به گزارش اصفهان زیبا؛ روزهای آخر سال شهر پر میشود از انواع بازارچهها و جشنوارههای فروش نوروزی، بازارچههایی که یکی از اهدافشان فروش محصول و رسیدن به سود مناسب در پایان سال است. در این میان بازارچههایی برگزار میشوند که در ابعاد و اهداف تفاوتهای جالبی با سایر بازارچهها دارند، بازارچههایی که شاید قدوقامتشان به بازارهای شهر نرسد؛ اما قدمهای کوچکی هستند در رسیدن به بازارهای بزرگ، بازارچههایی از جنس دانشآموزان در میدان مدارس، بازارچههایی که بیش از تبادل پول در آنها ذوقوشوق بچههاست که تبادل میشود، شوقهایی که نشان از گامهای کوچک آنها برای پیوستن به جامعه بزرگتر و بازارهای واقعی است.
دانشآموزان دستاوردهایشان را به بازارچه میآورند و در کنار کسبوکار مهارتهای کوچکی میآموزند و تجربه میکنند. برای آشنایی بیشتر با پیچوخمهای این بازارهای کوچک به گفتوگو پرداختیم با فائزه احمدی فراز، کارشناسارشد حوزه مشاوره مدارس و مدیر دبیرستان دوره اول «راحیل». مدرسهای که امسال برای سومین سال تجربه برگزاری بازارچه دانشآموزان را پشت سر گذاشت.
هدفتان از برگزاری بازارچه در مدرسه چه بود؟
بهصورت کلی در رویدادهایی که خود بچهها مسئولیت اصلی راهاندازی، برنامهریزی و پیشبرد آن را بهعهده دارند، اتفاقهای تربیتی نمود واضحی دارد. درواقع ما زمانی میتوانیم بگوییم برای شاخصهایی مثل مسئولیتپذیری، تعامل، همکاری، حسابوکتاب و همچنین مؤلفههای متفاوت تربیتی در ابعاد مختلف تربیتی کار تربیتی کردهایم که بستر مناسبی برای بچهها فراهم کنیم تا آنها بتوانند در این بستر با پیامد انواع کارهایی که انجام میدهند، روبهرو شوند.
در بازارچه قرار است بچهها نسبت به افراد بیرونی کنش و واکنش داشته باشند؛ به عبارتی، مخاطب و تعداد آن در بازارچه برای ما اهمیت ویژهای دارد؛مخاطبانی که بسیاری از آنها توسط خود دانشآموزان دعوت شدند. همه افرادی که به بازارچه دعوت میشوند، الزامااز افرادی نیستند که دانشآموز با آنها احساس راحتی داشته باشد. افرادی که بعضا آنها را نمیشناسند، با آنها رودربایستی دارند یا افرادی که از شأن اجتماعی بالایی برخوردارند، قرار است وارد فرایند بازارچه شوند. در این فعالیت فرد اصلی دانشآموز است. این فرایند میتواند انگیزهای باشد تا دانشآموز سعی کند در مقابل مخاطبان، بهترین خودش در انتخاب محصول، تعامل با دوستان یا هر مؤلفه تربیتی دیگری باشد.
تأثیر اینگونه بازارچهها روی دانشآموزان چیست؟
بازارچه بدون مشارکت دانشآموزان برای راحیل هدفی ندارد. اصل، پیشبرد دانشآموزان در این فرایند است؛ همچنین در این مسیر کنشگریهای بچهها، احساس مسئولیتشان نسبت به یکدیگر، مسئولیتپذیری در فرایند خودشان، مواجهه با تصمیمگیریهای جدیتر و حسابوکتاب حائز اهمیت بود.
قبل از شروع برنامه بچهها را با قوانین و اخلاق کسبوکار آشنا کردیم؛ به آنها گفتیم برای فروش بیشتر، محصول دوستانشان را تحقیر نکنند، اگر فروششان زیاد بود، به دوستانشان در فروش کمک کنند و توصیههایی از این دست. در کنار اخلاق کسبوکار قواعد فروش همچون تأثیر بستهبندی و تبلیغ به دانشآموزان گفته شد. البته این مسائل ممکن است محقق نشود. هدف ما آشنایی بچهها با این مؤلفهها بود. در نهایت، هدف این است که بچهها بفهمند میتوانند اثرگذار باشند. میتوانند دیده شوند و به شیوه خوبی از تواناییهای خود استفاده کنند. این حس در سنین نوجوانی شاهکلید تربیت است. احساس کارآمدی داشتن در مؤلفههای مختلف، چه در ارتباط با دیگران و بهویژه کاری که خودشان به ثمر برسانند، بهخصوص کاری که دسترنج خودشان باشد، به طرز عجیبی در سایر مؤلفههای تربیتی دانشآموز میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد.
وجه تمایز بازارچه راحیل با سایر مدارس در چه بود؟
بازارچه در «راحیل» خیریه نیست؛ چراکه خیریه باید انتخاب خود بچهها باشد و آنها به این نتیجه برسند که برای خیریه چه کار میخواهند بکنند. ما بسترسازی لازم برای پرداختن این مسئله به بچهها را نداشتیم؛ پس بهترین حالت بهمنظور فراهمکردن بستر برای خریدوفروش در کنار ملاحظههای تربیتی، بازارچه بود. در بازارچه راحیل بچهها فرایند کارهایشان را خودشان پیش میبرند و فقط به دلیل هزینههایی که برای برگزاری بازارچه انجام میشود، مدرسه درصد ناچیزی از سود فروش محصولات را از آنها دریافت میکند؛ همچنین عمده مسئولیتها برای برگزاری بازارچه به عهده دانشآموزان بود.برای انتخاب محصول و پیشبرد بازارچه در قالب پیشنهاد و گفتوگو با بچهها به آنها کمک کردیم. پیشنهادهایی به آنها میدادیم؛ اما انتخاب با خودشان بود. هدف این است که دانشآموز با نتیجه انتخابش مواجه شود؛ خواه این نتیجه مطلوب باشد، خواه نامطلوب.
در ایده و اجرا مشارکت دانشآموزان چگونه بود؟
پیشبرد بازارچه بهصورت کلی با دانشآموزان بود؛ اما قطعا این فرایند نیاز به تسهیلگری دارد؛برای مثال، یک روز کامل مدرسه به تماس و دعوت از مخاطبان گذشت. دانشآموزان به گروههای مختلف تقسیم شدند و با تلفن مدرسه و تلفن مربیان از مخاطبان دعوت کردند. کلیت فرایند دعوت از جانب مربی تبیین شد؛ اما چگونگی آن توسط خود دانشآموزان انجام شد.
پوستر و دیجی پوستال توسط خود بچهها طراحی و همه مسئولیتها به بچهها واگذار شد. روز برگزاری بازارچه از صبح مکان برای فضاسازی، آمادهسازی و تزیین غرفهها در اختیار دانشآموزان قرار گرفت. دانشآموزان برای آمادهسازی و ایجاد بازارچه و غرفههای خود، مشارکت خوبی داشتند. این مشارکت و همکاری دانشآموزان با یکدیگر تا اتمام بازارچه و تحویل مکان ادامه داشت.
آیا خانوادهها از اهداف تربیتی این رویداد اطلاع داشتند؟
بهطورکلی تعامل خانوادهها با مدرسه در راحیل بسیار است. برای بازارچه نیز از قبل پیوسته با خانوادهها گفتوگو کردیم. آنها در این رابطه نظراتشان را با مدرسه در میان گذاشتند. به خانوادهها گفتیم بهتر است نقش مادر و خانواده در این فرایند کمتر باشد و هرچه دانشآموز در این فرایند مستقل عمل کند، شاهد نتایج مطلوبتری خواهیم بود. برای آنها تبیین شد که خروجی بازارچه اهمیتی ندارد؛ مهم این است که فرایند بهخوبی و بدون دعوا و سرزنش از جانب خانواده با خلق خوب پیش برود.
در مواجهه با دانشآموزانی که ایده یا محصولی نداشتند، چه کردید؟
در فرایند تربیتی باید پیشگیری کرد تا اتفاق نامناسبی رخ ندهد. از قبل شروع برنامه، تعاملها و گفتوگوها برای این حرکت جمعی صورت گرفت تا هیچ دانشآموزی از این حرکت جانماند؛ البته اینطور نبود که همه دانشآموزان بدون چالش بتوانند در این رویداد شرکت کنند.
این نکته نیز قابلذکر است که وقتی چنین حرکت جمعی از جانب مدرسه راهاندازی میشود ممکن است تعدادی از دانشآموزان همراه نشوند. دلیل این عدم همراهی ممکن است ایجاد یک دیدگاه منفی در تعاملها باشد. چالشهای درونی، چالشهای خانوادگی و مواردی از این دست نیز میتواند دلایل عدم همراهی دانشآموز باشد که سعی میشود با حل این چالشها به دانشآموز در مشارکت و همراهی کمک کرد.