به گزارش اصفهان زیبا؛ همانطور که میدانید، هنر قلمزنی شامل تزیین و کندن نقشها روی اشیای فلزی، بهویژه مس، طلا، برنج و نقره است. بهعبارتدیگر، هنرمند بهوسیله قلم و با ضربه چکش، خطها و نقشهایی روی جسمهای فلزی ایجاد میکند که همین ضربهها درنهایت قیمت آن فلز را چندین برابر میسازد. به گفته پیشکسوتان این رشته هنری، استفاده از فلز مس، بهسبب نرمی و شکلپذیری، در هنر قلمزنی متداولتر از دیگر فلزات است.
از سوی دیگر به اعتقاد باستانشناسان و مورخان هنر، مس نخستین فلزی است که در هنر فلزکاری و قلمزنی موردتوجه انسان قرار گرفته و پس از گذشت قرنها، هنوز کاربردهای ندانسته زیادی دارد. هنر قلمزنی یکی از رشتههای هنری سنتی اصفهان است که میتوان آن را در گروه هنرهای صناعی و فلزکاری قرار داد. در ادامه به بررسی ابعادی تازهتر درباره این هنر اصیل میپردازیم. اصفهان یکی از بزرگترین و اصلیترین پایگاههای هنرهای تجسمی شناخته میشود؛ درواقع قلمزنی یکی از پررونقترین رشتههای هنرهای تجسمی اصفهان است و استادانی چون «استاد فرشچیان» و «استاد علمداری» در زمینه تولید و بهجا گذاشتن آثار زیبا و «استاد راضیه حسینی» در زمینه آموزش قلمزنی معروف هستند. هنر قلمزنی در ایران به سه سبک شیراز، تبریز و اصفهان ارائه میشود.
تمایز مکتب قلمزنی اصفهان از شیراز و تبریز
درباره هنر اصیل قلمزنی، سه سبک اصلی در ایران وجود دارد که شامل سبک شیراز، تبریز و اصفهان است. در سبک تبریز برای حرکت قلم و انجام قلمزنی از حرکت و فشار مچ دست استفاده میکنند؛ ولی در مکتب اصفهان از ضربههای چکش برای خلق آثار بهره میبرند؛ به همین سبب آثار قلمزنی تبریز صاف و کمعمق بوده ولی سبک قلمزنی اصفهان عمیقتر است. در سبک شیراز، قلمزنی به دو روش «ریزهقلم» که روی فلز مس و برنج در دورههای صفویه و زندیه و قبل از آن متداول بوده و «برجسته» یا «منبت» که در دوره قاجار و با الگوبرداری از سبک هخامنشیان وجود داشته، انجام میشود.
در حال حاضر قلمزنی در شیراز روی نقره نیز صورت میپذیرد و روش اجرای کار به این شکل است که پس از طراحی روی کار و نیمبرکردن آن، شروع به برجستهسازی و کفسازی میشود. در این سبک بیشتر از نقوش هخامنشی و ساسانی و گل مرغ استفاده میشود که در ایران این سبک از قلمزنی را مکتب شیراز مینامند. قلمزنی در اصفهان نیز، با دو سبک مجزا به نامهای «قلمریز» و «قلمزنی برجسته» انجام میشود. البته روشهای دیگری از این هنر همچون «نیمهبرجسته»، «حکاکی» و «مشبککاری» نیز توسط استادان و هنرمندان قلمزنی دنبال میشود. در ادامه به بررسی تعدادی از این سبکها میپردازیم.
قلمزنی به سبک برجسته
قلمزنی برجسته دارای برجستگیهای عمیقتری است و حالتی سهبعدی را ایجاد میکند؛ درواقع اینگونه از قلمزنی در ساخت ضریح امامان شیعه استفاده میشود. در این نوع قلمزنی ابتدا پشت کار را قیر کرده، سپس طرح را روی کار کاربن کرده و با استفاده از قلم نیمبر طرح را تثبیت میکنند. پس از تثبیت طرح، قیر را از پشت کار خارج کرده و این بار سطح پردازششده را قیراندود کرده و بهوسیله قلمهایی که عبارتاند از: قوشه، کف رو، کف تخت و… ظرف را برجسته میکنند. خطوط نیمبرشده در پشت کار، راهنمای عمل قلمزنی است. پس از اینکه عمل برجستهکاری صورت گرفت، مجدد قیر را بهسمت اولیه برمیگردانند و در این مرحله روسازی و زمینهکردن کار انجام میشود.
قلمزنی به روش نیمه برجسته
این مدل از قلمزنی اصفهان چندین تفاوت با مدل برجسته دارد که حاصل آن طرح و نقوش نیمهبرجسته است. اولین تفاوت به استفاده از قلم معمولی برمیگردد؛ دوم اینکه، برجستهکاری از پشت ظرف انجام نمیشود؛ بلکه سطح کار را آنقدر پایین میبرند تا برجستگی و فرورفتگی ایجاد شود. بهعبارتدیگر، در این نوع پشتکار دارای برآمدگی است؛ اما در مدل تمامبرجسته پشتکار دارای فرورفتگی است؛ درواقع در این سبک قلمزنی به جای اینکه کار را از پشت برجسته کنند، از طرف مقابل آنقدر زمینه را پایین میبرند که سطح پردازششده نمایان شود.
قلمزنی با روش قلمریز
در این روش، کار پس از قیرشدن طراحیشده و سپس نیمبر و روسازی و زمینه میشود که دارای برجستگی نیست. در سبک ریزهکاری، بافتی را در زمینه بوم قرار میدهند و با استفاده از این بافت، طرح اصلی آشکار میشود؛ درنهایت نیز آن را جدا میکنند تا طرح، واضحتر باشد؛ همچنین در سبک قلمزنی قلمریز، از طرح گل و مرغ، اسلیمی و غیره استفاده میشود و همانطور که اشاره شد، برخلاف دو سبک بالا در این روش، برجستگی وجود ندارد.
قلمزنی به سبک مشبککاری
در این روش زمینه را از سطح کار جدا میکنند. در زمانهای قدیم برای تولید چراغ فانوس و محلهای عبور آب در ظروف، از این روش استفاده میکردند. امروزه علاوه بر کارشدن قلمزنی اصفهان روی مس، نقره و سایر فلزات، شاهد بهکارگیری هنر قلمزنی روی چوب نیز هستیم که شاخهای از منبتکاری است؛ ولی دقت و ریزهکاری بیشتری دارد و به همین دلیل اغلب برای ظروف تزیینی کوچک استفاده میشود.
بزرگان هنر قلمزنی نصف جهان
استاد محمود دهنوی: استاد دهنوی ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. او از هفتسالگی قلمزنی را نزد استاد آقا کریم عتیقهچی شروع و سه سال کنار او کار کرد. کار او ابتدا روی صفحات فلزهایی ازجمله روی، ورشو، برنج و مس بود؛ ولی چندی نگذشت که تحت تعلیمات استاد رضا نایبپور قرار گرفت و قلمزنی روی نقره را شروع کرد. در کارنامه درخشان این استاد قلمزنی، مرمت ضریح مبارک امامرضا(ع) به چشم میآید.
استاد دهنوی خالق آثار متعددی است که در آنها از هنرهایی همچون قلمزنی، طلاکاری، نقرهکاری و سایر مهارتهای ظریف استفاده شده است. استاد اکبر صامتی: استاد صامتی ۱۳۱۳ در اصفهان و در خانوادهای هنرمند متولد شد. او از ۱۰سالگی قلمزنی را نزد استاد محمدرضا گلزار معروف به عموگلزار شروع کرد. از ویژگیهای شایان توجه آثار ایشان طراحی دقیق و اصیل، خلاقیت ضمن حفظ اصالت نقوش تاریخی، ایجاد هماهنگی و انسجام در طرح و مهارت و چیرهدستی بیبدیل در اجرای هنر قلمزنی است. برخی از آثار ایشان در موزه هنرهای ملی، موزه هنرهای معاصر، سازمان میراثفرهنگی و گردشگری، موزه سازمان صنایعدستی و مجموعههای هنری در داخل و خارج از کشور نگهداری میشود.
استاد علی ظریفی: استاد متولد دوم اردیبهشت ۱۳۱۵ است. از چهارسالگی قلمزنی را در کاروانسرای حاجعلی در اصفهان شروع کرد و نزد استاد تقی پشوطن، قلمزنی را بهخوبی فرا گرفت. او ابداعکننده حرکت فلز روی فلز بوده و برای اولینبار نقوش برجسته را در قلمزنی بهکاربرده است. استاد ظریفی به روش مشبک درزمینه قلمزنی فعالیت میکند؛ همچنین جالب است بدانید که استادان قلمزنی او را با لقب «درویش فلزات» میشناسند!
امیر ساعی: این استاد قلمزنی متولد ۱۳۲۴ و اهل اصفهان است. او قلمزنی را از کودکی نزد استادی به نام مشهدیعباس شروع کرد و پس از آن نزد پسرعموی پدرش، حسن ساعی و حدود شش سال نزد مرحوم استاد احمد لاهیجانی هنرآموزی کرد و به سطح بالاتری از این هنر رسید. استاد ساعی بیشتر پیرو سبک قلمزنی صفوی است. او موضوعهایی برگرفته از ادبیات ایران مانند خسروشیرین، لیلی و مجنون و نیز کتیبهبندی به خط نستعلیق، گل و مرغ، اسلیمی، ختایی و نقشهای هندسی را بهخوبی کار میکند.
رجبعلی راعی: او یکی از ستارگان پرفروغ فن و هنر قلمزنی معاصر ایران و به گفته خودش از پایهگذاران سبک قلمزنی نقش برجسته است که ۱۳۶۲ در شهر دهق واقع در ۸۵ کیلومتری شمالغرب اصفهان از توابع شهرستان نجفآباد چشم به جهان گشود. استاد فعالیت هنری خود را از سنین جوانی نزد استاد فرزانه مهندس اسماعیل ارژنگ که خود یکی از هنرمندان بینظیر ایران است، آغاز کرد و در قلمزنی و مجسمهسازی مهارت یافت. از آثار شاخص ایشان میتوان به خلق داستانهایی از قرآن کریم با عنوان قربانگاه حضرت اسماعیل(ع)، طغیانگری فرعون و انقلاب حضرت موسی(ع)، قصه حضرت یوسف(ع) (شامل پنج تابلو) و داستان حضرت یونس(ع) فرمانروای دریاها اشاره کرد.
عباس شیرانی: استاد شیرانی ۱۳۴۰ در اصفهان متولد شد. او از هفتسالگی قلمزنی را نزد استاد عبدالوهاب موسوی شروع کرد. استاد شیرانی در بسیاری از نمایشگاههای داخل و خارج از کشور ازجمله فلورانس ایتالیا، بحرین، اتریش، بلژیک، ازبکستان و الجزایر شرکت کرده است و تمامی سبکهای قلمزنی را بهخوبی کار میکند؛ البته سبک اصلی قلمزنی استاد شیرانی، برجستهکاری است. ازجمله کارهای شناختهشده این استاد قلمزنی، دربهای حرم امام حسین(ع) و حرم حضرت علی (ع است.
مجید بهرامیپور اصفهانی: این استاد قلمزنی ۱۳۴۹ در اصفهان به دنیا آمد و از شانزدهسالگی قلمزنی را نزد استادانی همچون مرحوم محمود دهنوی و سید مهدی علمداری آموخت. او توانست در ۱۳۷۰ قلمزنی را بهصورت مستقل ادامه دهد. استاد بهرامیپور سبکهای مختلف قلمزنی را کار میکند؛ ولی سبک اصلی او برجستهکاری است. این استاد نمایشگاههای زیادی در داخل کشور برگزار کرده است. یکی از کارهای او در موزه صنایعدستی تهران نگهداری میشود. گفتنی است؛ این استاد توانمند در ۱۳۸۹ توانست مدرک درجهیک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کند.
قلم و چکش؛ صدایی که باید بماند!
هنر قلمزنی اصفهان با وجود داشتن مکتب اصیل و استادان برجسته، نیازمند توجه بیشتر ارگانها و متولیان هنری درزمینه تولیدات صنایعدستی و اقتصاد است؛ همچنین مراکز هنری و رسانههای مرتبط با فرهنگ و هنر اصفهان نقش مهمی در معرفی و تبلیغ این هنر بومی دارند. معرفی هنر قلمزنی بهعنوان یکی از «اصفهانیترین» هنرهای دستی موجود، وظیفه متولیان فرهنگی و هنری استان است که نباید در هیاهوی هنرهای پرزرقوبرق جدید و جشنوارههای متعددشان گم شود!
بدون شک، تداوم این هنر اصیل که درواقع شناسنامه صنایعدستی و هنرهای تجسمی نصفجهان بهشمار میرود، نیازمند بهبود شرایط اقتصادی این هنرمندان و مهیاکردن شرایطی بهتر درزمینه استعدادیابی و رشد هنرجویان تازهنفس در این رشته است. بدون شک، نگهداری از هنرهایی اینچنین موجب تداوم حیات فرهنگی ملتهاست. مبادا روزی بیاید که «صدای چکش» از مغازهها و بازارهای قدیمی نصفجهان به گوش نسلهای آینده و فرزندانمان نرسد…!