نگاهی به علل و پیامدهای پدیده حاشیه‌نشینی در اصفهان که روز‌به‌روز در حال گسترش است

حاشیه‌های دوست‌نداشتنی!

جنگ که شروع شد، دلهره‌ به جان پدرش افتاد و خواب شب را از او گرفت. پرنده‌های آهنی بدقواره در آسمان که به پرواز درآمدند، دیگر به هیچ‌کس رحم نکردند؛ نه به زن‌ها و نه به مردها. نه به پا‌به‌سن‌گذاشته‌ها یا کودکانی که هنوز هیچ از الفبای جنگ نمی‌دانستند و ذهن کودکانه‌شان پر از معماهای بی‌جواب بود. موشک‌ها چهره شهر را خشن و عبوس کرده بودند و با جولان در آسمان، ردی از خانه‌ها باقی نمی‌گذاشتند و در فاصله چشم برهم‌زدنی آن‌ها را ویران و ساکنانش را آواره می‌کردند.

تاریخ انتشار: 20:12 - یکشنبه 1403/02/9
مدت زمان مطالعه: 15 دقیقه
حاشیه‌های  دوست‌نداشتنی!

به گزارش اصفهان زیبا؛ جنگ که شروع شد، دلهره‌ به جان پدرش افتاد و خواب شب را از او گرفت. پرنده‌های آهنی بدقواره در آسمان که به پرواز درآمدند، دیگر به هیچ‌کس رحم نکردند؛ نه به زن‌ها و نه به مردها. نه به پا‌به‌سن‌گذاشته‌ها یا کودکانی که هنوز هیچ از الفبای جنگ نمی‌دانستند و ذهن کودکانه‌شان پر از معماهای بی‌جواب بود. موشک‌ها چهره شهر را خشن و عبوس کرده بودند و با جولان در آسمان، ردی از خانه‌ها باقی نمی‌گذاشتند و در فاصله چشم برهم‌زدنی آن‌ها را ویران و ساکنانش را آواره می‌کردند.

ترس از ویرانی و آوارگی، برای خیلی از اصفهانی‌هایی که آن دوران را به چشم دیدند، مفهومی آشنا بود که تا مغز استخوان آن را حس کرده بودند؛ مثل زهرا که فقط سه سال داشت؛ شاید تصویر واضحی از اوضاع آن موقع در گوشه ذهنش نقش نبسته باشد، اما خوب می‌داند که ترس از موشک و بمباران، پدرش را وادار کرد تا خانه‌شان در بزرگمهر را بفروشد و یک روز بعدازظهر، همه دار‌و‌ندارشان را بار وانت کند و راهی حاشیه‌ای‌ترین نقطه شهر شود؛ جایی شانه‌به‌شانه فرودگاه اصفهان که می‌گفتند امن‌ترین نقطه برای زندگی در جنگ است! جنگ تمام شده و ردی از آن باقی نمانده. زهرا قد کشیده و در همان محله {…} ازدواج‌ کرده و بچه‌دار شده است. حالا نزدیک به چهل سال است که او یکی از ساکنان این محله به شمار می‌رود؛ محله حاشیه‌ای که سنجاق شده به شهر و تفاوت آن با نقاط دیگر از زمین تا آسمان است.

حاشیه همیشه «حاشیه» است

حاشیه‌ از همان زمان‌ها هم حاشیه بوده است و در آن خبری از ساختمان‌های بلند و لوکس و فروشگاه‌های لاکچری و سینما و بیمارستان و نمادهای دیگری که خبر از مدرنیته می‌دهند، نیست! جنگ‌زده‌ها و مهاجرانی از استان‌های دیگر و اتباع خارجی ساکنان این منطقه شده‌اند و روزبه‌روز هم تعدادشان بیشتر می‌شود: «هزار مدل آدم در حاشیه زندگی می‌کند؛ مثلا تا چشم کار می‌کند اتباع خارجی را می‌توان آنجا دید. از شهرهای دیگر هم آمده‌اند و اینجا ساکن شده‌اند. چند سالی است که البته جمعیت حاشیه‌نشین‌ها بسیار زیاد شده. بیشترشان هم آن‌هایی هستند که توانایی زندگی در نقاط دیگر شهر را ندارند و به خاطر مشکلات مالی در اینجا زندگی می‌کنند. خیلی‌هایشان هم توی کار جمع‌آوری ضایعات هستند.»

کاظم این را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «جمع‌آوری ضایعات و کار در کارگاه‌ها شغل خیلی از افراد مهاجری است که به امید زندگی بهتر پا به این منطقه گذاشته‌اند.» کاظم که این روزها 46 سالگی‌اش را پشت سر گذرانده، می‌گوید حضور آدم‌هایی با هویت و فرهنگ متفاوت مشکلات زیادی برای اهالی منطقه به وجود آورده است: «تعداد اتباع خارجی اینجا خیلی زیاد است؛ به‌ویژه از وقتی طالب‌ها به افغانستان حمله کردند، موجی از افغان‌ها به این منطقه سرریز و ساکن شدند. از کشورهای دیگر مثل ترکیه و پاکستان و سوریه هم اینجا زندگی می‌کنند. خیلی‌هایشان در کارگاه‌های ضایعات کار می‌کنند و بعضی‌هایشان هم تکدی‌گری می‌کنند.» او می‌گوید که یکدست نبودن منطقه و حضور افراد مهاجر برخی از جرائم و آسیب‌ها را زیاد کرده که این موضوع برای باقی ساکنان آزاردهنده است؛ مثلا اینکه «خریدوفروش مواد و مشروبات مدام انجام می‌شود و قاچاقچیان حتی به‌صورت خانوادگی کار و بچه‌هایشان را هم وادار به فروش مواد می‌کنند؛ موضوعی که ناامنی به وجود آورده است و باعث شده تا جرئت نکنیم بچه‌هایمان را تنها به بیرون بفرستیم.» کاظم می‌گوید که در سال‌های اخیر فرهنگسراها و ان‌جی‌اوها فعالیت‌های خوبی در این مناطق انجام داده‌اند؛ هرچند که هنوز کافی نیست: «از طرف دیگر امکانات درست‌وحسابی وجود ندارد؛ مثلا اگر کسی نصف شب بیمار شود، برای درمان باید به مناطق دیگر برود.»

ورقی که یک شبه برگشت!

همه‌چیز بر وفق مرادش بود و در تهران برای خودش زندگی خوبی داشت تا اینکه ورق برگشت و اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد! ماجرا از 12 سال پیش شروع شد؛ موقعی که همسر زهرا تصادف کرد و شرایط وخیمی پیدا کرد: «همه دار و ندارم را فروختم تا همسرم بتواند درمانش را پیگیری کند.» دیگر تهران جایی برای زندگی نبود! زهرا و همسرش آه نداشتند که با ناله سودا کنند و به‌ناچار باروبنه بستند و به یکی از مناطق حاشیه‌ای شهر اصفهان کوچ کردند: «خانواده همسرم اینجا زندگی می‌کردند و برای اینکه حداقل بتوانیم حمایت‌های آن‌ها را داشته باشیم، آمدیم اینجا و ساکن شدیم.» 12 سال گذشته.

همسر زهرا بهبودی‌اش را پیدا کرده و اما زن 34 ساله‌ای که اصلیت تهرانی داشت و تا پیش از این آنجا زندگی می‌کرد، هنوز نتوانسته خودش را با شرایط و فرهنگ این منطقه حاشیه‌ای وفق بدهد: «فضای غالب بر اینجا کسل‌کننده است و فرهنگ آدم‌هایش با جایی که تا پیش‌ازاین در آن زندگی می‌کردم متفاوت است؛ همین فرهنگ هم باعث شده تا نتوانم پیشرفتی در زندگی‌ام داشته باشم.» زهرا خیاطی می‌کند و همسرش هم کارگر جوش‌کاری است؛ یعنی هر موقع کار باشد، بیرون است و هر موقع که نباشد کنج خانه نشسته: «فضای الان، البته نسبت به 12 سال پیش که بودم، خیلی فرق کرده؛ مثلا قبلا خبری از پارک و خانه بهداشت و ورزشگاه و… نبود؛ اما حالا این امکانات اضافه شده است. فرهنگسراهایی مشغول به کار هستند که اتفاقا فعالیتشان به نفع اهالی منطقه است. ولی باز هم زهرا دنبال فرصتی است تا بتواند خودش و خانواده‌اش را از این منطقه خلاصی دهد: «حضور کارتن‌خواب‌ها در حاشیه پارک‌ها و محله‌ها یا معتادان متجاهر و اتباع خارجی که کار قاچاق انجام می‌دهند، غیرقابل تحمل است و فضا را ناامن می‌کند. از طرف دیگر همین هجوم افراد به حاشیه‌ها باعث شده تا نرخ کرایه‌ها خیلی زیاد شود؛ مثلا الان من در خانه‌ای 70 متری زندگی می‌کنم ولی ماهانه 4 میلیون و 500 هزار تومان باید کرایه دهم که اصلا منطقی نیست.»

حاشیه هایی که هر روز قد می کشند!

حاشیه‌ها قد کشیده‌اند و بزرگ و بزرگ‌تر شده‌اند تا آدم‌های بیشتری را در خود جای دهند؛ همان‌ها که توان اقتصادی‌شان به آن‌ها اجازه زندگی در مناطق دیگر را نمی‌دهد و چاره‌ای جز سکونت در این منطقه را ندارند. فرقی نمی‌کند حاشیه‌ها، حالا میزبان جمع زیادی از مهاجران داخلی و خارجی یا حتی کسانی هستند که تا پیش‌ازاین در نقاط دیگر شهری زندگی می‌کردند و اما اکنون به دلیل قیمت‌های سرسام‌آور قادر به پرداخت کرایه یا خرید خانه نیستند؛ مهمان‌هایی که دارند نوع جدیدی از حاشیه‌نشینی را رقم می‌زنند. اعداد و ارقام موجود نیز حاکی از این است که حاشیه‌نشینی در اصفهان درحال افزایش است.

به گزارش «همشهری آنلاین»، در حال حاضر 221 هزار نفر در 2هزار و 384 هکتار از مساحت شهر اصفهان حاشیه‌نشین‌اند. 8 درصد مساحت شهرهای استان، گرفتار پدیده حاشیه‌نشینی هستند. طبق آمار رسمی منتشر‌شده، نیم‌میلیون نفر در حاشیه 10 تا 15 منطقه استان روزگار می‌گذرانند و به طور متوسط در هر منطقه بین 50 تا 70 هزار نفر ساکن هستند. بیشتر این حاشیه‌نشینان با توجه به مطالعات صورت‌گرفته در سکونتگاه‌های غیررسمی چهار شهر استان شامل اصفهان، نجف‌آباد، خمینی‌شهر و شهرضا شناسایی شده‌اند. با توجه به مطالعات انجام‌شده در این چهار شهر می‌توان گفت در شهر اصفهان 40 درصد ساکنان، در نجف‌آباد 25 درصد و در شهرضا در محلات مختلف به‌صورت متغیر از 3 تا 27 درصد و در خمینی‌شهر نیز در محلات مختلف بین 3 تا 14 درصد از ساکنان را مهاجران و افراد جویای کار تشکیل می‌دهند.

همچنین آمارها از حاشیه‌نشینی ۵۰۰هزار ساکن اصفهان در اطراف این کلان‌شهر خبر می‌دهد. آن‌ها یا از پاکستان، سوریه، ‌عراق، ‌ترکیه و افغانستان آمده‌اند یا از بیکاران اســتــان‌هـــای کــم‌برخــورداری همچون چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه و استان‌های جنوبی کشور هستند. در حال حاضر زینبیه، حصه، دارک، جوی‌آباد، مفت‌آباد و… از جمله مناطق حاشیه‌نشین اصفهان هستند که حکایت از زندگی مردمانی با کمترین امکانات و خدمات رفاهی در محله‌های حاشیه‌ای سومین کلان‌شهر ایران را دارند. حضور این افراد در حاشیه شهر باعث شده تا از اصفهان به‌عنوان هفتمین استان با جمعیت حاشیه‌نشین نام برده شود؛ این خبری است که وزارت بهداشت با عنوان برنامه تأمین و ارتقای سلامت در مناطق حاشیه‌نشین و سکونتگاه‌های غیررسمی منتشر کرده و گفته که در سال ۱۳۹۵ خوزستان با یک‌میلیون و ۵۵۷ هزار حاشیه‌نشین، بیشترین جمعیت حاشیه‌نشین را بین استان‌های کشور دارد و این میزان حدود ۳۳درصد از کل جمعیت استان را تشکیل می‌دهد.

پس از این استان، خراسان‌رضوی با یک‌میلیون و ۳۸۶ هزار نفر در رتبه دوم قرار داشته و استان البرز با بیش از یک‌میلیون حاشیه‌نشین در رتبه سوم قرار دارد. در رتبه‌های چهارم، پنجم و ششم نیز استان‌های تهران، فارس و آذربایجان‌شرقی قرار دارند که به‌ترتیب دارای ۸۶۱ هزار نفر، ۶۱۳ هزار نفر و ۵۵۹ هزار نفر جمعیت حاشیه‌نشین هستند. استان اصفهان و سیستان‌وبلوچستان نیز به‌ترتیب در رتبه‌های هفتم و هشتم قرار دارند و هرکدام دارای بیش از ۴۵۰ هزار نفر جمعیت حاشیه‌نشین هستند. در انتهای جدول نیز سه استان چهارمحال‌وبختیاری، خراسان‌جنوبی و بوشهر قرار دارند که دارای کمترین جمعیت حاشیه‌نشین هستند. تورم بخش مسکن و سرریز جمعیت شهرها، ضعف در سیاست‌گذاری‌ها و نظارت بر اجاره‌نشینی شهری، ناکارآمدی و ناتوانی مدیریت شهری، ضعف در تدوین مقررات شهری کاربری زمین (طرح‌های جامع و تفصیلی)، کم‌توجهی به برنامه‌ریزی توسعه روستایی، بی‌توجهی به علل مهاجرت گسترده روستا به شهر، ازجمله علت‌هایی است که دست‌به‌دست هم داده‌اند تا حاشیه‌نشینی را رقم بزنند.

حاشیه‌های ناامن!

حاشیه‌ها وسیع شده‌اند و جایی برای زندگی آدم‌های رانده‌شده از مرکز شهر و حتی آدم‌های بی‌هویتی شده که از شهرهای دیگر مهاجرت کرده‌ و این نقطه شهری را ناامن کرده‌اند : «خیلی‌ها از شهرهای دیگر آمده‌اند و بدون شناسنامه هستند. می‌گویند بعضی‌هایشان مدارک خود را گم‌وگور کرده‌اند تا این‌طور بتوانند خلاف کنند.» این را نرگس می‌گوید؛ تسهیلگری که سال‌ها در حاشیه فعالیت کرده است: «برای همین هم تمایلی ندارند به دنبال گرفتن شناسنامه بروند. بچه‌هایشان هم که به دنیا می‌آیند، مثل خودشان هویت مشخصی ندارند. حضور این آدم‌ها در حاشیه، زندگی را برای بقیه هم ناامن کرده است؛ آدم‌هایی که خانوادگی قاچاق می‌کنند و به خاطر حاشیه سود بالای مواد دست از انجام هیچ کاری نمی‌کشند.»

حاشیه‌ها اما در سال‌های اخیر گسترده‌تر شده‌اند و با موجی از مهاجرت از نقاط دیگر شهر یا از استان‌های دیگر مواجه شده‌اند. نتایج پژوهشی تحت‌عنوان «تحلیل علل اقتصادی‌اجتماعی حاشیه‌نشینی در شهر اصفهان» نوشته علی زنگی‌آبادی و اصغر ضرایی که در مجله پژوهشی «علوم انسانی دانشگاه اصفهان» منتشر شده، به تحلیل علل حاشیه‌نشینی در اصفهان پرداخته است. در این پژوهش، به مطالعه و بررسی علل شکل‌گیری پدیده حاشیه‌نشینی در شهر اصفهان از دهه 1340 تاکنون (زمان آغاز شهرنشینی شتابان و ناهمگون در ایران) اشاره شده است.

این پژوهش با روش پیمایشی، بر روی 400 خانوار که به‌صورت تصادفی از محله‌های نمونه انتخاب شده‌اند، انجام و داده‌های آن با استفاده از روش‌های آماری نظیر آزمون تطابق توزیع کای اسکویر و آزمون تی‌تک نمونه‌های تحلیل‌شده‌اند. آن‌طور که یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد: «44.5 درصد از پاسخ‌گویان مناطق حاشیه‌نشین، مهاجر غیربومی بوده و 57.8 درصد آنان قبلا در محله دیگری از شهر اصفهان زندگی می‌کرده‌اند که اکثر اینان را می‌توان در زمره رانده‌شدگان از متن به حاشیه نامید. تهیه و دسترسی آسان‌تر به مسکن در مناطق حاشیه‌نشین (ارزان‌تر بودن قیمت زمین شهری و مسکن)، باعث هجوم مهاجران و گروه‌های کم‌درآمد شهری به این مناطق شده است. درصد بیکاری در مناطق حاشیه‌نشین بسیار بالاتر از سایر مناطق شهری بوده و یکی از دلایل حاشیه‌نشینی در شهر اصفهان محسوب می‌شود. همچنین میانگین درآمد حاشیه‌نشینان در مقایسه با میانگین درآمد سایر گروه‌های شهری بسیار پایین بوده و به‌عنوان یکی از دلایل اصلی حاشیه‌نشینی محسوب می‌شود. میانگین قیمت اجاره‌بهای مسکن در مناطق حاشیه‌نشین به‌طور تقریبی 17.5 درصد پایین‌تر از سایر مناطق شهری بوده و در تصمیم‌گیری افراد برای ساکنان در مناطق حاشیه‌نشین مؤثر واقع شده است.»

چرا حاشیه؟

دو سال گذشته کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که در آن، تعدادی آدم به دلیل فقر و تنگناهای مالی در لوله‌های بتنی شکسته و رهاشده در زمین‌های بایر در یکی از مناطق کم‌برخوردار زندگی می‌کردند؛ لوله‌هایی تنگ و تاریک شبیه به گور که کوچک‌ترین نشانی از زندگی در آن‌ها دیده نمی‌شد؛ اما تنها سرپناه آن‌ها بود؛ کسانی که فقر و نداری و اعتیاد مخرج‌مشترکشان بود و همه این‌ها همچون مُهری بزرگ بر پیشانی‌شان کوبیده شده بود تا آن‌ها را ناخواسته راهی حاشیه‌های شهر کند و سرنوشت نامعلومی را برایشان رقم بزند.

زندگی در لوله‌های بتنی و اسکلت‌ ساختمان‌های در حال ساخت یا خرابه‌های فقیرنشین شهری در کلان‌شهر اصفهان در مقایسه با کلان‌شهری همچون تهران شاید اندک و انگشت‌شمار باشد؛ اما نابه‌سامانی‌های اقتصادی و کاهش توان مالی مردم در سال‌های اخیر سبب شده تا جمعیت مناطق کم‌برخوردار در این شهر که معمولا واژه «حاشیه» را بر آن اطلاق می‌کنند و افراد ساکن در آن را «حاشیه‌نشین» می‌نامند، نسبت به گذشته رو به فزونی گیرد؛ جمعیتی که مهاجران بومی و غیربومی که از شهرها یا کشورهای همسایه همچون افغانستان و پاکستان و عراق به آنجا سررزیر شده‌اند، سهم عمده‌ای در شکل گرفتن آن دارند.

استقرار صنایع ریزودرشت و وجود مراکز تولیدی مختلف و همچنین زیرساخت‌های حمل‌ونقل و مهیا بودن بستر اشتغال در اصفهان نسبت به شهرهای دیگر سبب شده تا در یک دهه اخیر، این کلان‌شهر به یکی از مقاصد پرطرفدار مهاجران داخلی و خارجی تبدیل شود؛ جمعیتی که به دلیل گرانی افسارگسیخته مسکن و زمین و همچنین درآمد پایین، چاره‌ای جز ساکن شدن در حاشیه‌های شهر را ندارند و برای همین است که حاشیه‌ها همیشه مستعد بروز انواع آسیب‌های اجتماعی و جرائم هستند و زندگی در آن را سخت کرده است. پیچیدگی و ابهام در زمینه مفهوم حاشیه‌نشینی به اندازه‌ای است که تقریبا همه گزارش‌ها، قوانین، اسناد و مقاله‌ها در این زمینه، از طریق ارجاع به واژه اسکان غیررسمی، به صورتی تلویحی از تشریح آن عبور کرده و خود را در معرض مواجهه و پرداختن به تعریف دقیق آن قرار نداده‌اند.

برای مثال در ماده 80 قانون برنامه ششم توسعه، حاشیه‌نشینی به‌عنوان یکی از آسیب‌های اجتماعی اولویت‌دار کشور مطرح شده است؛ در شرایطی که نه در این قانون و نه در هیچ قانون دیگری، برای این مفهوم تعریف مشخصی ارائه نشده است. به گزارش «اصفهان‌زیبا» حمید دهقانی، جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه اصفهان که در حوزه جامعه‌شناسی شهری نیز فعال است می‌گوید که همه حاشیه‌نشین‌ها دارای فصل‌های مشترکی با یکدیگر هستند: «این افراد که معمولا مهاجران هستند، در مناطقی زندگی می‌کنند که از نظر فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امکانات و منابع شهری با مشکلاتی روبه‌رو هستند. امنیت در این مناطق پایین است و این افراد از متن جامعه طرد شده‌اند؛ به همین دلیل به آنان حاشیه‌نشین گفته می‌شود.» اگرچه عدم دسترسی به امکانات و منابع شهری و توان اقتصادی پایین، وجه مشترک تمامی حاشیه‌نشین‌هاست، اما حاشیه‌نشین‌های اصفهانی نسبت به ساکنان حاشیه در باقی کلان‌شهرها از بخت و اقبال بیشتری برخوردار بوده‌اند: «مزیت حاشیه در شهر اصفهان این است که ساکنانش نسبت به شهرهای دیگر از شکاف کمتری برخوردار هستند؛ یعنی در مناطق حاشیه‌ای مثل منطقه 14 اصفهان و مناطق شهری برخوردار دیگر مثل منطقه 5 شکاف عمیقی مشاهده نمی‌شود. اصلی‌ترین دلیل این موضوع حضور افراد خیر و همچنین خیریه‌های انبوه در اصفهان است؛ افراد و مؤسسه‌های مردم‌نهادی که به کاهش این شکاف کمک کرده‌اند، درحالی‌که دولت‌ها در این زمینه نتوانسته‌اند موفق عمل کنند.» حاشیه اما با حاشیه هم متفاوت است.

از نظر دهقانی در مناطق حاشیه‌نشینی که ساکنان آن را افراد بومی تشکیل می‌دهند، میزان آسیب‌های اجتماعی و امنیت بسیار بالاست؛ مناطقی مثل 2 و 9 و 11 که حدود 80درصد جمعیت آن‌ها بومی هستند و نسبت خویشاوندی با یکدیگر دارند؛ اگرچه ممکن است اعتیاد و فقر در آن زیاد باشد و زیرساخت‌های پایینی داشته باشند؛ اما به‌هرحال پیوند اجتماعی در این مناطق مستحکم است؛ درحالی‌که در مناطق دیگری مثل منطقه 14 که بیشتر ساکنان آن را مهاجران غیربومی از شهرها و کشورهای دیگر تشکیل می‌دهند، امنیت اجتماعی پایین است و جرائم بیشتر: «دلیل این موضوع این است که در این مناطق به دلیل حضور قومیت‌های متعدد، خرده‌فرهنگ‌های مختلفی شکل گرفته؛ افرادی که با یکدیگر در حال جدال هستند و خیلی هم اجازه ورود نهادهای حاکمیتی به محل سکونت خود را نمی‌دهند و اتفاقا با آن‌ها سرستیز دارند. این ویژگی در نسل‌های جدید ساکن در این مناطق بسیار بیشتر است؛ چرا که آن‌ها گمان می‌کنند حق‌وحقوقشان پایمال شده و از همین رو برخی از آن‌ها به دنبال آسیب زدن به زیرساخت‌های شهری و منابع مالی و اموال دیگران از طرق مختلف مثل سرقت هستند؛ همچنین در عصر جدید، آبشخور بسیاری از شورش‌ها یا اعتراضات مردمی همین مناطق است.

اگر شکاف بین متن و حاشیه در شهرها و کلان‌شهرها افزایش یابد، متن شهری می‌تواند در حاشیه حل شود؛ به همین دلیل مهم‌ترین کاری که جامعه و حاکمیت و دولت باید انجام دهند، کمک به کاهش این شکاف و جذب گروه‌های هدف به داخل جامعه شهری به جای طرد کردن و چسباندن انگ به آن‌هاست. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که منجر به کم شدن این فاصله می‌شود، ارائه خدمات آموزشی و فرهنگی و همچنین ارتقای سطح زیرساخت‌های بهداشتی و رفاهی در این مناطق است.

باید به این افراد کمک شود تا از وضعیت مستقر در آن خارج شوند؛ در غیر این صورت و با به‌هم‌خوردن تعادل، جمعیت حاشیه‌ها بیشتر و گسترده‌تر می‌شوند و متن شهری به‌مرور حذف می‌شود. طبیعتا وقتی به گروه یا اقشاری از جامعه برچسب بخورد و ویژگی‌هایی برایشان شمرده شود، ستیز اجتماعی بین متن و حاشیه جامعه پیدا می‌شود؛ درحالی‌که باید برای کاهش این فاصله و ستیز گفت‌وگو و تعامل بین‌فرهنگی و همچنین پذیرش فرهنگ‌های دیگر افزایش یابد.

درعین‌حال، هر چقدر که انسجام فرهنگی در این مناطق بیشتر و افراد بومی به جای مهاجران در آن ساکن شوند، محله امنیت بیشتری پیدا می‌کند و افراد حاضر در آن می‌توانند از خود و خانواده‌شان حفاظت کنند.» در دی ماه سال ۹۵ نمایندگان مجلس دولت را مکلف به برنامه‌ریزی برای ساماندهی و کاهش ۱۰ درصدی جمعیت حاشیه‌نشین شهر‌ها کردند. در بند ب ماده ۹۵ لایحه برنامه ششم توسعه کل کشور دولت مکلف است به‌منظور پیشگیری و کاهش آسیب‌های اجتماعی، نسبت به تهیه طرح جامع کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی با اولویت اعتیاد، طلاق، حاشیه‌نشینی، کودکان کار و مفاسد اخلاقی مشتمل بر محور‌های ذیل اقدام کند؛ به‌گونه‌ای که آسیب‌های اجتماعی در انتهای برنامه به ۲۵ درصد میزان کنونی کاهش یابد.

شناسایی نقاط آسیب‌خیز و بحران‌زای اجتماعی در بافت شهری و حاشیه شهر‌ها و تمرکز بخشیدن حمایت‌های اجتماعی، خدمات بهداشتی درمانی، مددکاری، بهبود کیفیت زندگی ساکنان سکونتگاه‌های غیررسمی و ترویج مهاجرت معکوس از طریق آمایش سرزمین، برنامه‌ریزی برای مدیریت و توزیع متناسب فعالیت، جمعیت و مهاجرت در کشور و ممانعت از توسعه حاشیه‌نشینی با رویکرد تقویت مبادی مهاجرت، از عمده موضوعاتی بود که در این بند گنجانده شده و باید سالانه ۱۰‌ درصد نسبت به ساماندهی مناطق و کاهش جمعیت حاشیه‌نشینی اقدام شود. این درحالی است که «فارس» گزارش داده که بر اساس گزارش دیوان محاسبات کشور از عملکرد قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه کشور اعلام کرد تنها ۳۵ درصد احکام این برنامه کامل تحقق پیدا کرده است و در ۶۵ درصد احکام، اهداف قانون‌گذار محقق نشده است.

دهقانی معتقد است که برای حل مشکلات حاشیه‌نشین‌ها مدیریت شهری باید منابع شهری را به صورت عادلانه تقسیم کند: «وقتی منابع و امکانات و زیرساخت‌ها به حاشیه برده شوند، بر جذابیت‌های این مناطق افزوده می‌شود و مهاجران بیشتری به آن کوچ می‌کنند؛ پس بعد افزایش مهاجرت و گسترش حاشیه‌نشینی در صورت تجهیز حاشیه‌ها نباید فراموش شود. اگر آمایش سرزمین در بعد کلان حاکمیتی به درستی انجام شود و سرمایه‌گذاری در مناطق مهاجرفرستی که دارای نرخ بیکاری بالا هستند و از امکانات زندگی محروم‌اند، صورت گیرد افراد میل کمتری به مهاجرت پیدا می‌کنند و به جای کوچ به حاشیه‌های کلان‌شهرها تمایل پیدا می‌کنند که در محل سکونت خود به زندگی ادامه دهند.

همه این‌ها ناشی از سیاست‌گذاری‌های دولت است؛ دولت‌هایی که به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دسته اول که تأکید بسیاری بر تولید دارند، اگرچه این هدف مزایای بسیاری دارد، اما باعث افزایش شکاف طبقانی و حربه شدن بک بخش و لاغر شدن بخش دیگر می‌شود. در این سیاست‌گذاری طبقه متوسط ضعیف‌تر می‌شوند و به سمت پایین سوق پیدا می‌کنند و در نهایت این مسئله منجر به افزایش حاشیه‌نشینی می‌شود. اما برخی از دولت‌ها به جای تولید بر توزیع تأکید دارند؛ مثل دادن یارانه به فقرا و اخذ مالیات از ثروتمندان و افزایش دستمزدها و… . این سیاست‌ها که به نظر می‌رسد دولت سیزدهم نیز بر روی آن تأکید دارد، باعث کاهش فاصله غنی و فقیر می‌شود.» مطالعات صورت‌گرفته در رابطه با حاشیه‌نشینی نشان می‌دهد که نهان شدن این پدیده در بسترهای اجتماعی و فرهنگی شهر نه‌تنها فقر را به نمایش می‌گذارد، بلکه پدیده «فرهنگ فقر» را نیز مدام تولید و بازتولید می‌کند و باعث تعمیق آن می‌شود؛ به‌گونه‌ای که حاشیه‌نشین‌ها به‌مرور سبک زندگی حاشیه‌نشینی را می‌پذیرند و این موضوع آن‌ها را در دام فقر فرهنگی و عادت کردن به آن که باعث گسترده‌تر شدن حاشیه‌نشینی می‌شود، گرفتار می‌کنند.

از سوی دیگر در سال‌های اخیر و با افزایش مشکلات اقتصادی مردم روزبه‌روز فقیرتر شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که امروزه جامعه‌شناس‌ها از بین رفتن طبقه متوسط سخن به میان می‌آورند؛ موضوعی که می‌تواند باعث حاشیه‌نشین شدن این قشر و افزایش حاشیه‌نشینی شود. افزایش اجاره مسکن در دو سه سال گذشته، مهر تأییدی است بر این موضوع؛ یعنی افرادی از طبقه متوسط که تا دیروز حاشیه‌نشین نبودند، در حال کوچ به بخش‌های حاشیه‌ای و شهرک‌های پیرامونی هستند. این درحالی است که از نگاه جامعه‌شناسان، طبقه متوسط، سوپاپ اطمینان جامعه است. حالا که این طبقه، در حال رانده شدن به حاشیه است، نه‌تنها فرهنگ فقر در طبقه متوسط افزایش خواهد یافت، بلکه این معنا را می‌رساند که نظام اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیز در حال تولید و بازتولید حاشیه‌نشین‌هایی از جنس طبقه متوسط است؛ زنگ هشداری که در سال‌های اخیر، صدای آن بلند شده و جامعه‌شناسان نسبت به آن هشدار داده‌اند.

آن‌طور که یافته‌های پژوهشی تحت عنوان «راهكار راهبردی كنترل رشد حاشیه‌نشینی در مناطق شهری که در مجله جغرافیا و توسعه فضای شهری منتشر شده است، نشان می‌دهد که حل مسئله و مشکل حاشیه‌نشینی بـیش از هـرچیز مـستلزم تمرکززدایی سرمایه‌های مختلـف اقتـصادی، اجتمــاعی، فرهنگــی از بعــضی شــهرها و دادن امكانــات و تسهیلات به سکونتگاه‌های روسـتایی و منـاطق و شـهرهای محروم است؛ علاوه براین می‌توان گفت ازآنجاكه حاشیه‌نشینی پاسخ اقشار کم‌درآمد به بی‌تــوجــهی‌هـــای جــامـعـه بـه‌خـصـوص برنامه‌ریزان است؛ لذا برنامه‌ریزی‌های اجتمـاعی‌اقتـصادی بـه همراه نظارت و مدیریت صحیح بـر توسعه فـضای حاشیه‌ای شهر انجام اقدامات اجتماعی‌فرهنگی در راسـتای بـازتوانی برای انجام مهاجرت برگشتی بین حاشیه‌نشینان به مسائلی همچون حل معضل بیكاری و ایجاد زمینه‌های اشـتغال مولـد و پویـا در شهرها و روستاهای مبدأ مهاجرت موطن اصلی مهاجران، تــلاش مــدیریت اســتانی و شهرســتانی در جهــت هــدایت سرمایه‌های ملی و خصوصی بر اساس ظرفیت‌‌های مكـانی‌فـضایی و جلوگیری از تمركز در شهر برای جذب نیرو، کار اصلاح خط‌مشی‌های سیاسی، اقتصادی و توزیع عادلانه منـابع و امکانات مادی بین مناطق مختلـف و توجـه جـدی بـه روسـتاها و مناطق محروم و بازنگری در نحوه تدوین و اجـرای قـوانین مربـوط بـه زمـین، تأمین مسكن افراد از طریق ساخت مـسكن یـا پرداخـت وام‌های بلندمدت با بهره کم و سرمایه‌گذاری و ارائه تسهیلات در مناطق مهاجرفرست است.

درهای حاشیه شهر به روی همه باز است

درهای حاشیه‌ها به روی همه باز است و در سال‌های اخیر به دلایل مختلف تمایل به زندگی در آن افزایش یافته است. احمد مهرشاد، جامعه‌شناس و مدرس دانشگاه دراین‌باره به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «میزانی از تقاضایی که برای حاشیه‌نشینی در برخی از مناطق حاشیه‌ای اصفهان وجود دارد، برمی‌گردد به جنس اتفاقی که دارد آنجا می‌افتد؛ مثلا ممکن است حضور اتباع را در آنجا مشاهده کنیم؛ افرادی که شاید ازنظر اقتصادی چندان مشکلات خاصی نداشته باشند و به دلیل منزلت اجتماعی و نحوه پذیرش برخی از شهروندان، چندان امکان حضور در بافت‌های دیگر را نداشته باشند. به‌هرحال تقاضای این افراد، برای زندگی در بافت‌های حاشیه‌ای بسیار است و همین هم موجب افزایش نرخ اجاره‌بها می‌شود. یا در برخی از مناطق حاشیه‌ای دیگر (مثل زینبیه) شاهد حضور اقشار متوسط هستیم؛ شاید این مسئله به دلیل تغییرات این بافت باشد که تصوری را به وجود می‌آورد که این منطقه دارد، از یک بافت حاشیه‌ای تغییر شکل می‌دهد و آرام‌آرام به بافتی متوسط که در آن مجتمع‌های آپارتمانی و سازه‌های جدید هویدا شده‌اند، تبدیل می‌شود؛ برای همین طبقه متوسط تمایل به زندگی در این منطقه یا سرمایه‌گذاری پیدا می‌کند. درواقع مداخلاتی که در برخی از بافت‌ها صورت گرفته، منجر به تغییر فضا شده است؛ البته باید به این نکته هم توجه داشت که هنوز به خاطر حاشیه بودن این مناطق، قیمت زمین و مسکن در آن‌ها چشمگیر نشده و به خاطر همین برخی سرمایه‌گذاری در این مناطق را آینده‌دار می‌دانند.»

او ادامه می‌دهد: «وضعیت اقتصادی جامعه و مناسبات بازار مسکن، سبب شده است که برخی از شهروندان که تا پیش‌ازاین در خانه‌هایی با متراژ بزرگ یا معقول زندگی می‌کردند، حالا به‌ناچار در خانه‌هایی با متراژهای کوچک‌تر و در مناطق پایین‌شهری یا حتی حاشیه‌ها سکونت کنند که البته این اتفاق با پیامدهایی هم همراه است. در مطالعات اجتماعی مفهومی به نام «احساس محرومیت» وجود دارد که با خود «محرومیت» متفاوت است. فردی که تا پیش‌ازاین در خانه‌ای با متراژ معقول و در بافت منظم و مرتب شهری زندگی می‌کرده است، وقتی ناچار به تغییر محل سکونت خود می‌شود و در مناطق پایین‌شهر سکنی می‌گزیند، دچار احساس محرومیت می‌شود؛ به این معنا که فرد احساس می‌کند جامعه دارد او را تنبیه می‌کند.

احساس محرومیت از خود محرومیت مهلک‌تر است و می‌تواند نظام اجتماعی و خانوادگی را دچار اختلال کند؛ چراکه در این وضعیت فرد دیگر احساس اثرگذاری ندارد و در فضای اجتماعی دچار تقلیل یافتگی می‌شود.» به گفته او، مسئله حاشیه‌نشینی با مهاجرت پیوند جدی دارد؛ متأسفانه تمایل به مهاجرت معکوس تنها مختص یک دوره کوتاهی بود؛ درحالی‌که اکنون خیلی از افراد تمایل دارند از شهرهای کوچک و روستاها به شهرهای بزرگ مهاجرت کنند.

این علاقه و انگیزه نه‌تنها در سال‌های اخیر کم نشده، بلکه شتاب بیشتری هم به خود گرفته است. وقتی افراد از شهرهای دیگر به مناطق حاشیه‌ای شهر مهاجرت می‌کنند، به‌خودی‌خود، تنوع فرهنگی نیز به وجود می‌آید که ممکن است در برخی از مواقع تنش‌هایی را هم ایجاد کند. از طرف دیگر، «حاشیه» به دلیل حاشیه بودن مستعد حرکت به سمت‌وسوی آسیب‌های اجتماعی است. نگاه سیاست‌گذاران هم بر همین مبناست که حاشیه لبریز از آسیب‌های اجتماعی است؛ درحالی‌که این دیدگاه منجر به بازتولید آسیب و برچسب خوردن منطقه حاشیه‌ای شهر می‌شود.

آن‌طور که این جامعه‌شناس می‌گوید: «برخی از نظریه‌هایی که در حوزه جامعه‌شناسی وجود دارند معتقدند که وقتی بافت و کالبد منطقه‌ای به‌هم‌ریخته و نامرتب و دارای اختلال است، این موضوع تمایل به بروز آسیب را هم بیشتر می‌کند؛ مثلا نظریه “پنجره شکسته” می‌گوید بافت مستعد آسیب می‌تواند مشوقی برای بروز آسیب باشد؛ پس حاشیه و بروز آسیب رابطه‌ای رفت‌و‌برگشتی دارند؛ از یک طرف به خاطر حاشیه بودن آسیب در این بافت‌ها بیشتر است و از سوی دیگر چون آسیب در این نواحی بالاست، برچسب حاشیه به آن زده می‌شود و به تعبیر “گافمن” مثل یک داغ ننگ بر پیشانی حاشیه زده می‌شود.»

 

دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

دو × سه =