سلام خلق الله!
ما آدمها ترجیح میدهیم همه کارهایمان با سرعت و سهولت انجام شود و ظاهراً این به یکی از اقتضائات زندگی شهری تبدیل شده است؛ به اینکه این ذائقهای که تا این حد به «سرعت» علاقه دارد از کجا آمده است، کاری ندارم؛ اما معمولاً مدیران و مسئولان در جهت ارضای این نیاز مردم حرکت میکنند. چند سالی است در همین فضا مفهومی به نام «شهر هوشمند» مطرح شده و مسئولان تمایل دارند با هوشمندسازی خدمات نهادها و مؤسسات، کار را برای مردم آسان کنند! اما آیا شهر هوشمند فقط همین است یا اینکه انگارههایی در پسِ آن وجود دارد که شاید چندان متناسب با شهر و مردم ما نباشد یا لااقل نیاز به تأمل داشته باشد… اصلاً یک سؤال! شما وقتی واژه «هوشمند» را میشنوید به یاد شیخبهایی میافتید یا زاکربرگ؟! اصفهان دوران صفوی هم هوشمند بوده یا اینکه چون در آن خبری از مظاهر تکنولوژیک و اینترنت نبوده، قبول نیست؟!
چند وقت پیش در جمعی از مسئولان این سؤال را پرسیدم و همه سکوت کردند! انگار شهر تا وقتی مُهر قبول جهان تکنولوژیک را نداشته باشد، هوشمند نیست و ما هم قرار است به همین دلیل هوشمند شویم!
اما من هوشمندی را با واژه حکمت درمییابم؛ نه صرفاً با سرعت و تکنولوژی. حکمت همان گمشدهای است که مؤمن به دنبال آن میگردد و میخواهد شهر را بر اساس آن بنا کند! شهر هوشمند، شهر حکمت است و هر چیز در جای صحیح خود قرار دارد و به این واسطه، کارها بیجهت دشوار و پیچیده نمیشود.
شاید مهمترین اتفاقی که در شهر زندگی باید بیفتد این است که واژگان بدون تاریخ، وارد اذهان مردم و مسئولان نشوند و پیشرفت، صرفا با نگاه به بیرون نباشد. اصفهان وقتی شهر زندگی است که مفاهیمش را در جهت هویتش از آن خود کند و مفهوم هوشمندسازی فارغ از این ماجرا نیست!