دوره حضور ائمه(ع) که با رهبری آن بزرگواران دست به کارهای سیاسی زد و دوره غیبت که نسبت به دوره پیش طولانیتر بوده و تاکنون ادامه دارد و عالمان شایسته و دانشمندان دینشناس طلایهدار حرکت شیعه بودند. شیعیان در این دوره، بر حکم اقتضائات زمانه و فرصتهای پیشآمده به سیاست مثبت روی کرده و آشکارا در عرصههایی حضور یافتند.
این نوشتار که با عنوان «دولتمردان شیعه در دستگاه خلافت عباسی»، به کوشش آقای مصطفی صادقی لباس وجود یافته، گامی است در جهت شناسایی نقش اساسی شیعه در دستگاه خلافت عباسی در دو عرصه پیشگفته.
با ذکر این نکته که غرض اصلی در این نوشتار، اولا یادکرد شخصیتها و دورههای فعالیت آنان و بررسی هویت آنان است، بیآنکه به جزئیات نقش آنان و تعاملشان با زمانه پرداخته شود و ثانیا محدود به دورهای که عباسیان بر اریکه قدرت بودهاند، یعنی از نیمه اول قرن دوم تا آغاز نیمه دوم قرن هفتم هجری.
نویسنده در نخستین فصل با عنوان «مقدمات و کلیات»، ضمن اشاره به معنای شیعه و تشیع و نشانههای تشیع و همکاری با سلطان در تاریخ شیعه، به معرفی و بررسی دو اثر «مجالس المؤمنین» و «اعیان الشیعه» پرداخته است.
نگارنده معتقد است که «مجالس المؤمنین»، نوشته قاضی نورالله شوشتری، در معرفی و شرح حال منسوبان به تشیع قابل اعتماد نیست؛ زیرا علاوه بر ضعف منابع، برداشتهای نویسنده در نسبتدادن تشیع به برخی افراد چون سفاح و هارون درست نیست.
دیگر آنکه بسیاری از کسانی را که شیعه دانسته، فقط «تولا» داشتهاند و در جنبه «تبرا»، یعنی رد خلافت کسانی که پیامبر آنان را منصوب نکرده است، همانند دیگر اهلسنت عمل کردهاند. پس در مجموع، تعصب شدید قاضی و اظهار سب و لعن فراوان او به مخالفان اهلبیت (ع) و بیان مطالب ضعیف از منابعی غیرمعتبر و متأخر، وجهه علمی این اثر را خدشهدار کرده است.
در ادامه این فصل، نویسنده در بخش معنای شیعه و تشیع چنین آورده که معنایی که امروزه از واژه شیعه اراده میشود، در سدههای نخستین فهمیده نمیشده و از طرفی تعبیرهایی چون امامی یا اثناعشری به کار نرفته است.
برخی محققان معاصر از عنوانهایی چون شیعه اعتقادی، محب و عراقی سخن میگویند و برای هریک معانی و تعاریف خاصی را درنظر گرفتهاند و در نهایت اینگونه اظهار میکنند که بحث از دولتمردان شیعه، منحصر به شیعیانی است که امامت امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان ایشان را پذیرفته و در عصر حضور ائمه به امام زمان خود معتقد بودند و پس از غیبت، دوازده امام را پذیرا شدند.
در بخش نشانههای تشیع، گفته شده که برای چگونگی شناخت افراد امامی مذهب در کتابهای قدیم و جدید باید به نشانههای تشیع توجه داشت و برای دستیافتن به این نشانهها میتوان به دو مقوله از واژههای (تشیع، رفض، غلو) و قراین و شواهد مراجعه کرد.
در بخش همکاری با سلطان در تاریخ شیعه، بحث از دولتمردان شیعه با موضوع «همکاری با سلطان» مطرح شده است. طرح آن بدان دلیل است که روشن شود شیعه در طول تاریخ اسلام با چه رویکردی به دستگاه خلافت راه یافته است.
نتایج بحث، در سه قسمت روایات، تطور آرا و سیره و رفتار شیعیان در ادوار مختلف پی گرفته شده است.نویسنده در فصل دوم دولت عباسیان را به چهار دوره تقسیم کرده و به معرفی و نقد دیدگاهها درباره دولتمردان شیعه در دوره نخست عباسیان پرداخته شده است.
در فصل سوم تحتعنوان «دولتمردان شیعه در عصر دوم و سوم عباسی» نقش و دیدگاههای دولتمردان عصر دوم و سوم عباسی را معرفی و بررسی کرده که منظور از عصر دوم، دوره متوکل تا تسلط آلبویه و منظور از عصر سوم، غلبه سلجوقیان بر خلافت عباسی است.
در فصل بعدی با عنوان «دولتمردان شیعه در عصر آخر عباسی» عصر آخر عباسی به دو دوره «سلجوقی» و «ناصر تا سقوط بغداد» تقسیم شده و نام دولتمردان هر دوره و نقش و دیدگاههای هریک بررسی شده است.
نویسنده فصل پنجم را به معرفی و نقد خاندانها اختصاص داده و خاندانهایی چون خاندان ابناشعث خزاعی و آلنوبخت را جزو خاندانهای دولتی به شمار آورده و نقیبان را خاندانی میداند که مسؤلیتهای دوران عباسیان را برعهده داشتند و سرپرست سادات هاشمی و روابط آنان با حکومت بودند.
در خاتمه، نویسنده با عنوان «انگیزهها و آثار» با بررسی انگیزه ورود شیعیان امامی به دربار، انگیزه خلفا از بهکارگیری شیعیان، روابط دولتمردان با ائمه و علما و اوضاع شیعه در دوران ریاست شیعیان، اثر خود را به پایان میرساند.