به گزارش اصفهان زیبا؛ «در زمانهای که ماهواره و شبکههای اینترنتی و فضای مجازی بیستوچهار ساعته مشغول کار هستند، مسجد برای رقابت با چنین رقبای سرسختی نمیتواند فقط به بازماندن چندساعته در روز اکتفا کند. اگر قرار باشد در کارزار جنگ نرم مسجد جایگاه مرجع و پایگاه فرماندهی و تربیت نیروی انسانی خود را حفظ کند، باید بهصورت شبانهروزی باز و در دسترس باشد»؛ اینها بخشی از صحبتهای مهدی آقاجانی، دبیر معاونت جوانان سازمان ملی ورزش و جوانان و امام جماعت یکی از مساجد است.
وقتی با چندپرسش مهم سراغ ایشان رفتیم: در حالی که گروههای مختلف ازجمله کانونهای فرهنگیهنری، بسیج، هیئتهای محلی که هرکدام زیرنظر مرجعی خاص ازجمله اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، ناحیه بسیج، شورای سیاستگذاری و یا حتی حوزه هنری و اوقاف هستند در مکانی مثل مسجد به ارائه خدمت میپردازند، چطور میتوان بین این مجموعهها وحدت و وفاق ایجاد کرد؟ وقتی این مجموعهها به اختلاف میخورند مرجع حل اختلاف کجاست؟ بهتر نیست همه این نهادها زیر نظر یک مجموعه خاص مدیریت شوند؟ برای پیداکردن پاسخ این پرسشها ابتدا سراغ مهدی آقاجانی رفتیم؛ امام جماعتی که تجربه فعالیتهای موفقی در حوزه مسجد دارد.
ابتداییترین مشکل مسجد کنونی را چه میدانید؟
مسجد باید به سمتی برود که بیستوچهارساعته باز باشد. الان رقبای مسجد یعنی ماهواره، شبکههای اینترنتی و حتی سیگارفروش سر چهارراه، بیستوچهارساعته در حال کار هستند و خدمات منفی خودشان را ارائه میدهند. حالا مسجد در مقابل چنین رقبایی بخواهد فقط چند ساعت در شبانهروز باز باشد قطعا هیچوقت پیروز نمیشود.
یک مثال موفق در این زمینه بازبودن شبانهروزی حرم امام رضا(ع) بعد از انقلاب بود که نشان داد اتفاقا بیشترین حجم جمعیت، شب را برای زیارت انتخاب میکنند؛ یعنی خیلیها تازه ۱۱شب به حرم میروند و تا صبح میمانند و بهترین حالت معنوی را تجربه میکنند. چنیننمونهای، تجربه موفق کار بیستوچهارساعته شد. لازمه بهرهبردن همه اقشار جامعه از مسجد، تماموقتبازبودن آن است. تعداد زیادی از مردم شب، تازه از منزل بیرون میآیند.
مسجد هم باید کنار رستوران و کافه و سینما و خیلی از مراکز دیگر تا پاسی از شب باز باشد و خدمات مختلف مثل مشاورههای حقوقی و درسی و شغلی، کتاب، مسابقه و خدمات مختلف ارائه کند. ما نمونههای موفقی در این زمینه داشتهایم.
آسیبهای محدودیت در بازبودن مساجد چیست؟
مسجد اولا به همه گروهها تعلق دارد؛ زن، مرد، سالمند، بسیجی، هنرمند و حتی خانمهایی که بهظاهر کمحجاب هستند؛ یعنی همه اقشار مردم بهحسب تقاضا و نیازشان باید در مسجد سهمی داشته باشند و کار فکری، دینی، مشارکتهای اجتماعی، سیاسی، فعالیتهای اقتصادی عامالمنفعه و کارهای هنری خود را در حاشیه مسجد انجام دهند؛ در حالی که الان مسجد فقط برای نمازگزاران اول وقت و افراد مسن است.
اینکه الان حضور جوانان در مساجد کم شده، چون مسجد مرجعیت ندارد. جوانها میخواهند درس بخوانند جای درس دانشگاه است، هنرمند هنر میخواهد جای هنر جای دیگری است و مساجد عملا تنها محل انجام مناسک شده است. مسجد باید افق بلندی داشته باشد، رقابتی باشد و مردم بدانند درهرحال نیازشان در مسجد با روشهای مختلف برطرف میشود؛ اما مدیریت باید مدیریت پختهای باشد.
سؤال اصلی: مسئولیت هماهنگی گروههای مختلف و مدیریت مسجد با چه کسی است؟
تعبیری رهبر انقلاب دارند که امام جماعت مدیر طبیعی مسجد است؛ یعنی بهطورطبیعی و ذاتی امام جماعت باید رهبر مسجد باشد. اشکال این است که بسیج نماینده خودش را نصب میکند؛ ارشاد و سایر گروهها هم به همین ترتیب. بهترین کار این است که سازوکاری تعبیه یا قانونی مصوب یا آییننامهای ابلاغ شود که فرمانده بسیج و مسئول کانونهای فرهنگیهنری با هماهنگی امام جماعت منصوب شود؛ یعنی نقش امام جماعت یا معاونانش در مدیریت مسجد پررنگتر شود.
لازمه این مدیریت و پررنگتر شدن نقش امام جماعت چیست؟
لازمه چنین چیزی، این است که امامجماعتبودن واقعا شغل باشد؛ یعنی از صبح که بیدار میشود در مسجد حضور داشته باشد و گروههای حاضر در مسجد را مدیریت کند. هر قشری که میخواهند برنامهای برگزار کنند، حالا چه ششگروه چه شصتگروه، هرکدام عملکرد موفقتر و خدمات بهتری داشت به کارش ادامه دهد و هرکدام ضعیفتر، از گردونه رقابت حذف میشود. به این شکل مسجد پویا میشود؛ اما در حال حاضر متأسفانه خود امام جماعت هم مهمان است؛ یعنی وظیفه خود را فقط اقامه نماز اول وقت و سخنرانی میداند.
هیئتامنا و خادم مسجد هم باید زیرنظر امام جماعت باشد؛ نه اینکه مدیریتی موازی داشته باشند و بهواسطه کمکهایی که کردهاند در همه امور دخالت کنند؛ اینها باید اصلاح شود.
درخصوص فعالیتهای مسجد میتوان استانداردی مشخص کرد و باتوجه به معیارهای مشخصشده مساجد را درجهبندی کرد؟
به نظر من مساجد باید ستارهدار شوند؛ مثلا حکم هیئتامنا امضا نمیشود؛ مگر اینکه پیشرفتهای مسجد مشخص باشد. مسجدی که روزی دهدوازده ساعت باز است، از مسجدی که ساعات کمتری باز بوده، رتبه بالاتری داشته باشد. درباره مسائل محله، مسجدی که موفقتر بوده و توانسته اختلافات محلی را حل کند، توانسته خدمات بهتری ارائه کند و روی منطقه به لحاظ فرهنگیاجتماعی اثرگذارتر بوده، باید رتبه بالاتری بگیرد. باید مسجد، هدفمند مدیریت شود یا به تعبیر امروزی، مسجد همه استانداردها را تأمین کند.
درخصوص مسجد طراز انقلاب اسلامی هفتادهشتاد معیار وجود دارد. امام جماعت مسجد باید بتواند مطابق نیاز جوانان کار کند. حتی خادم مسجد باید ویژگیهای خاصی داشته باشد. الان تعریف ما از خادم مسجد فردی است که توانایی کار دیگری نداشته و با کمترین حقوق و مزایا بهصورت غیرقانونی به کار گرفته میشود و حتی حقوق اداره کار هم دریافت نمیکند. این تعریف باید تغییر کند.
الان خادمین حرم امام رضا(ع) چه کسانی هستند؟ فردی که خلبان است و ماهی یکیدو بار برای خدمت به حرم میرود. پزشک یا شهردار است و ماهی چندبار برای خدمت میرود. خادم مسجد هم باید طبق سازوکاری جذب شود. شأن خدمت به مسجد شأن بالایی است و میشود طبق برنامهای، موجهترین، تحصیلکردهترین، مؤمنترین، بااخلاقترین و شایستهترین افراد بشوند خادم مسجد که اساسا شأن خادم مسجد از حالت سرایداری خارج شود.
همه این موارد قبلا شاید حدود دهسال پیش طراحی شده است. درباره خادم مسجد، معماری مسجد، موقعیت جغرافیایی مسجد و سرانه آموزشـی مسجد پیشنهادهایی دادهایم؛ اما اجرایی نشده است. پس به نظر میرسد نیاز به یک بازتعریف مجدد از نقش مسجد متناسب با نیازهای روز داریم.
همانطور که در خیلی مسائل نسبت به 1400 سال پیش تغییراتی داشتهایم، درزمینه مسجد و امکاناتش نیز این مسئله صادق است.
سیتیسنتر نسل جدیدی از ابرفروشگاههاست که نظم و ترتیب و جایگذاری شهری و معماری خاص خودش را دارد. بیعیب نیستند و ایرادات بزرگی دارند؛ اما متحول شدهاند، مدرنتر شدهاند، سازوکار پیشرفتهتری دارند و استانداردهای بالاتری عرضه میکنند. قطعا ما هم باید تعریفمان از صفروصد مسجد عوض شود، از نسبت مساحت مسجد و جمعیت محل؛ اینکه در هر منطقهای چه تعداد مسجد با چه ویژگیهایی وجود دارد؛ حتی پارکینگ و سرویس بهداشتی مسجد باید در نظر گرفته شود.
در تعریف نقش ائمه جماعت باید یک بازخوانی جدی اتفاق بیفتد که از حالت امام جماعت سخنرانمحور خارج شود و دارای یک نقشه عملیاتی باشد. اگر این تعاریف اصلاح شود همه دهتشکلی که در مسجد فعالیت میکنند، بهخودیخود بازتعریف میشوند. از امام جماعت که نقشش ایراد دارد، تا مساحت و بنای مسجد، تا جایگاه جغرافیایی مسجد که الان مسجد باید کجا باشد، باید درست شود؛ حتی در اطلس شهری و موقعیت شهری اصلا جای درستی برای مسجد دیده نشده است.
همهچیز را باید یک بازتعریف کرد تا اختلافات با این تعاریف خودبهخود حل شود و مسجد جایگاه واقعی خود را به دست آورد. همه این مسائل کار شده؛ اما مراجعه نمیشود؛ مثلا فقط درخصوص معماری، چندین جلد کتاب چاپ شده و همه وجوه معماری مدرن و متناسب با مسجد در نظر گرفته شده است.
ویژگیهای مسجد طراز کدام است؟
ما مسجد طراز انقلاب را مسجدی میدانیم که وقف انقلاب باشد و بیستوچهارساعته باز باشد.
اینهمه سال ما کارتنخواب و دختر فراری داشتیم، الان این همه کودک کار داریم که مشغول جمعآوری بازیافت هستند؛ اما مسجد هیچ نسبتی با آسیبهای اجتماعی ندارد. در حالی که مسجد حتما و یقینا محل رجوع است. ما نمیتوانیم مسجدی داشته باشیم با در بسته در حالی که کارتنخواب و معتاد ما در رنج و مشکل است و مسجد کاری نمیکند.
وضع موجود اصلا قابلقبول نیست. همین مسجد با نقشهای محدودی که میشناسیم حتی دارای تحریفات نیز است؛ مثلا میپرسیم برنامه مسجد چیست؟ میگویند شنبه دعا یکشنبه دعا، دوشنبه دعا؛ تا صبح جمعه دعا! انگار مسجد بهمثابه کلیساست. حتی بعضی از همان دعاهایی که خوانده میشود ازنظر سند و راوی بررسی نشده و مشکل دارد.
در حالی که مسجد را در صدر اسلام وقتی نگاه میکنیم هم مرکز نظامی بوده، هم مرکز رجوع نیازمندان و مهاجران بوده، هم خدمات گردشگری و مسافرانی که بلاتکلیف بودند و اتفاقات دیگر. مرکز رهبری بوده؛ چون شخص اول حاکمیت آنجا بوده و مسجد بهعنوان دارالعماره و مرکز رهبری جهان شناخته میشده است.
پس در زمان حاضر مسجد باید دوباره به جایگاه رهبری و مرجعیت خود در هر محله برگردد.
در صدر اسلام این تمرکزگرایی که الان هست نبود؛ حتی اختلافات محلی هم باید در مسجد حل شود. الان دادگستریها در مرکز استان هستند و مثلا دو هزار پرونده در یک شعبه وجود دارد. قاضی، شاکی و متهم و شاهدان را نمیشناسد. اگر مسجد محل حل اختلاف و دستگاه قضا برای قضاوت محلی و مبارزه با گرانفروشی، احتکار و تورم و تخلفاتی که در یک محل رخ میدهد باشد، مردم به جای مرکز شهر به مسجد محل میروند. اینکه مسجد بشود محل قضاوت، آموزش و رفع مشکلات با یک بازتعریف و بازطراحی امکانپذیر است.
مسجدی که قطب محلهای است که در آن اعتیاد زیاد است، آن مسجد باید محل پشتوانه لجستیک حل مشکل اعتیاد محل باشد یا مسجدی که در قسمت بالاشهر قرار دارد، موضوعات دیگری دارد؛ یعنی مساجد با توجه به اوضاع محل تخصصی شوند و به فراخور حال محل به نیروی انسانی و منابع مالی تجهیز شوند.
مساجد باید طوری جامعه را رهبری کنند که در بزنگاهها اینقدر مشکل نداشته باشیم. مسجد باید قویترین و بهترین اساتید عرصه انقلاب اسلامی را داشته باشد؛ اما موردغفلت قرار گرفته است. پس نیاز به فعالیت گروههای مختلف در مسجد هست؛ اما با مدیریت و هماهنگی درست.
ما به یک تحول اساسی نیاز داریم؛ حتی بر فرض اگر هفتاد گروه و تشکل در مسجد فعال هستند، باید نیازشان پاسخ داده شود؛ از گروهی از خانمها گرفته که دور هم جلسه تفسیر قرآن دارند تا یک تعداد پیرمرد سالمند که برنامهای مثل خاطرهنویسی در مسجد دارند یا تعدادی دانشآموز که برای کلاس تقویتی میآیند.
به نظر میرسد نیاز به وحدت در مدیریت و کثرت در برنامهها و مجریان داریم. چنین هدفی چطور تأمین میشود؟
طبق مصـوبه مجلس و احکام ولیفقیه جامعه، متولی نرمافزاری و ساختاری مسجد عملا امور مساجد است و متولی موقوفات و
زیرساخت و فیزیک مسجد اداره اوقاف است. اداره اوقاف در طرح توسعه، بازسازی، استانداردسازی و معماری مساجد، باید واقفان را راهبری کند تا مساجد طراز انقلاب و اسلام آماده شود.
سایر دستگاهها نیز در حوزه تخصص خود وظیفه تجهیز و دادن مجوزها را بر عهده دارند. مثلا اداره ورزش وظیفه تأمین تجهیزات ورزشی و اعطای تجویزات در حوزه خود را دارد.
اداره ارشاد تجویزهای هنری و سازمان تبلیغات تجویزهای هیئات مذهبی را تأمین میکنند. درواقع اینها رقیب هم نیستند. ازاینجهت موازی کاری نیست؛ چون هرکدام تعریف متفاوتی دارند؛ مثلا تعریفی که هیئت دارد با تعریفی که سازمان هنری دارد متفاوت است. یکی با گرایش هنری است، یکی با گرایش مداحی و هیئت داری مناسبتهای مذهبی است. ازاینجهت متفاوت هستند؛ اما در کلیت، رقیب خدماتگیری هم هستند.
مردم جذب کانونهای فرهنگی بشوند یا جذب کانونهای هنری ارشاد یا جذب بسیج شوند؛ این دیگر رقابتی است که توقع داریم شکل بگیرد؛ مثلا مردم میروند سمت مسجدی که بسیجش سطح بالاتری دارد یا مثلا سازمان تبلیغاتش برند است و خدمات بهتری ارائه میدهد، طوری باشد که افراد با سلیقههای مختلف جذب شوند. یکی بیشتر سیاسی است یکی کمتر، یکی هنریتر است و یکی بالاشهر است. باید طوری باشد که هیچ ذائقهای بدون خدمات نماند.
در مورد امام جماعت، درست است که یک نفر متولی و امام است؛ اما مسجد میتواند چند نفر روحانی داشته باشد؛ به طوری که مثلا اگر یک نفر با روحانی اول ارتباط نگرفت، سراغ بعدی برود. یک روحانی با بچهها کار کند، یکی تخصص سیاسی دارد، امام جماعتی که مسنتر است همسنوسالان خود را جذب کند؛ اینکه هر مسجدی چند طلبه در آن محور باشند، فعالیت کنند، آموزش ببینند و خدماترسانی کنند.
نگاه به مسجد باید نگاه بلندی باشد. الان متأسفانه مسجد ما مسجد سکولار است. با سیاست، فرهنگ و با جامعه ارتباطش قطع است. مسجد برکت است، خدمات خوبی دارد؛ اما به نسبت شرایط روز و گام دومی که در پیش داریم طبیعتا هنوز راه طولانی در مقابل ماست. مسجد باید هیچ محدودیتی برای ارائه خدمات نداشته باشد و هر تعداد تشکل که میتواند در مسجد فعالیت کند.