به گزارش اصفهان زیبا؛ شهریور سال 1401 بود که ناآرامیهایی با عنوان «زن، زندگی، آزادی» یا «ززآ» در جامعه آغاز میشود؛ ناآرامیهایی که اگرچه با گذشت چندماه حضور فیزیکی مردم در آن کمرنگ میشود؛ اما ردپای اثرش کموبیش در سطوح مختلف جامعه به چشم میخورد.
جشنواره بینالمللی فیلم فجر یکی از همان سطوح فرهنگی جامعه و هنری است که ردپای جریان «ززآ» در برگزاری آن قابلمشاهده است؛ جشنوارهای که اگرچه هرساله حاشیههایی را بهدنبال دارد؛ اما در سال 1401 داستان فرق میکند و عدهای به دنبال ملغاکردن آن هستند. گروهی که دست به دست سلبریتیها میدهند و با بهرهگیری از تأثیرگذاری اجتماعی آنها تحریم جشنواره را در سر میپرورانند.
جشنواره فیلم فجر چراغ نفتی نیست
چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر که موردشدیدترین هجمهها از جانب هنرمندان داخلی و رسانههای بیگانه قرار میگیرد، بهطبع سرگذشت متفاوتی پیدا میکند؛ سرگذشتی که اگرچه عدهای آن را ختم به اضمحلال جشنواره میکردند، با انصراف برخی از بازیگران، زمینهای میشود برای حضور چهرههایی که پیش از این فرصتی برای نمایش خود نداشتند؛ چهرههایی که همواره زیرسایه پیشکسوتان بودند و همین تحریمهای بهظاهر فلجکننده، سبب تولد آنها در حوزه هنر میشود.
از سوی دیگر، برخی از هنرمندان شاخص نیز با شرکت در جشنواره انتقادات خود را به شکل مدنی بیان میکنند و در گرداب سکوت رسانه قرار نمیگیرند. اشخاصی همچون ابوالفضل پورعرب یا مهدی فخیمزاده که معتقدند چراغ جشنواره با چنین واکنشهایی خاموش نمیشود و درعوض باید از این فرصت برای اصلاح
مشکلات فرهنگی و اجتماعی استفاده کنیم.
سلبریتی؛ گروه مرجع شهروندان
نقش سلبریتیها در جامعه اما محدود به تحریم یا حضور این جشنواره فجر نمیشود. آنچه سلبریتی در معنای اصیل خود از غرب گرفته، به معنای تأثیرگذاری بر ابعاد گستردهای از جامعه است. چه بحرانهایی که بهواسطه حضور سلبریتیها برطرف شده و یا برعکس، بحرانهایی تحت تأثیر سلبریتیها ایجاد شده است؛ همچون مشکلات زیستمحیطی که با مشارکت سلبریتیها کنترل شده یا جنبشهایی که با تحریک سلبریتیها شکل گرفته است.
اگرچه از پیدایش پدیده سلبریتیها عمر چندانی نمیگذرد و به اوایل سال 1920 برمیگردد؛ اما در همین یک قرن گذشته جریانهای مختلفی بهواسطه حضورشان در جوامع رقم خورده و از همینرو توجه به استفاده از ظرفیت آنها امر مهمی است؛ چراکه درصورت عدم کنترل و بهکارگیری این قدرت اجتماعی، جامعه متحمل قدرت منفی آنها خواهد شد و این همان مسئلهای است که پای ما را به گفتوگو با حمید دهقان، استاد علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان، کشاند؛ گفتوگویی که بهدنبال بررسی میزان تأثیرگذاری سلبریتیها بر افکار عمومی با توجه به تحولات اخیر است.
تقریبا از اوایل قرن بیستم است که در غرب موضوع سلبریتیها به معنای امروزی رواج پیدا میکند و در این صدساله گذشته فرازونشیبهایی را هم طی کرده است. این فرآیند گسترش نقشآفرینی سلبریتی در جوامع بهمرور در کشورهای جهان درحالتوسعه هم رواج پیدا میکند و بهتبع، ایران هم از این قاعده مستثنا نیست؛ همچون سالهای گذشته که در حوادثی مثل بلایای طبیعی نقش سلبریتیها چه مثبت و چه منفی مشهود بوده است. اما آنچه در سال گذشته در ناآرامیهای شهریورماه اتفاق افتاد، نقطهای متفاوت از نقش سلبریتیها در تأثیرگذاری بر افکار عمومی بود؛ همصدایی میان گروهی از آنها و تأثیری که بر جمعیت قابلتوجهی از شهروندان گذاشتند. این نقشآفرینی سلبریتیها در جامعه ایرانی را چطور ارزیابی میکنید؟
سلبریتیها هم بهعنوان فرصت شناخته میشوند و هم تهدید. فرصت به این معنا که در حوادثی که رخ میدهد، آنها میتوانند بهعنوان بسیج عمومی در جهتدهی به حل موضوع نقش داشته باشند؛ مثلا در مواقعی که زلزله یا بحرانی رخ میدهد و سلبریتیها از مردم کمک میخواهند؛ البته این فعالیتها باید مدیریت شده باشد نه خودسرانه.
تهدید سلبریتیها هم از آن جهت است که ممکن است احساسی و بدون داشتن اطلاعات و منبع خبری درست و موثق بهصورت هیجانی عمل کنند. همینطور به این دلیل که تخصصی در آن زمینهها ندارند و بهخصوص اگر گروه ذینفع هم باشند. مثلا هنرپیشههای خانم در ماجرا سال گذشته با آن اتفاق همذاتپنداری کردند و این منجر به موضعگیری و هیجانی عملکردن میشود.
چنین واکنشهایی از جانب سلبریتیها چه میزان بر مردم تأثیرگذار است؟
در کوتاهمدت قدرت زیادی دارند؛ اما در میانمدت خیر. به لحاظ روانشناسی اجتماعی یکی از ویژگی شخصیت مردم ایران، شخصیت هیجانینمایشی است؛ که در این نوع شخصیت حالت هیستریک یعنی سرایتکردن یک حس به همه مردم وجود دارد.
به دلیل اینکه این نوع شخصیت در ایرانیها جود دارد و همچنین رسانههای متنوع خارجی که برخی از آنها نیز جهتدار هستند، زمینه مساعدی برای تأثیرگذاری کوتاهمدت سلبریتی ها فراهم شده است؛ درحالی که پس از مدتی با آمدن اخبار بیشتر و کاهش هیجان از تأثیرگذاری آنها کاسته میشود؛ اما متأسفانه در ابتدای حوادث تأثیر بسیاری دارند؛ زیرا خودشان بهعنوان رسانه عمل میکنند؛ هرچند که اطلاعات درستی نداشته باشند.
و در بلندمدت بر سبک زندگی مردم تأثیری میگذارند؟
خود سلبریتیها به تنهایی نمیتوانند؛ اما چون یک قطب را در دل رسانهها و یک گفتمان بزرگتری را شکل دادهاند، این تأثیرگذاری را دارند.
درواقع همزمان دو اتفاق در حال رخ دادن است: اول یک رویداد رخ میدهد و آنها موضعگیری میکنند، چه مثبت و چه منفی. یک حالت دیگر هم این است که آنها زندگی روزمرهشان را از طریق فضای مجازی در معرض دید دیگران قرار میدهند که در بین مخاطبانشان پایدار و تأثیرگذار است.
به دلیل اینکه سبک زندگیشان را ترویج دادهاند و از جهت نوع پوشش، مکانهایی که میروند، نوع چیدمان محل سکونت و مواردی از این قبیل مخاطبانی پیدا کردهاند، باعث میشود در رویدادها و مواقع بحرانی عده بسیاری تحتتأثیرشان قرار گیرند.
این عدهای که تحت تأثیر سلبریتیها هستند را چقدر ارزیابی میکنید؟
عموم مردم تحت تأثیر آنها نیستند؛ اما نمیتوان گفت که عده کمی تحت تأثیرشان هستند. در بسیاری مواقع افرادی حتی شناختی هم از آنها ندارند؛ اما غالبا یک قشر یا نسلی پیگیر آنها هستند؛ البته سلبریتی ها چند مانع اصلی دارند که عامه مردم تحت تأثیرشان قرار نمیگیرند:
1- آنها نماینده طبقه و قشر خاصی از جامعه هستند. قشر مرفهی که کار سخت و یدی نمیداند چیست، در هزینههای زندگی مشکلی ندارد و فانتزیهای خاص خودش را دارد؛ مثلا زمانی که از ویلاها و غذاهای خاص عکس میگذارند، نهتنها عموم مردم تحت تأثیر قرار نمیگیرند، بلکه ممکن است نتیجه عکس هم بدهد.
2- مورد دوم اخباری است که از زندگی شخصی این اشخاص به بیرون درز پیدا میکند؛ مانند روابط جنسی پرخطر، مصرف مشروبات الکلی و…
چنین رفتارهایی در غرب سبب بیشتر دیدهشدن سلبریتیها نمیشود؟
سبک زندگی در غرب و شرق متفاوت است. این داستانها خود نشئتگرفته از گفتمان غرب است که مصرفگرایی، فردگرایی، سرمایهداری و سبک زندگی سکولاریسم را بیان میکند و این افراد بلندگوهای آن گفتمان بهحساب میآیند. غالبا هم نسلهای جوان، کسانی که سرخوردهاند یا کسانی که رؤیاهایی دارند تحتتأثیر سلبریتیها قرار میگیرند؛ ولی افراد بزرگسال جامعه که واقعگراتر هستند زیاد تحت تأثیر این افراد نیستند.
این تأثیرگذاری بر مردم که اشاره کردید بعد از جریانهای ززآ تغییری نکرده است؟ با توجه به اینکه بخشی از جمعیتی که پیشران حمایت از زنان بودند، خودشان رفتارهای ضد زن انجام دادند، برخی تناقض سخنانشان آشکار شد و عدهای بیان کردند که آن زمان در مارپیچ سکوت گرفتار شده بودند.
متأسفانه نمیتوان گفت تغییری رخ داده است. گروهی که به اینها باور دارند که همچنان پیروی میکنند؛ یک بخش واقعگرایی هم به سلبریتیها همواره بهعنوان سرگرمی نگاه میکنند و عملشان تحت تأثیر قرار نمیگیرد؛ اما یک بخش خاکستری هستند که تحت تأثیر هیجانات تأثیر قرار
میگیرند؛ ولی با گذر زمان و روشنشدن ابعاد موضوع واقعبینانهتر عمل میکنند.
همین بخش خاکستری است که باعث ریزش مخاطبان سلبریتیها میشود.
این امکان وجود دارد که سلبریتیها تحت چنین شرایط و آگاهیهایی مخاطبانشان را از دست بدهند؛ اما با رخدادن تحولات مشابه، مجددا طرفداران خود را پیدا کنند؟
بله. یک سری اتفاقات مثل مشکلات اقتصادی و مواردی از این قبیل دستبهدست هم میدهد و باعث این جذب مجدد میشود. همه جوامع یک سری ویژگیهایی دارند که یکی از ویژگیهای جامعه ماهم عصیانگری است که هرچند سال یکبار رخ میدهد و جامعه تحت تأثیر یک اتفاقات دوباره عصیانگری کرده و قطعا برخی از سلبریتیها هم میتوانند در این زمینه نقش داشته باشند.
این نقشی که سلبریتیها در جامعه ایرانی ایفا میکنند تحت مدیریت چه کسی است؟
آنچه خود سلبریتیها بیان میکنند این است که درنهایت عروسکگردان این داستان صاحبان قدرت سیاسی هستند؛ درحالی که به نظر میرسد در ایران این گروه جدای از حاکمیتاند.
به خاطر اینکه سلبریتیها در غرب از بطن جامعه رشد کردهاند، کنترلشده هستند. البته در آنجا هم دو بخش فعالیت میکنند. یکی اپوزیسیون که عموما سرکوب میشود، امتیاز از آن گرفته میشود و با قدرت و رسانههای لازم آن را حذف میکنند و یکی هم بخش همنوا. در ایران بخشی از سلبریتیها وارداتی هستند و به همین دلیل که از بطن جامعه بیرون نیامدهاند، عموما اپوزیسیون هستند. به نظر میرسد در یکلحظههایی سلبریتی دست به عملی میزند؛ اما در یک مسیر مستمرتر این مخاطب است که او را با انتظاراتی به این کار وادار کرده است.
به همین دلیل است که بسیاری از اوقات سلبریتی نمیخواهد موضعگیری کند؛ اما قدرت مخاطب او را وادار به این کار میکند. در مقابل این گروه وارداتی از آنجا که کشتی یک ورزش بومی و قهرمانی است با چنین مشکلاتی مواجه نیست. اصلا ورزشکار کشتی بهدنبال دیدهشدن نیست که مجبور شود دست به چنین فعالیتهایی بزند.
با توجه به صحبت شما قدرت سیاسی در کشور ما نقشی در مدیریت چنین گروههایی ندارد و ازطرفی با رخدادن اتفاقاتی همچون ناآرامیهای سال گذشته، مجددا سلبریتیها میتوانند جذب مخاطب داشته باشند و بر افکار عمومی تأثیر بگذارند. تأثیراتی که دستکم در این ناآرامیها تبعاتی برای حاکمیت داشت. پس راهحل برونرفت از این شرایط چیست؟
بهطورکلی نمیتوان کاری کرد؛ اما دولت باید به این سمت برود که سلبریتی ها مالیات بدهند، نظارت بیشتری بر رفتارشان شود، اگر نظر غلط دادند که امنیت ملی را به خطر انداخت پاسخگو باشند و … . الآن هم دولت به این سمت حرکت کرده؛ اما هزینه زیادی دارد و زمانبر است. از طرفی حساسیت کار در این زمینه هم زیاد است؛ چراکه برخوردهای نسنجیده با سلبریتیها میتواند موجب نارضایتی عمومی شود و نتیجه عکس دهد.
امکان اینکه سلبریتیها با گذر زمان بومی شوند، هست؟
بله. با گذشت زمان بومی میشوند و پیوندهای نزدیکتری میتوانند پیدا کنند. گرچه الان هم سلبریتیهای مردمی داریم.