به گزارش اصفهان زیبا؛ دولت آمریکا بهتازگی در اقدامی قابلتأمل در بحبوحه جنگ غزه، از تشکیل ائتلاف بینالمللی به رهبری خود در دریای سرخ خبر داده و هدف اصلی آن را نیز مقابله با آنچه اقدامات مخاطرهآمیز حوثیهای یمنی در این منطقه که امنیت دریانوردی بینالمللی را به خطر میاندازند، اعلام و ادعا کرده است.
بااینحال، تنها اندکی پس از طرحِ ابتکار مذکور، شماری از تحلیلگران منطقهای و بینالمللی، از ناکارآمد بودن این ائتلاف و عدم استقبال معنادار بینالمللی از آن خبر دادند. کما اینکه دولت اسپانیا نیز پیوستن اتحادیه اروپا به ائتلاف دریایی آمریکا در دریای سرخ را وتو کرده است. با این همه، هنوز هم تحلیل و تفسیرهای مختلفی درباره ابتکار مذکور و ابعاد و پیامدهای آن مطرح میشود.
ازاینرو «اصفهانزیبا» در گفتوگو با نسیم احمد، کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا، که در شمار چشمگیری از نشریات منطقهای و بینالمللی قلم میزند، به بررسی و تحلیل چند نکته مهم با محوریت ائتلاف دریایی آمریکا در دریای سرخ پرداخته است. در ادامه، مشروح این گفتوگو را میخوانید.
بهتازگی دولت آمریکا از ابتکار جدیدی در دریای سرخ با محوریت آنچه حراست از امنیت کشتیرانی بینالمللی در برابر اقدامات حوثیهای یمنی اعلام کرده، خبر داده است. آمریکاییها از پیوستن 20 کشور به ائتلاف مذکور نیز خبر دادهاند. به نظر شما تا چه اندازه این ائتلاف در عرصه میدانی از قـابلیت عملیاتی برخوردار است؟
به نظر من این ائتلاف در همان نخستین گام مطرحشدنش نیز شکستخورده بود. این مسئله از سوی برخی نشریات اسرائیلی نظیر پایگاه خبری «وای نت/Ynet» نیز مورداشاره قرار گرفته است. اولا که ائتلاف مذکور برای حمایت از کشتیرانی بینالمللی نیست؛ بلکه هدف اصلی آن، حفظ شاهرگ حیاتی اسرائیل در حوزه دریانوردی و تجارت دریایی است.
حوثیهای یمنی بهصراحت اعلام کردهاند که حافظ امنیت کشتیرانی بینالمللی هستند. اما به کشتیهایی که متعلق به رژیم صهیونیستی و تجار آن بوده یا مقصدشان اسرائیل است، اجازه عبورومرور امن در دریای سرخ و تنگه بابالمندب را نمیدهند. استدلال آنها نیز این است که از این طریق سعی دارند به نسلکشی اسرائیلیها در نوار غزه خاتمه دهند، استدلالی که از سوی افکار عمومی در اقصانقاط جهان از وجاهت و مشروعیت برخوردار است.
دوما، بازیگران مؤثر منطقهای نظیر عربستان و امارات متحده عربی نیز به ائتلاف مذکور نپیوستهاند و صرفا شاهد حضور دولت بحرین در جمع بازیگران حاضر در این ائتلاف بودهایم. درواقع، این دسته از بازیگران مؤثر منطقهای ازیکطرف مایل نیستند بار دیگر به تنشزایی با ایران در منطقه بپردازند و از طرف دیگر نیز تمایلی به آغاز مجدد درگیریها با انصارالله یمن ندارند. البته آنها نسبت به آمریکا و این قبیل ائتلافسازیهای آن نیز بدبین هستند و مدتهاست که به آنها اثبات شده واشینگتن شریکی مطمئن برای آنها در چهارچوب مسائل منطقهای و بینالمللی نیست.
درنهایت باید گفت که اساسا این گزاره که این ائتلاف برای حمایت از رژیم اسرائیل ایجاد میشود، در نوع خود با واکنشهای منفی در عرصه بینالمللی روبهروست و بدون تردید حضور هر دولتی در قالب این ابتکار برای آن از حیث فشار افکار عمومی هزینهزاست.
در این چهارچوب، دولتهای مختلف مایل نیستند در پازلی بازی کنند که درنهایت در قالب آن منافع اسرائیل تأمین میشود. معادلهای که با توجه به حجم گسترده جنایات اسرائیل در نوار غزه، پیامدهای وخیمی را برای این دسته از دولتها تداعی کرده و آنهـا را شریک جـرم اسرائیل میکند.
برخی بر این باورند که توانمندیهای چشمگیر حوثیهای یمنی که در مدت اخیر شاهد رونمایی از آنها بودهایم، محصول کمکهای ایران به این گروه است. دیدگاه شما در این رابطه چیست؟
این استدلال (که عموما به نحوی منفی بیان میشود) عمدتا از سوی طیفهای مخالف با جریان مقاومت در منطقه غرب آسیا مطرح میشود و هدف اصلی آن نیز این است که از این جریان مشروعیتزدایی انجام شود.
باید پرسید که ایراد این مسئله چیست که ایران از یک سازوکار مشروع در کشوری نظیر یمن حمایت کند؟ آیا جهان راهپیماییهای میلیونی مردم یمن در حمایت از مردم غزه را نمیبیند؟
به نظر من اینکه دو کشور با یکدیگر روابط نزدیکی داشته باشند و در قالب آن به تقویت یکدیگر بپردازند و اهداف مشروع و قانونی را دنبال کنند، بههیچعنوان مسئله عجیبی نیست.
ایالاتمتحده آمریکا در دهها کشور جهان پایگاه نظامی دارد و به نحوی فعال اقدام به ترویج نظامیگری در اقصانقاط دنیا میکند. چرا علیه این قبیل رفتارها و رویههای دولت آمریکا اعتراض ملموسی صورت نمیگیرد؟
به نظر من افرادی که با بارِ منفی، استدلالهایی را نظیر آنچه در صورت پرسش شما مطرح شد، ارائه میکنند، تحتتأثیر دیدگاهها و طرز تفکر سیاستزده هستند و نمیتوانند واقعیتهای میدانی را آنگونه که هستند، مشاهده و درک کنند.
به نظر شما اقدامات یمنیها در دریای سرخ برای متوقفکردن جنایات صهیونیستها در نوار غزه، تا چه اندازه مفید و مؤثر بوده است؟
به عقیده بنده این موضوع از اهمیت فراوانی برخوردار است. کافی است توجه کنیم که 98 درصد از تجارت خارجی رژیم اسرائیل وابسته به تجارت دریایی است و اکنون این روند کاملا فلج شده است.
درعینحال، شاهد هستیم که شمار چشمگیری از شرکتهای کشتیرانی بینالمللی نیز عبورومرور خود را در دریای سرخ و تنگه بابالمندب تعلیق کردهاند و رو به مسیرهای جایگزین آوردهاند که بهمراتب طولانیتر هسـتند و هزینههای سنگینی را در ابعاد مختلف نظیر سوخت، دستمزد خدمه و حق بیمه کشتیها، برای آنها به همراه دارند. معادلهای که کلیت تجارت را برای دولتهای غربی پرهزینه کرده و خود میتواند در نقش یک مؤلفه مهم خارجی در متوقف کردن جنگ غزه ایفای نقش کند.
توجه داشته باشیم که تنش در دریای سرخ، بههیچعنوان به نفع اقتصادهای غربی نیست و آنها نمیتوانند با پیامدهای این مسئله آن هم در فصل سرد سال و در شرایطی که به واردات انرژی نیاز دارند، بهخوبی کنار بیایند. از این منظر، به نظر من انصارالله یمن توانسته است بهخوبی دست روی نقطهضعف صهیونیستها بگذارد و از آن یک اهرم مؤثر برای خاتمهدادن به ماشین نسلکشی اسرائیل در نوار غزه ایجاد کند.