به گزارش اصفهان زیبا؛ «غریب» فیلم مهمی در سینمای ایران است که به زندگی سردار شهیدمحمد بروجردی میپردازد. این فیلم به کارگردانی محمدحسین لطیفی و نویسندگی و تهیهکنندگی حامد عنقا، ما را به سفری گیرا در دورهای پرتلاطم از تاریخ معاصر ایران میبرد.
داستان در پیشزمینه آشوبهای خطه کردستان در اوایل انقلاب میگذرد؛ زمانی که محمد بروجردی به دستور امام خمینی، و بهعنوان فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در غرب کشور، مأموریت برقراری نظم را بر عهده میگیرد. «غریب»، چالشهایی را که پیش روی محمد بروجردی است و پویایی پیچیدهای را که در این دوره از ناآرامیهای سیاسی در جریان است، به تصویر میکشد.
نقطه قوت فیلم در نمایش یک پرتره مفصل از زندگی و زمانه شهید بروجردی و ارائه او به عنوان یک شخصیت ماندگار تاریخ ایران است. محمدحسین لطیفی، کارگردان اثر، با سابقه درخشان در کارگردانی سینمای دفاع مقدس، داستان بروجردی را زنده میکند و واقعیتهای جنگ و معضلات پیش روی فرماندهان جنگ را به تصویر میکشد.
فیلم ما را به فضای متشنج و پرتلاطم کردستان آن دوران میبرد و مناسبات پیچیده تاریخی در آن خطه را بازگو میکند. فیلمنامه اثر، که توسط حامد عنقا نوشته شده است، به شکل تأثیرگذاری، پیچیدگیهای فرماندهی و شایستگیهای لازم برای آن را کاوش میکند. فیلم از طریق شخصیت بروجردی پرسشهای قابل تأملی را درباره ماهیت قدرت، ایمان، فداکاری و مرز بین حق و باطل در طول زمان مطرح میکند.
یکی از ستودنیترین وجوه «غریب»، توجه آن به یک مقطع مهم از تاریخ کشور است. این فیلم بینشهای ارزشمندی از فضای سیاسی و آشوبهای گروهکها در کردستان ارائه میکند و فصلی کمتر شناختهشده از تاریخ ایران را زیر ذرهبین میگذارد. این امر، زمینه سیاسیاجتماعی بزرگتری را با سفر شخصی بروجردی گره میزند و روایتی متقاعدکننده ایجاد میکند که مخاطبان را با خود همراه مینماید.
موسیقی «غریب» نیز به دلیل تواناییاش در افزایش تأثیر عاطفی، شایسته تقدیر است. موسیقی، داستان را تکمیل میکند و تنش، غم و اندوه و عواطف نمایشدادهشده روی صفحه را تقویت مینماید.
«غریب» برای اولین بار در جشنواره فیلم فجر، و سپس در جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت به نمایش درآمد و با استقبال خوبی از سوی تماشاگران مواجه شد. حمایت سازمان رسانهای هنری اوج بهعنوان سرمایهگذار فیلم، پیشاپیش نشان میدهد با اثری مواجهایم که متعهد به داستانگویی باکیفیت است.
البته این فیلم، اگرچه بابت تلاشش برای روشنکردن وقایع مهم تاریخ معاصر، قابل ستایش است، اما با مجموعهای از کاستیها نیز روبهروست که در نهایت مانع تأثیر و انسجام حداکثری آن میشود.
روایت فیلم پیچیدگیهای تجربیات محمد بروجردی را با آن دوران پرفرازونشیب در هم میآمیزد، و هدفش بررسی نقش او به عنوان یک شخصیت محوری و نمایش تلاشهای او برای بازگرداندن ثبات به کردستان در بحبوحه اغتشاشات است. فیلم از یک سو، لحظات نویدبخشی را به نمایش میگذارد و از سوی دیگر، نقصهایی دارد که نقاط قوتش را تحتالشعاع قرار میدهد و بروز و ظهور ظرفیت کاملش را دچار اختلال میکند.
یکی از بارزترین کاستیهای «غریب»، در حوزه بازیگری نهفته است. محمد بروجردیای که در این فیلم میبینیم، نمیتواند جوهره چندوجهی یک فرمانده انقلابی و مکتبی را به طور مؤثر به تصویر بکشد. بازیگر نقش اصلی، بابک حمیدیان، گاه و بیگاه از لبخندهای عصبی، تحقیرکننده و غرورآمیز استفاده میکند و عمق و پیچیدگی شخصیت را کاهش میدهد.
این لحظات ناسازگاری، توانایی مخاطب را برای برقراری ارتباط عاطفی با سفر بروجردی کمرنگ میکند و مانع از توانایی فیلم در ارائه تصویری واقعا قانعکننده و معتبر میشود. به همین ترتیب، ضدقهرمان داستان، کاکشوان با بازی مهران احمدی، بهجای شخصیتی که به شکلی عمیق و ظریف تحقق یافته باشد، تیپیکال و کلیشهای است. توسعهنیافتگی شخصیت کاکشوان، نشانهای از ناتوانی فیلم در ایجاد مجموعهای جامع و جذاب از شخصیتهاست.
ضعف قابل توجه دیگر، کارگردانی «غریب» است که مانع از توانایی فیلم در ساخت یک تجربه سینمایی کاملا فراگیر و درگیرکننده میشود. فیلمساز در حفظ ثبات و کنترل عناصر حیاتیای مانند ریتم، تصویر، رنگ، کادربندی، فضاسازی، صدا و طراحی کلی، ناامیدکننده ظاهر میشود. در نتیجه، فیلم فاقد آن زبان بصری و شنیداری منسجمی است که موجب افزایش تأثیر یک اثر سینمایی میشود.
فقدان کارگردانی مشخص و دقیق در کار، کاملا مشهود است و فیلم را به بیراهه لکنت و ابهام میکشاند. درنتیجه بینندگان سردرگم میشوند و از طنین مطلوب احساسی و تماتیک جدا میافتند. فقدان رویکرد هنری منسجم و پالایششده، مانع از آن میشود که «غریب» به تمام ظرفیتهای خود دست یابد؛چراکه در حین تماشای فیلم، ناکامی کارگردان برای برپایی یک دنیای سینمایی یکپارچه آشکار میشود.
علاوه بر این، «غریب» از یک رویکرد شعاری مفرط رنج میبرد و دیدگاههای معاصر را بر رویدادهای تاریخی تحمیل میکند. این روش داستانگویی، اصالت و توسعه ارگانیک روایت را قربانی میکند. گاهی اوقات، پیام فیلم ممکن است تحمیلی به نظر برسد؛ زیرا در تلاش است تا ایدههای بهخصوصی را منتقل کند؛ بهجای آنکه اجازه دهد تا داستان بهطور طبیعی پیش برود.
جنبههای فنی، از جمله طراحی و مهندسی کلی فیلم، از ادغام یکپارچه با تجربه سینمایی باز میماند. عناصر دیداری و شنیداری بهطور مؤثر هماهنگ نمیشوند و درنتیجه نمایشی ازهمگسیخته به وجود میآید که مانع غوطهورشدن مخاطب در دنیای فیلم میشود.
دیالوگهای «غریب» فاقد ظرافت لازم بری ارتقای تأثیر فیلم است و جلوی توسعه بیشتر فیلم را میگیرد. مکالمات بین شخصیتها اغلب گلدرشت و فاقد پیچیدگی لازم به نظر میرسند. این آشکار و شعاریبودن، از توانایی فیلم در کاوش پیچیدگیهای روابط شخصیتها میکاهد و نمیتواند عمق و ظرافتی را ارائه دهد که در صورت وجود، روایت غنیتری ایجاد میکرد.
یک رویکرد دقیقتر و شیواتر به دیالوگنویسی، میتوانست طنین عاطفی بیشتر و کاوش پیچیدهتری در مضامین فیلم ایجاد کند.
یکی دیگر از ایرادهای مهم «غریب»، بازنمایی ناکافی آن از کردهای حامی محمد بروجردی و حامی انقلاب اسلامی است. فیلم در ارائه تصویری جامع و کاملا تحققیافته از دیدگاهها و تجربیات آنها کوتاهی میکند. فیلم با غفلت از این جنبه، شکافی در داستانگویی ایجاد میکند که باعث خدشهدار شدن اصالت و عمق روایت کلی میشود.
تصویری جامعتر و ظریفتر از این شخصیتها میتوانست ازطریق کاوشی چندوجهی در پویاییهای اجتماعی و سیاسی آن زمان، فیلم را غنیتر کند. «غریب» با غفلت از این جنبه، فرصت بازنمایی جامعتر و متوازنتر از وقایع تاریخی را از دست میدهد.
علاوهبراین، «غریب» در بهتصویرکشیدن محمد بروجردی، از روایتهای تاریخی عدول میکند و نسبتا او را یک «انقلابی شرمسار و محافظهکار» معرفی میکند؛ تا شخصیتی که به روحیه و عقاید انقلابی خود میبالد. این انحراف از بافت تاریخی ممکن است بینندگانی را که انتظار بازنمایی صادقانهتری از شخصیت بروجردی دارند، ناامید کند.
فیلم از فرصت کاوش در پیچیدگیهای عقاید، انگیزهها و کمکهای بروجردی به جنبش بزرگ انقلابی ملت ایران بهخوبی استفاده نمیکند. «غریب» با انحراف از دقت تاریخی، این فرصت را از دست میدهد که کاوش دقیقتری از اهمیت بروجردی در ساماندهی کردستان ارائه دهد.
درحالیکه «غریب» میتوانست در نمایش محمد بروجردی به عنوان یک نظام کارآمد و کارآزموده، بهتر عمل کند، اما موفق میشود وضعیت وخیم کردستان در آن دوره پرآشوب را بهخوبی منتقل کند.
این فیلم واقعیتهای سخت، دشواریها و چالشهایی را که مردم کرد تحمل کردهاند، به تصویر میکشد و تصویری اسفناک و رقتبار از شرایط آنها ارائه میکند. «غریب» در این زمینه، از طریق تصاویر تاریخی و داستانگویی جذاب، شدت مبارزات آن خطه را بهخوبی منتقل میکند و به مخاطب این امکان را میدهد تا با مصیبتهای مردم همدردی کند و درک عمیقتری از فداکاریهای آنان به دست آورد.
«غریب» در میان ایراداتش، البته لحظات درخشانی را به تصویر میکشد که تأثیری ماندگار بر جای میگذارند. صحنههای خاصی در فیلم وجود دارند که مهارت و تجربه فیلمساز را نشان میدهند. به عنوان مثال، صحنهای که تولد یک نوزاد را به نمایش درمیآورد، حس قوی و عمیقی از امید را در میان آشفتگیها برمیانگیزد، که نمادی از انعطافپذیری روح انسان حتی در تاریکترین شرایط است.
علاوهبراین، مکالمه پایانی بین محمد بروجردی و کاک شوان بهمثابه یک لحظه برجسته ظاهر میشود و ارتباطی تکاندهنده را ارائه میدهد که پیچیدگیهای رابطه آنها و انتخابهای عمیقی را که باید با آنها روبهرو شوند، پدیدار میکند. این طور لحظات که بهخوبی اجرا شدهاند، بهعنوان نمونههای درخشانی از ظرفیت بالقوه فیلم عمل میکنند و اجمالی از عمق عاطفی فیلم را نشان میدهند که میتوانست با قوام بیشتری، در کل آن جریان یابد.
«غریب» فیلمی است که هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف متعددی دارد. این فیلم، درحالیکه به رویدادهای مهم تاریخی میپردازد، در زمینههایی مانند بازیگری، کارگردانی و دیالوگنویسی ضعیف ظاهر میشود. گرایش فیلم به شعارهای پردامنه و انحراف از دقت تاریخی ممکن است برخی از بینندگان را سرخورده کند. با این وجود، «غریب» با ارائه لحظاتی درخشان که در یاد مخاطب میمانند، میتواند دین خود را به سردار شهید محمد بروجردی، تا حدودی ادا کند.