به گزارش اصفهان زیبا؛ فیلم «آپاراتچی» با پرداختی طنز، داستان دلبستگی یک نقاش ساختمان به نام جلیل را به سینما روایت میکند. قربانعلی طاهرفر در دومین اثر سینمایی خود به سراغ یکی از داستانهای واقعی رفته که کمتر مورد توجه بوده است. در این فیلم تورج الوند و هومن برقنورد به ایفای نقش پرداخته و فیلمنامه، اقتباس آزادی از کتاب «آپاراتچی»، خاطرات جلیل طایفی، نوشته روحالله رشیدی است.
در این اثر با صرفا یک شخصیت قهرمان مواجه نیستیم؛ بلکه با مدلی از سینما مواجهیم که با مردم و برای مردم است و در جهت اصلاح آنها میکوشد و میبینیم که شخصیت اصلی این فیلم با وجود مشکلات و کمبودها اراده میکند که برای شهید نوری که ذهنیتی واقعی از او میان مردم وجود ندارد، فیلم بسازد.
جلیل با توسل به امامجمعه شهر و همکارانش میخواهد فیلم «نوری در تاریکی» را بسازد. نقش اصلی شهید نوری را یکی از لاتهای شهر بازی میکند. این اثر به اصلاح نگرش خود او هم منجر میشود و فیلمسازی را که صرفا به دنبال دیدهشدن و شهرت با استفاده از سینماست، به هنرمند دغدغهمندی تبدیل میکند که برای اصلاح نگرشهای نادرست جامعه و تبیین درست و غلط و ادای دین به یک شهید، حاضر است هر خطری را تحمل کند.
در این فیلم میتوانیم به بخشی از اثر و قدرت سینما پی ببریم و متوجه شویم اگر بهدرستی سراغ این هنر برویم، تا چه میزان میتوانیم به جامعهمان کمک کنیم و چه مشکلات بهظاهر لاینحلی را در مسیر حل قرار دهیم. در واقع، جلیل با ساخت یک فیلم خوب، نگاه غیرواقعی مردم را به شهید نوری عوض میکند؛ نگاه پدرش را که نماد جریان متحجر است، به سینما که یکی از عناصر تجدد به حساب میآید، متحول میکند.
امامجمعه شهر را از وضعیت روزمره خودش خارج میکند و باعث تعامل بیشتر او با مردم میشود؛ با ایجاد فشار افکار عمومی، اوباش شهر را ناکام می گذارد؛ استانداردهای نامناسب ممیزی ارشاد را عیان میکند.
یک لات را سربهراه میکند و از ظرفیتهای او در مسیر مناسب بهره میگیرد؛ باعث امیدوار شدن همه اطرافیان و مردم میشود که با حداقل امکانات، هم هرکدام در زمینهای میتوانند برای جامعهشان کاری بکنند و زمینه درست مواجهه مردم با یک پدیده فرهنگی و رسانهای را برقرار میکند که دیگر به هر محصولی انس نگیرند و نگرانی ورود فیلمهای نامناسب و تغییر فرهنگ مردم در مواجهه با سینما موضوعیت پیدا نکند.
این نگاه به سینما حقیقتا شگفتآور است؛ آن هم در فضایی که جریاناتی سینما را افیونی برای تخدیر افکار عمومی یا یک فضای مهآلود روشنفکری تعریف کردهاند.
از ضعفهای این فیلم میشود به گرههای داستان اشاره کرد که آن چنان جدی و قوی بر سر راه جلیل قرار نداشتند و ما میتوانیم تا حدودی پایان فیلم را حدس بزنیم. همچنین شخصیتهایی مثل امامجمعه کمی دچار سردرگمی هستند و بهنوعی در این اثر به شخصیتپردازی بهتری نیاز داریم.