برخورد «آرمان بیانی» در سریال «افعی تهران» همانقدر موجب تعجب و بهت مخاطب شد که سکانس سیلیزدن «لیلا» به پدرش در فیلم «برادران لیلا»!
همین چند روز پیش بود که سخنگوی صنعت آب با اشاره به بارشهای خوب بهاری و میزان آب موجود در مخزن سدهای کشور از خارجشدن ۱۰ استان از تنش آبی خبر داد.
یکی دو تا نیستند؛ کافیست سری به فضای مجازی بزنید تا ردپایی از آنها پیدا کنید. آنها همهجا هستند؛ در صفحههای اینستاگرامی یا کانالهای تلگرامی یا حتی رسانههای صوتی و تصویری. روانشناسانی که آنها را «روانشناس زرد» مینامند و دو سال پیش نیز لیست بلندبالایی از اسامی آنها را منتشر کردند.
اگر تا همین دیروز در نظریههای ارتباطات از نظریهای تحت عنوان «نظریه گلولهای» سخن به میان میآمد و طرفداران آن مخاطب را در برابر پیام بسیار منفعل و شکننده میدانستند و معتقد بودند که پیام همانند یک گلوله است که از دهانه یک تفنگ (یک رسانه) به مغز یک نفر (مخاطب یا دریافت کننده) شلیک میشود و او را تحت تأثیر قرار میدهد …
حلقههای دود را رها میکند در هوا تا به قول خودش غم و غصههایش را برای چنددقیقهای هم که شده به دست باد بدهد و آنها را فراموش کند. دورتادور هم حوالی رودخانه زیر سایه درختی جمع شدهاند و بهنوبت قلیان میکشند. سنی ندارند؛ نوجوانهایی که تازه پشت لبشان سبز شده و از هیچ فرصتی برای کشیدن قلیان یا سیگار یا حتی «گل» نمیگذرند.
«اصفهانیها خسیس و حسابگر هستند!»، «اصفهانیها زیرک و طناز هستند»، «مردم این شهر مو را از ماست بیرون میکشند»؛ اینها جملههایی است که بارها در رابطه با مردم اصفهان از سوی افراد مختلف شنیده شده است …
نامشان هیچ جایی به چشم نمیخورد. در لیست بلندبالایی که پزشکی قانونی هرچند وقت یکبار از مصدومان حوادث ناشی از کار منتشر میکند، ردی از اسم آنها نیست.
مرگ یک پزشک زن فوقتخصص پوست و مو بهخاطر مصرف مشروبات الکلی تقلبی در شیراز در روزهای گذشته خبرساز شد؛ همچنین اعلام شده که همسر این پزشک که فوقتخصص چشم بوده نیز هر دو کلیهاش ازکار افتاده و هماکنون در کما به سر میبرد.
«اصفهان برخوردار» تعبیری است که شاید کمتر کسی باشد که آن را نشنیده باشد! سالهاست که نام این استان در زمره استانهای برخوردار قرار گرفته و همه آن را با این تعبیر میشناسند …
اگر تا دیروز اصفهان شهری مهاجرپذیر به شمار میآمد و وجود صنایع گسترده و زایندهرود و دیگر جذابیتها باعث میشد تا خیلیها از شهرها و روستاهای دیگر به این شهر کوچ کنند، حالا اما امروز بسیاری از اصفهانیها دیگر رغبت به زندگی در این کلانشهر را ندارند یا مهاجرت کردهاند یا سودای کوچ از این سرزمین را در سر میپرورانند.
مازندران و گیلان؛ دو استان شمالی که حالا توجه اصفهانیها را به خود جلب کردهاند و به دلیل جذابیتهای بالا و همچنین نداشتن مشکلات زیستمحیطی به مقصدی برای مهاجرت و زندگی و سرمایهگذاری تبدیل شدهاند.
حاشیههایی که تا همین چند سال پیش، محل سکونت قشر پایین جامعه به شمار میآمد و به دلیل عدم برخورداری از منابع مختلف، کمتر کسی رغبت به زندگی در آنها میکرد، حالا آرامآرام وسیعتر میشود و روز به روز به تعداد ساکنانش افزودهتر.