به گزارش اصفهان زیبا؛ بررسیها نشان میدهد موقعیت جغرافیایی و اقلیمی یک سرزمین میتواند بر جنبههای مختلف رفتار انسان و همچنین شکلگیری خلقیات آنها تأثیر داشته باشد؛ به این معنا که افراد ساکن در یک موقعیت جغرافیایی بنا به شرایط درونی و محیط خلقوخویی پیدا میکنند که همین هم سبب بروز رفتارهای مختلف با ابعاد مثبت یا منفی از آنها میشود.
بروز این رفتارها موجب شده است که در سالهای اخیر شاخه جدیدی به نام روانشناسی محیطی به علم روانشناسی اضافه شود؛ دانشی که به بررسی روابط متقابل میان رفتار فرد و محیط پیرامون آن میپردازد. از سوی دیگر در باور عامه نیز تصوراتی در رابطه با مردمان یک سرزمین وجود دارد؛ برای مثال بارها شنیده میشود افرادی که در کویر زندگی میکنند، بسیار سرسخت و سختکوشاند یا افرادی که در یک سرزمین سردخیز زندگی میکنند، معمولاً مردمانی تودار شناخته میشوند.
پس اینگونه تصور میشود که بین ویژگیهای شخصیتی گروهی از افراد با ویژگیهای اقلیمی محل زندگی آنها رابطهای علتومعلولی برقرار است و شرایط اقلیمی باعث بروز برخی از رفتارها و خصلتها در افراد میشود. اما ویژگیهای جغرافیایی اصفهان و در مرکز قرارگرفتن آن چه تأثیری بر خلقوخوی این مردم دارد؟ رضا اسماعیلی، جامعهشناس، در گفتوگو با «روایت اصفهان» به تبیین این مسئله پرداخته است.
اصفهانیها را معمولاً در باور عمومی به افرادی سختکوش، محتاط، خسیس و طناز میشناسند؛ خصلتهایی که اگر بگوییم خاص اصفهانیهاست چندان بیراه نگفتهایم.فارغ از فاکتورهای مختلفی که میتواند بر خلقیات یک سرزمین تأثیر بگذارد، ویژگیهای جغرافیایی اصفهان چه تأثیری بر خلقوخوی این مردم دارد؟
در آسیبشنـاسی اجتمـاعی از عنوانی بـه نــام «شخصیـت اسـاسی» وام گرفته میشود. «شخصیت اساسی»، ویژگیهای مشترک شخصیتهایی که در یک گروه اجتماعی زندگی میکنند؛ به این معنا که همانطور که هر فردی دارای شخصیت است، میتوان برای هر گروه اجتماعی مثل اصفهانیها نیز شخصیت قائل شد.
بخشی از این شخصیت اجتماعی تحتتأثیر محیط و جغرافیا قرار دارد؛ به همین دلیل هم میتوان گفت بهطورمعمول افرادی که در مناطق نسبتاً گرم و خشک زندگی میکنند، بهشدت در امور روزمره خود نیز اهل صرفهجویی و مقتصد هستند.
چرا؟ موقعیت جغرافیایی چگونه بر این خصلتها تأثیر میگذارد؟
اصفهان به لحاظ جغرافیایی در اقلیم خشک و رژیم بارانی ضعیف قرار دارد؛ به همین خاطر نیز صرفهجویی و آیندهنگری یکی از ویژگیهای اساسی است که به این مردم نسبت داده میشود؛ چرا که آنها بهخاطر شرایط جغرافیایی یاد گرفتهاند که چطور منابع موردنیاز خود را در محدودیتها تأمین کنند و مشکلات و تهدیداتی که در این زمینه با آن مواجه هستند را مدیریت کنند تا آینده و ادامه حیات خود را بقا کنند.
درواقع اصفهانیها بهخاطر محدودیتهای محیطی و جغرافیایی که در طول زمان با آن مواجه شدهاند، در پی اندوختن برای حفظ زندگی هستند. این ویژگی معمولاً در مناطق کویری از جمله اصفهان به صورت خصوصیات رفتاری به چشم میخورد. از سوی دیگر یهودیان نیز در بخشهایی از اصفهان مانند جی و جویباره زندگی میکردهاند. یهودیان بهطورکلی در حوزههای اقتصادی بسیار حسابگر و اهل حساب و کتاب هستند.
این ویژگی بهعنوان یک میراث فرهنگی و اجتماعی از آن دوران منتقل شده است؛ البته مقتصدبودن اصفهانیها به این معناست که آنها با هزینهکردن در زمان و مکان مناسب مشکلی ندارند، بلکه معمولاً از هزینهکردنهای بیهوده خودداری میکنند؛ به عبارت دیگر آنها در جاهایی که صلاح بدانند دستودلبازانه هزینه میکنند؛ اما در برخی از مواقع با دقت و حساسیت خاصی این کار را انجام میدهند؛ به خاطر همین هم در تصور عامه اصفهانیها را افرادی خسیس مینامند؛ درحالی که آنها اهل مدیریتکردن سرمایه و مقتصد هستند. بخش دیگری از خصلتهایی که به اصفهانیها نسبت میدهند هم برگرفته از روحیه هنری آنهاست. آنها همچنین معمولاً آدمهای حساسی هستند که همین هم باعث میشود اختلالات روانی مثل وسواس در اصفهانیها زیاد به چشم بخورد.
این روحیه هنری که به اصفهانیها نسبت میدهید آیا ارتباطی با معماری اصفهان و تاریخی بودن آن دارد؟ از سوی دیگر اصفهان زمانی باغستانهای بسیار بزرگی را در خود جای داده بود و مادی نیز در آن جریان داشت. آیا اینها فاکتورهایی هستند که در خلق روحیه هنری یا طنازی اصفهانیها نقش داشته باشند؟
همه خصلتها و خلقیاتی که در اصفهان دیده میشود را نمیتوان صرفاً به عوامل محیطی و جغرافیایی نسبت داد. اگرچه این عوامل میتوانند تاثیری در خلقیات اصفهانیها داشته باشند؛ اما باید توجه داشت که عوامل دیگری هم نیز بر این مسئله تأثیرگذار هستند. به هرحال موضوعاتی هم که شما به آن اشاره کردید در خلقیات تا حدودی تأثیر دارد؛ برای مثال در حوزه موسیقی معمولاً افرادی که در مناطق گرم و خشک و کویری زندگی میکنند، معمولاً شادی و حرارت و نشاط بیشتری دارند؛ درحالی که شاید این موضوع در مناطق سرد چندان به چشم نخورد.
همانطور که شما هم اشاره کردید، اصفهان زمانی باغشهر و تفرجگاه بوده و اما حالا از این باغها تنها ردپایی باقی مانده است؛ درحالی که همین ویژگیها باعث شده تا اساساً اصفهانیها دارای یک روحیه زیباشناختی باشند و همواره به ظرافتهای اطراف خود توجه ویژهای را مبذول دارند. بخش اعظمی از این روحیات در زمان قاجار از دست رفته است؛ درحالی که در دوره صفویه این روحیات شکوفا شده بودند؛ چون صفویان اهل هنر بودند و افراد هنرمند را از نقاط مختلف به ایران دعوت میکردند و همین هم موجب شکوفایی چنین روحیاتی در اصفهانیها شد.
با حمله افغانها به اصفهان و سرنگونی سلسله صفوی، اصفهانیها با محدودیتهای اقتصادی روبهرو میشوند و پس از آن بسیاری از روحیاتی که در آنها وجود داشته است از بین میرود. پس همانطور که عوامل طبیعی بر ظهور این خصلتها تأثیر دارد، مدیریت فرهنگی و هنری و اجتماعی که حکومتها اعمال میکنند نیز بر این آن تأثیر میگذارد.
اصفهان در محورهای مواصلاتی قرار گرفته است و از قدیم هم مهاجران و گردشگران بسیاری به آن رفتوآمد داشتهاند یا در آن ساکن شدهاند. آیا این مسئله هم بر خلقیات مردم این سرزمین تأثیر گذاشته است؟
در کتاب «خلقیات ایرانیان» نوشته محمدعلی جمالزاده آمده است که بخشی از خلقیات ایرانیان تحتتأثیر عوامل طبیعی و بخش دیگری نشئتگرفته از سیاستهای مدیریتی و سیاسی و… و قسمت دیگری از آن به ارتباطات و فرهنگ جامعه ارتباط دارد. اصفهان همیشه مهد ارتباطات فرهنگی بوده است و همین هم سبب میشود که فقط در مطلقگرایی فرهنگی قرار نگیرد.
همانطور که مشاهده میکنید فرهنگهای دیگری هم در کنار این فرهنگ قرار دارد و قومیتها و مذاهب مختلفی در زمان صفویه به این شهر کوچانده شدند؛ همچنین اصفهان در حال حاضر، یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای ایران است و همین هم باعث میشود که این شهر در کنار فرهنگ واحدی که بر آن غلبه دارد، فرهنگهای مختلف و متنوع دیگری را هم در خود جای دهد. این مسئله را در مشاهدات افرادی که به اصفهان سفر کردهاند یا در سفرنامهها به خوبی مشاهده میکنید و میبینید که اصفهان همانطور که توانسته هویت فرهنگی خودش را حفظ کند، همواره پنجرههای فرهنگیاش را به روی سایر فرهنگها نیز باز نگه داشته است.