«سرهنگ ثریا» اولین فیلم بلند سینمایی به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج، تنها بانوی کارگردان در چهلویکمین جشنواره فیلم فجر است. در این فیلم ژاله صامتی در نقش ثریا، وحید آقاپور، حمیدرضا محمدی، دیبا زاهدی و شهروز آقاییپور ایفای نقش میکنند.
تهیهکننده «سرهنگ ثریا» جلیل شعبانی است که پیش از این، فیلم مهمِ «منصور» را در کارنامه کاری خود دارد. کمال تبریزی در این فیلم مشاور کارگردان است. این فیلم بهعنوان تازهترین محصول سازمان هنریرسانهای اوج، از زاویهای متفاوت به حضور منافقین در پادگان اشرف پرداختهاست.
گروهک تروریستی و خونخوار منافقین، آنقدر جنایت و خیانت کردهاند که میتوان این اتفاقات را دستمایه صدها فیلم و سریال قرار داد. گاه لازم است به خونریزیها و جنایات این گروهک نسبت به مردم عادی اعم از پیر و جوان و کودک اشاره کرد.
مثل ماجرای نیمروز، گاه باید به نفوذ مویرگی این سازمان و خرابکاریهایش اشاره کرد؛ مانند سریال شاهرگ. گاه باید ظلم آشکار این سازمان خونخوار را نسبت به مردم یک کشور به واسطه ترورهایش نشان داد.
پیشتر بهروز شعیبی در «سیانور» و محمدحسین مهدویان در «ماجرای نیمروز» و «رد خون» و کمال تبریزی در «امکان مینا» در قالب فیلم سینمایی و جلیل سامان در «ارمغان تاریکی» و «نفس» و دیگر فیلمسازان در قالب سریال تلویزیونی، به بخشی از فعالیتهای غیرانسانی و وحشیانه سازمان منافقین اشاره کردهاند.
در بین این اشارات، جای خالی موضوعاتی هنوز به چشم میخورد. لیلی عاج در اولین فیلم سینمایی خود به سراغ یکی از همین زوایای کمتر دیدهشده از منافقین و ظلم آنها رفته است.
او شخصیت واقعی ثریا عبدالله (مادر امیراصلان حسنبیگی) را بستری برای پرداختن به دور از هرگونه قضاوت تمام مادران و پدران و خانوادههای چشمانتظار و رنجکشیدهای قرار داده که سالها پشت درهای اردوگاه اشرف چشمانتظار دیدن فرزندانشان هستند؛ اما جز درد چیزی نصیبشان نمیشود.
خانوادههایی که به دلیل رفتار فرزندان و وابستگانشان در هیچ جا مقبولیتی ندارند و حتی با شستوشوی مغزی منافقین، فرزندانشان نیز آنها را از خود میرانند.
لیلی عاج که سالهاست در تئاتر به عنوان نویسنده و کارگردان فعالیت دارد، نشان داده که هنرمند دغدغهمندی است.
او در نمایش «قند خون» به زندگی کارگران بیکارشده کارخانه قند ورامین پرداخته و در نمایش کمیته نان، روایتگر زندگی سخت کولبران بوده است. او سال گذشته نمایش «باباآدم» را به روی صحنه برد که در قصه و بازیگران، اشتراکات زیادی با اولین اثر سینماییاش دارد.
zاج این بار هم دست روی موضوع حساس و مهمی گذاشته است. ساخت چنین فیلمی با این درونمایه جرئت زیادی میخواهد؛ چراکه هم موضوعی تلخ و غمناک است و هم لوکیشن، محدود و یکنواخت است و دست و پای کارگردان را میبندد.
اما او با انتخاب خوب بازیگران و کارگردانی خوب و استفاده از موسیقی بهجا و به اندازه و فیلمنامهای کمغلط توانسته مخاطب را تا پایان فیلم روی صندلی سینما بنشاند.
فضای بیابانی و پر از خاک فیلم، کمک زیادی به انتقال حس به مخاطب میکند. در بیابان اردوگاه اشرف هیچ پناهی جز خدا برای این مادران نیست و هرچه میزنند به در بسته میخورد. اما در میان این تلخی و ناکامی، امید هرگز از بین نمیرود و شخصیت ثریا با همین روحیه امیدوار خانوادهها را راهبری میکند.
با همین امیدواری لحظات شیرین و طنزی هم به وجود میآید که مخاطب بیش از اندازه در غم غرق نشود. این اندازه نگهداشتن و تعادل در غم و شادی و ناامیدی و امید، فیلم را از خطر یکنواختی نجات داده است.
نقطه کمرنگ در «سرهنگ ثریا»، نمود احوال داخل اردوگاه اشرف است. مخاطب دو بار به واسطه دو فراری از اردوگاه فرصت این را دارد که از داخل اردوگاه اطلاعات بگیرد؛ اما از این فرصت به خوبی استفاده نمیشود.
عاج درباره نمایش «باباآدم» که بسیار به «سرهنگ ثریا» شبیه است، گفته که «قصد نداشته جریانات داخل قرارگاه را روایت کند؛ چراکه تاکنون مستندات زیادی در این باره ساخته شده است.» در «سرهنگ ثریا» هم تمرکز بر خانوادههای چشمانتظار بیرون دروازههای اردوگاه اشرف است.
«سرهنگ ثریا» به واسطه موضوع مهم و کمتر دیدهشدهاش و همینطور حضور پررنگ یک زن(آن هم واقعی و حقیقی) به عنوان شخصیت اصلی داستان، فیلم شریف و تأثیرگذاری است. لیلی عاج با این فیلم اعلام کرد که باید منتظر آثار مهم و تأثیرگذاری از او باشیم.