به گزارش اصفهان زیبا؛ از گذشته نسبتا دور تلاشهایی شده تا به خلقوخوی افراد در فرهنگهای مختلف بپردازند و ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی افراد را تبیین کنند.
در این زمینه هم میتوان به کتاب «خلقیات ما ایرانیان» نوشته جمالزاده اشاره کرد. از سوی دیگر، سفرنامههای زیادی نیز نوشته شده است که در آنها سعی شده تا به توصیف فرهنگ ایرانی بپردازند. درواقع افرادی که به ایران سفر میکردند، توصیفات خود را از افراد و ویژگیهای ایرانیان مینوشتند و تحتعنوان شخصیتهای ایرانیان از آنها یاد میکردند؛ برای مثال شخصیتهای ایرانی ویژگی مشترکی مثل مسلمانبودن دارند که همین هم آنها را شخصیتهای انگلیسی و آمریکایی و… متفاوت میکنند.
از سوی دیگر، در ایران نیز فرهنگها و خردهفرهنگهایی وجود دارد که خود ایرانیان را از یکدیگر متفاوت میکنند و باعث میشود افراد ساکن در جغرافیای مختلف ویژگیهای خاص خود را داشته باشند؛ مثلاً ممکن است در یک خردهفرهنگ بدبینی به چشم بخورد و در خردهفرهنگ دیگر آدمهایی با ویژگیهای دیگری.
باید پرسید ویژگیهای شخصیتی که برای مردم اصفهان برمیشمارند آیا واقعاً خاص آنهاست یا از کلیشههای فرهنگی و باورهای فرهنگی نشئت گرفتهاند و ما وقتی از یک فرد اصفهانی سخن می گوییم نسبت به آن پیش داوری میکنیم؟ کلیشههایی در زبان عامه وجود دارد که می گویند اصفهانیها مقتصد هستند؛ اما آیا واقعاً اینطور است؟
جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی میگویند که فرهنگ در هر جامعهای یکسری از الگوهای فرهنگی ایجاد میکند. مسئله مهم رشد فرهنگ کلامی در اصفهان است.مردم اصفهان معمولاً از لحاظ کلامی غنای خاصی دارند و حاضرجواب هستند؛ حاضر جوابی که همراه با طنز و استعاره و کنایه است و ممکن است که معنای درستی از پیام آنها دریافت نشود و اتفاقاً باعث آزردگیخاطر هم شود.
این ویژگی ممکن است در فرهنگهای دیگر به چشم نخورد. این ویژگی را بهویژه در قدیمیترها بیشتر میتوان مشاهده کرد. ویژگی دیگری که به اصفهانیها نسبت میدهند، حسابگری است. در واقع می گویند اصفهانیها دقیق و حسابگر هستند و دارای کنشگری عقلی؛ به این معنا که بهطور هیجانی و احساسی رفتار نمیکنند و سعی میکنند با ارزیابی سود و زیان خود به تعامل با دیگران بپردازند. البته این زرنگی ویژگی منفی نیست، بلکه یک نوع روحیه ارزیابی بهدلیل تأمین منابع شخصی است و فرد نمیخواهد که ضرری متوجه طرف مقابلش شود. اما مقتصدبودن نیز یکی دیگر از ویژگیهای اصفهانیهاست که مفهومی سوای از خسیسبودن دارد.
این، به آن معناست که آنها سعی میکنند در هر جایی به اندازه و دقیق خرج کنند. آنها به دنبال چیزهای ارزشمند هستند، نه چیزیهای بهدردنخور! ممکن است در هنگام خرید بر سر قیمت چانهزنی هم انجام دهند تا قیمت آن ر ا تعدیل کنند که البته این هم باز این گونه نیست که آنها بخواهند حقی از کسی ضایع کنند. در زمینه خانوادگی هم همینطور هست و ممکن است که آنها حرفشان را بهطورمستقیم نزنند؛ مثلاً عروس یا مادرشوهر با کنایه صحبت کنند. همین اختلافات کلامی گاهی موجب بروز درگیریها و مشاجرهها و همچنین مراجعه مکرر افراد به مراکز مشاوره میشود. موضوعات دیگری مثل آلودگی هوای اصفهان و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز از جمله عوامل دیگری هستند که میتوانند باعث بروز اختلالات روانی شوند.
از سوی دیگر، روحیه کمالگرایی در مردم اصفهان نیز مشاهده میشود و آنها مردمی هستند که همیشه بهدنبال ترقی و پیشرفتاند و وقتی شرایط به گونهای محقق نشود که آنها به اهداف خود نرسند، احساس ناکامی بیشتری میکنند؛ بنابراین این مسئله هم میتواند در بروز اختلالات روانی در اصفهان مؤثر باشد؛ در حالی که ممکن است مردمی که در شهر دیگری زندگی میکنند و از ابتدا دارای روحیه کمالگرایی نبودهاند کمتر دچار این اختلالات شوند.
در زمان کرونا ما با بحران مواجه شدیم و محدودیتهای اجتماعی بسیاری را پشت سر گذراندیم؛ ضمن اینکه افراد زیادی جان خود را از دست دادند و مردم دچار ترس شدند؛ بنابراین طبیعی است که در پی این بحران، آمار اختلالات روانی نیز افزایش میکند. در اصفهان نیز این اتفاق افتاده است. این مسئله بر کودکان البته تأثیر بیشتری گذاشت؛ چرا که کودکان به این تفکر انتزاعی نرسیدند که بفهمند چرا باید از خانه بیرون نروند یا با دوستانشان بازی نکنند یا برای مدت طولانی باید ماسک بزنند.
همه اینها مسائلی است که باعث افزایش اختلالات روانی در کودکان در این بازه زمانی شد.جامعه در سالهای اخیر با تغییراتی روبهرو بوده است و دیگر مراجعه به روانپزشک تابو نیست و خوشبختانه انواع خدمات روانشناختی در مراکز مختلف ارائه میشود.
فرهنگسازی از سوی رسانهها هم باعث شده تا ترس مردم از مراجعه به روانشناس کمتر شود؛ ولی متأسفانه هنوز سواد سلامت در زمینه بهداشت روان پایین است و ممکن است که فرد نداند وقتی عصبی و ناراحت و تحریکپذیر و زودرنج است در روابط بینفردیاش هم دچار مشکل میشود؛ شاید خیلیها این ویژگیها را به خلقوخوی خود نسبت دهند که لازم است در این باره یک ارزیابی خلقی هم بشوند.