صنعت سینمای انیمیشن در دنیا صنعتی پرسود و پررونق است؛ تا جایی که بخش عمدهای از فروش سالانه سینماهای دنیا را فیلمهای بلند انیمیشن به خود اختصاص میدهند. بااینحال بازار اینگونه تولیدات عموماً در اختیار کمپانیهای بزرگ هالیوود است و سهم دیگر کشورها در ساختار سینمای مستقل انیمیشن تعریف میشود.
«خسرو سینایی» به چند دلیل، کارگردان خاصی در سینمای ایران به شمار میرود. در سالهای آغازین ورود سینما به ایران، به اتریش رفت و علاوه بر سینما، معماری و موسیقی خواند. علاقه عجیبی هم به شعر داشت که سبب میشد در این زمینه نیز صاحبنظر باشد و ادبیات را به سینما پیوند بزند؛ همچنانکه به دلیل همین علاقهمندی در بسیاری از فیلمهای سینمایی و مستندش، ارجاعات مستقیمی به برخی از مشاهیر تاریخ ادبیات کشورمان داشت.
به برکت فضای مجازی، در میان اهالی هنر خبری دستبهدست و ناگهان فراگیر شد مبنی بر «واگذاری خانه هنرمندان اصفهان به بنیاد شهید». این خبر نزدیک به یک سال پیش مطرح شده و ریاست حوزه هنری اصفهان آن را تکذیب کرده بود؛ شبیه هر آنچه تکذیب میشود و روزی رنگ واقعیت میگیرد. البته تا لحظه نگارش این یادداشت هیچ مقام رسمی دراینباره سخنی نگفته است. اما همین خبر/شایعه برای تن زار و ضعیف هنر اصفهان آواری سنگین بر سرش بود.
جمعه 10 خرداد 99 خبری در فضای مجازی اهالی و علاقهمندان هنر اصفهان دستبهدست شد که هنوز از هیچ منبع خبری رسمی و شخصیت حقوقی تأیید نشده بود، اما واکنشهای گلایهآمیز و معترضانه جمع زیادی از هنرمندان، اهل رسانه و حتی کاربران دیگر را در پی داشت. بحث بر سر تملک ساختمان «خانه هنرمندان» اصفهان توسط بنیاد شهید بود که طبق ادعای این نهاد، ملک مصادرهشدۀ آن پس از انقلاب بوده و البته مدعیان دیگری همچون شهرداری اصفهان هم داشته که حتی نام آن در کاشی سردربنا به چشم میخورد، ولی از سال 73 برای گسترش خدمات فرهنگی، هنری و پشتیبانی از هنرمندان در اختیار حوزه هنری اصفهان قرارگرفته و اهالی هنرهای مختلف اصفهان از تئاتر و ادبیات تا گرافیک و تجسمی، کاریکاتور، شعر و موسیقی در این سالها در آن پایگاه و پاتوقی داشتهاند.
همیشه لبخند به لب داشت و با همه مهربان بود. این توصیف مشترک تمام کسانی است که از نزدیک مجید عقیلی را میشناختند؛ مردی خوشخنده و دوستدار هنر که برای شکلگیری نگاه علمی به هنر گرافیک در اصفهان تلاش بسیاری کرد و البته در این راه غمهای فراوان را بهجان خرید. مجید عقیلی حالا چند روزی است که اصفهان، شهری را که از عمق جان دوست داشت، برای همیشه ترک کرده است؛ بااینحال، اصفهان و آدمهایش تصویر مردی را که ذهنش سرشار از تاریخ هنرهای تجسمی معاصر این شهر بود، برای همیشه به یاد خواهند سپرد.
از سخنان صاحبنظران علوم انسانی دلواپسی از شرایط موجود جامعه ایرانی را میتوان بهراحتی فهمید؛ نوعی دلواپسی که در کلام عموم مردم نیز موج میزند. تلاش صاحبنظران برای تحلیل یا حداقل توصیف جامعه امروز ایران به امید یافتن راهکار برونرفت از گرههای این اجتماع دیگر در تاریخ معاصر ایران تبدیل به یک امر ثابت شده است. اگر شکست ایران در جنگ با روس و پرسش عباسمیرزا از علت شکست ایران را مبدأ این پرسش بدانیم، این پرسش از آن تاریخ با همه ما و بهخصوص با روشنفکران بوده است. با خودآگاهی از این پرسش، پاسخهای به آن شروع شده است. هر اندیشمندی به سیره خود پاسخی داده است. این پاسخها در میدان جامعه به آزمون گذاشتهشده؛ تا کدام راهگشا باشد؟!
خلوتی، تعطیلی و فروش کم سینماهای ایران در روزهای کرونا
«شهر محل سکونت»؟ هر فرمی که پر کردیم، با این پرسش ساده پرتکرار روبهرو شدیم و بیوقفه آن را پاسخ دادیم؛ اما سؤالی نبود که از ما بپرسد: «در شهر محل سکونت خود چقدر سکنی گزیدهاید؟» مهمتر از آن، کسی از ما نپرسید: «در شهر وجودتان چقدر قرارگرفتهاید؟ آن عالم، آن ساحت، آن افقی که در آن نفس میکشید، کجاست و مختصاتش چیست؟» ما هم به آن فکر نکردیم! به پاسخهای بیدرنگ و به تکرار افتادیم و از انتخاب جا ماندیم، انتخابی که قول داده بودیم برایش روی زمین بیاییم و باشیم. «بله» گفته بودیم که سکنی گزینیم و مسئولیت بودنمان را بپذیریم.
20 هزار جلد کتاب در کارتن! این سادهترین توصیفی است که میتوان با آن وضعیت نخستین کتابخانه خصوصی اصفهان را تصویر کرد. اکبر ابراهیمی مدیر این کتابخانه 30 ساله تقریبا از همان سالهای ابتدایی گردآوری کتابها و ایجاد شاکله کتابخانه، نامهنگاری و مکاتبه با مدیران مختلف وقت فرهنگی را آغاز کرده ولی تا امروز همچنان دستش خالی و کتابهای کتابخانهاش بیجا و مکان مانده است. تمام این مکاتبات آرشیو شدهاند و حجم و گستردگیشان نشانگر همت مدیر کتابخانه است.
مارک فیشر در 1968 به دنیا آمد؛ در سالی که اعتراضهای گسترده در سراسر جهان شکل گرفته بود و بسیاری از روشنفکران فعالان سیاسی گمان میکردند که جهان بهزودی تغییر خواهد کرد؛ اما طولی نکشید که تمام این آرزوها و امیدها بر باد رفت و نظام سرمایهداری پرقدرتتر و بیرقیبتر از پیش بر دنیا تسلط یافت. فیشر در 2017، زمانی که چهلونه سال داشت، پس از سپریکردن چند دوره افسردگی شدید، اقدام به خودکشی کرد.
چهلمین سال درگذشت استاد جلالالدین همایی بهانهای شد تا موسسه پژوهشی میراث مکتوب یکصد و بیست و نهمین نوبت از نشستهای خود را به گرامیداشت این ادیب و دانشمند بزرگ معاصر اختصاص دهد. در این برنامه که بهصورت مجازی و در صفحه اینستاگرام موسسه میراث مکتوب برگزار شد سه تن از بزرگان ادب و علم یعنی دکتر مهدی نوریان، دکتر محمد باقری و دکتر ماهدخت بانو همایی دختر علامه همایی درباره برخی آثار و همچنین زندگی پربار ایشان صحبتهایی را ایراد کردند.
یکشنبه 18 خرداد بود که خبر درگذشت مهدی نیکبخت ملقب به «بی تو» شاعر و دفنواز اصفهانی اعلام شد. خبری که خیلی زود جایش را به پروندهای جنایی و قتل داد.«بی تو» در یکی از باغهای اطراف سمیرم کشته شده بود و شایعات بسیاری درباره این اتفاق به گوش میرسید. نزاع بر سر خصومت شخصی و با جدل اعتقادی دلایلی بود که در تشریح این قتل شنیده میشد. دلایلی که هیچکدام از دوستان «بی تو» را به دلایل روحیه رها و آزادش متقاعد نکرد و همه چشم به آینده منتظر روشن شدن دلایل این قتل هستند.