِ اذا مرَّت بِالنتنِ حَمَلت نتنا»؛ «همراهى با بدان، بدى مىآورد. مانند باد كه هرگاه بر چيز بدبو بگذرد، بويش را با خود جابهجا مىكند» (غررالحکم: 5839). گویا بخشی از سعادت انسان، درگرو انتخاب اطرافیان است. کسانی که با آنها شب و روز میگذرانیم و زندگی میکنیم. به بیان دیگر، اطرافیانِ هر فردی، بیانکننده جایگاه و آینده او هستند.بر این اساس، چند راهبرد مهم پیش از ورود به کتاب منازلالسائرین مطرح میشود:
اول اینکه، باید شرایطِ خود را وارسی کرد! به این نحو که فهرستی از دوستان و آشنایان و تمامی افرادی که با آنها همراه هستیم، بهدست آوریم؛ بهخصوص افرادی که با آنها صمیمی هستیم؛ سپس نگاهی به تعلقاتِ دینی و سلوکی آنها بیندازیم؛ همچنین باز فهرستی از دوستان و آشنایانِ خود در سالهای پیش تهیه کنیم و باز نگاهی به تعلقاتِ دینی و سلوکی آنها داشته باشیم؛ بهخصوص افرادی که با آنها صمیمی بودهایم.
آشنایانِ گذشته ما بیشتر اهل خودسازی و سلوک بودند یا آشنایانِ امروز ما؟ اگر آشنایانِ امروز، بیشتر اهل سلوک هستند، خدا را شکر کنیم؛ ولی اگر آشنایانِ امروز، کمتر اهل سلوک و خودسازی هستند، باید بدانیم در مسیر صحیحی قرار نداریم! این مسیر، آرام آرام، توفیقهای ما را کاهش میدهد. نباید با خود بگوییم: «من که انسانِ بدی نیستم!» زیرا در «مسیری» قرار داریم که هرچند امروزِ ما، به ظاهر، بد نیست، آینده ما، این طور نخواهد بود!
نکته دوم اینکه، توفیقها، بنیادی درونی دارند! به بیانِ دیگر، اگر من آرامآرام، همراهِ کسی یا چیزی شدهام، متناسب با تغییراتی در درون من است. به اطرافیانِ خود بنگرید! ببینید چرا دوست دارید با آنها همراه شوید؟ چرا دوست دارید فلان برنامه تلویزیونی را ببینید؟ و… این پرسشها، شما را با «خودتان» آشنا میکند و به نوعی، راهبردی برای «معرفهالنفس» است؛ همچنین خطرهایی را که در آینده برایتان پیش میآید، زودتر به شما متذکر میشود.
از امامعلى(ع) نقل شده است: «كل امرِء يَميل إلى مِثلِه»؛ «هر انسانى، بهسوی همانندِ خود میرود» (غررالحکم: 6865). در طرف مقابل، دلبریدنها نیز، مبنایی درونی دارد. باز به اطرافیانِ خود بنگرید! ببینید چرا از بعضی دوری میکنید؟ چرا دیگر دوست ندارید با فلانی همراه شوید؟ این پرسشها نیز، شما را با «خودتان» بیشتر آشنا میکند.
البته باید تذکر داد که اولین پاسخی که به ذهن شما میرسد، لزوماحقیقت ندارد! بلکه اگر متوجه وجود شیطان باشیم، خواهیم دانست که برای مخفیکردنِ علائق باطلمان، به راحتی به خودمان دروغ میگوییم! یعنی اگر از کسی دل بریده باشیم، میگردیم و خلق بدی در آن فرد پیدا میکنیم و به خودمان به دروغ میگوییم «از فلان اخلاقِ بدش، دوری کردم!» در صورتی که همین اخلاق بد، در دیگرانی نیز هست. ولی از آنها دوری نمیکنیم! پس در پیدا کردن پاسخِ این پرسشها، عجله نکنید و پاسخ تولید نکنید! سعی نکنید که از خودتان طرفداری کنید! سعی نکنید اثبات کنید که رفتار درستی داشتهاید! بلکه سعی کنید خودتان را، چه خوب و چه بد، صادقانه بشناسید تا بتوانید خود را اصلاح کنید.نکتهسوم اینکه، بدون اصلاحِ دوستیهای ما، راه سلوک، نزدیک به بنبست میشود! باید پیش از هر کاری، با حفظ احترام و با متانت و با رعایت ادبِ شرعی، شروع به اصلاح دوستیها کنیم.