بررسی رویکردها و نظریه‌های لایه اول و دوم گفتمان شهر زندگی

شهر، موجودی زنده است

گفتمان اصفهان من شهر زندگی در نظر دارد مسائل و مشکلات شهر را به‌صورت ریشه‌ای حل کند. به عبارت دیگر، هم به نتایج کوتاه‌مدت توجه می‌کند و هم به نتایج درازمدت. بر این اساس لازم است نخست مفهوم گفتمان شهر زندگی به تفصیل موردبررسی قرار گیرد تا بتوان از نتایج آن برای تحلیل مسائل و مشکلات شهر اصفهان استفاده کرد …

تاریخ انتشار: 18:47 - دوشنبه 1403/02/17
مدت زمان مطالعه: 12 دقیقه
شهر، موجودی زنده است

به گزارش اصفهان زیبا؛ گفتمان اصفهان من شهر زندگی در نظر دارد مسائل و مشکلات شهر را به‌صورت ریشه‌ای حل کند. به عبارت دیگر، هم به نتایج کوتاه‌مدت توجه می‌کند و هم به نتایج درازمدت. بر این اساس لازم است نخست مفهوم گفتمان شهر زندگی به تفصیل موردبررسی قرار گیرد تا بتوان از نتایج آن برای تحلیل مسائل و مشکلات شهر اصفهان استفاده کرد؛ بدین منظور برای معرفی گفتمان شهر زندگی از روش تحلیل علی لایه‌ای و استعاره کوه یخ استفاده می‌شود؛ به‌طوری‌که در لایه نخست (لایه لیتانی)، روندهای کمّی، مشکلات و مسائلی که اغلب بنا به دلایل سیاسی درباره آن‌ها اغراق شده و معمولاً رسانه‌ای می‌شود، سخن به میان آورده می‌شود.

در لایه دوم (علل سیستمی) علل و عوامل بروز موضوع‌ها موردبررسی قرار می‌گیرد و تحلیلگر یک قدم به تحلیل ریشه‌ای موضوع‌ها نزدیک‌تر می‌شود. لایه سوم (جهان‌بینی و گفتمان) به بررسی گفتمان‌ها و جهان‌بینی‌هایی ارتباط دارد که از این موضوع پشتیبانی کرده و اقدام به مشروع‌سازی آن می‌کنند. در لایه چهارم (استعاره و اسطوره) داستان‌های عمیق و الگوهای جمعی، یعنی ابعاد ناخودآگاه و اغلب احساسیِ مشکل، مسئله یا تناقض وجود دارد. در این سطح، تحلیلگر با نوعی باور درونی و احساسات سروکار دارد که بسیار عمیق و اغلب ناخودآگاه است.

در این نوشتار مفهوم گفتمان اصفهان من شهر زندگی در لایه اول و دوم روش تحلیل علی لایه‌ای بازخوانی می‌شود.

بررسی گفتمان اصفهان من شهر زندگی در لایه اول (لیتانی) روش تحلیل علی لایه‌ای

در گفتمان شهر زندگی با استفاده از روش علی لایه‌ای در لایه اول با موضوع‌ها و مسائل رؤیت‌پذیر مواجه هستیم؛ مشکلات و مسائلی که معمولاً در رسانه‌های خبری بیان می‌شوند و در قالب عدد و آمار قابل بررسی هستند؛ بنابراین لازم است برای بررسی مسائل اصلی شهر اصفهان در این لایه، رسانه‌های شهری و شاخص‌های کمی شهر اصفهان مورد واکاوی قرار گیرد.

ارزیابی داده‌های استخراج‌شده از منابع فوق‌الذکر نشان می‌دهد که وضعیت زیست‌پذیری شهر اصفهان بر لبه تیغ قرار گرفته است. در این بین، وضعیت ابعاد زیست‌محیطی نسبت به سایر ابعاد زیست‌پذیری در اوضاع نابسامان‌تری قرار گرفته است.

تهدید زیست‌پذیری تا آنجا برای شهر اصفهان به یک معضل تبدیل شده است که بسیاری از شهروندان اصفهانی، شهر اصفهان را مکان مناسبی برای زندگی نمی‌دانند . در این شرایط، معضل‌های زیست‌محیطی نظیر خشکی زاینده‌رود، تداوم پیامدهای ناشی از خشک‌سالی سال‌های اخیر و ازدست‌رفتن مشاغل مبتنی بر کشاورزی و وجود صنایع آلاینده، امنیت زندگی در اصفهان را با خطر روبه‌رو کرده و کیفیت زندگی شهروندان را تنزل داده است.

شهر زندگی در اولین گام، اصفهان را شهری برای زیستن می‌خواهد، شهری که مردم آن مسئله‌ای در برطرف‌کردن نیازهای ضروری خود ندارند و به عبارت دیگر، شهر قابل‌زیست است؛ همچنان که مردم در آن ضمن داشتن حداقل‌های زیستی، احساس زیست‌پذیری مطلوب (امنیت ذهنی در خصوص مسائل زیستی) داشته باشند.

این قابلیت زیست‌پذیری را می‌توان در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و کالبدی تعریف کرد؛ درواقع برای زیست‌پذیری حضور حداقل قابل‌قبولی از همه ابعاد لازم است. در وضعیت موجود زیست مردم به خطر افتاده و امنیت ذهنی مردم از زندگی حداقلی تأمین نشده است.

بنابراین مهم‌ترین مفهوم موردبررسی در لایه نخست گفتمان شهر زندگی، زیست‌پذیری است. زیست‌پذیری اشاره به درجه تأمین ملزومات یک جامعه بر مبنای نیازها و ظرفیت‌های افراد آن جامعه دارد. شهر زیست‌پذیر فقط شامل برآورده‌کردن نیازهای فیزیکی نیست؛ بلکه هدف اصلی آن، احساس رضایت عموم شهروندان از شهر است.

زیست‌پذیری که از کلمه زیست‌پذیر مشتق شده است، به‌طور گسترده به‌عنوان مناسب‌بودن برای زندگی انسان تعریف می‌شود.

«پیسون» زیست‌پذیری را مترادف با انسان یا نوع بشر می‌داند و اینکه زیست‌پذیری یک کیفیت است و فقط یک ویژگی ذاتی در محیط‌زیست نیست؛ بلکه حاصل تعامل میان صفات اکولوژیکی و صفات شخصی انسان‌ها نیز است. وینهون زیست‌پذیری را مترادف با قابلیت سکونت، کیفیت زندگی ملت و درجه‌ای از تدارکات و تجهیزات سازگار و نیز مناسب با نیازها و توانمندی‌های شهروندانش می‌داند.

زیست‌پذیری در معنای اصلی و کلی خود به مفهوم دستیابی به قابلیت زندگی است و در واقع همان دستیابی به کیفیت برنامه‌ریزی شهری خوب یا مکان پایدار است. زیست‌پذیری زیرمجموعه‌ای از پایداری است که مستقیماً بر ابعاد فیزیکی، اجتماعی، ‌اقتصادی و روانی زندگی مردم تأثیر می‌گذارد و در برگیرنده مجموعه‌ای از ویژگی‌های اکتسابی محیط است که آن را به مکانی مطلوب، مناسب و جذاب برای زندگی، کار و بازدید همۀ مردم تبدیل می‌کند.

این ویژگی‌ها به دو دستۀ عینی (دسترسی به زیرساخت‌های شهری، امنیت، گزینه‌های مختلف جابه جایی و حمل ونقل، مسکن، سلامت و امکانات بهداشتی، تفریح، فضاهای عمومی جذاب و فرصت‌های اقتصادی) و ذهنی‌‌روانی (حس تعلق به مکان، هویت محلی، سرمایه اجتماعی، همبستگی، عدالت، صمیمیت و راحتی) طبقه‌بندی می‌شود.

زیست‌پذیری دربرگیرنده راه‌حل‌هایی است که به سازمان‌دهی و ارتقای کالبدی فضایی شهر منجر می‌شود؛ به‌طوری‌که از این طریق موجبات فراهم‌کردن اقتصادی بادوام (اقتصاد شهری هماهنگ با تغییرات فنی و صنعتی جهت حفظ مشاغل پایه‌ای و تأمین مسكن مناسب در حد استطاعت ساکنان، با بار مالیاتی سرانه عادلانه)، اجتماعی به‌هم‌پیوسته (همبستگی اجتماعی و احساس تعلق شهروندان به میراث‌های شهر و…) و محیط‌زیست قابل‌سكونت و زندگی (هوای پاک، آب آشامیدنی سالم و اراضی و آب‌های سطحی و زیرزمینی بدون آلودگی) را فراهم کرده و موجب تحول در سازمان فضایی شهر می‌شود؛ چراکه نحوه سازمان‌یابی فضایی شهری هم تعیین‌کننده چگونگی عملكرد مناطق و محله‌های شهری و درنتیجه نشان‌دهنده نحوه دسترسی، میزان پایداری زیست‌محیطی، عدالت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و میزان نوآوری‌های فرهنگی و… در این مناطق است. سازمان فضایی نامناسب می‌تواند منجر به افزایش فواصل میان افراد، فعالیت‌ها و خدمات و درنتیجه کاهش کیفیت زیست‌پذیری و کاهش سطح کیفیت زندگی شود.

بررسی گفتمان اصفهان من شهر زندگی در لایه دوم (علل سیستمی) روش تحلیل علی لایه‌ای

ابعاد گفته‌شده برای تأمین زیست‌پذیری شهری به تنهایی امکان ایجاد تحول و تغییرات اساسی در شهر را ندارند.

برای ایجاد چنین تغییرات عظیمی به یک سیستم مدیریت شهری هماهنگ و هم‌گرا و به‌نوعی یکپارچه نیاز است؛ علاوه بر این، تغییرات شگرف پدیده شهر، این نگاه را تقویت می‌کند که شهر به‌عنوان یک موجود زنده نیازمند شهروندان و سیستم مدیریت شهری انعطاف‌پذیر است. در وضع موجود، عملکردهای مجزا، ساختارهای دو قطبی و ناپایدار، شهروندانی را که دچار گسست اجتماعی شده و همچون دانه‌های تسبیح از هم جدا می‌شوند، شاهد هستیم.

اجزای سیستم بدون توجه به هم‌گرایی و هماهنگی با سایر اجزا و کلیت سیستم در حال فعالیت هستند، نگاه واحدی برای ادامه حیات شهر اصفهان وجود ندارد، تکثرگرایی اهداف به اوج خود رسیده و محوری برای هم‌نوایی در شهر وجود ندارد.

در چنین شرایطی فعالیت‌های درست هم امکان ایجاد تغییر مثبت در سیستم را ندارند. برایند و همسویی فعالیت‌هاست که تغییرات درست و مقتضی را ممکن می‌سازد؛ ازهمین‌رو در گام دوم، شهر زندگی، شهری هم‌آهنگ است، شهری که همسویی بین مدیریت‌شهری و شهروندان وجود دارد. در این مرحله شهر زندگی به‌دنبال آن است تا سیستم مدیریت شهری را به‌سمت هم‌آهنگی اجزا پیش برد و سهم شهروندان در اداره شهر را افزایش دهد.

به عبارت دیگر، در این گام، علل سیستمی مشکلات عینی مرحله قبل موردواکاوی قرار می‌گیرد. مشکلاتی که روزمره شهر و شهروندان را درگیر می‌کند، مانند یک کلاف سردرگم ریشه در مسائل مختلف دارد.

در این گام، علل سیستمی و نقش سیستم مدیریت شهری در حل این مشکلات موردبررسی قرار می‌گیرد و شهر زندگی بر آن است تا مدیریت شهری را به سمتی پیش برد که تصمیم‌هایی که قطبیت‌های اجتماعی را تشدید می‌کند، اتخاذ نکند، بی‌نظمی‌های موجود در ساختار شهری را دامن نزند، مردم را در تقابل با هم قرار ندهد و جان کلام، در همه وجوه به‌سمت هم‌آهنگی حرکت کند؛ به‌سان اعضای یک ارکستر که اگرچه سازهای مختلف و نت‌های متفاوت می‌نوازند، اما در کنار هم سرودی زیبا را به منصه ظهور می‌رسانند.

در ادبیات شهرسازی و بالأخص برنامه‌ریزی شهری، رویکردهایی که می‌توان بر اساس آن، روح حاکم بر مفاهیم مطرح‌شده در لایه دوم را تشریح کرد، شامل برنامه‌ریزی همکارانه، برنامه‌ریزی مشارکتی و شهر هم‌گراست که در بخش زیر مورد بررسی قرار می‌گیرد.

برنامه‌ریزی همکارانه

برنامه‌ریزی همکارانه نوعی آرمان برای فرایند برنامه‌ریزی محسوب می‌شود که بر پایه‌ تلاش برای دستیابی به توافق مبتنی بر هم‌رأیی میان کنشگران از طریق مشورت اجتماع‌محور، آزاد و بدون آشفتگی قرار دارد؛ هم‌رأیی‌ای که مقدم بر ظهور هرگونه کنش توافق‌شده میان کنشگران است.

اصول کلی برنامه‌ریزی همکارانه را به صورت زیر می‌توان عنوان کرد:
1.تأکید بر اهمیت توجه به دانش فنی و تجربی که از طریق گروه‌های متخصص تأمین می‌شود؛
2.توافق روی مشکلات، سیاست‌ها و نحوه پیگیری آن‌ها؛
3.ایجاد ظرفیت‌های نهادی و سازمانی، نه‌تنها از طریق تأثیر بر شرکت‌کنندگان، بلکه از طریق ایجاد شبکه‌ای از روابط اجتماعی بین شرکت‌کنندگان؛
4.ایجاد زمینه‌ای برای رقابت بین کسانی که قدرت را در دست دارند و به‌راحتی می‌توانند دسترسی‌ها، امور و روش‌ها و شیوه‌ها را کنترل کنند؛
5.این نوع برنامه‌ریزی فرض می‌کند که در فرایند برنامه‌ریزی افرادی درگیرند که همراه با دیگران در جوامع مختلف و متنوع دارای تجربه گفتمان، گفت‌وشنود یا مناظره هستند؛
6.این برنامه‌ریزی با گفت‌وگوهای مفید و سازنده در جوامع و در بین گروه‌های درگیر سروکار دارد؛
7.در فرایند برنامه‌ریزی همکارانه ممکن است تمام جنبه‌ها و ابعاد دانستن، درک‌کردن، قدردانی، تجربه و داوری‌کردن به کار رود؛
8.مهم‌ترین موضوع مطرح در این فرایند داشتن ظرفیت انتقادی بین گروه‌های درگیر و مشارکت‌کننده است.

هدف از برنامه‌ریزی همکارانه انجام برنامه‌ریزی اصولی است که تلاش می‌کند تمام گروه‌های درگیر در جامعه را شامل شود، میان آن‌ها تعامل و ارتباط برقرار سازد و با داشتن نگرش محلی منجر به حرکت از پایین جامعه، انتقال تجربه‌ها و مشارکت مؤثر شود. چنین برنامه‌ریزی از طرفی نیازمند توجه به خواسته‌ها و نیازهای افراد و جامعه و استفاده از فرصت‌ها، امکانات و مهارت‌های موجود در اجتماع‌های محلی و از طرف دیگر، استفاده از تخصص برنامه‌ریزی و فنون و ابزاری است که بتواند بین برنامه‌ریز و جامعه محلی موردبرنامه‌ریزی تعامل ایجاد کند.

برنامه‌ریزی مشارکتی

مشارکت هرچند مفهوم تازه‌ای نبوده و نیست و بشر همواره به مشارکت فزاینده روی آورده، اما از نیمه دوم قرن بیستم این مفهوم با نگرشی نو به موضوعی کلیدی بدل شده است. واقعیت امر این است که گذر به شیوه مشارکتی اداره امور و برنامه‌ریزی برای آن ضروری و گریزناپذیر است؛ زیرا هم ظرفیت‌ها برای مشارکت بالا رفته است و هم مسائل پیچیده‌تر از آن هستند که به‌وسیله‌ تعداد معدودی قابل حل باشند.

گستردگی مفهوم مشارکت تا آنجاست که برخی آن را با قدرت تفسیر می‌کنند و از آنجا که مسئله قدرت با قدرت و نهادهای اعمال قدرت در جامعه ازجمله مهم‌ترین چالش‌های هر جامعه محسوب می‌شود، عده‌ای به‌منظور هویت‌بخشیدن به حرکت‌های مشارکتی موضوع قدرت را برابر با مشارکت دانسته‌اند.

آنچه در این بین از اهمیت بسزایی برخوردار بوده، این مهم است که تقریبا در بین تمام تعریف‌های مطرح‌شده برای مشارکت، بر دخالت شهروندان در فرایند تصمیم‌گیری تأکید شده‌است. بدین ترتیب در مشارکت واقعی بر تغییر فرایند تصمیم‌گیری و چرخه قدرت در برنامه‌ریزی تأکید می‌شود؛ درواقع آنچه اصل مشارکت را معنادار می‌کند، سهیم‌شدن شهروندان در قدرت است. مشارکت بدون قدرت تأثیرگذاشتن بر تصمیم‌گیری‌ها به موضوعی خنثی و بیهوده تبدیل می‌شود. با پذیرش این تلقی از مشارکت، دیگر مشارکت مردم به حمایت از تصمیم‌گیران و تأیید سیاست‌های آنان محدود نمی‌شود؛ بلکه فرایندی است که در آن شهروندان و مسئولان در تصمیم‌گیری سهیم می‌شوند؛ بنابراین در کنار ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مشارکت، ماهیت سیاسی مشارکت، وجهی مهم از آن را تشکیل می‌دهد.

در گفتمان شهر زندگی برنامه‌ریزی همکارانه و برنامه‌ریزی مشارکتی که به ترتیب برگرفته از نظریه کنش ارتباطی هابرماس و نظریه سیستمی هستند، برای تشریح مفهوم شهر موجود زنده استفاده می‌شوند و بر اساس این رویکردها می‌توان مفاهیم پیوند اجتماعی، سرمایه اجتماعی و تعاون و همکاری را مطرح کرد؛ بدین ترتیب بر اساس این مفاهیم شاخص‌هایی استخراج می‌شود که امکان سنجش و ارزیابی آن‌ها در شهر فراهم می‌شود.

تعاون و همکاری در شهر در قالب شاخص‌هایی نظیر هماهنگی سازمانی، قانون‌گرایی و خدمات الکترونیک قابل‌بررسی است؛ به‌طوری‌که هماهنگی سازمانی به فرایند برقراری ارتباط بین کارها و منابع تمام بخش‌های مختلف یک سازمان، به‌منظور رسیدن به هدف مشخص و مشترک اشاره می‌کند. قانون‌گرایی به میزان پیروی از آیین‌نامه‌ها و بخش‌نامه‌های بالادستی در تصمیم‌های کلان و خرد گفته می‌شود و منظور از خدمات الکترونیک، خدمات برخطی است که شهروندان بدون مراجعه‌های حضوری امکان استفاده خواهند داشت.

سرمایه اجتماعی در قالب شاخص‌های اعتماد نهادی، مشارکت مدنی، مشارکت اجتماعی، حمایت فردی و درون‌شبکه‌ای، اطلاعات و ارتباطات و مردم‌باوری تبیین می‌شود. اعتماد نهادی به اعتماد و تفکر شکل‌گرفته در ذهن مردم نسبت به سیستم مدیریت شهری اشاره می‌کند که بر میزان رضایت آن‌ها تأثیرگذار است. مشارکت مدنی نشان‌دهنده سهم مردم در تصمیم‌های شهری است که بر تمایل آن‌ها در سهیم‌شدن در فعالیت‌های داوطلبانه تأثیرگذار است.

مشارکت اجتماعی حضور نسبتاً پایدار و عنداللزوم عناصر سازنده جامعه شامل افراد، گروه‌ها، اجتماعات، نهادها و سازمان‌ها در فرایندها، امور و فعالیت‌های اجتماعی است. حمایت فردی و درون‌شبکه‌ای به میزان روابط و تعامل‌های موجود بین مردم که بر روحیه همدلی و هویت شهری تأثیرگذار است، اشاره می‌کند. اطلاعات و ارتباطات نیز تکنیک‌های لازم درزمینه ارتباطات و روابط اجتماعی هستند که این‌گونه دانش‌ها تنها با تجربه حاصل نمی‌شود؛ بلکه نیازمند داشتن آموزش‌های متناسب است؛ مردم‌باوری نیز به باور و اعتقاد به وضعیتی که در هر عرصه‌ای به مردم میدان داده می‌شود، اشاره دارد .

شهر هم‌گرا

دولت سوئد در 2008 سیاست توسعه پایدار یا شهر هم‌گرا (Symbio City)را بر اساس دانش و تجربه‌های حاصل از پیاده‌سازی مفهوم شهر پایدار و با همکاری‌های توسعه شهری SIDA به‌راه انداخت. هدف این بود که بر اساس دانش و فناوری زیست‌محیطی سوئد یک پلتفرم بازاری منحصربه‌فرد برای توسعه شهری پایدار ایجاد شود. در 2010 مفهوم شهر پایدار با طرح «شهر هم‌گرا» به‌عنوان مفهوم جامع و پلتفرم ارتباطی برای مؤسسات سوئد و بازیگران درگیر در توسعه پایدار شهری ادغام شد. این نسخه تجدیدنظرشده از رویکرد شهر هم‌گرا بخشی جدایی‌ناپذیر از این طرح است و تغییر از اجرا به چهارچوب مفهومی نشان‌دهنده تغییر در هدف و بهره‌گیری از رویکرد به‌شمار می‌رود.

رویکرد شهر هم‌گرا به‌منظور دستیابی به محیط‌های شهری باکیفیت و بهتر از طریق استفاده از منابع کارآمد و هم‌افزایی بین سیستم‌های مختلف شهری، رویکردی یکپارچه، کل‌گرا و چندرشته‌ای را برای توسعۀ شهری پایدار مطرح می‌کند و به‌پیش می‌برد. رویکرد فراگیر و میان‌رشته‌ای برای توسعه پایدار شهری، با ایجاد شهرهای بهتر برای همه ساکنان و مسائل مربوط به تغییرات آب‌وهوایی می‌تواند به کاهش فقر نیز کمک کند. در توسعه شهری اصطلاح‌های مختلفی مورداستفاده قرار می‌گیرند؛ به‌گونه‌ای که شکاف بین بخش‌های مختلف و ذی‌نفعان را برطرف سازند.

رویکرد شهر هم‌گرا با استفاده از اصطلاح میان‌رشته‌ای بر ضرورت جذب بازیگران مختلف در روند توسعه شهری تأکید مؤکد دارد؛ همچنین اصطلاح‌های «میان‌رشته‌ای» و «فرارشته‌ای» نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. مفهوم فرارشته‌ای نشان‌دهنده رویکردی راهبردی به تولید دانش است که دانش علمی را با تجربه‌های موجود در سیاست‌گذاری، عمل در کسب‌وکار و زندگی اجتماعی ترکیب می‌‌کند.

این رویکرد مستلزم برقراری ارتباط و ایجاد پیوندها با ناحیه شهری مثل رابط کاربری ایجاد اتصال بین ناحیه شهری و روستایی و همچنین برقراری رابطه با بستر ملی و بین‌المللی است. رویکرد شهر هم‌گرا در سه حوزه اصلی به‌هم مرتبط استوار است: مدل مفهومی، مؤلفه‌های سازمانی و سیستم‌های شهری. هر حوزه اصلی با توجه به زمینه، هدف و تمرکز فعالیت‌ها ممکن است به‌طور مستقل در ارتباط باشد؛ اما در بسیاری از موارد، ترکیب سه حوزه اصلی مفیدتر است که می‌توان با روش‌های مختلف انجام داد؛ برای مثال، هنگام برنامه‌ریزی یک سیستم خاص شهری مانند آب، زباله یا انرژی، عوامل سازمانی مانند نظارت و برنامه‌ریزی شهری اغلب برای موفقیت پروژه اهمیتی کانونی دارد. عناصر تشکیل‌دهندۀ مدل مفهومی رویکرد شهر هم‌گرا عبارت‌اند از:

مردم: این مدل بر مردم به‌عنوان نقطه عزیمت خود با تأکید ویژه بر برابری جنسیتی و دیدگاه‌های طرفدار فقرا متمرکز است.

ابعاد: به ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی‌فرهنگی پایداری شهری مربوط می‌شود که یک شهر برای تضمین سلامت، ایمنی، آسایش و کیفیت زندگی برای همه ساکنان به آن نیاز دارد.

سیستم‌های شهری: به‌دنبال هم‌افزایی بین سیستم‌ها و ساختارهای شهری مانند آب، انرژی، زباله، حمل‌ونقل و ترافیک، ساختمان‌ها و معماری، فناوری اطلاعات، محوطه‌سازی و فضاهای اجتماعی است که در زندگی روزمره از آن‌ها استفاده می‌شود.

عوامل نهادی: یک چهارچوب نهادی مؤثر و شفاف برای پایدارکردن فرایندها و نتایج ضروری است. عوامل نهادی شامل مدیریت، توزیع مسئولیت‌ها و پیوندهای داخلی و خارجی، قانون‌گذاری، تأمین مالی، حکمروایی شهری و رهبری سیاسی است.

ابعاد فضایی: بعد فضایی جنبه‌های مختلف مکانی پایداری شهری را به‌منظور درک روابط بین عملکردهای مختلف ترکیب کرده است. این بعد به محیط انسان‌ساخت و طبیعی شهری و منطقه‌ای، توزیع و مکان‌یابی عملکردهای شهری و ارائه خدمات در سیستم‌های شهری مربوط می‌شود.

در رویکرد شهر هم‌گرا، سیستم‌های شهری شامل عملکردهای شهری هستند که از شهروندان در زندگی روزمره، ازجمله فرایندهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی و خدمات (مانند تولید، تجارت و بازرگانی) حمایت می‌کنند. به بیان دیگر، رویکرد شهر هم‌گرا فرایندهای بازنگری و برنامه‌ریزی شهری را به‌گونه‌ای ارتقا می‌دهد تا هم‌افزایی‌های بالقوه‌ای را در نظر بگیرد که می‌تواند برای ابعاد زیست‌محیطی، اقتصادی، اجتماعی‌فرهنگی و فضایی توسعه ارزش‌افزوده به‌همراه داشته باشد.

هم‌افزایی شناسایی‌شده بین سیستم‌های شهری مانند انرژی، پسماند و مدیریت آب را می‌توان به راه‌حل‌های سیستمی، یعنی یک مدل چرخه زیست‌محیطی تبدیل کرد؛ بااین‌حال، هم‌افزایی‌ها را باید از منظر وسیع‌تری نگریست که شامل عملکردهای شهری، کاربری زمین و حمل‌ونقل می‌شود. تحقق هم‌افزایی تا اندازه زیادی به چهارچوب و همکاری نهادی بستگی دارد. هنگام شناسایی هم‌افزایی، ممکن است تضاد منافع بین عملکردها و سیستم‌ها ظاهر شود که باید در مراحل اولیه موردتوجه قرار گیرد.

در گفتمان شهر زندگی شهر هم‌گرا که برگرفته از توسعه پایدار است، برای تشریح مفهوم هم‌آهنگی استفاده می‌شود و بر اساس این رویکرد می‌توان مفهوم هم‌گرایی را مطرح کرد. هم‌گرایی می‌تواند در شاخص‌های مختلف آموزش، سیستم‌های شهری، عوامل نهادی و تاب‌آوری شهری خلاصه شود؛ به گونه‌ای که آموزش و فرهنگ‌سازی به مجموعه‌اقداماتی که مدیریت شهری در راستای ارتقای فرهنگ شهری و بهره‌برداری از برخی خدمات ارائه می‌دهد، خلاصه می‌شود.

هم‌گرایی سیستم‌های شهری به‌دنبال هم‌افزایی بین سیستم‌ها و ساختارهای شهری مانند آب، انرژی، زباله، حمل‌ونقل و ترافیک، ساختمان‌ها و معماری، فناوری اطلاعات، محوطه‌سازی و فضاهای اجتماعی است که در زندگی روزمره از آن‌ها استفاده می‌شود. عوامل نهادی شامل مدیریت، توزیع مسئولیت‌ها و پیوندهای داخلی و خارجی، قانون‌گذاری، تأمین مالی، حکمروایی شهری و رهبری سیاسی است و تاب آوری توانایی قابل اندازه‌گیری هر سیستم شهری با ساکنانش، برای حفظ تداوم در طول همه تنش‌ها، در حال سازگاری مثبت و تبدیل به‌سمت پایداری است.

سخن پایانی

مهم‌ترین هدف برای شهر اصفهان تداوم حیات و شکل‌گیری بستری برای تأمین کیفیات زندگی و بازیابی هویت ازدست‌رفته شهر است. گفتمان اصفهان من شهر زندگی که در قالب روش تحلیل علی لایه‌ای موردبررسی قرار می‌گیرد، با ایجاد یک شبکه دال و مدلولی، به شکل نظام‌مند مؤلفه‌های مختلف شهر را تشریح می‌کند. در لایه اول و دوم روش تحلیل علی لایه‌ای، شهر زندگی قرار است مرهمی باشد بر چشمان نگران مردمی که زندگی روزمره‌شان با ذخیره آب پشت سد و نگرانی ناشی از اثرات آلودگی هوا گره خورده است. شهر زندگی، اصفهان را به‌سان یک خانواده می‌بیند. مردم اعضای این خانواده‌اند.

در نخستین گام باید خانواده را توانمند کرد. باید حق زندگی و آرامش از استمرار زندگی را در اختیار مردم قرار داد. همه افراد خانواده برای تحقق حیات خویش تلاش می‌کنند. شهر زندگی در پی تحقق احتیاج‌های زندگی برای مردم شهر اصفهان است. اداره این شهر زنده و پویا همچون ارکستری بزرگ دارای هارمونی و هم‌آهنگی است.

منابع
برک‌پور، ناصر و اسدی، ایرج. (1388). مدیریت و حکمروایی شهری. تهران: دانشگاه هنر، معاونت پژوهشی. چاپ اول.
پاتنام، روبرت. (1380). دموکراسی وسنت‌های مدنی. ترجمه محمدتقی دلفروز. نشر روزنامه سلام.
توسلی، غلامعباس و موسوی، مرضیه. (1382). سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تأکید بر نظریه‌های سرمایه اجتماعی، نامه علوم اجتماعی 26: 10.
عبدی دانشپور، زهره. (1387). درآمدی بر نظریه‌های برنامه‌ریزی با تأکید ویژه بر برنامه‌ریزی شهری. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
فیلد، جان. (1386). سرمایه اجتماعی، ترجمه: غلامرضا غفاری، تهران، انتشارات کویر.
کلمن، جیمز. (1377). بنیادهای نظریه اجتماعی. ترجمه منوچهر صبوری. نشر نی.
ملک‌پور اصل، بهزاد و جودی گل لر، پویا. (1394). بازکشفِ مردم در برنامه‌ریزی هم‌کارانه (ارتباطی) میانجیِ انگاشتِ آغازِ سیاست. فصلنامه رهیافت‌های سیاسی و بین‌المللی 41: 142-117.
مهدویان، وحید. (1400). تحلیلی بر شهر هم‌گرا: از نظریه تا عمل. چهارمین همایش بین‌المللی و هشتمین همایش ملی معماری، مرمت شهرسازی و محیط‌زیست پایدار. همدان.
شماعی، علی. بیگدلی، لیلا. (1395). ابعاد زیست‌پذیری در منطقه 17 تهران. فصلنامه علمی‌پژوهشی و بین‌المللی انجمن جغرافیای ایران 50: 191-171.
جلیلی، معصومه؛ ساسان‌پور، فرزانه؛ شماعی، علی و حبیب‌اله فصیحی. (1400). دوگانگی فضایی زیست‌پذیری در منطقه 7 کلان‌شهر تهران. فصلنامه جغرافیا 71: 61-43.

Hezri, a a. (2004). Sustainability indicator system and policy processes in Malaysia: a framework for utilisation and learning.
Jarnhammar, M., (2020). Implementing Agenda 2030 Through SymbioCity; Experiences from cities on four continents SKL International, Stockholm, Sweden
Marzukhi, M. A., Omar, D., Oliver, L. H. L., Hamir, M. S., & Barghchi, M. (2011). Malaysian Urban Indicators Network: A Sustainable Development Initiative in Malaysia, 25(1), 77–84
Onyinge, T., (2018). 1 Million Houses for Kenyan Counties Managing Waste? Think Simple, SymbioCity Replicated in Maseno, The Council of Governors

دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

نوزده − 8 =