به گزارش اصفهان زیبا؛ یادداشت پیش رو خلاصهای از مهمترین یافتهها و نتایج پیمایش شهر زندگی در شهر اصفهان است که در مرداد 1401 در بین ششصد نفر از شهروندان مناطق پانزدهگانه شهر اصفهان به انجام رسید.
مبنای سنجش مفهوم شهر زندگی و مؤلفههای آن در این پیمایش یافتههای مربوط به مرحله اول پژوهش «گفتمان شهر زندگی» است که با استفاده از روش تحلیل علیلایهای انجام شد. در پژوهش مرحله اول بر مبنای منطق روششناختی روش مذکور در لایههای چهارگانه در وضعیت موجود و مطلوب شهر اصفهان مؤلفههای زیر برای شهر زندگی مشخص شده بود:
مفاهیم و مؤلفههای ارائهشده در مرحله اول پژوهش در پیمایش ذکرشده شاخصسازی و بهمنظور سنجش میدانی در بین شهروندان عملیاتی شدند؛ به این معنا که بر مبنای ابعاد و مؤلفههای مربوط به هر یک از این مفاهیم پرسشنامهای تدوین شد و بهمنظور سنجش این مفاهیم مورداستفاده قرار گرفت. در اینجا مهمترین نتایج حاصل از این پیمایش در دو بخش توصیف مؤلفههای شهر زندگی و روابط بین این مؤلفهها گزارش شده است:
♦ یافتههای پژوهش بیانگر این است که اکثریت شهروندان (7/78درصد) شهر اصفهان را مناسب زندگی میدانند؛ بااینحال 8/26درصد از شهروندان پایینتر از متوسط، 8/26درصد در حد متوسط و 4/46درصد بالاتر از متوسط اصفهان را شهر مناسب زندگی ارزیابی کردهاند.
♦ در پاسخ به این پرسش که آینده مطلوب برای شهر اصفهان چیست؟ درصد بیشتری از شهروندان (2/30درصد)، نماد تاریخ و فرهنگ ایرانی و شهر زندگی مدرن (28درصد) را آینده مطلوب برای اصفهان میدانند. شایانذکر است؛ درصد افرادی که نماد دین و تمدن اسلامی و شهر ایرانیاسلامی را برای اصفهان انتخاب کردهاند، به ترتیب 8/11درصد و 28درصد بودهاند.
♦ اکثریت شهروندان (2/73درصد) از عملکرد شهرداری اصفهان رضایت داشتهاند؛ بااینحال میزان رضایت 5/32درصد از آن پایینتر از متوسط، 8/36درصد در حد متوسط و 7/30درصد بالاتر ازحد متوسط بوده است.
در ادامه، برآوردی از مؤلفههای شهر زندگی بر مبنای شاخص میانگین در بین شهروندان ارائه شده است. درواقع این شاخص بیانگر این است که شهروندان شهر اصفهان در دو وضعیت موجود و مطلوب مؤلفههای شهر زندگی را چگونه ارزیابی میکنند.
بر مبنای نتایج مربوط به ارزیابی شهروندان از مؤلفههای شهر زندگی میتوان گفت:
الف. وضعیت موجود: نتایج مربوط به برآورد میانگین مؤلفههای شهر زندگی در وضعیت موجود نشاندهنده این است که از نظر شهروندان وضعیت زیستپذیری در شهر اصفهان مطلوب نیست. واگرایی سیستمی در بین نهادها، مجموعه شهرداری و بین نهادها و مردم وجود دارد. جامعه شهری اصفهان دچار گسست اجتماعی شده و گفتمان حاکم بر مدیریت شهری دچار نوعی اختلال است. مجموعه شهرداری چندان قابلاعتماد نیست و وضعیت شهر تاحدی بیمبالات شده است. درنهایت اینکه شهروندان دچار نوعی حس کمتعلقی به همدیگر هستند.
ب. وضعیت مطلوب: ارزیابی شهروندان از همه مؤلفههای شهر زندگی مطلوب است؛ درواقع شهروندان شهر زندگی را که ویژگیهای آن قابلزیستبودن، همگرایی سیستمی، پیوند اجتماعی، افق متعالی زندگی، شهرداری نیکنام، شهر زاینده و شهروندان دارای انسجام است، مناسب و مطلوب اصفهان تلقی میکنند. با مدنظر قراردادن منطق روششناختینظری مرحله اول پژوهش مبنی بر اینکه لایههای مختلف در تعامل با یکدیگر قرار دارند و در شبکهای از روابط علی مستقیم و غیرمستقیم سبب مفصلبندی نهایی شهر زندگی با مختصات و مشخصات ذکرشده میشوند، بررسی روابط بین مؤلفههای شهر زندگی در این مرحله از پژوهش در دو وضعیت موجود و مطلوب بیانگر این بوده است:
بیمبالاتبودن شهر از نظر شهروندان بر ارزیابی آنها از وجود اختلال گفتمانی در مدیریت شهری تأثیر مثبت دارد. ارزیابی شهروندان از وجود اختلال گفتمانی و بیمبالاتبودن شهر بر نگرش آنها در خصوص وجود واگرایی سیستمی در مجموعه مدیریت شهری بهطور مثبت مؤثر است.
درنهایت اینکه نگرش شهروندان به زیستپذیری پایین شهر نتیجه ارزیابی آنها از بیمبالاتی شهر، وجود اختلال گفتمانی و واگرایی سیستمی است. علاوه بر نتایج ذکرشده در جدول شماره 3 که نشاندهنده اثر مستقیم مؤلفههای شهر زندگی بر همدیگر هستند، نتایج مربوط به اثرات غیرمستقیم این مؤلفهها بیانگر این بوده است که واگرایی سیستمی در رابطه بین شهر بیمبالات، بیاعتمادی به شهرداری و اختلال گفتمانی با زیستپذیری پایین نقش میانجی دارد؛ درواقع بخشی از اثر این مؤلفهها بر زیستپذیری پایین شهری از طریق واگرایی سیستمی انجام میشود.
رضایت شهروندان از عملکرد شهرداری متأثر از بیاعتمادی به شهرداری و ارزیابی آنها از وجود واگرایی سیستمی در مجموعه مدیریتشهری است؛ درواقع میتوان گفت بیاعتمادی به شهرداری و واگرایی سیستمی بر رضایت شهروندان از عملکرد شهرداری تأثیر منفی دارد. شایان ذکر است؛
بخشی از اثر شهر بیمبالات و بیاعتمادی به شهرداری با میانجیگری واگرایی سیستمی بر رضایت از عملکرد شهرداری صورت میگیرد.
زایندگی شهر و تقویت حس تعلق در بین شهروندان منجر به شکلگیری افق متعالی زندگی و حیات طیبه میشود. تقویت حس تعلق بین شهروندان پیوند اجتماعی بین آنها را تقویت میکند. نیکنامشدن شهرداری همگرایی سیستمی را بهدنبال دارد. شکلگیری افق متعالی زندگی یا بهعبارتدیگر، حیات طیبه منجر به همگرایی سیستمی، تقویت پیوند اجتماعی و همچنین قابلزیستشدن شهر میشود. درنهایت اینکه تقویت پیوند اجتماعی و همگرایی سیستمی نیز شهر قابلزیست را شکل میدهد.
شایانذکر است؛ علاوه بر اثرات مستقیمی که مؤلفههای شهر زندگی در وضعیت مطلوب بر همدیگر دارند، بر خی از این مؤلفهها بهصورت غیرمستقیم بر همدیگر تأثیر میگذارند؛ برای مثال، شهرداری نیکنام با میانجیگری همگرایی سیستمی میتواند شهر قابلزیست را تقویت کند.
بر مبنای نتایج مربوط به روابط بین مؤلفههای شهر زندگی در لایههای چهارگانه وضعیت موجود و مطلوب میتوان گفت همانگونه که منطق روششناختی این لایهها ایجاب میکند، تأثیرگذاری این مؤلفهها بر همدیگر از پایین به بالا یا به عبارت دقیقتر از لایه استعاره و اسطوره به سمت لایه جهانبینی و گفتمان، علل سیستمی و مسائل آشکار است.
درواقع مؤلفههای سطح استعاره و اسطوره از مؤلفههای سطوح دیگر تأثیر نمیپذیرد؛ ولی بر آنها تأثیرگذار است و برعکس مؤلفههای سطح آشکار بر مؤلفههای سایر لایهها تأثیر نمیگذارد؛ اما از آنها تأثیر میپذیرد؛ بنابراین بر اساس منطق روابط بین مؤلفههای شهر زندگی در لایههای چهارگانه و تبیین این روابط انتظار میرود بهمنظور حرکت صحیح، بنیادین و اثرگذار از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب شهر زندگی، سیاستگذاری و برنامهریزی در این خصوص متمرکز بر پایینترین لایه (استعارهها و اسطورهها) شهر زندگی باشد و در یک فرایند منطقی به سمت لایههای بالاتر انجام شود.