مروری بر فیلم سینمایی «بعد از رفتن»، ساخته رضا نجاتی:

خوش‌ساخت؛ اما گنگ

فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و تهیه‌کنندگی محمود بابایی، یکی از فیلم‌های حاضر در چهل و یکمین جشنواره بود که هم‌اکنون با موضوعی اجتماعی میزبان مخاطبان در سینماهای کشور شده است.

تاریخ انتشار: 11:19 - شنبه 1402/06/18
مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
خوش‌ساخت؛ اما گنگ

به گزارش اصفهان زیبا؛ فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و تهیه‌کنندگی محمود بابایی، یکی از فیلم‌های حاضر در چهل و یکمین جشنواره بود که هم‌اکنون با موضوعی اجتماعی میزبان مخاطبان در سینماهای کشور شده است.

صابر ابر و سارا بهرامی دو بازیگر سرشناس این فیلم هستند و به‌عنوان دو چهره این فیلم مطرح می‌شوند.

داستان فیلم درباره مردی است به نام آرش که با ازدست‌دادن همسرش، به همراه پسر خود به جنوب رفته و مشغول تعمیر لنج‌ها و قایق‌هاست. او پس از دیدار با شخصیتی در فیلم، تصمیم می‌گیرد که به دنبال گم‌گشته‌اش در تهران بگردد.

در ابتدا این نکته را باید ذکر کرد که این فیلم مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر جشنواره چهل‌ویکم فجر، محصول یک کارگردان فیلم‌اولی است و تا این حد می‌توانیم او را تحسین کنیم که ازلحاظ فرم فیلمی خوش‌ساخت را تحویل مخاطب داده است.

با اینکه «بعد از رفتن» اولین فیلم بلند اوست، توانسته آن را به‌صورت کامل و پخته، جمع‌وجور کند و دچار بی‌تجربگی و بی‌تدبیری نشود.

فیلم با یک نما از پایین به بالا شروع می‌شود و در همان اول دوربین مدام چرخ می‌زند و به‌خوبی حس سردرگمی (که قرار است در ادامه گریبان‌گیر شخصیت اصلی داستان شود) را به مخاطب القا می‌کند.

هنگامی‌ که افتتاحیه فیلم تمام می‌شود، اینجا مخاطب با شخصیت اصلی داستان که بسیار سرد و بی‌روح است مواجه می‌شود؛ این را حتی از لباس‌های او که معمولا رنگ خاکستری دارند نیز می‌توان فهمید؛ شخصیتی که در ادامه فیلم متوجه می‌شویم اتفاقا نه سرد بوده است نه بی‌روح، بلکه بسیار پر جنب‌وجوش و خون‌گرم بوده و یک اتفاق در زندگی او باعث این سردی و بی‌روحی‌اش شده است.

اگر سخن درباره خوش ساختی فیلم را بخواهیم شروع کنیم بهتر است اول به سراغ طراحی صحنه این فیلم که کار امیرحسین حداد است برویم.

طراحی صحنه هوشمندانه و خوب است تا حدی که مخاطب در همان دقایق ابتدایی فیلم بسیار آرام و به‌تدریج با فضاها اخت می‌شود و صحنه به‌هیچ‌وجه چشم مخاطب را نمی‌زند.

بازی با رنگ‌ها نیز خوب است و معلوم است که حداد به‌خوبی رنگ‌ها را می‌شناسد و موارد استفاده از آن‌ها را هم دقیق می‌داند.

رنگ سبز در فیلم از دریای جنوب تا خانه آرش کشیده شده است و با آمدن او به تهران، این رنگ قوت می‌گیرد؛ هرچند در جاهایی واقعا در استفاده از این رنگ زیاده‌روی شده و طراح صحنه می‌توانست از ترکیبات یا از زیرمجموعه‌های این رنگ کمک بگیرد.

مسئله بعدی، فیلم‌برداری فیلم است که می‌توان آن را پر قوت‌ترین عنصر این فیلم دانست. آرمان فیاض که در چهلمین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر نیز سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌برداری را با فیلم «برف آخر» صید کرده، اینجا نیز عملکرد مطلوبی از خود نشان داده است.

او در این فیلم، با قاب‌های دقیق و منظم، نماهای حرکتی درست و بجا، استفاده خوب از ترفندها و کیفیت بالای اپتیکی تصاویر که مرهون استفاده دقیق از لنزهاست، ثابت کرد که لایق سیمرغ جشنواره بوده است.

درباره بازی‌ها همین یک نکته را اشاره کنم که پانته‌آ پناهی‌ها بسیار خوش درخشیده است که برای این نقش‌آفرینی نامزد بخش بهترین نقش مکمل زن در جشنواره
چهل و یکم فیلم فجر شد.

درباره صابر ابر و سارا بهرامی نیز باید بگوییم آنچه از آن‌ها انتظار می‌رفت را برآورده نکرده‌اند؛ هرچند ابر بهتر از بهرامی نقش‌آفرینی کرده است؛ اما می‌توان بخشی از ضعف‌های بازی این دو بازیگر را به بخش کارگردانی و بازی‌گردانی اثر نسبت داد؛ هرچند انتظار ما مخصوصا از سارا بهرامی که سیمرغ‌نیز دریافت‌کرده آن است که بتواند خود بدون اتکا بر بازی‌گردان نقش آفرینی را به غایت انجام دهد و همراه با یک پارتنر حرفه‌ای مانند صابر ابر حداکثر موفقیت را برای ایجاد شخصیت مورد نظر فیلم داشته باشد.

نکته آخر درخصوص فرم را با این نکته به پایان برسانم که یکی از ضعف‌های فیلم در بخش فرم، مربوط به میزانسن‌هاست.

از این کارگردان انتظار می‌رفت که میزانسن‌های بهتر و جذاب‌تری را برای فیلم خود برگزیند؛ چراکه این فیلم‌برداری خوب، میزانسن‌های بهتری می‌خواست تا بدین‌وسیله بیشتر جلوه کند و مخاطب از آن لذت ببرد.

اما آنچه درباره گنگ‌بودن فیلم باید شرح دهیم، مربوط به فیلم‌نامه است.

متأسفانه فیلم برخلاف فرمش، از ضعف فیلم‌نامه رنج می‌برد و بسیار حسرت‌آفرین است که با وجود خوش‌ساختی، دچار ضعف‌هایی در منطق داستانی و واجد حفره‌های روایی است.

به‌عنوان‌مثال برخی از قسمت‌های داستان نیمه‌کاره و بی‌نتیجه رها شده‌اند یا مثلا انسجام و یکپارچگی و (به‌اصطلاح فنی) درهم تنیدگی روایت به‌خوبی شکل نگرفته است. گره‌گشایی فیلم عجولانه و حقیقتا ناشیانه است و نه‌تنها مخاطب از این حل مسئله لذت نمی‌برد، بلکه کاملا در ذوق او می‌زند.

ریتم فیلم نیز تا حدی کند است و نمی‌تواند اکثر مخاطبان را در همان ابتدای فیلم همراه نگه دارد.

شخصیت‌ها نیز به‌خوبی پرورش داده نشده‌اند و مخاطب به‌راحتی می‌تواند مشت نویسنده را در شخصیت‌پردازی باز کند.

درباره تدوین باید بگوییم هرچند فیلم از تدوین بی عیب و نقصی بهره‌مند است؛ اما ریتم کند فیلم باعث شده تا برخی نماها و صحنه‌ها به چشم مخاطب خسته‌کننده بیایند.

شاید بهتر بود تدوین‌گر در این بخش کمی خلاقانه تر عمل کند و با ترفندهای خود،تا آنجایی که جا داشت، به تندشدن ریتم کمک کند؛البته باید ببینیم که این نسخه نهایی و با این ریتم که در حال حاضر برای اکران آماده شده، مرهون همان ترفندهای تدوینگر است و فیلم کندتری را به این فیلم تبدیل کرده است یا خیر.

در کل می‌توان گفت «بعد از رفتن»، کار خوش‌ساختی از یک کارگردان فیلم اولی است که نشان داده واقعا بااستعداد و مدیر است. اگر او در کارهای بعد بتواند فیلم‌نامه را نیز مانند فرم فیلمش، دقیق و حساب‌شده از آب درآورد، بدل به یکی از کارگردانانی می‌شود که در آینده حرف‌های زیادی در عرصه سینما برای گفتن خواهد داشت.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

15 − 13 =