به گزارش اصفهان زیبا؛ «گردان نانواها» کتابی است که زمان زیادی از انتشار آن نمیگذرد؛ کتابی که «فاطمه ملکی» آن را نوشته و در یکی از روزهای هفته دفاعمقدس، یعنی همین دوسه هفته پیش در اصفهان از آن رونمایی شده است.
این کتاب به نقش زنان در پشتیبانی جنگ میپردازد؛ البته محوریت این کتاب روستای «خانوک» از توابع زرند کرمان است؛ روستایی که زنانش در سالهای جنگ تحمیلی نقش پررنگی در پشتیبانی از رزمندگان داشتهاند.
با «فاطمه ملکی» که اهل اصفهان و متولد 1376 است، همراه شدیم و در خصوص روزهای نوشتن «گردان نانواها» با او به گفتوگو نشستیم.
ملکی خودش را دانشآموخته رشته عکاسی معرفی میکند. او پیشازاین نیز «یزله بر دجله»؛ خاطرات مردم عراق از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را بهصورت مشترک با نرگس لقمانیان نوشته است.
گردان نانواها شامل یکصد خاطره در 181 صفحه است که انتشارات راه یار بهمن 1401 آن را به چاپ رسانده است.
فاطمه ملکی چطور میشود نویسنده؟
سال 98 با دفتر مطالعات تاریخ شفاهی در اصفهان آشنا شدم. آن زمان گروه، مشغول گردآوری اطلس محله علیقلیآقا بود که من هم کارم را از آنجا شروع کردم.
البته اوایل کار نویسندگی انجام نمیدادم؛ کارم فیشبرداری و جمعبندی بود؛ تا اینکه کار تدوین و نویسندگی را در همان پروژه شروع کردم که البته آن کار هم گروهی بود. بعد از این پروژه، پروژههای فردی به من پیشنهاد شد و اولینش همین گردان نانواها بود.
خانم ملکی کار نوشتن گردان نانواها را از چه سالی شروع میکند؟
مرحله اول، انجام مصاحبهها بود که با من نبود و توسط گروهی دیگر انجام و جمعآوری شده بود؛ منتهی موقعی که مصاحبهها را کنترل کردم، متوجه شدم نیاز به تکمیل دارد؛ لذا مجدد مصاحبههای تکمیلی انجام و بعد از آن کار تدوین کتاب آغاز شد.
با این حساب، استارت کار از پاییز 1398 خورده شد و تا بهار و تابستان 1401 ادامه داشت؛ البته در طول این زمان من مشغول پروژههای دیگری هم بودم و صرفا تمرکزم روی گردان نانواها نبود.
گردان نانواها از چه برای مخاطب میگوید؟
گردان نانواها کتابی است با موضوع پشتیبانی جنگ که به زنان روستای خانوک از توابع زرند کرمان میپردازد، روستایی که زنانش نقش مهمی در پشتیبانی جنگ در هشت سال دفاعمقدس داشتند.
پس روایت کتاب زنانه است؟
بله؛ غالب روایتها زنانه است و فصل پررنگ این روایتها در خصوص پخت نان و ارسال آن از روستا به جبهههاست.
از زنانگی روایت این کتاب برایمان بگویید.
با شروع جنگ، زنی از اهالی روستا به نام زهرا اسدی که به خاطر رفتن به کربلا معروف به کلزهرا بوده است، با پیشنهاد سردار سلیمانی، کار پخت نان و ارسال آن به لشکر ثارالله کرمان را برعهده میگیرد.
کلزهرا نهتنها خود، بلکه همه زنان روستا را برای این امر بسیج میکند و مدیریت این کار را تا آخر جنگ برعهده میگیرد. با این اتفاق، حولوحوش 90 نفر از خانمهای روستا مشغول پخت نان میشوند.
این نانها تفاوتی با نانهای معمولی داشته است؟
ویژگی خاص این نانها، خشکبودن آنها بوده است که اصطلاحا به آنها میگفتند نان بربری. زنان روستا این مدل نان را میپختند و بهواسطه همین کلزهرا به جبههها ارسال میکردند.
آیا کتاب فقط به همین موضوع پخت نان میپردازد؟
خیر؛ در کنار این موضوع، فصل دیگری در کتاب داریم که با توجه به تعدد فراوان پشتیبانی زنان روستا در حوزههای دیگر، به آنها میپردازد؛ کارهایی مثل خیاطی، بافتنی، تهیه ماست و لبنیات و کشک و قارا، پخت مربا، دوخت پشهبند و حتی تولید داروهای گیاهی و ارسال برای جبهه.
شخصیت پررنگ کتاب همان کلزهراست؟
کلزهرا شخصیت محوری کتاب نیست؛ اما شخصیت پررنگ این کتاب است که متأسفانه در سال 76 فوت کرده است. روایتهای این کتاب تا حد بسیار زیادی به شخصیت کلزهرا تکیه دارد.
پس با این حساب روایت خودشان را در مصاحبهها نداشتید!
نه، روایتها صرفا روایتهای اطرافیان کلزهراست.
نقطه شروع و پایان کتاب کجاست؟
کتاب بهصورت فصلی است. نقطه شروع آن قبل از انقلاب است و تا رحلت امام خمینی(ره) ادامه دارد که همان هم میشود فصل پایانی کتاب.
چند فصل است؟
تقریبا هفت فصل است: فصل اول، فعالیتهای روستا و مردم آن در قبل از انقلاب است؛ فصل دوم، در رابطه با انقلاب 57 و حسوحال مردم در آن سالهاست؛ فصل سوم، درباره دفاعمقدس و واکنش اهالی روستا به موضوع جنگ است؛ فصل چهارم که فصل اصلی و پررنگ کتاب است، در خصوص پخت نان در سالهای جنگ است؛ فصل پنجم، درباره پشتیبانی جنگ است؛ فصل ششم؛ در رابطه با شهدای روستای خانوک و روایت مادران و خانوادههای شهداست؛ فصل آخر و فصل هفتم هم به رحلت امام خمینی(ره) میپردازد.