به گزارش اصفهان زیبا؛ ساحت اندیشه سیاسی در اسلام بهمثابه یک نظام منسجم و ساختارمند، واجد آموزههای قدسی، معارف و دستورهایی برای اداره امور سیاسی واجتماعی مردم است؛ ازاینرو میتوان بسیاری از ایدههای اجتماعی امروزین را در نصوص، روایات و آرای متفکران اسلامی مشاهده کرد.
ازجمله این آموزهها، مشارکت مردم در مدیریت کلان جامعه است که سابقه استقرار و میزان فراگیری آن در هر نظام سیاسی، نشان از کارایی و مطلوبیت آن نظام دارد. مشارکت سیاسی در اسلام، جایگاه برجستهای در منابع و آموزههای دینی دارد و لذا ضرورت ارزیابی آن در فقه سیاسی اسلام توجیهپذیر است.
معارف متعالی اسلام دربردارنده مبانی و الزامهای فراوانی است که باور به آنها، زمینه مشارکت مردم در سیاست را فراهم میآورد. این معارف، بطلان ادعای سکولاریسم، مبنیبر مسدودبودن مسیر مشارکت سیاسی در حکومت دینی را روشن و اثبات میکند که نهتنها ابتنای حکومت بر دین واحد و مشخص اسلام با اساس مشارکت سیاسی تعارضی ندارد، بلکه استقرار و استمرار حکومت اسلامی جز با مشارکت سیاسی گسترده آحاد جامعه ممکن نیست.
اساسا مشارکت مردم در ماهیت چنین حکومتی نهفته است و از ارکان مهم و اساسی آن بهشمار میرود. براساس باورهای بنیادین اسلامی، خداوند متعال حاکم مطلق بر سراسر هستی بوده و جز او کسی حق استقلال حاکمیت بر شئون انسان و جامعه بشری را ندارد. اراده الهی بر این تعلق گرفته است که هر یک از افراد، خود حاکم بر سرنوشت خویش و مسئول اعمال خود باشند و دیگران بر او تسلط و حکومتی نداشته باشند؛ مگر اینکه چنین حقی از جانب خداوند به آنان تفویض شده باشد.
پذیرش حاکمیت مطلق الهی ازسوی انسان سبب میشود غرض اصلی آفرینش، تحقق یابد و او به جایگاه خلافت الهی نائل شود. رسیدن به این هدف، بدون تمسک به دین که بازتاب اراده تشریعی الهی بوده، میسر نیست. از منظر اسلام، دین دربردارنده تمام اصول و مبانی سعادتمندی انسان بوده و یکی از پیامدهای این جامعیت، آمیختگی اسلام با سیاست است. جلوههای گوناگون مشارکت سیاسی مردم در حکومت اسلامی در زمینهسازی برای تشکیل حکومت، حراست از حکومت، دخالت در تصمیمگیریها، اطاعت از حاکم، نظارت بر حاکم، ارشاد حاکم و درنهایت بازخواست حاکم متجلی میشود.
زمینه مشارکت سیاسی در اسلام
زمینههای تبیین شده در نظام اسلامی برای مشارکت سیاسی مردم در فرایند حکمرانی، براساس جهانبینی و باورهای اعتقادی شکل میگیرد. گزارههایی همچون خداوند حاکم مطلق بر جهان بوده و فقط او و کسانی که از جانب خدا امر حکومت بر آنها تفویض شده باشد، میتوانند بر انسان و جامعه بشری حکمرانی کنند تا او را در رسیدن به هدف نهایی خلقت و نائلآمدن به جایگاه خلیفهاللهی یاری رسانند، از جمله این باورهاست.
لازمه اعتقاد به باور فوق، پذیرش حاکمیت الهی در سطوح مختلف حاکمیت بر جوامع انسانی است که در وجوب اطاعت از حاکم الهی، عدم استبداد و خودکامگی دربرابر او، اطاعت و معاونتنکردن حاکم طاغوت و لزوم مبارزه با آن تجلی مییابد؛ همچنین وجوب تحقق عینی حکومت اسلامی برای اجرای احکام الهی و لزوم تعاون و مسئولیت همگانی آحاد جامعه در تحقق این امر از لوازم بهرهمندی از بینش الهی فوق است. حکومت اسلامی عهدهدار اجرای هدف نهایی دین بوده و با انجام تکالیف خود در برابر حقوق مردم، ارزش مییابد. این حکومت به نیرویی قاهر و تحمیلی متکی نیست و بدون نگاه به میل و خواست مردم، سرنوشتی جداگانه را برای ایشان تعیین نمیکند.
ذکر این نکته نیز ضروری است که بیعت که از مهمترین سازوکارهای احراز رضایت مردمبه حکومت اسلامی در زمان گذشته بود، همواره پساز مشروعیت و نصب الهی حاکم سیاسی معنا مییافت و هیچگاه ماهیت مشروعیتبخشی نداشت و صرفا نشانه همراهی مردم با حاکم مشروع بود.
مشارکت سیاسی در آیات قرآن
قرآن کریم همواره بر ضرورت تعامل، همفکری و همیاری افراد برای حل مشکلات، پذیرش مسئولیت عملکردها و نظارت بر رفتار حکام در اجرای عدالت تأکید فراوان دارد؛ ازاین رو در قرآن آیاتی با محوریت استقرار نظام مدیریتی و حکمرانی شورایی، به این شرح نازل شده است:
«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»؛ «به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند؛ پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خدا توکل کن؛ زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد» (آلعمران، آیه ۱۵۹).
همچنین خداوند در آیه ۳۸ سوره شورا چنین فرموده است: «وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»؛ «و کسانی که دعوت پروردگارشان را اجابت میکنند و نماز را برپا میدارند و کارهایشان بهصورت مشورت در میان آنهاست و از آنچه به آنها روزی دادهایم، انفاق میکنند.»
علاوه بر آیات فوق، قرآن در آیه ۳۲ سوره نمل به نمونهای از مشارکت سیاسی رجال و بزرگان در امور حکمرانی اشاره کرده است:
«قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّىٰ تَشْهَدُونِ»؛ «آنگاه گفت: ای رجال کشور، شما به کار من رأی دهید که من تاکنون بیحضور شما به هیچ کار تصمیم نگرفتهام.»
مطابق نص صریح آیات یادشده، شارع مقدس به مشورتکردن تأکید و به آن دستور فرموده است. بر این اساس میتوان مبانی فکری و عقیدتی نظام مبتنی بر مشورتخواهی را در اسلام پیگیری و بر وجوب تعلیمی و وجوب نفسی شورا تأکید کرد.
تأمل در این آیات مؤید و تضمینکننده حقوق و امتیازهایی است که انسانها براساس اصل خلافت الهی بر روی زمین واجد آن شدهاند و حاکمان براساس اصل امانت به رعایت آن موظف هستند. ساختار نحوی کلام شارع مقدس در نزول آیه ۱۵۹ سوره مبارکه آلعمران در عبارت «و شاورهم فیالامر» و نیز آیه ۳۸ سوره شورا در بیان «و امرهم شورا بینهم» تبیینکننده این حقیقت است.
باوجوداین دلالتها، نمیتوان استحباب مشارکت و مشورت را نتیجه گرفت. در آیات و فرامین الهی بر وجوب شورا و الزام مشورتکردن با دیگران در کارها سفارش فراوان شده است.
سیره رسول اکرم(ص) در مشورت با مردم
پیامبر گرامی اسلام بر لزوم مشورتگیری تأکید فراوان داشت و آن را فریضه گریزناپذیر برای تمامی مردم میدانست و خود نیز در مشورتگرفتن از سایرین پیشتاز بود؛برای مثال، ایشان در فتح خیبر و نیز در بحبوحه جنگهای خندق و احد از نظرهای مردم بهره میگرفت و گاهی آن را مبنای تصمیمگیری خود قرار میداد؛ همچنین مشورت در امور بهدلیل توجه وافر آن حضرت به امر تفکر و تعقل ضرورت بنیادینی در جامعه اسلامی قلمداد میشد. درحقیقت گرایش و رغبت پیامبر به نصیحتکردن و تأکید وافر ایشان بر وظیفه مشورتکردن و تحقق شورا، لزوم مشارکت را در تفکر اسلامی توجیهپذیر میکند. در روایتی از حضرت امامرضا(ع) چنین نقل شدهاست: «رسول خدا با اصحاب خود مشورت میکرد؛ سپس درباره کاری که میخواست انجام دهد، تصمیم میگرفت.»
التزام مشارکت سیاسی بهعنوان امری فرضی برای هر مسلمان نشان میدهد که مسئله مشارکت در اندیشه اسلامی قداست دارد و براساس احکام و تکالیف اخلاقی دینی توجیه و نهادینه میشود.
حضرت رسولاکرم(ص) میفرمایند: «کلهم راع و کلهم مسئول عن رعیه». این فرمایش در جملههای قصار علیبنابیطالب(ع) نیز دیده میشود. واژه راعی به معنی حفظ و نگهبانی است. از استعمال این واژه، مفهومی والا و انسانی برمیآید که حکمرانان، عهدهدار حفظ و نگهداری جان، مال، حقوق و آزادی مردم هستند؛ چراکه این واژهها از ماده رأی رأی و به معنی حفظ و نگهبانی است. حضرتعلی(ع) بهصورت ویژهای به نظرخواهی حکمرانان از مردم توجه داشته، تا جاییکه هنگام بیعت مردم با ایشان، حق حاکمیت و تعیین حاکم را از حقوق اختصاصی و مسلم مردم شمرده است.
برهان عقلی در وجوب مشارکت سیاسی
اندیشه سیاسی اسلام در مشارکت مردمی را با براهین عقلی نیز میتوان اثبات کرد. مشورتکردن از نظر عقلی، خطاپذیری آرای انسانی را کاهش میدهد و موجب تعالی افکار و تصمیمهای او و مانع تکرار خطا میشود؛ همچنین مشورت در امور و مشارکتجویی در اتخاذ تصمیمها، انسانها را از انحراف، طغیان و استبداد رأی حفظ میکند و مهاری در برابر قدرت شخصی محسوب میشود.
بر این اساس، مشورت و مشارکت مردم از دیدگاه اسلام، امری عقلایی و منطقی است و حکمتهای بسیاری همچون شخصیتدادن به امت، تشخیص و تمییز صالحاندیشان از فرصتطلبان، رشد فکری مردم در پرتو استفاده از مشارکت فکری آنان، پرهیز از تحمیل و فشار، آگاهکردن مردم از آنچه در کار حکومت میگذرد، پرهیز از استبداد، ایجاد سازوکاری برای انتقاد منطقی، احترام بهنظر مردم، ترویج فضیلت گفتمان نظرخواهی حاکمان از مردم و ارشاد زمامداران و مسئولان سیاسی را داراست؛ به این ترتیب با مشارکت سیاسی میتوان اجرای سیاستهایی نظیر عدم تمرکزگرایی، خودگردانی امور و سپردن کار مردم به مردم، رفع تبعیض و افزایش نظارت اجتماعی به عنوان تکمیلکننده وظایف دستگاههای دولتی را انتظار داشت.