به گزارش اصفهان زیبا؛ سید محسن طباطباییپور از تهیهکنندگان فعال سینما و تلویزیون است که در کارنامهاش بیش از 35 فیلم بلند سینمایی دیده میشود و تا به امروز فیلمهای مستند و داستانی زیادی را تهیه کرده است.
طباطباییپور هنرمندی دغدغهمند در حوزه اصفهان و بهخصوص مسائل مربوط به زایندهرود است و مستندهایی در این حوزه تهیه کرده است. ازجمله این آثار میتوان به مستند «از سرچشمه تا تالاب» و «مجموعه سمفونی زایندهرود» که شامل 11 فیلم با کارگردانی مجزاست، اشاره کرد.
نکته مهم در رابطه با این مجموعه، پرداختن به کلیدیترین مسائل درباره زایندهرود در حوزههای مختلف با دیدگاهی کارشناسانه است و ازاینجهت مجموعه فوق را حائز اهمیت میکند.
طباطباییپور درباره دغدغه هنرمندان اصفهانی گفت: زایندهرود از زمانی که مدام خشک و مجدد پرآب میشد تا به امروز، مسئله بزرگی برای هنرمندان اصفهان بوده است. اینجانب حدود 32 سال است که در این شهر فیلم مستند تهیه میکنم و تقریبا با همه هنرمندان هنرهای تجسمی، سینما و تئاتر و امثال آن مصاحبه کردهام. نکته عجیب و جالبی که وجود دارد، این است که یکی از دغدغههای تمام آنها، مسئله زایندهرود بوده که بر آثار هنری، فکر و اعصاب آنها تأثیر میگذاشته است.
او در خصوص مستند «از سرچشمه تا تالاب» و روند تولید آن بیان کرد: حدود سال 81، من تهیهکننده «از سرچشمه تا تالاب» بودم. این کار به کارگردانی محسن تقوی بود و در 15 قسمت به موضوعهای مختلف پیرامون زایندهرود میپرداخت. ما تقریبا طول رودخانه-حدود 360 کیلومتر- را راه رفتیم و به مواردی همچون پلها، کشاورزی، مادیهای زایندهرود و گاوخونی پرداختیم. در آن سالها وضعیت آب کمی بهتر بود؛ اما متأسفانه در سالهای بعد به دلیل سیاستهای بسیار غلط دولتهای قبلی، بهخصوص در زمان دولت اصلاحات، اولین تازیانه بر پیکر زایندهرود وارد شد. در آن سال قرار بود با احداث تونل سه کوهرنگ به زایندهرود آبرسانی شده و بعدازاین بارگذاری روی زایندهرود، آب به یزد منتقل شود. متأسفانه قبل از راهاندازی این تونل، انتقال آب به یزد انجام و اولین ضربه به زایندهرود وارد شد.
تهیهکننده مستند «رود خاموش» ادامه داد: در اوج خشکسالی زایندهرود، یعنی حدود سال 91، مستند «رود خاموش» را ساختم که به علت اصلی خشکسالی، یعنی برداشتهای بیرویه از زایندهرود، میپردازد. این برداشتهای بسیار فراوان در حدود صدها کیلومتر بهوسیله لولهکشیهایی که از کنار زایندهرود بهسمت کوهها، مناطق مخصوص دامپروری و بیابانهای اطراف زایندهرود برای کشت درختان هلو، بادام و مواردی که هیچگونه صرفه اقتصادی هم برای کشور نداشت، انجام میگرفت؛ بهعلاوه، این کار موجب میشد ریزش آب دامپروری را از بین ببرد و باعث فرسایش کوهها شود.
او درباره مستند «سمفونی زایندهرود» اینطور توضیح داد: متأسفانه این خشکسالی ادامه داشت تا سال 96 و من طرحی را با نام «سمفونی زایندهرود» آماده کردم. در این مجموعه سیزدهقسمتی، موضوعهای مختلف حول محور خشکسالی را بررسی کردیم که هر موضوع را یک مستندساز اصفهانی زیر نظر دکتر منوچهر مشیری کارگردانی کرده است. «سمفونی زایندهرود» مجموعه فاخری شد که شبکه مستند آن را پخش کرد. قسمتهای این مجموعه عبارت است از:
- «سرچشمههای زایندهرود»، به کارگردانی جمال اسکویی، به سرچشمههای زایندهرود اشاره دارد.
- «سازندهرود»، به کارگردانی سید هاشم مرتضویان، در رابطه با آب و استفاده آن در صنعت به بیان نکتههایی میپردازد.
- «زنان تالاب»، به کارگردانی شهره سجادیه، ارتباط شادی با خشکسالی تالاب و عواقب خشکسالی آن را بررسی میکند.
- «اُ مثبت، اُ منفی»، به کارگردانی عزت پروازه، به ابتکارهای روستائیان برای مقابله با چالشهای خشکسالی و نبود درآمد کشاورزی ازجمله راهانداختن بومگردی و ایجاد جاذبههای جهانگردی میپردازد.
- «رودنامهخوانی»، به کارگردانی فرشاد احمدیدستگردی، فاجعه خشکسالی و تأثیر آن را بر ادبیات و شعر و هنر بررسی میکند.
- «با تو شادم زایندهرود»، به کارگردانی نفیسه توتونی، به شرححال مردم اصفهان در زمانی که رودخانه باز بود و شادی آنها میپردازد و با زمانی که رودخانه آب نداشت، این مسئله را مقایسه میکند.
- «خواجو یادگار من»، به کارگردانی ابوذر مسائلی، خاطرههای مردم از پل خواجو و روزگار پرآبی را نقل میکند.
- «پدر زایندهرود، مادر زایندهرود»، به کارگردانی محمد قاضی، مدیریت بحران و خشکسالی رود راین آلمان و زایندهرود را با هم مقایسه میکند.
- «به تماشای بادها»، به کارگردانی علی جعفری، علل خشکسالی زایندهرود را تحلیل میکند.
- «در جستوجوی رود ازدسترفته»، به کارگردانی محمد محمودی، کارون و زایندهرود را مقایسه میکند.
- «آدمهای روی پل»، به کارگردانی فرهاد بردبار، به ارتباط فرهنگ مردم اصفهان و زایندهرود میپردازد.
طباطباییپور با اشاره به تأثیر مستقیم جاری بودن زایندهرود بر خلاقیت هنرمندان تصریح کرد: در رابطه با علت دغدغهمندی هنرمندان اصفهانی در خصوص این موضوع باید اشاره کنم یک هنرمند نقاش، مجسمهساز، نگارگر و امثال آن، اگر فضای زیبای زایندهرود در ذهنش باشد، میتواند کارش را به نحو احسن انجام دهد؛ در غیر این صورت هنر او نیز تحلیل خواهد رفت. یکی از افرادی که در این ده سال اخیر شاهد بودم که بهشدت به این مسئله اهمیت میدهد، استاد فرشچیان است. هنگامی که ایشان از آمریکا به ایران آمد، من خدمت ایشان رسیدم و همینطور شاهد بودم که در تمام سخنرانیهایشان، چه در اصفهان و چه در تهران، به بیان مسئله زایندهرود اهتمام میورزیدند و به مسئولان تذکر میدادند که نگذارید این رودخانه خشک شود که تمدن بزرگی از بین میرود. درمجموع، دغدغه هنرمندان روی زایندهرود بسیار زیاد بوده است و ازطرفی، تأثیر این خشکسالی بر آثار هنریشان دیده میشود.
این مستندساز با تکیهبر تجربههای چندینسالهاش، به نتایجی که در خصوص مباحث مربوط به زایندهرود در جریان تولید آثارش به آنها دستیافته، اشاره و اظهار کرد: مسئولان ما به گذشتههای اصفهان افتخار میکنند؛ درحالیکه شرایط حال را کمتر تحسین میکنند. اصفهان تا سال 70 واقعا شهری بینظیر بود و پیشینه بسیار بزرگ تمدنی داشت؛ ولی متأسفانه با این تصمیمهایی که در راستای برداشت بیشازاندازه از زایندهرود انجام شد، شهر رو به افول رفت و تنها ظاهر شهر است که بزک میشود؛ البته دلیل نمیشود که فجایع پشت این بزک و زیبایی را نادیده بگیریم. زایندهرود مثل انسانی ورزشکار و قدرتمند است؛ اما نمیتواند هوا استنشاق کند. وقتی آبوهوا نباشد، حیات نیست و شاخصه آبوهوا کمر به قتل اصفهان در آینده بسته است. اینکه ما در تبلیغاتمان به افتتاح فلان کارخانه و فلان صنعت در این شهر اکتفا کنیم، هرچند ممکن است نیاز کشور باشد، زمانی که آب نباشد، هیچچیز نیست؛ گردشگری، صنعت، حیات و نشاط نیست؛ لذا برای حل این دغدغه باید بهطورجدی برنامهریزی شود.
او با اشاره به آسیب برداشتهای بیرویه به زایندهرود بیان کرد: ممکن است 30درصد زایندهرود به دلیل خشکسالی خشکیده باشد، ولی 70 درصد دیگر آن به علت سوءمدیریت است. در یک جمله باید گفت برداشتهای بیرویه از زایندهرود آن را از پای درآورده است. طرح بهشت شلاق اولی بود که بر پیکره زایندهرود وارد آمد. با تصویب این طرح، هرکس میتوانست با برق مجانی از آب زایندهرود برداشت کند و در اطراف آن به کشاورزی مشغول شود. این طرح نهتنها متوقف نشد، بلکه با ادامهدارشدن آن مشکلات دیگری نیز رقم خورد. بعدازآن، مسئله آبرسانی به یزد تأثیر گذاشت و سپس لولهکشیهایی که برای آبرسانی به اطراف انجام شد، بر مشکلات افزود.
طباطباییپور به بیان راهحلهایی پرداخت و گفت: بار اضافه روی زایندهرود باید قطع شود؛ همچنین انجام جبران کسری آب توسط سرچشمههای موجود، مثل تونل 3 کوهرنگ و تونلهایی که میتوان در این راستا احداث و این کسریها را جبران کرد؛ کاهش کشت و کشاورزی در اطراف زایندهرود. وقتی ما هنوز بحران کمآبی در بالا دست داریم، اما کشت برنج انجام شود، قطعا درصد بسیار زیادی از آب صرف کشاورزی بیرویه و بدون برنامهریزی خواهد شد.
او خاطرهای را از مستند «از سرچشمه تا تالاب» بیان و اضافه کرد: احیای حیات محیطزیست راه دیگری برای حل مشکل است. زمانی که برای مستند «از سرچشمه تا تالاب» داخل هلیکوپتر از بالا گاوخونی را فیلمبرداری میکردیم، از حدود 10هزار پرنده تصویربرداری کردیم که از سیبری و شمال ایران وارد تالاب میشدند؛ همچنین شکارگاه نزدیک تالاب محل تفریح مردم بود؛ اما امروز دریغ از یک گنجشک! درواقع ریزگردهایی که از تالاب بلند میشود و کویری که در حال پیشروی است، چالشهای محیطزیستی را بهوجود آورده که باید درصدد رفع آنها برآمد.
این مستندساز خاطرنشان کرد: زایندهرود مسئله استراتژیک و بسیار مهم، نهفقط برای اصفهان، بلکه برای کل کشور است. اصفهان نگین انگشتری ایران است که متأسفانه با سوءمدیریت این نگین از دست خواهد رفت؛ لذا باید زایندهرود را نجات داد تا اصفهان همچون گذشته بدرخشد و برای نظام جمهوری اسلامی ایران افتخارآفرین باشد.
سید محسن طباطباییپور با تأکید بر اهمیت زایندهرود برای هنرمندان اصفهانی در پایان گفت: هنگامیکه زایندهرود فعال باشد، تأثیر مهمی بر سیاست، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، تمدن و هنر دارد و اگر خشک باشد، یکبهیک این موارد تحلیل خواهد رفت. هنرمندی را ندیدهام که در کنار دیگر دغدغههایش از زایندهرود سخن نگوید؛ از نی کسایی، آواز تاج و تئاتر مرحوم ارحام صدر بگیرید تا نگارگر و نقاش و قلمزن و سایر هنرمندان، همه از زایندهرود الهام گرفتهاند. این رود مانند هارمونی موسیقیایست که اگر حذف شود، چیزی باقی نمیماند. برای بقای ایران و جمهوری اسلامی باید برنامهریزی اساسی انجام داد. در رابطه بااینکه برای صنعت از جنوب به سمت اصفهان قرار است انتقال آب انجام شود، امیدوارم کارشناسی صحیح صورت بگیرد. درهرحال باید گفت که حیات زایندهرود مساوی است با حیات ایران. در ایران استانهای دیگر نیز هستند که حائز اهمیتاند؛ اما زایندهرود مانند نخ تسبیحی است که موجب حیات ایران است و انشاءالله بهطورجدی و صحیح در خصوص آن برنامهریزی انجام شود.