بالاخره خانه رؤیاهایتان را خریدید؟ خب حالا دومی را میخواهید! بالاخره ماشینی که همیشه آرزویش را داشتید، به دست آوردید؟ خب حالا بهترش را میخواهید! این میشود که مدام تقلا میکنیم و عذاب میکشیم، به امید که در نهایت یک روز بتوانیم طعم شادی واقعی را احساس کنیم.
میتوانست بدتر هم باشد؟!
سالهاست که روانشناسان میکوشند از رمزوراز این نارضایتی همیشگی بشر پرده بردارند؛ اما هنوز نتوانستهاند برای آن توضیح قانعکنندهای بیابند. بااینحال، بهتازگی پژوهش جالبی انجام شده است که شاید بتواند برخی ابعاد این پدیده را کمی روشنتر کند. در این مطالعه از گروهی از افراد خواسته شد چند موضوعی را که معمولا در فکرشان است، بیان کنند.
فهرستی که از پیشنهادهای شرکتکنندگان به دست آمد، موارد متنوعی را در بر میگرفت؛ از ماشینها و حیوانات خانگی گرفته تا سیاست و ویروس کرونا؛بهعبارتدیگر، در این فهرست هم چیزهای خوب وجود داشت و هم چیزهای بد! در ادامه، پژوهشگران از این افراد خواستند در ذهنشان موارد پیشنهادی را به شکل متفاوتی تصور کنند و این نسخه متفاوت را روی کاغذ بیاورند.
نتیجه بسیار جالب بود! همه چیزهای متفاوتی که افراد در ذهن خود متصور شده بودند، بدون استثنا از نسخه واقعی بهتر بود! برای مثال، نسخه متفاوت تلفن همراه، ضدآب بود یا نسخه متفاوت یوتیوب هیچگونه تبلیغاتی نداشت. حتی اگر نسخه واقعی یکچیز، خیلی خوب و بیایراد بود، بازهم شرکتکنندگان میخواستند آن را بهتر کنند؛ مثلا یکی از آنها گفته بود که خیلی جالب میشد اگر حیوانات خانگی میتوانستند حرف بزنند!
نتایج بهاندازهای یکدست بود که پژوهشگران فکر کردند شاید شرکتکنندگان پرسش آنها را اشتباه متوجه شده و تصور کردهاند باید راههایی برای اصلاح و بهبود موضوعات پیشنهادیشان ارائه کنند؛ پس سؤال خود را کمی تغییر دادند و این بار از آنها پرسیدند که «هریک از موضوعات پیشنهادی از چه راهی میتواند بدتر یا بهتر شود؟» نتایج همان بود! هیچکدام از افراد نسخه بدتری را در ذهن خود تصور نکردند.
در ادامه، پژوهشگران این مطالعه را روی افرادی که از ملیتها و فرهنگهای دیگر بودند یا زبان متفاوتی داشتند نیز انجام دادند؛ اما این تفاوتها هم هیچ تأثیری در نتیجه نداشت. تمایل به تصور نسخه بهتر حتی در افراد روانرنجور، افسرده و دارای اختلال اضطراب نیز قابلمشاهده بود.
همیشه ناراضی!
شاید نتایج این پژوهش برایتان جالب باشد؛ اما اگر اندکی روی آن تأمل کنید، میبینید که چندان هم تعجببرانگیز نیست. حتی خیلی هم بدیهی است! به نظر میرسد مغز انسان بهگونهای تکامل یافته است که همیشه نسخه بهتری از واقعیت موجود را تصور کند و ریشه نارضایتی همیشگی او نیز در همین است.مهم نیست که چه اتفاقهای خوب یا بدی در زندگیشان رخ میدهد و درنتیجه آن، چه احساساتی را تجربه میکنند؛ فارغ از همه این تغییرات، آدمها همیشه به سطح نسبتا ثابتی از شادی و خوشبختی بازمیگردند.
به این پدیده «سازگاری لذتگرایانه» (hedonic adaptation) یا «تردمیل لذتگرایی» (hedonic treadmill) میگویند. بهبیاندیگر، شما هدفی را برای خود تعیین میکنید. اینقدر تلاش میکنید تا بالاخره به آن دست مییابید.حالا برای مدتی شاد و راضی هستید؛ اما دوباره همهچیز برایتان عادی میشود و به ناخرسندی اولیه خود بازمیگردید.
البته شاید این ویژگی در ظاهر نامطلوب باشد؛ اما رکود و درجازدن هم چیز خوشایندی نیست. در واقع، همین تلاش دائمی است که به اصلاح و پیشرفت میانجامد و به زندگی انسان معنا میدهد. منبع: psychologytoday.com