با نگاه به کتاب «اصفهان قلب سیاسی ایران معاصر»؛

تاریخچه مطبوعات اصفهان در عصر قاجار و پهلوی

یکی از پیامدهای جنگ جهانی دوم در ایران که موجب سقوط حکومت رضاشاه شد، افزایش قابل ملاحظه تعداد مطبوعات بود. این اتفاق همراه با کاهش قدرت حکومت پهلوی در زمینه کنترل و سانسور مطبوعات، نقش مطبوعات در تحولات سیاسی-اجتماعی را افزایش داد و فرصت بی‌سابقه‌ای برای افشاگری احزاب، گروه‌ها و جناحهای سیاسی مختلف پدید آورد. انتشار نشریه‌های تازه و آزادی نسبی آنها، مطبوعات را به معضلی برای رژیم پهلوی بدل کرد

تاریخ انتشار: 11:27 - یکشنبه 1403/03/27
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
تاریخچه مطبوعات اصفهان در عصر قاجار و پهلوی

به گزارش اصفهان زیبا؛ کتاب «اصفهان قلب سیاسی ایران معاصر»، به قلم الیاس شیخی (متولد 1343)، به سال 1383 توسط نشر دادیار اصفهان در 952 صفحه منتشر شده است که البته بیش از نیمی از کتاب اسناد و ضمائم است.

در ادامه صفحه 153 الی 158 از این کتاب با موضوع مطبوعات اصفهان را می‌خوانیم.

***

گفتار هشتم: مطبوعات

یکی از پیامدهای جنگ جهانی دوم در ایران که موجب سقوط حکومت رضاشاه شد، افزایش قابل ملاحظه تعداد مطبوعات بود. این اتفاق همراه با کاهش قدرت حکومت پهلوی در زمینه کنترل و سانسور مطبوعات، نقش مطبوعات در تحولات سیاسی-اجتماعی را افزایش داد و فرصت بی‌سابقه‌ای برای افشاگری احزاب، گروه‌ها و جناح‎های سیاسی مختلف پدید آورد. انتشار نشریه‌های تازه و آزادی نسبی آنها در مقایسه با اختناق عصر رضاشاهی، مطبوعات را به معضلی برای رژیم پهلوی بدل کرد و در نتیجه مسئولان ذی‌ربط و مقامات رژیم با تعدادی از مطبوعات منتقد و احیاناً هتاک و در پاره‌ای موارد «باجگیر» مواجه شدند.

در طول سلطنت رضاشاه، به دلیل مبارزه خشونت‌آمیز با مطبوعات، تعداد آنها به شدت کاهش یافته و فقط تعداد انگشت‌شماری آن هم کاملاً تحت نظر و سانسور شهربانی انتشار می‌یافت. بعد از شهریور ۱۳۲۰ که به طور ناگهانی این محدودیت‌های کیفی و کمی برداشته شد، مطبوعات گسترش بی‌سابقه‌ای یافتند و بنا به آماری به رقم ۱۴۱۳ رسید. بیش از ۱۰۰۰ مورد نشریات جدید بودند ولی با محتوایی کاملاً متفاوت و نسبتاً تازه. شایان ذکر است که در این دوره نیز نشریات زیادی بودند که تحت حمایت دربار بودند و می‌کوشیدند اساس رژیم پهلوی را حفظ کنند و آن را استمرار بخشند.[1]

در طول دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، گسترش کیفی و کمی مطبوعات ارتباط تنگاتنگی با گسترش احزاب و گروه‌های سیاسی و جریان‌های فکری داشت. احزاب چپ، ملی‌گرا و اسلامی برای تبلیغ و ترویج نظریات و نقطه نظرهای خود دست به ایجاد نشریه‌های ارگان و سایر نشریات اصلی و فرعی نمودند و رقابت‌های حزبی و سیاسی را با رقابت قلمی و مطبوعاتی در هم آمیختند. در این میان، شهر اصفهان به لحاظ شرایط سیاسی خاص حاکم بر آن و تحت تأثیر رقابت جریان‌های فکری متفاوت همچون شهرهای سیاسی بزرگ، تحولات زیادی را به خود دید. شایان ذکر است که برخی نشریه‌ها اختصاصاً در اصفهان منتشر می‌شد و برخی دیگر دنباله‌روان و شاخه یا شعبه‌ای از نشریات کشوری بودند. نکته دیگر اینکه فعالیت‌های مطبوعاتی مرکز تأثیر مستقیمی در فضای حاکم بر مطبوعات در اصفهان داشت. گفتنی است که اکثر نشریات اصفهان به صورت هفتگی منتشر می‌شدند.

تاریخچه مطبوعات در اصفهان به عصر قاجار برمی‌گردد. در این دوره به دلیل نقش‌آفرینی این شهر در رخدادها و تحولات سیاسی و اجتماعی، مطبوعات نیز به عنوان بخشی از این نقش‌آفرینی منتشر گردیدند و اصفهان با زمینه آماده‌تری به تحولات آینده از قبیل نهضت مشروطیت گام نهاد. انتشار نشریه‌های گوناگون حاکی از پیشرفت اصفهان در عرصه‌های فرهنگی نیز بود.

اولین نشریه اصفهان به نام «فرهنگ» در سال ۱۲۹۶ ه.ق به مدیریت میرزاتقی خان کاشانی و با حمایت ظل السلطان منتشر گردید.[2] از روزنامه‌های دیگر می‌توان به روزنامه‌های «انجمن اصفهان» و «الجناب» اشاره کرد که در سال 1324 ه.ق، همزمان با عصر مشروطه‌خواهی در اصفهان منتشر می‌شدند.[3] روزنامه انجمن اصفهان به نام‌های «انجمن مقدس اصفهان» و «انجمن مقدس ولایتی اصفهان» نیز انتشار یافته است.[4] در این زمان روزنامه دیگری به نام «کشکول» بوسیله مجدالاسلام کرمانی که خود از رجال عصر مشروطه بود انتشار می‌یافت.[5]

موسی نجفی معتقد است که اکثر نشریات اصفهان در عصر نهضت مشروطه خواهی در اصفهان تحت تأثیر رهبری و تفکر آقا نورالله اصفهانی به سبکی «شریعت‌خواهانه و در جهت اهداف شریعت از لفظ مشروطه بوده» است. الفاظ و عباراتی چون «تحریم اقتصادی بیگانه، رواج اقتصاد ملی، بانک ملی، قشون ملی، فرهنگ اسلامی، پرهیز از دو قدرت روس و انگلیس، تأسیس و تشویق مراکز عام المنفعه، داشتن تعهد قلم و بیان و هتک ننمودن آبرو و نام مسلمان و تشویق و تبلیغ اصول شریعت و فکر و آزادی و برتری این تفکرات نسبت به استبداد» مدعای فوق را تأیید می‌کنند.[6]

یکی از روزنامه‌هایی که در کنار «انجمن اصفهان» و «الجناب» بیش از سایر روزنامه‌های عصر مشروطه به شریعت‌خواهی گرایش داشت روزنامه «جهاد اکبر» بود که به مدیریت علی آقا خراسانی و به قلم محمدعلی علم انتشار می‌یافت.[7]

روزنامه «بلدیه اصفهان» نیز که مسلماً ناشر افکار حکومت بود، از سال ۱۳۲۵ ه.ق به قلم میرزا عباس خان چهارمحالی طبع می‌گردید [8]. نکته بسیار جالب این است که در اصفهان عصر قاجار، نشریه ویژه زنان نیز منتشر می‌شد. این در حالی بود که تا آن زمان تهران چنین نشریه‌ای در هیچ شهر ایران انتشار نیافته بود. نام نشریه مذکور «زبان زنان» بود که از سال ۱۳۳۷ ه.ق توسط صديقه دولت آبادی فارغ التحصیل رشته تعلیم و تربیت از دانشگاه پاریس منتشر می‌شد. گفتنی است که صدیقه دولت آبادی، مؤسس نخستین مدرسه دخترانه در اصفهان نیز بود.[9]

با گذشت زمان تعداد نشریات افزایش یافت و روزنامه‌ها از نظر مطالب و گرایش فکری متنوع‌تر شدند. با افزایش دسته‌بندی‌های حاد سیاسی و اجتماعی از مجرای مطبوعات در اصفهان به تدریج اداره معارف اصفهان مجبور به مداخله شد. کار به جایی رسید که مدیران و نویسندگان مطبوعات با راهنمایی اداره معارف اصفهان متعهد به «ترک هر نوع مناقشات قلمی که مایه وهن مقام جریده‌نگاری و تضییع حیثیات معارفی بوده و از حدود تنقیدات علمی و اخلاقی خارج باشد» شدند. این اقدام توسط مدیران نشریه‌های اخگر، صبح امید، عرش، اختر مسعود، صدای اصفهان و کاشف اسرار صورت گرفت.[10]

در عصر رضاشاه، جامعه مطبوعاتی اصفهان بر اثر اختناق حاکم بر سراسر کشور -مانند سایر شهرها- دوره‌ای سخت را سپری کردند؛ زیرا سانسور در این دوره بر مطبوعات حکمفرما بود و با کوچک‌ترین بهانه‌ای مدیران و نویسندگان نشریات با مشکلات حادی که از توقیف روزنامه شروع و به زندان و تبعید نیز منتهی می‌شد، مواجه می‌گردیدند. از این رو، در این دوره تعداد مطبوعات به شدت کاهش یافت.

از نشریه‌های اصفهان در عصر حکومت رضاشاه می‌توان به «اخگر» و «باختر» هر دو به مدیریت امیرقلی امینی، «ارژنگ» به مدیریت عبدالله وزیرزاده، «باختر» به مدیریت مشترک امیرقلی امینی و حسین فاطمی، «بستان» به مدیریت حسین خان سراجی، «بلدیه اصفهان» به مدیریت حبیب الله خان شهردار و محمدعلی مکرم، «جامع» به مدیریت عبدالحجت بلاغی، «جنبش» به مدیریت سید مهدی نقیب السادات یزدی، «دانش اصفهان» به مدیریت محمدعلی دانش خوراسگانی، «دانشکده (اصفهان)» به مدیریت میرزا عباس خان شیدا، «درخشان» به مدیریت کامکار کاشانی، «ستاره اسلام» به مدیریت محمدعلی فتوحی، «سحاب» به مدیریت ابوالحسن فروز، «سپاهان» به مدیریت محمدعلی مکرم حبیب آبادی، «صحت» به مدیریت حسین صحت، «عصر پهلوی» به مدیریت ابوالقاسم پروردین -مؤیدالشریعه گیلانی- «عنقا» به مدیریت اسدالله گلپایگانی، «فکر نو» به مدیریت اکبر آقاخان بشرویه، «قناعت» به مدیریت علی‌خان زندی آتشبار، «کامکار» به مدیریت فضل الله کامکار، «کوهرنگ» به مدیریت امیرقلی امینی، «گیتی نما» به مدیریت ادیب فرهمند -ادیب الممالک-، «مداین» به مدیریت مهدی وارثی، «معارف اصفهان» به مدیریت اداره معارف اصفهان، «مفتش ایران» به مدیریت سید نورالدین عراقی، «ندای اسلام» به مدیریت میرزا علی اصفهانی، «ندای هرمز» به مدیریت مؤید گیلانی، «نور شرق» به مدیریت نورالله دهاقانی، «نوروز ایران» به مدیریت میرزا محمد بدیع تبریزی، «نیر اعظم» به مدیریت علی یزدی و چندین نشریه دیگر اشاره کرد.[11]

ویژگی عمده این نشریات این بود که بیشتر به موضوعات اجتماعی می‌پرداختند. کمتر نشریه‌ای جرأت و جسارت لازم برای انتقاد و بررسی و انعکاس مسائل و اخبار سیاسی را داشت. ویژگی دیگر کوتاهی عمر بسیاری از نشریات مذکور بود.

با ورود به دهه ۱۳۲۰ و به طور مشخص پس از سقوط حکومت رضا شاه و ورود قوای متفقین به ایران، عصر نوینی برای مطبوعات پدید آمد و به یک باره تمام کنترل‌ها و سرکوبی‌ها از میان رفت و عصر انتقاد و افشاگری جایگزین آن شد.[12] فضای نسبتاً باز سیاسی موجب پیدایش و رشد فزاینده مطبوعات سیاسی و حزبی شد و از نظر کمی و کیفی مطبوعات سیاسی بر مطبوعات اجتماعی و علمی پیشی گرفتند. گرچه دولت موافق این وضعیت نبو،د اما امکان و ابزار لازم برای کنترل و جلوگیری از انتقادات را نداشت و منتظر فرصت مناسبی در آینده نشست.

اصفهان نیز پس از تهران در مقام بعدی قرار داشت و در آن فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی در اوج خود بود. دسته‌بندی‌های سیاسی بیشتر شامل احزاب دولتی و یا مورد حمایت دولت و حزب توده با حمایت دولت شوروی بود. دولت انگلیس نیز غالباً از مطبوعات مورد حمایت دولت جانبداری می‌کرد. در گزارش استانداری اصفهان به وزارت کشور در این مورد آمده است:

«در حال حاضر روزنامه‌های متعددی در اصفهان چاپ می‌شود که یک عده آنها ارگان حزب توده هستند و در مقابل آن روزنامه دیگری هست به نام صدای وطن که بستگی با سازمان حزبی آقای سید ضیاء الدین دارد و به طوری که استحضار دارند روش فعلی روزنامه‌های کشور نیز طوری است که گاهی پای سیاست دول همسایه شمالی و جنوبی را نیز به میان می‌آورند.»

با توجه به اهمیت و جایگاه ویژه اصفهان در چالش‌های سیاسی روز، بسیاری از احزاب در اصفهان روزنامه ارگان محلی داشتند. علاوه بر آن، مطبوعات ارگان و غیرارگان نیز مرتباً به اصفهان ارسال می‌گردید. از نشریات ارگان می‌توان به «آهنگر» وابسته به سازمان جوانان حزب توده ایران به مدیریت مرتضی راوندی، «باختر» وابسته به حزب اراده ملی و به مدیریت مشترک امیرقلی امینی و حسین فاطمی، «پل» ارگان حزب نظارت ملی اصفهان به مدیریت حسینقلی اوژند، «جبهه ملی» وابسته به جبهه ملی به مدیریت محمد معصومی فاطمی، «خوروش» وابسته به جبهه ملی ایران، «راننده روز» وابسته به جبهه ملی ایران به مدیریت ابراهیم کلینی، «رهبر کارگران» وابسته به سندیکای کارگران و کشاورزان به مدیریت شمس صدری، «صدای وطن» وابسته به حزب وطن به مدیریت سید علی بشارت، «طوفان» وابسته به حوزه علمیه قم به مدیریت جعفر فشارکی اصفهانی، «کیوان» وابسته به جبهه آزادی و حزب دموکرات ایران به سردبیری ربیع انصاری و ابوالقاسم شهیدی و از مطبوعات منتشره از سوی ادارات دولتی اصفهان می‌توان به «فرهنگ اصفهان» وابسته به اداره کل فرهنگ اصفهان اشاره کرد. علاوه بر نشریه‌های یادشده ده‌ها نشریه در موضوعات سیاسی، اجتماعی، علمی در دهه ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ منتشر می‌شدند که امکان معرفی یکایک آنها در این مختصر ممکن نیست.[13]

آزادی قلم و مطبوعات در دهه ۱۳۲۰ الی ۱۳۳۲ فراز و نشیب‌هایی داشت و پس از تثبيت مجدد حکومت پهلوی و کاهش بحران‌های داخلی مجدداً مطبوعات کنترل شدند. ولی این کنترل‌ها هیچ‌وقت به حد کنترل و سانسور دوره رضاشاه نرسید. یکی از فعالیت‌های درخشان مطبوعات در زمینه انتخابات مجلس بود. مطبوعات علیه نمایندگان گمنامی که با حمایت دولت انتخاب می‌شدند، شدیدترین انتقادها را انجام می‌دادند. برای مثال در انتخابات مجلس پانزدهم که با اعمال نفوذ دولت قوام انجام شد، مطبوعات مخالف به افشاگری پرداختند. روزنامه «مرد امروز» در یکی از شماره‌های خود نوشت:

«… حسن، تقی، جعفر، زید، عمر، سگ یا شغال که بقال سر کوچه آنها هنوز اسمشان را نشنیده از یزد، اراک، لاهیجان و… وکیل می‌شود… ای خاک بر سر این ملت و این نمایندگان محترم اهالی!»

روزنامه «ارس» در مورد عزیزالله اعزاز نیک‌پی، کاندید اصفهان برای مجلس پانزدهم از اینکه وی «هم کرسی وکالت را دارد هم مقام وزارت را» انتقاد کرد. در همین زمینه روزنامه «توفیق» با طنز اعزاز نیک‌پی را «اعجاز شیک‌پی» خطاب کرد و تحت عنوان شترمرغ قرن اتم نوشت:

«… اعجاز شیک‌پی را گفتند وکیلی یا وزیر، گفت وزیرم. گفتند از وکالت استعفا کن، گفت وکیلم. گفتند پس کرسی را تخلیه فرما، جواب داد زینهار که معاون نخست‌وزیرم. این است ماجرای وکیل، وزیر، پلنگ…»[14]

در دوره حکومت محمد مصدق، قانون مطبوعات با استفاده از قانون اختیارات اصلاح شد و به موجب یکی از بندهای آن توقیف روزنامه توسط شهربانی و یا حکومت نظامی ممنوع شد. این امر باعث افزایش تعداد مطبوعات و تقاضای برای آن شد. به طوری که فقط تعداد روزنامه‌های مخالف دولت به عدد ۷۰ رسید. در نهایت آزادی مطبوعات به لجام گسستگی مطبوعات منجر شد که یکی از قربانیان عمده آن خود دولت مصدق بود.[15] در این دوره تعداد روزنامه‌های وابسته به جبهه ملی و دولت در اصفهان افزایش یافت که در صفحات قبل اسامی آنها ذکر شد.

نکته دیگر در ارتباط با مطبوعات اصفهان این است که روزنامه «باختر» که قبل از شهریور ۱۳۲۰ توسط حسین فاطمی در اصفهان منتشر می‌شد از چهاردهم تیر ۱۳۲۱ به تهران منتقل و در این شهر فعالیت خود را ادامه داد.[16]

پی نوشت

[1] محمد محمدی، محمد محیط طباطبایی، تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران، تهران، بعثت، چ دوم، 1375، ص 45-44.

[2] محمد صدر هاشمی، تاریخ جراید و مطبوعات ایران، ج 1، اصفهان، کمال، ج دوم، 1364، ص 288.

[3] محمد محیط طباطبایی، ص 130-129.

[4] همان، ص 141.

[5]  موسی نجفی، ص 187-186.

[6] موسی نجفی، ص 189-188؛ محمد صدر هاشمی، ج 2، ص 187.

[7] محمد صدر هاشمی،ج 2، همان، ص 20.

[8] محمد محمدی، ص 13؛ محمد محیط طباطبایی، ص 174.

[9] محمد محمدی، ص 14.

[10] همان، ص 72-41.

[11] گذشته چراغ راه آینده است، ص 114-110؛ محمدعلی سفری، ص 68-67.

[12] اسناد مطبوعات ایران، به کوشش غلامرضا سلامی، ج 3، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1377، ص 643.

[13] محمد محمدی، ص 72-41.

[14] محمدعلی سفری، ص 208-207.

[15] همان، ص 688-684.

[16] همان، ص 97.

انتهای پیام/

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

چهار × 5 =