به گزارش اصفهان زیبا؛ تربیت اقتصادی ازآنجاییکه با مفاهیم مالی و اقتصادی در ارتباط است و در کنارش بسیاری از رفتارها و خلقوخوهای اقتصادی را نیز در برمیگیرد، ممکن است باعث بروز رفتارهای اشتباه از جانب والدین شود که اثرات مخربی را بر جای میگذارد.
پولتوجیبی نامنظم
اولین رفتار اشتباه والدین این است که بهطور منظم به کودک یا نوجوان پولتوجیبی نمیدهند. والدین عزیز فکر میکنند ازآنجاییکه بسیاری از نیازهای بچهها را خودشان تأمین میکنند، پس کودک به پول همیشگی نیاز ندارد و پدر و مادر حامی او هستند.
اما نکته مهم این است که دریافت پولتوجیبی از والدین به معنی نفی حامیبودن آنان نیست؛ بلکه برای تمرین مدیریت پول و احساس استقلال نسبی است؛ البته استقلالی که مخرب نباشد.
تا زمانی که کودکان پولتوجیبی منظم نگیرند، نمیتوانند مدیریتکردن آن را بیاموزند. اگر فقط در زمانهایی که به پول نیاز دارند به آنها پول داده شود، تنها برای همان موارد خرج میشود و ممکن است چیزی برای پساندازکردن یا فرصتی برای مدیریتکردن و حتی اشتباهکردن پیش نیاید.
اگر میخواهید فرزندانتان مدیریت پول را تمرین کنند، به آنها منظم پولتوجیبی بدهید؛ همچنین به آنها فرصت خطا بدهید؛ سپس روش درست را برایشان بازگو کنید.
قطع پولتوجیبی برای تنبیه
یکی دیگر از اشتباههای والدین این است که وقتی فرزندشان دچار خطایی میشود و قصد تنبیهکردن او را دارند، پولتوجیبیاش را قطع یا به این موضوع تهدید میکنند.
اگر شما یک کارمند باشید و خطایی از شما سر بزند و رئیس حقوقتان را قطع کند، خوشحال میشوید یا ترجیح میدهید به نحو دیگری تنبیه شوید یا خطایتان را جبران کنید؟ طبیعتا خوشحال نمیشوید؛ چون روی آن پول برنامهریزی کردهاید.
درباره پولتوجیبی فرزندان نیز همین موضوع صدق میکند و قرار است فرزند شما روی آن برنامهریزی کند تا بتواند خواستههایش را تهیه کند؛ پس برای تنبیه از این سلاح استفاده نکنید.
پولتوجیبی بیهدف
اشتباه دیگری که برخی والدین مرتکب میشوند این است که فرزندشان هرچه بخواهد برایش تهیه میکنند؛ سپس برای اینکه احساس استقلال را به او القا کنند، مقداری پول را بدون هدف به او میدهند.
پرسشی که اینجا مطرح میشود این است: وقتی فرزند شما همه چیز دارد با این پول چه چیزی بخرد که احساس استقلال کند؟ این استقلال مضر نیست؟ چگونه مدیریت پول را بیاموزد؟ در این شرایط تنها اتفاقی که میافتد، متوقعکردن بچهها و احساس برتریطلبی آنان است.
راهکار مهم برای رفع این مشکل، این است: برای پولی که میدهید، برنامه و هدف داشته باشید؛ بهطورمثال، به او بگویید از این به بعد خرید تنقلات به عهده خودت است و من برایت تنقلات نمیخرم.
در این شرایط فرزندتان متوجه میشود که قرار است مسئولیتی به او سپرده شود. نهتنها خوشحال میشود و احساس بزرگی میکند، بلکه آرامآرام مدیریت آن را نیز بهعهده میگیرد.
وقتی بهطور منظم به او پول بدهید و نحوه خرجکردن را به خودش بسپارید، میداند در این هفته این میزان پول در اختیار اوست و میتواند همه را یک شب خرج کند و تنقلات بخرد یا در طول هفته خرج کند؛ حتی میتواند بخشی را پسانداز کند یا نکند.
لطفا در نحوه خرجکردن فرزندتان حتی اگر اشتباه بود، دخالتی نکنید و پس از اینکه احساس کردید رفتار غلطی را مرتکب شده است، اشتباهش را به او بگویید تا از تکرار آن جلوگیری کند.
اگر او در این سن با آزادی عمل نسبی که دارد، خطاهای کوچک مالی بکند، بهتر از این است که در بزرگسالی به دلیل محدودیتهایی که از قبل داشته، اشتباههای بزرگی را مرتکب شود.
پولتوجیبی مجدد، بدون هیچ دلیلی
والدینی که پولتوجیبی بهموقع به فرزندانشان پرداخت میکنند، به تقویت روحیه مدیریتکردن آنان کمک میکنند؛ اما همین افراد گاهی اوقات اشتباه دیگری را انجام میدهند؛ اینکه اگر فرزندشان زودتر از موعد پولش را تمام کرد و مجدد درخواست پول کرد، به او بدون دلیل پول میدهند.
نکته مهم این است: درست است که والدین حامی او هستند و در هر شرایطی باید نیاز او را برطرف کنند، اما اگر هدف تربیتی دارند و پولی که سروقت به فرزند خود میدهند، به اندازه یک هفته اوست و الان بدون دلیل قانعکننده پولش را تمام کرده، بهتر است قبل از زمان مشخص پول مجددی به او ندهند تا فرزندشان نیز یاد بگیرد که گاهی اوقات باید برای رسیدن به خواستههایش صبر کند و بهای اینکه پولش را زودتر تمام کرده، صبر بیشتر برای رسیدن به زمانی است که از قبل تعیین کردهاند؛ درواقع لازم است متوجه رفتار اشتباه خود و خریدهای هیجانیاش بشود.
عالم بیعمل
بسیاری از والدین از فرزندان خود انتظارهایی دارند که خودشان نیز به آن موارد پایبند نیستند؛ اما ترجیح میدهند فرزندانشان رفتار غلطی نداشته باشند.
موضوع مهم این است که فرزندان آینه ما هستند و خداوند آنها را به ما عطا کرده است تا خودمان را در وجودشان ببینیم؛ یعنی کودکان به دنیا نمیآیند تا ما آنها را تربیت کنیم؛ مربی آنها همان ربالعالمین است که همه ما را تربیتکرده است.
آنها به دنیا میآیند تا ما را تربیت کنند و رفتارهای صحیح و غلطمان به خودمان نشان داده شود؛ پس زمانی که فرزندتان رفتار غلطی مرتکب میشود، لطفا اول به خودتان رجوع و جستوجو کنید که ریشه این رفتار او چیست؟
از او انتظاری بیش از آنچه خودتان هستید، نداشته باشید و با دیگر کودکان مقایسهاش نکنید؛ بهطورمثال، بسیاری از والدین در زمان خرید، هیجانی عمل میکنند و بسیاری از کالاهای دلخواهشان را از قفسهها برمیدارند.
اما زمانی که کودک همین رفتار را تقلید میکند، ناراحت میشوند و به او امرونهی میکنند و میگویند نمیتواند بردارد؛ درصورتیکه کودکتان دقیقا همان کاری را کرده است که شما انجام دادهاید. اگر میخواهید این کار را انجام ندهد، لطفا خودتان ابتدا از روی لیست خرید کنید تا او هم مشاهده و تکرار کند.
گفتن جمله «من پول ندارم»
از دیگر اشتباههای والدین این است که وقتی همراه فرزند خود به فروشگاه میروند و با تقاضاهای زیاد او برای خرید مواجه میشوند، به او میگویند: پول نداریم و نمیتوانیم بخریم.
بهتر است به جای استفاده از این جمله که به کودک احساس منفی میدهد، بگویید: الان به این کالا نیاز نداریم، یا شبیه آن را داریم و دیگر نمیخواهیم، یا در لیست خریدمان ننوشتیم و الان قصد خریدش را نداریم.
بیان بدهیها جلوی کودک
یکی دیگر از خطاهای والدین این است که درباره قرضها، وامها و بهطور کلی بدهیهای مالی خود جلوی کودک صحبت میکنند.
اگر فرزند شما بالای ۱۰ سال باشد، چون درک بهتری از شرایط پیدا کرده است، مشکل چندانی ندارد؛ اما تاحدامکان نباید از این مسائل جلوی کودک صحبت کرد؛ زیرا برای او تداعیکننده مشکلات است و قرار نیست دنیای شیرین کودکیاش با مشکلات مالی و اقتصادی عجین شود.
کارکردن برای تنبیه
کارکردن و مسئولیتپذیری از ارکان مهم تربیت اقتصادی است. در این راستا، از خطاهای والدین این است که وقتی میخواهند فرزندشان را برای کار غلطی که مرتکب شده است، تنبیه کنند به او کار میسپارند!
بهطورمثال، میگویند حالا که این کار را کردی، پس باید ظرفها را بشویی یا پلهها را تمیز کنی؛ درصورتیکه یکی از وجوه تربیت کریمانه فرزندان این است که کارکردن باید بهقدری در نظر آنان بزرگ و بلندمرتبه باشد که اگر قرار است تنبیه شوند، توفیق انجام کار از آنان گرفته شود!
یعنی کودک متوجه شود چون آن اشتباه را انجام داده است، الان اجازه ندارد ظرفها را بشوید یا پلهها را جارو کند. بزرگان و عالمان به این صورت فرزندان خود را تربیت میکردند.
ابراز خستگی از کار جلوی فرزندان
یکی دیگر از اشتباههای والدین که ممکن است ارزش کار را در نظر کودکان خدشهدار کند این است که وقتی پدر از سر کار به خانه میآید، بهقدری خستگیاش را نشان میدهد که کودک به جای اینکه از کارکردن پدر حس خوب و حمایتگری داشته باشد، حس بدی پیدا میکند و این در ذهنش نقش میبندد که چقدر کارکردن بد است که پدرم را خسته میکند.
بهتر است پدران و مادران شاغل این موضوع را درک کنند که قرار نیست کودکان وارد مشکلات شوند و نباید جلوی آنها خستگی خود را بهطور مداوم بروز دهند.
خرید تمام خواستههای کودک
یکی دیگر از اشتباههای والدین این است که وقتی وارد فروشگاه میشوند یا بهطورکلی وقتی با درخواستهای متفاوت فرزندشان مواجه میشوند، دوست دارند هرچه او میخواهد، بخرند تا خداینکرده برایش عقده نشود.
این تصور آنها اشتباه بوده و ممکن است ناشی از برخی محدودیتهایی باشد که خودشان در کودکی تجربه کردهاند یا دوست دارند به همه نشان دهند که سخاوتمند هستند. این کار نهتنها باعث نمیشود فرزندان کمبودی را حس نکنند؛ بلکه رفتار غلطی را برای آنها ترویج میکند.
اگر امروز کودکتان هرچه خواست بدون هیچ حرفی در دسترسش باشد، همین رفتار را تا سالیان متمادی در پیش میگیرد. امروز شاید خواستهاش در حد تنقلات باشد؛ اما فردا تبدیل به تبلت میشود، پسفردا تبدیل به کامپیوتر، سال آینده تبدیل به موتور، ماشین یا هر وسیله دیگری که شاید شما توان تهیهاش را نداشته باشید.
روزی اثر این تربیت را مشاهده میکنید که دیگر دیر شده است؛ پس بهتر است کودکتان از همین حالا بداند که نمیتواند تمام چیزهایی را که میخواهد، با هم داشته باشد و لازم است برای برخی بیشتر صبر و گاهی خودش تلاش کند و برخی از خواستههایش را بهدست بیاورد.