«دموکراسی» برساخته از دو واژه یونانی است: دموس به معنای مردم و کراتوس به معنای حکومت؛ از همین رو آن را حکومت مردم یا مردمسالاری تعریف و ترجمه کردهاند؛ تعریفی که از کثرتِ تکرار، ملالآور و از شدتِ کلیت، پُرابهام و راهزن شده است. این ناروشنی در معنای دموکراسی مانند بسیاری دیگر از واژگانِ دلکش البته اگر آبی گوارا برای مردم به ارمغان نیاورده، برای شماری از اصحابِ قدرت، نانِ دندانگیری در انبان داشته است؛ به گــونــهای که بـــرخـــی از آدمیخوارترین دیکتاتورهای دوران ما نیز بر فرمانروایی خونریز و وحشتخیزِ خود نامِ دموکراسی نهادهاند.
مرد شریف و فروتن «سید علی نکویی» خاکیان را وداع گفت و به افلاکیان پیوست. خبر گرچه نامنتظَر نبود، اما همچنان جان آدمی را از اندوه و ناگواری میآکند و شرنگی تلخ در کام میریزد و اشک در دیده مینشاند. بزرگمردی از تبار پاکان و نیکان از میان ما رخت بربست که به زیور بسی فضائل انسانی و ملکات اخلاقی آراسته بود و جای خالیاش بهآسانی و ارزانی پر نخواهد شد.
«کلمه “قانون” مهمترین واژه در ایران معاصر است. این “یک کلمه” قریب دویست سال است که محور و مدار مناقشه در باب سیاست، دین و تجدد است و دو قرنی میشود که اندیشه و عمل ما را در کمند خود دارد.» واپسین کتاب انتشاریافته شادروان دکتر داوود فیرحی با این جملات آغاز میشود و دریغ که آن استاد فرزانه فروتن، پیش از انتشار این کتاب، چشم از جهان فروبست و کتابش را بر پیشخوان کتابفروشیها ندید. کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر» که به بررسی تحول و تطور مفهوم و معنای واژه «قانون» از زمان حکومت صفویان تا پیش از طلوع انقلاب مشروطه و سرآغاز بیداری ایرانیان اختصاص دارد، همچون دیگر آثار مرحوم فیرحی در نوع خود اثری بدیع، محققانه و سودمند است که با ژرفنگری به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران پیشامشروطه با محوریت «قانون» و رابطه آن با دیگر اضلاع اندیشه و هویت ایرانی نظیر سلطنت، شریعت و حق حاکمیت ملی پرداخته است.
با گذشت بیش از یک سده از امضای فرمان مشروطیت در ایران توسط مظفرالدینشاه قاجار در ۱۲۸۵، داستان مشروطیت در این مرز و بوم همچنان تازه، شنیدنی و پر رونق است و محققان و پژوهشگران بسیاری در حوزه تاریخ، علوم سیاسی و حقوق، به پژوهش و بررسی جوانب گوناگون و متنوع و گاه هنوز پنهان و نوی این واقعه مهم و سرنوشتساز تاریخ پر فرازونشیب ایران پرداختهاند و میپردازند؛ بهگونهای که میتوان مشروطیت و حواشی گوناگون آن را از پربسامدترین موضوعات پژوهشهای تاریخی، سیاسی و حقوقی دانست.
بار دیگر دل فضیلت و پارسایی داغدار شد و چشم بصیرت و دانایی به اشک نشست. آیتالله دکتر داوود فیرحی در اوج شکوفایی و ثمربخشی سر بر آستانِ جانان گذاشت و به آسمانِ جان پیوست. چنین سزاوار است که در سوگِ سترگ آن نماد فرهیختگی و فرزانگی و فروتنی، لَختی قلم را بگریانم و بر او اشک حسرت و دریغ ببارم. شادروان فیرحی از نخبگان کمنظیر و دانشمندان عزیزالوجودی بود که از یک سو پایی در سنت داشت و همه مراتب علوم و دروس حوزوی را با موفقیتی چشمگیر تا رسیدن به قلهی اجتهاد پشت سر گذاشته و فقیهی برجسته و فیلسوفی ژرفنگر در شمار بود و از سویی دیگر با اندیشهی مدرن و عقلانیت جدید کاملاً آشنا و دمخور بود و در دانشگاه دانش و اندیشه سیاسی را تا بالاترین مراحل پیموده و استادی نامدار ونظریهپردازی تاثیرگذار محسوب میشد.
انسانها از گذشتههای دور، در شهرها و روستاها زندگی کرده و این فضاها را بر اساس نیازهای زیستی خود ساخته و پرداختهاند؛ نیازهایی که معمولا در پی مشخص شدن اهداف رخ مینمایند و پایه هر نوع برنامهریزی هستند. برنامهریزی در شکل و شمایل امروزی اگرچه پدیدهای نو و دانشی جدید است، اما تردیدی نیست که دیرینگی و ریشههای دانش برنامهریزی که در گذشته نیز به صورت سنتی و تجربی انجام میگرفته، به قدمت حضور انسان در زیستکره است؛ برنامهریزی شهری در مفهوم جدید از دهههای نخست سده بیستم و بهمنظور پاسخگویی به شرایط ویژه تاریخی پس از انقلاب صنعتی شکل گرفت.
حزب سیاسی مدرن به معنای «سازمانی متشکل از شهروندان جامعه با اهداف و آرمانهای مشترک و برنامه مشخص و مدون که تلاش میکند با به دست گرفتن قدرت سیاسی از طریق انتخابات، برنامههای خود را محقق سازد و به اهداف تعیینشده دست یابد.» در ایران، پیشینهای چندان دراز ندارد و نخستین تلاشها برای شکلگیری احزاب در قالب فراموشخانه میرزاملکمخان ناظمالدوله و انجمنهای کمابیش مخفی که برای دستیابی به اهداف سیاسی مبارزه میکردند، به دوران سلــطنت ناصرالدینشاه قاجار و کوتاهزمانی قبل از انقلاب مشروطه بازمیگردد.
حزب سیاسی مدرن به معنای «سازمانی متشکل از شهروندان جامعه با اهداف و آرمانهای مشترک و برنامه مشخص و مدون که تلاش میکند با به دست گرفتن قدرت سیاسی از طریق انتخابات، برنامههای خود را محقق سازد و به اهداف تعیینشده دست یابد.» در ایران، پیشینهای چندان دراز ندارد و نخستین تلاشها برای شکلگیری احزاب در قالب فراموشخانه میرزا ملکم خان ناظمالدوله و انجمنهای کمابیش مخفی که برای دستیابی به اهداف سیاسی مبارزه میکردند، به دوران سلطنت ناصرالدینشاه قاجار و کوتاهزمانی قبل از انقلاب مشروطه بازمیگردد. پیش از آن شاید برخی کارکردهای حزبی را بتوان در پارهای از ایلات و عشایر و دستهبندیهای قومی، مذهبی و صنفی و بهعنوانمثال در فداییان اسماعیلی و طوایف قزلباش شناسایی کرد که بهعنوان تشکیلاتی پیشامدرن و متمرکز بر تعصبهای قبیلهای و مذهبی، برخی کار ویژههای شبهحزبی داشتند و در رفتوآمد شاهان و فرمانروایان و برانداختن و برکشیدنِ قدرتهای سیاسی زمان بعضاً نقشی مؤثر و کارساز بازی میکردند.