به گزارش اصفهان زیبا؛ روانشناسی زبان فرهنگی، یکی از مکاتب جدیدی است که در حوزه روانشناسی و مسائل فرهنگی در دنیا مطرح شده. این مکتب در ایران هم ید طولایی دارد و متخصصان زیادی در این حوزه کار کردهاند. این رشته بهدنبال پاسخ به این سؤال است که گویشها و لهجهها و زبانها چه تأثیرات روانشناسی میتوانند به همراه داشته باشند.
نکته اصلی و محور مهم در بحث روانشناسی زبان فرهنگی، این است که واژهها و کلمات بار عاطفی دارند؛ یعنی همانطور که وقتی فردی هدیه دریافت میکند یا مقام و پستی میگیرد یا اینکه تنبیه میشود، تحتتأثیر قرار میگیرد، واژگان هم به خاطر بار عاطفی و هیجانی که دارند تأثیرات اینچنینی از خود به جای میگذارند؛ مثلاً ما میتوانیم با برخی از واژهها و گویشها و مَثلها و شعرها منظور خودمان را به گونهای برسانیم که مخاطب ضمن دریافت پیام، از لحاظ عاطفی هم کمتر دچار رنجش شود.
اگر بخواهیم به قدمت روانشناسی زبان فرهنگی در اسناد و پیشینه عمومی بپردازیم، خواهیم دید که خیلی قبلتر از اینکه روانشناسان به این مسئله پی ببرند، مردم با بهکارگیری برخی از عبارات برای منتقلکردن پیام و مضمون خود، این موضوع را به خوبی دریافته بودند؛ مثلاً برای کسی که زبان تند و تیزی دارد، از این اصطلاح استفاده میکردند: «زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است.» این اصطلاحها بسیار زیاد هستند. محققان ارزیابی کردهاند که واژگان بار عاطفی دارند و یک کلمه بهراحتی میتواند موجب خشم و نفرت یا شادی و ترس و… شود.
روانشناسی زبان فرهنگی از اینکه بیان کند یک فرد به فرد دیگر چه میگوید، پای خود را فراتر میگذارد و به لهجه و همچنین رصد عموم مردم میپردازد. در فرهنگ و گویش و لهجه و جملات و تمثیلهای اصفهانی نیز بالاترین نگاه روانشناسی زبان فرهنگی به چشم میخورد که قدیمیترها آن را به خوبی فهمیده بودند و از آن استفاده میکردند تا به واسطه آن، هم پیامشان را منتقل کنند و هم مبادا باعث رنجش و آزار آنها شوند؛ برای مثال، در لهجه شیرین اصفهانی وقتی از فردی ناراحت شویم و کسی کاری را مطابق با میل ما انجام ندهد، از این عبارت زیبا برایش استفاده میکنند: «ماشالات باشِد!» با بهکاربردن این مفهوم، هم برای طرف مقابل دعای خیر کردهاند و هم از او گلایه؛ مصداق این شعر حافظ که میگوید: «زان یار دلنوازم شکری است با شکایت/ گر نکته دانه عشقی بشنو تو این حکایت»
یا مثلاً وقتی کسی کاری را انجام میدهد که به خاطر آن، فرد دیگری به دردسر می افتد و میخواهد از او گلایه کند، از لهجه اصفهانی و ظرافتهای عمیق زبانشناسی استفاده میکند و میگوید: «بیبین کارادا!» این یعنی که من روی تو حساب کردهام؛ ولی تو از من کم حمایت کردی و من اکنون به زحمت افتادم یا مثلاً وقتی پدر خانوادهای از راه میرسید و میدید فرزندانش پکر هستند و بیحوصله، به آنها میگفت: «برویم تابی بخوریم». این نوعی کنشگری فعال روانشناسانه است؛ یعنی برویم قدم بزنیم تا از این حالت خمودگی دربیاییم یا اگر فردی سوگوار بود، بعد از چهلم متوفی میگفتند «برویم برایش عید بگیریم». درواقع بعد از فوت فرد، اولین عید مذهبی بر سر مزار فرد حاضر میشدند تا یاد او را گرامی بدارند که در این امر، نوعی حمایت اجتماعی و بهیادبودن نهفته است. وقتی کسی خانهای نو میخرد، میگویند برایش «خانه مبارکی باید ببریم».
اصفهانیها با بهکاربردن این جمله میخواهند شادی خود را نشان بدهند. اصطلاح دیگری وجود دارد که میگویند «فلانی فردی دوستبداری است»؛ مفهومی که نشاندهنده طنازی فرد است و به کسی اطلاق میشود که معمولاً در مجالس و مهمانیها مجلسگرمی میکند و با تمام وجود سعی میکند جمع شادی را رقم بزند. در اصطلاح به آن افراد برونگرا می گویند؛ افرادی که دوستداشتنی هستند و باید سعی شود تا تکثیر شوند.
بخشی از اینها البته ارثی است و بخش دیگر بهدلیل وجود فضاهای مختلفی مثل سیوسهپل و میدان نقش جهان و … ؛ در حالی که اکنون فراگیرشدن فضای مجازی افراد را به سمت فردیت سوق داده است. امثال این لغات و واژگان در لهجه اصفهانی بسیار زیاد هستند که برخیشان تأثیر بسزایی بر خلقوخو میگذارند؛ ولی متأسفانه نسل جدید از آنها استفاده نمیکنند و پیوند کمی با آن دارند.
یکی از دلایلی که آنها خلق پایینی دارند همین هم میتواند باشد؛ واژگانی که توانسته حال شهروندان را خوب کند. حالا این نگرانی وجود دارد که نسل جدید این لهجه و ظرافتهای وابسته به آن را به فرزندان خود یاد نمیدهند و اصرار دارند که کودکانشان از همان ابتدا کتابی صحبت کنند؛ درحالی که همانطور که اشاره کردم، لهجه بار عاطفی دارد و استفاده از برخی از واژهها و مفاهیمی که خاص یک لهجه است میتواند حال شهروندان را خوب کند؛ ضمن اینکه کنشگری هم میکند.