به گزارش اصفهان زیبا؛ مراکز ماده 16 کورسویی هستند، برای آن دسته از آدمهایی که سالهاست در تاریکی فرو رفتهاند و همه زندگیشان در افیون ذوب شده است و عشق به مواد در تکتک سلولهایشان رخنه کرده است؛ آدمهایی که از همهجا و همهکس بریدهاند و تنها پناه تنهایی آنها مواد است. دنیای نئشگی برای معتادان متجاهر دنیایی قشنگ و دوستداشتنی است. مصرف مواد، برای آنها نه از سر دلسیری و شکمپری است که از سر فقر و دربهدری و بیکسی است؛ برای دمی فارغشدن از قیلوقال دنیایی که از آن لگد خوردهاند و همیشه جز طردشدگی سهم دیگری از این دنیای شلوغ و پرهیاهو نداشتهاند.
شاید برای همین هم هست که دل کندن از مواد برای این معتادان سخت و طاقتفرساست و معمولاً هم داوطلبانه اقدام به ترک نمیکنند. معتادان متجاهر، همانها که وجودشان گوشه و کنار پلها و پارکها چهره زشت و خشنی را به شهر میبخشد، چنان به مواد دل دادهاند که حتی ممکن است پس از انتقال و طی کردن دوره درمان در مراکز ماده 16 و ترخیص از آنجا دوباره به چرخه اعتیاد بازگردند؛ همین هم شده است که برخی معتقدند درمان اجباری اعتیاد و همچنین نگهداری معتادان در کمپهای ماده 16، چندان مؤثر باشد و ترک اعتیاد در این مراکز را یک چرخه باطل بدانند. عباس غلامی، پزشک و درمانگر اعتیاد و مرتضی ناجی، روانشناس و درمانگر اعتیاد و معاون سابق امور پیشگیری بهزیستی استان اصفهان در گفتوگو با «اصفهانزیبا»، اما نظر دیگری دراینباره دارند. مخرجمشترک حرفهای این دو درمانگر را اگر بگیریم، به یک نقطهنظر واحد میرسیم؛ اینکه هر کاری برای درمان اعتیاد انجام شود، توجیه روانشناختی و جامعهشناختی دارد و درمان کردن بهتر از درمان نکردن است؛ حتی اگر این درمان بهصورت اجباری و غیرداوطلبانه و برای مدتزمانی کوتاه باشد.
مرتضی ناجی، روانشناس و درمانگر اعتیاد، معاون سابق امور پیشگیری بهزیستی استان اصفهان: برای معتادان باید یک پنجره باز باقی گذاشت
معتادانی که تجاهر به اعتیاد میکنند و ابایی از نشاندادن رفتار خود در انظار عمومی ندارند و همچنین تمایلی برای ترک در آنها دیده نمیشود، ازنظر قانونی مجرم به شمار میآیند؛ این درحالی است که در گذشته گفته میشد، معتاد مجرم نیست بلکه بیمار است. اما در سالهای اخیر، قانونی تصویب شد که براساس آن، معتادان متجاهر که توسط نیروی انتظامی شناسایی میشوند و مراجع قضایی دستور به ارجاع آنها به کمپهای ماده 16 میدهد، دیگر بیمار نیستند و مجرم به شمار میآیند. البته معتادانی که بهصورت اختیاری اقدام به ترک میکنند، همچنان بیمار تلقی میشوند و مجازاتی برای آنها در نظر گرفته نشده است. پس در مراکز ماده 16، درمان معتادان بهصورت اجباری است و فرد مصرفکننده با نظر قاضی بین یک تا شش ماه در این مرکز بهصورت شبانهروزی بستری و تحت درمان قرار میگیرد.
پس از ترک و ترخیص از کمپ نیز به شبکههای خودیاری معتادان NA و همچنین حمایتهای اجتماعی قرار میگیرند. در این میان، اما برخی از معتادان داوطلب درمان نیستند و آنها با جبر و فشار وارد مرکز شدهاند و تحت درمان قرار گرفتهاند؛ به خاطر همین هم ممکن است انتقادهایی به این نوع از درمان وجود داشته باشد؛ مثلا اینکه کسی را بهاجبار نمیتوان درمان کرد و از اعتیاد رهایی بخشید. اما تجربه نشان داده است، همین درمانهای اجباری نیز میتوانند مؤثر باشند؛ هرچند ابتدای کار فرد داوطلب درمان نبوده است؛ اما واقعیت این است که درمان اعتیاد با سایر درمانهای جسمانی و روانپزشکی متفاوت است. در درمان اعتیاد باید سطح انتظارمان واقعبینانه باشد؛ بنابراین اگر مصرفکننده مواد، حتی برای مدت کوتاهی نیز مصرف را قطع کند، یک موفقیت بزرگ به شمار میآید.
شاید آنهایی که انگشت اتهام به سمت مراکز ماده 16 میگیرند، حرفشان این باشد که چرا افراد پس از ترک دوباره به سمت مصرف میروند و آن را شروع میکنند. در جواب این افراد باید گفت ماهیت درمان اعتیاد همین است. درواقع اعتیاد بیماری بهشدت عودکننده است و میزان عود آن نیز بسیار بالاست؛ بنابراین کسانی که در عرصه درمان اعتیاد خبره هستند، بهخوبی از این موضوع آگاه هستند و میپذیرند که احتمال بالای 60 درصد اعتیاد، دوباره عود خواهد کرد و افراد حتی ممکن است برای چندمین بار به مراکز ترک سرریز شوند و این پروسه درمانی نیز ادامه یابد. پس از دید دستاندرکاران عرصه درمان، درمان اجباری نیز اثرگذاری خود را دارد و درمان کردن بهتر از درمان نکردن است.
این شعاری است که درمانگران اعتیاد از آن طرفداری میکنند. درمان اعتیاد باید تفکیک شود؛ بههیچعنوان معتادی که با جبر و بدون انگیزه برای درمان به مرکز ترک منتقل شده است، با فرد مصرفکنندهای که انگیزه درونی دارد و تصمیم به ترک گرفته، نباید در یک مرکز و در کنار هم در پروسه درمان قرار بگیرند؛ مگر اینکه فردی که با اجبار به مرکز منتقل شده است، راغب درمان شود و در هفتههای اول حضور و پس از مشاورههای انگیزشی تمایل به ترک پیدا کرده باشد. معمولاً افرادی که در مراکز ماده 15 قرار گرفتهاند، همکاری بیشتری با درمانگران دارند؛ اما با این وجود، تحقیقات نشان داده است که در تمام دنیا اگرچه افرادی به ترک مقاومت نشان میدهند، اما پس از حضور در مراکز درمانی ترغیب به درمان میشوند. پس میتوان گفت هر دو مرکز ماده 15 و 16 در درمان فرد معتاد تأثیرگذار است؛ اما درمان معمولاً در مراکز ماده 15 با موفقیت بیشتری همراه است.
از طرف دیگر برخی نیز به انجام روشهای سنتی در مراکز درمانی ماده 16 انتقاد دارند؛ ولی واقعیت این است که در بیمارستانهای روانپزشکی بستن به تخت امری رایج است. در درمان اعتیاد نیز ممکن است این روشهای سنتی برای برخی از بیماران رخ دهد؛ چون فرد معتاد فقط یک بیماری ندارد و ممکن است سایر اختلالات مثل توهم و هذیان و پرخاشگری و… هم داشته باشد؛ البته این به آن معنا نیست که هر بیماری که پذیرش میشود، به تخت بسته شود. برای مثال در مراکز ماده 15 بیمارانی که دارای اختلالات حاد روانپزشکی هستند، پذیرش نمیشوند. اما دستورالعملها و آییننامههایی که در مراکز درمانی ماده 16 اجرا میشوند، هر روز بهروزرسانی و شیوهها و راهکارهای جدید برای ترک به کار گرفته میشوند.
شاید بسیاری از روشهای سنتی که در گذشته در این مراکز به کار گرفته میشد، به خاطر عدم آگاهی از ماهیت اعتیاد بود. اما امروزه شیوه کار این مراکز از سنت عبور کرده و مدرن شده است و درمانها نیز بهصورت علمی و پیشرفته انجام میشوند؛ البته روند درمان در مراکز ماده 15 و 16 بسیار سختتر از مردان است؛ چراکه مردها معمولاً در پروسه ترک، موردحمایت قرار میگیرند؛ درحالیکه زنان مصرفکننده این حمایت را ندارند و معمولاً از طریق همسر و پدر یا برادر خود معتاد شدهاند؛ یعنی کسانی که میتوانستند، حامی او باشند، اما حالا که در پروسه ترک قرار گرفتهاند با همکاری نمیکنند و حتی ممکن است مانعتراشی نیز بکنند.
از سوی دیگر، بودجههایی که دولت به مراکز ماده 16 اختصاص داده است، بسیار کم است؛ شاید چیزی حدود 60 هزار تومان برای هر روز که بسیار ناچیز است و افرادی هم که در آن مشغول به کار میشوند، باید انگیزههای خیرخواهانه و اجتماعی داشته باشند، چون اصلاً این کار توجیه ندارد؛ ولی حتی اگر یک نفر هم بتواند اعتیاد را کنار بگذارد، این کار ارزش خودش را دارد. حتی اگر دولت درمان اعتیاد را رایگان کند، هم برای جامعه ارزش دارد؛ چون فرد معتاد باعث اعتیاد افراد دیگر میشود و به جامعه خسارتهای زیادی میزند.
درواقع وقتی آمار مصرفکنندگان افزایش پیدا کند، سایر جرائم و آسیبهای اجتماعی همچون خشونت و سرقت و ازهمپاشیدگی خانوادهها و… نیز افزایش پیدا میکند؛ پس هر کاری برای درمان اعتیاد انجام شود، توجیه روانشناختی و جامعهشناختی دارد. البته این به آن معنا نیست که اعتیاد در جامعه افسارگسیخته شده است؛ اما باید گفت درمان اعتیاد بسیار سخت است. وقتی آمار متقاضیان ترک را بررسی میکنیم، میبینیم که بسیاری از بیماران تکراری هستند و همانهاییاند که بارها ترک کردهاند. درست است که اعتیاد قابل درمان است؛ اما درمان اعتیاد بهشدت دشوار و هزینهبر است. بنابراین باید تمرکز اصلی بر پیشگیری از اعتیاد باشد؛ چراکه هم آسانتر است و هم هزینهبرتر. البته باید برای کسانی که امیدی به بازگشت به جامعه دارند، یک پنجره باز گذاشت!
عباس غلامی، پزشک و درمانگر اعتیاد: همه باید پا به میدان بگذارند
اولین مرکز ماده 16 استان اصفهان در قلعهشور و در سال 1391 دایر شد. براساس مصوبات ستاد مبارزه با مواد مخدر، معتادان و بیخانمانها و کارتنخوابها و همچنین افراد بیسرپرست یا بدسرپرست و کودکانی که اعتیاد خانوادههایشان موجب گرایش آنها به آسیبهای اجتماعی شده، به این مرکز ارجاع داده میشود. معمولاً پلیس این افراد را شناسایی و جمعآوری میکرد و سپس آنها به این کمپ منتقل میشدند.
افرادی که به کمپ منتقل میشدند، معمولاً معتادان تزریقی بودند که باید بالای 65 یا زیر 17 سال سن نداشتند و کسی هم توان نگهداری آنها را نداشت. این افراد در کمپ ماده 16 پذیرش میشدند و تحت درمان قرار میگرفتند و ضمن ترک اعتیاد، مشاورههای روانشناسی هم به آنها ارائه میشد و مددکاران نیز سعی به شناسایی خانوادههای آنها میکردند. معتادان بر اساس پروتکلهای درمانی دو هفته در قرنطینه نگهداری میشدند و داروهایی نظیر متادون مصرف میکردند تا مبادا برای آنها مشکلی پیش آید. مدتزمان نگهداری آنها در کمپ ماده 16 هم بین سه تا شش ماه بود. در این پروسه برایشان جلسات تراپی و آموزشی و مشاوره برگزار میشد و همچنین حرفههایی نیز میآموختند.
پس از طی کردن فرایند درمان و ترخیص از مرکز نیز آنها به مدت شش ماه بهصورت رایگان در مراکز درمانی مشغول به کار میشدند. با توجه به سابقه آموزشی و مدارکی که داشتند به آنها بین سه تا 15 میلیون تومان وام داده میشد. در آن زمان حدود 5/45 درصد از معتادانی که از کمپ خارج میشدند، بازگشت نداشتند. خیلی از آنها نیز با توجه به حمایتهایی که از آنها میشد، میتوانستند شغل پیدا کنند و دستشان توی جیب خودشان برود. اما باید توجه داشت که اعتیاد بسیار عودکننده است.
مهمترین کاری که برای معتادان متجاهر میتوان کرد این است که فاصله بازگشت آنها به اعتیاد را زیاد کرد؛ چراکه هیچ درمان قطعی برای اعتیاد وجود ندارد. درمان برای فرد معتاد این است که چندین سال آن را سالم نگه داشت تا به خود و دیگران آسیب نرساند. همه ارگانها و دستگاهها نیز باید از فردی که اعتیاد خود را ترک کرده است، حمایت کنند تا او بتواند در اجتماع حضور پیدا کند؛ درواقع باید در همین کمپها به آنها آموزش برای حضور در مشاغل مختلف ارائه شود؛ چرا که این افراد، آدمهای بااستعداد و هنرمندی هستند که به هر دلیلی گرفتار اعتیاد شدهاند و پس از ترک نیز استعدادها و توانمندیهای آنها بهخوبی نمود پیدا میکند. متأسفانه بسیاری از دستگاهها همکاریهای لازم را ندارند و با یکدیگر تعامل برقرار نمیکنند.
همین هم میشود که وقتی این افراد از ماده 16 بیرون میآیند، در جامعه به حال خود رها میشوند و کسی حاضر به کمک و حمایت از آنها نیست. درحالیکه دستگاهها باید پا به میدان بگذارند و بهمنظور کاهش آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از سوءمصرف مواد مخدر به وظیفههایی که قانونگذار برای آنها معلوم کرده است، عمل کنند. از سوی دیگر خانوادههای این افراد نیز باید آموزش ببینند و بتوانند با افرادی که اعضای خانواده خود را ترک کردهاند سازگار شوند و از آنها حمایت کنند. مؤسسات خصوصی هم میتوانند این افراد را البته بهشرط سلامت، به استخدام خود درآورند. درواقع همه باید دستبهدست هم بدهند تا بتوان با پیشگیری از اعتیاد سایر آسیبهای اجتماعی را نیز کاهش داد.
در این میان باید توجه داشت که افرادی که معتقدند ماده 16 در سالهای فعالیت خود نتوانسته است، مؤثر باشد هیچ درکی از اعتیاد و فرایند درمان آن ندارند؛ چراکه این مسئله به فاکتورهای بسیار زیادی اعم از ژنتیک و شرایط خانوادگی و محیطهای دیگر و… بستگی دارد. البته زمانی که ازاعتیاد صحبت میکنیم، صرفاً منظورمان سوءمصرف مواد مخدر نیست؛ بلکه در سالهای اخیر مصرف انواع مشروبات الکلی و اعتیاد به آنها نیز افزایش یافته است. اگر بخواهیم اعتیاد را کاهش دهیم، باید خانوادهها و جامعه را آگاه کنیم تا آلودگیها را کمتر کنیم.