به گزارش اصفهان زیبا؛ جغرافیای مبارزات، به معنی اهمیت شناخت جغرافیا و تأثیر مستقیم آن بر مبارزات و پرورش نیروهای مؤمن و مؤثر مبارز است. جالب است بدانید؛ همانطور که ما نیازمند تنفس هوای سالم و مصرف غذای طیّب و طاهر هستیم و همانگونه که باید محصولات فرهنگی مفید را مصرف کنیم، نیازمند مصرف فضا و مکان سالم نیز هستیم. «مکان» خنثی نیست و مکانِ زندگی و مکانِ تربیتی سالم، تأثیر مستقیم بر پرورش روح دارد.
از ویژگیهای جمهوری اسلامی ایران آن است که از مساجد نطفه آن بسته شد و در مساجد شکل گرفت. مساجد بهراستی سنگر بودند و محراب بهراستی محل حرب با نفس و شیطان و طاغوت بود.
مساجد و حسینیهها در سالهای قبل از پیروزی انقلاب، به مراکزی برای آگاهی و ارشاد و جذب جوانان تبدیل شده بود. در این سالها مردم بیشازپیش برای عبادت و نماز و تفسیر قرآن و روضه و منبر و موعظه و شنیدن خبرهای نهضت جهانی اسلام و انقلاب ایران به این محلها میرفتند؛ همچنین سنگرهای علم، یعنی حوزههای علمیه و دانشگاه و مدارس آموزشوپرورش هم به مکانهای نابی برای پرورش نیروهای انقلابی تبدیل شد. در این مطلب بهاجمال، به معرفی کانونهای شکلگیری مبارزات انقلاب در اصفهان میپردازیم.
کانون علمی و تربیتی جهان اسلام
این کانون از 1339 در اصفهان آغازبهکار کرد. عدهای از مؤمنان همچون آقایان حاج محمد بصیری، شکرانی، حسین گلبیدی، حسین دادخواه، حاتمزاده، مهندس مصحف و… کانون را زیرنظر آیتالله سید ابوالحسن شمسآبادی در محل خیابان آمادگاه راهاندازی کردند. بعدها مکان کانون به محیط بزرگتری در خیابان اردیبهشت کنونی منتقل و کلاسهای زنان و مردان جدا شد.
برادران اژهای ازجمله حجتالاسلام شهید علیاکبر اژهای نیز فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را از 1344 در کانون جهان اسلام شروع کردند و 10 شماره نشریات وزین «فرصت در غروب» و «پگاه» را منتشر کردند. شخصیتهای بزرگ مذهبی از تهران و قم و اصفهان همچون استاد محمدتقی جعفری، آیتالله مکارم شیرازی، شهید دکتر محمد بهشتی، شهید مرتضی مطهری، شهید آیتالله مفتح، آیتالله محمد یزدی، سید علیاکبر پرورش و… در جلسههای کانون سخنرانی میکردند. بعضی از سخنرانیها بهصورت جزوه و کتابچه تایپ و میان حضار توزیع میشد.
برای دانشآموزان نیز کلاسهای تقویتی درسی یا بازی و ورزش و در تابستانها اردو برگزار میشد. کانون دارای گروه بانوان نیز بود که زیر نظر بانو مجتهده امین اداره میشد. تعداد شرکتکنندگان در جلسهها بالغبر 500 نفر بود و در گزارش ساواک، سخنرانی شهید بهشتی در 22خرداد1349 شمسی بیش از هفتهزار نفر ذکر شده است.کانون علمی و تربیتی جهان اسلام مشابه و موازی حسینیه ارشاد تهران و کانون بحث و انتقاد دینی در مشهد بود. از کانون بهعنوان پایگاهی برای آشنایی نسل جوان با مفاهیم عالیه اسلام نیز نام برده شده است. درنهایت با فشارهای ساواک، این کانون در 1352 بسته شد.
سخنرانی بانو مجتهده امین در کانون جهان اسلام
1) دبیرستان احمدیه اصفهان
در راستاى تعلیم و تربیت اسلامى نسل آینده و تقابل با سیاستهاى غربگرایانه رژیم پهلوى و نیز مصونکردن قشر جوان در برابر فرهنگ منحط لائیک، مجموعهای که به موقوفه احمدیه در اصفهان معروف است، در سوم شعبان ۱۳۴۴ افتتاح شد. این مؤسسه شامل دبستان، دبیرستان (کلاسهاى روزانه و شبانه)، کتابخانه و سالن سخنرانى بود که توسط عدهای از علمای اصفهان بنیان نهاده شد.
هیئت مؤسس عبارت بودند از: آیتالله سید حسین خادمی (مقام نظارت شرعی تشکیلات)، سید جمالالدین صهری (مدیرعامل)، شیخ مهدی مظاهری (معاون)، شیخ غلامرضا فیروزیان (منشی جلسات)، شیخ محمدرضا ناطق (سرپرست کتابخانه)، شیخ محمدحسین منصورزاده (بازرس) و میرزاحسن کلاهدوزان (مقام نظارت مالی تشکیلات). طبق اسناد ساواک مقدمات تأسیس مؤسسه احمدیه در ۱۳۴۳ پیریزی شد؛ همچنین حضرت امام خمینی(ره) پس از اطلاع از تأسیس چنین مؤسسهای در دوممرداد1343 نامهای به آیتالله سید حسین خادمی در اصفهان فرستاد و از ایشان و سایر دستاندرکاران آن تشکر کرد که در صحیفه امام(ره)، جلد اول، صفحه ۳۵۸ مندرج است.
مدیر دبیرستان احمدیه مرحوم حجتالاسلام سید ابوالحسن بدری بود که در ۱۳۵۴ به علت فعالیتهای زیاد در هدایت دانشآموزان با فشار ساواک از کار برکنار و سپس دستگیر و مدتی بازداشت شد و در ۱۳۵۵ بالاجبار بازنشسته شد. او در جریان تحصن 10روزه منزل آیتالله خادمی در رهبری تحصن نقش ویژهای داشت.
مرحوم علیاکبر پرورش نیز پس از تعطیلی کانون علمی و تربیتی جهان اسلام، بخشی از فعالیتهایش را به مدرسه احمدیه (واقع در بازارچه بیدآباد) منتقل کرد و به تدریس در مدرسه و روزهای جمعه، برگزاری کلاسهای فوقالعاده اقدام کرد.
2) مسجد حکیم مسجد مصلی، مسجد اعظم حسینآباد
در اسلام مسجد جایگاهی به وسعت یک مکتب جامع و زنده و موقعیتی به پهنه آرمانهای یک رسالت جهانی و ظرفیتی به فراخی همه بشریت و مقامی به بلندای تکبیر و تسبیح خدا دارد و طبق نصوص اسلامی، مساجد خانههای خدا در زمین هستند. در بینش اسلامی تفکر و درنگکردن در مسجد، سودمندتر از آرمیدن در بهشت است. مسلمان تا در مسجد است، در حال عبادت و پرستش خداست.
در صدر اسلام حرکتها از مسجد آغاز و سازماندهی میشد و نیروها از مسجد بسیج میشدند و مشکلات در آن حلوفصل میشد. ملت مسلمان ایران با الهام از این تفکر بنیادین اسلامی در جریان انقلاب اسلامی با حضور فعال در مساجد، این مکان را به حالت پرتحرک و سرنوشتساز دوران صدر اسلام بازگرداند. در پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد اصفهان هم نقش فعالی داشتند که بهعنوانمثال، به ذکر چند مورد اشاره میکنیم.
در چهلم شهدای تبریز در سال 57، شهر اصفهان شاهد بزرگترین اجتماع ضدرژیم بود. مردم به دعوت روحانیت انقلابی شهر برای برگزاری مراسم در مسجد حکیم گرد هم جمع شدند و حجتالاسلام سید محمد احمدیفروشانی بر فراز منبر قرار گرفت و ضمن سخنرانی مبسوطی مردم را به اتحاد و یکپارچگی دعوت کرد و به افشای غارتگریهای آمریکا و اسرائیل و شاه پرداخت و سیاستهای رژیم را موردسؤال قرار داد.
حجتالاسلام احمدی این سخنرانی خروشان را اینگونه آغاز کرد: «صحبتهایی که میکنم من در کمال عقل و هوشیاری هستم، مسئولیتش به عهده خود من است، من آماده شهادت هستم… .» حجتالاسلام احمدی پس از این سخنرانی مدتی متواری و مخفی شد؛ اما درنهایت دستگیر و به سقز تبعید شد. این سخنرانی در حالی صورت گرفت که اطراف مسجد توسط نیروهای رژیم محاصره شده و پلیس به حالت آمادهباش کامل درآمده بود.پس از پایان سخنرانی شرکتکنندگان اقدام به تظاهرات گسترده خیابانی کردند و با پلیس به زدوخورد پرداختند و تعدادی از آنان دستگیر و روانه زندان شدند.
نمای داخلی مسجد حکیم
همچنین آیتالله طاهری در مسجد اعظم حسینآباد به برگزاری هفتگی نمازجمعه اقدام میکرد و به روشنگری میپرداخت که از دید ساواک هم پنهان نبود. بعدها نمازجمعه را به مسجد مصلای تختفولاد که مکانی بزرگتر و با جمعیت بیشتر بود، منتقل کرد.
در نمازجمعه یازدهمفروردین57 در مسجد اعظم حسینآباد، درحالیکه مسجد مملو از جمعیت شده بود، آیتالله سید جلالالدین طاهریاصفهانی بهرغم ممنوعالمنبربودن، اقامه نماز کرد و درباره مسائل سیاسی روز به بحث پرداخت. به دنبال این نماز بود که او نیز به مهاباد تبعید شد.
آیتالله خادمی بر منبر نمازجمعه
3) مسجد علی(ع)
پس از تعطیلی کانون علمی و تربیتی جهان اسلام، نیروهای آن پراکنده شدند و برادران اژهای (جواد، مهدی، محمد و شهید علیاکبر اژهای) فعالیتهای خود را به مسجد تاریخی امامعلی(ع) که پدرشان در آن امام جماعت بود، منتقل کردند.
مسجد علی(ع) در قالب برگزاری کلاسهای قصهخوانی برای کودکان و برگزاری اردوهای دانشآموزی و جلسههای متعدد سخنرانی، به کار تربیتی میپرداخت؛ همچنین دارای انتشارات مستقلی بود که جزوههای مستقلی را به چاپ میرساند و به سراسر کشور برای مشترکان پست میکرد. پس از پیروزی انقلاب نیز، مسجد علی(ع) یکی از حوزههای مؤثر حزب جمهوری اسلامی و در ایام دفاعمقدس، دارای هیئت و پایگاه بسیج فعال بود که در جمعآوری کمک برای جبههها (مانند خرید آمبولانس) و ساخت ارتز و پروتز برای جانبازان پیشتاز بود. متأسفانه مسجدی که آن را میتوان مسجد در طراز انقلاب نامید، امروز رونق سابق را ندارد.
مسجد علی(ع) و مناره معروف آن
4) سایر مساجد
مسجد حاج رسولیها (مسجد آیتالله خادمی) دوشنبهها محل تلاقی نیروهای مبارز و تفسیر انقلابی سوره کهف توسط استاد سید علیاکبر پرورش بود. مسجد ستاری خیابان فردوسی محل جلسههای شرح نهجالبلاغه بود. مسجدسید، حسینیه بنیفاطمه، مسجد نوروز خیابان ولیعصر(عج)، مسجد حاج محمدجعفر خیابان عبدالرزاق، مسجد جامع (مسجدجمعه) و بسیاری دیگر که در خاطرههای پیشگامان انقلاب اسلامی ذکر شدهاند.
مسجدسید اصفهان
5) انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
این انجمن با تلاش منوچهر و مرتضی مقدادی و دیگران از 1336 در دانشگاه اصفهان آغازبهکار کرد؛ البته جلسههای انجمن مخفی بود و در منازل افراد تشکیل میشد. یاران مبارز دیگری نیز بودند که خارج از عضویت با انجمن همکاری مستمر داشتند؛ ازجمله فضلالله صلواتی، حسنعلی زهتاب و تقی هستهای (اصفهان در انقلاب، جلد 1، ص 335).
اما فعالیتهای این انجمن محدود و مقطعی بود و عمومی نبود. دانشگاه اصفهان و دانشگاه علومپزشکی اصفهان یک دانشگاه واحد بودند؛ دانشگاه صنعتی اصفهان نیز تازهتأسیس بود. فعالیت مبارزاتی دانشجویان بیشتر در همان سال 57 اوج گرفت و تحصنها و روشنگریهای دانشجویی را شاهد بودیم.
6) انجمن حجتیه مهدویه
انجمن حجتیه بزرگترین تشکیلات مذهبی کشور بود که با اطلاع و مجوز ساواک، پس از کودتای 28مرداد1332 تأسیس شد و هدف اصلی آن مبارزه با بهائیت بود. انجمن ابتدا توسط شیخ محمود حلبی در مشهد تأسیس شد و با همدلی بسیاری از علما، بهسرعت در سطح کشور گسترش یافت. جدایی دین از سیاست یا تزِ اسلام منهای روحانیت، از مغلطههای شیطانی انجمن و موردحمایت رژیم پهلوی بود.
درنهایت انجمن در آستانه پیروزی انقلاب، از مواضع انقلاب اسلامی حمایت کرد؛ اما در سال ۶۲ پس از اشاراتی از جانب امام خمینی(ره)، با صدور بیانیهای، فعالیتهای خود را بهظاهر تعطیل اعلام کرد. انجمن حجتیه در اصفهان از تشکیلات منظمی برخوردار بود. افرادی چون مرحوم علیاکبر پرورش (بعدها از انجمن جدا شد)، مهندس حسین علوی (هماکنون نیز در اصفهان فعال است)، مهندس مصحف (داماد علامه جعفری) و مهندس اقاربپرست از اعضای آن بودند. برخی همچون حسین گلبیدی با انجمن سمپاتی داشتند و در جلسههای آن شرکت میکردند. انجمن حجتیه در اصفهان متفاوت از سایر نقاط کشور بود و بیشتر پوششی بود که بدون مزاحمت ساواک، بتوان آگاهیبخش بود و نیروسازی کرد و در لایه دیگری به شبکهسازی پرداخت.
در بین روحانیون حوزههای علمیه اصفهان نیز افراد بسیاری بودند که مراودههایی با انجمن داشتند؛ ازجمله آیتالله خادمی (رئیس حوزه علمیه اصفهان)، مرحوم آیتالله شمسآبادی (نماینده آیتالله خویی در اصفهان)، حاجآقا حسن امامی و احمد امامی (مسئول مدرسه علمیه ذوالفقار)، حاجآقا کمال فقیهایمانی، موحد ابطحی و شیخ مهدی مظاهری. گزارشهایی نیز از همراهیهای بانو مجتهده امین وجود دارد. انجمن همچنین دارای صندوقهای قرضالحسنه، مؤسسههای خیریه دارالایتام یا انجمن مددکاری امامزمان(عج) و مؤسسه ابابصیر بود. ابابصیر در ۱۳۴۶ با هدف خدمترسانی به نابینایان تأسیس شده بود.
7) مدارس و دانشآموزان
دبیرستانهای پسرانه ادب، هراتی، سعدی و احمدیه از فعالترینها بودند. آموزشگاه دخترانه کیمیای سعادت، مدارس دخترانه مریمبیگم و بهشتآیین، همچنین مدرسه کرولالها و بسیاری دیگر را نیز میتوان نام برد که در تظاهرات و پخش اعلامیه مشارکت داشتند.
همچنین انجمنهای اسلامی مدارس توسط نیروهای انقلابی تأسیس شده بودند و دانشآموزان مستعد در گروههای کوچک پنجنفره، توسط یک رابط طلبه یا معلم، با مبانی اسلام اصیل و انقلابی آشنا میشدند. در سال 57، جامعه معلمان اصفهان هم که توسط مرحوم علیاکبر پرورش و حسینعلی زهتاب اداره میشد، نقش فعالی در شکلدهی تظاهرات و اعتصابهای مدارس داشت. همین مدارس در هشت سال دفاعمقدس نیز نقش پررنگی داشتند و شهدای گلگونکفن بسیاری را تقدیم جبهههای حق کردند.
دبیرستان ادب امروز
دبیرستان سعدی امروز
8) خیریهها
بیمارستان حجتیه، بیمارستان عسکریه، کانون قرضالحسنه، بنياد خيريه همدانیان و… هرچند مجموعههای انقلابی نبودند، همگی بهوسیله نیروهای مذهبی فعال اداره میشدند.
9) مدارس علمیه
مدارس علمیه صدر بازار، صدر خواجو، ذوالفقار، جلالیه و… علاوه بر کادرسازی توسط علما، محل بسیاری از قرارها، تجمعها، تحصنها و مراسم بودند. گفتنی است؛ انقلاب ایران با مبارزات سخت و قهرآمیز به پیروزی نرسید؛ بلکه آن را باید با نرمافزارهای معرفتی و فرهنگی سنجید. در تعبیری بلاغی میتوان گفت انقلاب ایران با سخنرانی پیروز شد. رهبران انقلاب ما همه صاحب تألیف و کتاب بوده و علما از دیرباز به اهمیت منبر و خطابه واقف بودند.
مدرسه صدر بازار
مدرسه صدر خواجو
10) انتشارات
با بالارفتن سطح مطالعات مردم، نیروهای مذهبی بهدنبال پاتوقی برای تهیه کتاب و محصولات فرهنگیمذهبی بودند. انتشارات قائم، انتشارات خرد و مؤسسه سمعیوبصری دین و دانش (نوارفروشی نوربخش) بعضی از این مکانها بودند که از دید ساواک هم پنهان نبود.
11) جلسههای زنانه
جلسههای مذهبی خانگی زنانه و کانونها و خیریههای بانوان، در منازل مخفی و بینام بودند که از فامیل و جمع محدود همسایهها تشکیل شده بودند. نقش این جلسهها در تاریخ رسمی کمتر ذکرشده و نیازمند بررسی تاریخ شفاهی است.
12) سایر موارد
همانند بازار اصفهان و ارتباط تنگاتنگ آن با علما، کانونهای صنفی و احتمالا سایر انجمنها با درجه اهمیت کمتر.