ریشه‌ها و پیامدهای اضطراب در جامعه

عداد و ارقام حاکی از افزایش اختلالات روحی و روانی در جامعه است؛ آماری مثل آنچه وزارت بهداشت، چندی پیش از مجرای رسانه‌ها اعلام کرد: « ۲۳ تا ۳۰ درصد جمعیت کشور دچار اختلالات روان‌پزشکی هستند و افسردگی در صدر این اختلالات قرار دارد. اختلالات روان‌پزشکی شامل مواردی چون افسردگی، اضطراب و اقدام به خودکشی است که به عنوان بیماری شناخته می‌شود و ضرورت دارد، مبتلایان به این نوع از اختلالات دوره‌های درمانی دارویی و غیردارویی را سپری کنند؛ ضمن اینکه شیوع و ابعاد بیماری کووید۱۹ نیز این اختلالات را افزایش داده است.»

تاریخ انتشار: 19:25 - یکشنبه 1401/09/13
مدت زمان مطالعه: 13 دقیقه
ریشه‌ها و پیامدهای اضطراب در جامعه
افزایش فشارهای اقتصادی و همچنین طی‌کردن بحران پیچیده‌ای به نام کرونا در سال‌های اخیر به گفته روان‌شناسان و آسیب‌شناسان نقش مهمی در افزایش بیماری‌ها و اختلالات روحی و روانی در جامعه داشته است. از سوی دیگر در ماه‌های گذشته بسیاری از شهرها شاهد ناآرامی‌ها و خشونت‌های مختلفی بودند و جامعه به‌صورت مداوم با انبوهی از خبرهای منفی که از سوی رسانه‌های داخلی و خارجی مخابره می‌شدند، روبه‌رو شد؛ اخباری که در معرض آن قرارگرفتن می‌تواند پیامدهای مختلفی را با خود همراه کند؛ به همین دلیل هم هست که روان‌شناسان و روان‌پزشکان معتقدند استمرار وضعیت کنونی می‌تواند موجب افزایش استرس و اضطراب اجتماعی در آینده شود. در همین راستا نیز چندی پیش، سازمان نظام روان‌شناسی در دستورالعملی که رسانه‌ها آن را منتشر کردند بیان کرد: «ایرانی‏ها بعد از پشت سر گذاشتن تجربه کرونا، دست‌وپنجه نرم‌کردن با فشارهای تحریم، به دلیل رخدادهای اجتماعی اخیر در شرایطی قرار گرفتند که هر روز بیشتر از قبل با هیجان‏های منفی و استرس‏های بیشتری مواجه می‏شوند. براساس مدل استرس آسیب‏پذیری، افرادی که استعداد مشکلات روان‏شناختی دارند، در شرایط با استرس بالا با احتمال بیشتری دچار مشکلات و بیماری‏های روان‏شناختی می‏شوند یا بر مشکلات روان‏شناختی آن‌ها افزوده می‏شود.» این انجمن همچنین با انتشار نامه‌ای خطاب به رئیس‌جمهور بیان داشت که «عقیده داریم، کنترل ناهنجاری‌های اجتماعی را باید از درون خانواده آغاز کرد.
باید خانواده‌ها را مدیریت کنیم و سپس مدیریت این کار را به خانواده بسپاریم. برای تحقق این امر نیز پیشنهاد می‌شود خانواده‌ها بتوانند به روان‌شناس امین خود دسترسی داشته باشند؛ در حال حاضر این دسترسی وجود ندارد؛ لذا مدیریت خانواده‌ها دستخوش فضای مجازی شده است.» مرتضی ناجی، روان‌شناس و معاون سابق اجتماعی اداره‌کل بهزیستی استان اصفهان، زهرا عسکری، استاد دانشگاه اصفهان و مدرس حوزه تعلیم و تربیت، محمدباقر کجباف، روان‌شناس و استادتمام گروه روان‌شناسی دانشگاه اصفهان، احمد مهرشاد، جامعه‌شناس و سهیل رحیمی، روان‌شناس و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت‌و‌گو با «اصفهان‌زیبا» به بیان تأثیر خشونت‌های جمعی بر روان جامعه و همچنین ارائه راهکار به منظور برون‌رفت از این شرایط پرداخته‌اند.
مرتضی ناجی، روان‌شناس و معاون سابق اجتماعی اداره‌کل بهزیستی استان اصفهان: جامعه به سلامت روان بی‌توجه است
مرتضی ناجی، روان‌شناس و معاون سابق اجتماعی اداره‌کل بهزیستی استان اصفهان با اشاره به اینکه احساس امنیت یک ادراک ذهنی است، می‌گوید: وقتی افراد مدام در معرض اخبار منفی قرار می‌گیرند که ممکن است آن‌ها را دچار تنش‌های روحی کند، ادراک ذهنی‌شان به آن‌ها این احساس را می‌دهد که امنیتشان خدشه‌دار شده است. به گفته ناجی، روان‌شناسان میان ادراک و آنچه افراد برداشت می‌کنند، تفاوت قائل هستند و این دو را یکسان نمی‌دانند. به خاطر همین هم هست که در برخی از شرایط اگرچه امنیت ممکن است به‌طورواقعی وجود داشته باشد، ولی احساس امنیت شاید وجود نداشته باشد. این مسئله از نظر روان‌شناسان می‌تواند بر عدم تعادل در رفتارهای اجتماعی و ایجاد ذهنیت منفی در تصمیم‌گیری و پردازش افکار و همچنین احساسات و هیجانات و عواطف افراد تأثیرگذار باشد. او ادامه می دهد: از سوی دیگر در معرض خبرهای منفی قرارگرفتن هم روحیه و هیجانات انسان را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و هم باعث می‌شود که افراد احساس ناامنی کنند؛ درحالی‌که در گذشته انسان‌ها نسبت به اکنون که فضای مجازی گسترش پیدا کرده و به آسانی در دسترس افراد قرار دارد،  کمتر اخبار می‌شنیدند و به این حد در معرض آن قرار نمی‌گرفتند. درحال حاضر اخبار منفی با وسعت بسیار زیادی در فضای مجازی منتشر می‌شود؛ اخباری که ممکن است خیلی موثق نباشد یا بخش عمده‌ای از آن را شایعه‌ها تشکیل دهند و افرادی هم به مقاصد خاص به آن دامن بزنند. این اخبار به‌راحتی می‌تواند سلامت روان جامعه را تهدید کند.
از اخبار منفی پرهیز کنید 
معاون سابق اجتماعی اداره‌کل بهزیستی استان اصفهان در ادامه با اشاره به اینکه عواقب در معرض اخبار منفی قرار‌گرفتن به حدی است که روان‌شناسان توصیه می‌کنند، افراد نباید هر خبری را که در اختیارشان قرار می‌گیرد بپذیرند، بیان می‌کند: افراد برای جلوگیری از این پیامدها صرفا باید اخبار را از منابع و مراجع رسمی دنبال کنند؛ مثلا خبرگزاری‌ها و سایت‌های خبری که مرز شایعه و اخبار نادرست با اخبار واقعی و موثق را به خوبی می‌دانند و آن را رعایت می‌کنند. این روان‌شناس در ادامه با اشاره به اینکه روان‌کاوان و روان‌پزشکان معتقد هستد تا زمانی که بشر زنده است، خشونت نیز همچنان ادامه دارد، می‌افزاید: خشونت از گذشته وجود داشته و مسلما در آینده نیز خودش را در جامعه بروز می‌دهد. پس خشونت هیچ‌گاه از جامعه رخت برنمی‌بندد؛ چرا که عدالت اجتماعی در جامعه وجود ندارد و منابع موجود نیز محدود است و اساسا طبع انسان طوری است که به پرخاشگری و خشونت تمایل دارد و بنابراین خشونت در مرور زمان و بسته به عوامل مختلف ممکن است کم یا زیاد شود؛ درواقع خشونت از بین نمی‌رود؛  بلکه همواره شکل و شمایلش عوض می‌شود؛ مثلا ممکن است زمانی شاهد بروز خشونت فعال در جامعه باشیم و وقتی دیگر این خشونت به صورت منفعلانه باشد؛ خشونتی که افراد آن را بروز نمی‌دهند، ولی درونشان آکنده از خشم و احساسات نهفته است. ناجی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه یکی از راه‌های کنترل خشم و پرخاشگری توجه به امور رفاهی و تفریحی افراد است، بیان می‌کند: این درحالی است که دل‌مشغولی‌های افراد در جامعه امروزی به حدی است که شاید کمتر به مسائل رفاهی و تفریحی خود اهمیت بدهند؛ درحالی‌که مورد توجه قراردادن این موضوع می‌‌تواند باعث کاهش اختلالات روانی در جامعه شود.
بودجه محدود برای درمان روان 
این روان‌شناس در ادامه با اشاره به اینکه بودجه‌بندی نظام خانواده‌ها ممکن است اجازه درمان اختلالات روانی و همچنین استفاده از مشاوره را به آن‌ها ندهد، می‌گوید: به دلیل شرایط اقتصادی و عدم توجه مردم به سلامت روان، اولویت اکثر خانواده‌ها بقای زیست خانواده است؛ شرایطی که باعث می‌شود سلامت و بهداشت روانی در مراحل بعدی قرار گیرد یا اصلا به طور کلی از اولویت‌های خانواده‌ها حذف شود.
او ادامه می‌دهد: احساس من این است که در سال‌های اخیر مراجعه مردم به مشاوران و روان‌شناسان کاهش پیدا کرده است؛ به این دلیل که هزینه‌های درمان در کشور ما تحت پوشش خدمات بیمه‌ای قرار ندارد؛ بنابراین افراد به دلیل اینکه توان تأمین این هزینه‌ها را به طور شخصی ندارند، کم‌کم اهمیت و توجه به سلامت روان را مورد توجه قرار نمی‌دهند.به گفته این روان‌درمانگر،  همه این مسائل خودش مزیت بر علت است که جامعه در دهه‌های آینده با افزایش اختلالات روحی و روانی مواجه شود که هیچ تلاشی هم برای درمان آن صورت نگرفته است. این مسئله به‌طورکلی سبک و الگوی زندگی افراد و روح و روان خانواده‌ها و همچنین گروه‌های اجتماعی را تحت‌الشعاع قرار می دهد.ناجی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه نوجوانان ممکن است به دلایل شرایط اقتصادی و چشم انداز نامبهم نسبت به آینده تا حدودی احساس ناامیدی کنند، تصریح می‌کند: از سوی دیگر در این ایام محدودیت‌های اینترنتی نیز به‌وجود آمد که باعث شد تا بخشی از هیجانات و احساسات نوجوانان که از طریق همین فضای مجازی تخلیه می‌شد، بروز پیدا نکند و دچار محدودیت‌هایی شود و به همین علت نیز بخشی از این هیجانات و احساسات به خیابان و فضای واقعی کشیده شد. او در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد:  دو سال تعطیلی به دلیل شیوع کرونا فاصله‌ای بین گروه‌های مرجع دانشجویی و تازه‌واردها انداخته بود و هیچ مدیریت یا هماهنگی هم از جانب گروه‌های مرجع و همتا صورت نگرفت و تا حدودی رفتارهای ناپخته از سوی برخی از دانشجویان سر زد و به همین دلیل هم شاهد بروز هیجانات و  احساسات منفی از جانب آن‌ها بودیم؛ همان‌طور که برخی از تحلیل‌های رسانه‌ای نشان داد بعضی از افرادی که در اغتشاشات  اخیر شرکت کردند، از روی احساسات و هیجانات به این اقدامات روی آوردند؛ طبعا این مسئله چون با یک سری از محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی همراه شد، قشر جوان سرخوردگی‌هایی را احساس کرد؛ مسئله ای که در آینده می‌تواند باعث ایجاد اختلالات روحی و روانی از جمله افسردگی و همچنین خشم شود.
موج شدیدی از اختلالات روانی در آینده به وجود می آید
به گفته او، چندان دور از ذهن نیست که در آینده شاهد موج شدیدی از اختلالات روان‌پزشکی و روان‌شناختی باشیم؛ به ویژه در قشر جوان و نوجوان؛ چرا که فعالیت‌های شادی‌آور و پر نشاط برای نوجوانان و جوانان هزینه‌بر و فشارهای اقتصادی نیز به جامعه تحمیل شده است. از سوی دیگر جامعه در دو سال و نیم اخیر با بحرانی به نام کرونا نیز دست و پنجه نرم کرد و محدودیت‌ها و سوگواری‌های بسیاری را پشت سر گذاشت؛ بحرانی که باعث افزایش اختلالات روحی و روانی و همچنین مراجعه افراد به مشاوران و روان‌پزشکان و… شد. به گفته ناجی، افزایش اختلالات روحی و روانی همچون افسردگی در جامعه میل و انگیزه افراد را برای انجام انواع فعالیت‌ها کاهش می‌دهد و به اصطلاح فعالیت مولد را کم می‌‌کند؛ یعنی افرادی که درگیر افسردگی هستند، به مرور زمان انگیزه‌هایشان رو به افول می‌رود و به مراتب اختلالات روحی و روانی نیز در آن‌ها تشدید می‌شود؛ این درحالی است که افسردگی ما در باقی اختلالات روان‌پزشکی است که به متعاقب آن ممکن است برای فرد مشکلات دیگری نیز به وجود آید. این روان‌شناس در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه به نظر می‌رسد به منظور پیشگیری از بروز آسیب‌های روانی و اجتماعی باید تا حدودی به نوجوانان و جوانان میدان داده شود، بیان می‌کند: همان‌طور که بسیاری از مسئولان نیز بارها تکرار کرده‌اند باید نقطه نظرات افراد شنیده شود؛ گفت‌و‌گویی که باعث افزایش نشاط اجتماعی و افول یأس و ناامیدی شود. درواقع نوجوانانی که مدام در معرض اخبار منفی قرار گرفته‌اند و همین امر هم باعث شده تا حدودی احساس یأس و ناامیدی و افسردگی بر آن‌ها چیره شود، نیاز به گفت‌وگو و نشاط دارند.
الگوبرداری کودکان از بزرگ‌سالان 
او با اشاره به اینکه حالت‌های افسردگی و ناامیدی بر کودکان متفاوت است، بیان می‌کند:  کودکان به اندازه بزرگ‌سالان قدرت تحلیل و تفسیر رویدادها و اخباری را که دریافت می‌کنند ندارند. ناجی تصریح می‌کند: کودکان بیشتر تحت‌تأثیر بزرگ‌سالان قرار دارند و از آن‌ها تأثیر می‌پذیرند؛ یعنی زمانی که کودکان متوجه آشفتگی روانی و سراسیمگی بزرگ‌سالان خود شوند، آن‌ها نیز احساس ناراحتی و نگرانی می‌کنند؛ هرچند شاید آن‌ها به‌صورت عمقی متوجه نگرانی خانواده‌های خود نشوند، اما به طور قطع از آن‌ها و هیجانات منفی‌شان تأثیر می‌گیرند. برای جلوگیری از این موضوع باید کودکان اطمینان پیدا کنند که بزرگ‌سالانشان آرامش دارند و از هیجانات و احساسات منفی به دور هستند. این روان‌شناس با بیان اینکه در محیط مهد‌های کودک و دبستان، مربیان باید از دخالت‌دادن و آشنا‌کردن کودکان با مشکلات اجتماعی جلوگیری کنند، می افزاید: آن‌ها باید سعی کنند فضای آرام و امنی برای کودکان ایجاد کنند که مطابق با ویژگی‌های سنی دانش‌آموزان باشد؛ مثلا آموزش‌های غیررسمی در قالب بازی و مشارکت‌های جمعی به کودکان ارائه دهند.
 زهرا عسکری، استاد دانشگاه اصفهان : رابطه کودکان و خانواده‌ها باید امن باشد
زهرا عسکری، استاد دانشگاه اصفهان و مدرس حوزه تعلیم و تربیت، در بررسی موضوع خشم در کودکان، آن‌ها را به دو رده سنی زیر هفت سال و همچنین بالای هفت سال و در محدوده دوره نوجوانی تقسیم می‌کند و به« اصفهان زیبا»، می‌گوید: بیشترین آسیب گروه اول از خشونتی که اکنون در جامعه شاهدیم، مربوط به ناامنی است و آن‌ها نسبت به محیط و شرایط موجود احساس ناامنی می کنند که منجر به ترس و خشم می شود.او توضیح می دهد: در سن کودکی محور اصلی امنیت، احساس دلبستگی به پدر و مادر است و اگر این احساس خوب باشد، آشوب‌های محیطی او را آشفته نمی‌کند؛ مگر اینکه کودک  احساس کند، پدر و مادرش بابت این آشوب‌ها به‌هم ریخته‌اند.او به راهکاری برای این دسته از کودکان اشاره می‌کند و می‌گوید: این کودکان باید ارتباط امن با پدر و مادرشان داشته باشند و والدین نیز نباید در مقابل کودک خود، هیچ کنشی درباره آشوب‌های محیطی داشته باشند؛ حتی اگر با پلیس مواجه شوند و کودک در این خصوص سوالی بپرسد، پدر و مادر باید دائم بر باور امنیت کودک کار کنند که مثلا «حضور پلیس موجب امنیت ماست» و «پلیس مراقب ماست» یا اینکه «پلیس به آدم های بد اجازه نمی‌دهد که مردم را اذیت کنند» و… و همواره در قالب این واژه‌ها و جملات سعی بر آرام‌کردن کودک و دادن حس امنیت به او شوند. عسکری اما شرایط را برای بچه‌های بالای هفت سال متفاوت می‌داند و توضیح می‌دهد: احساس امنیت کودکان هفت سال به بالا تنها از احساس دلبستگی به پدر و مادر نیست و آگاهی و شناخت آن‌ها از محیط پیرامونی نیز بر امنیت آن‌ها تأثیرگذار است.
باید تفاوت ها را به رسمیت بشناسیم
او با اعتقاد بر اینکه به دلیل عدم شناخت درست بزرگ‌سالان از این گروه سنی، تفاوت را به اعتراض و اعتراض را به دشمنی تبدیل کرده‌ایم، می‌گوید: بسیاری مواقع کودکانمان با ما متفاوت هستند، بنابراین حق نداریم آن‌ها را مثل خود کنیم؛ متأسفانه  در جامعه این شرایط را نسبت به دهه هشتادی‌ها نپذیرفتیم که به آن‌ها حق انتخاب دهیم. باید تفاوت‌ها را به رسمیت بشناسیم.عسکری با بیان اینکه در کنار این مقوله، امروز یک کاتالیزوری به اسم رپ وجود دارد، توضیح می دهد: متأسفانه طی چند ماه اخیر شعارهای رپ بیشتر بر روی مقولاتی همچون خشونت، خون ریختن و … صحبت می‌کنند؛ بنابراین در شرایط امروز این تفاوت برای بچه‌های ما به دشمنی تبدیل شده است و از سوی دیگر بار خشونت این دشمنی ها در حال افزایش است و همچنین آستانه برانگیختگی بچه ها در حال پایین‌آمدن است.او تأکید می‌کند: وقتی احساس ترس در کودکان و نوجوانان شکل می‌گیرد، دو حالت ایجاد می شود؛ یا آن‌ها خیلی محتاط  یا خیلی جسور می‌شوند. البته این مسئله به برخورد پدر و مادر برمی‌گردد.به اعتقاد این استاد دانشگاه، امروز رپ اعتراضی به رپ کشت‌و‌کشتار تبدیل شده و این سبب عادی‌سازی خشونت برای بچه‌ها و کشیده‌شدن خشونت به مدارس شده است. او تأکید می‌کند: باید دید آیا این خشونت بستر ابراز یک هیجان خفه‌شده است  یا اینکه فرد تصور می‌کند به او ظلم شده است. باید ببینیم که امروز بچه‌های ما در مدارس عصبانی هستند و داد می‌زنند یا واقعا دوست خود را دشمن می‌دانند؟عسگری تصریح می‌کند: در مدارس باید بر روی هویت ملی و جمعی کار کنیم و باید مدیران متوجه شوند کدام دانش‌آموزان هیجانی برخورد می‌کنند یا کدام نگرش آن‌ها تحت‌تأثیر این فضا قرار گرفته است.او البته با ریشه‌یابی خشونت در بحران کرونا که جامعه در دو سال اخیر با آن روبه‌رو بود نیز می‌گوید: در دوران کرونا ما بچه‌های خود را از یکدیگر و خانواده ها دور کرده ایم و در این بحران، هویت جمعی را کاهش داده ایم و بحران کرونا موجب شده تا هویت کودک امروز تحت تأثیر بازی‌های آنلاین خشن قرار گیرد.
محمدباقر کجباف، استادتمام گروه روان‌شناسی داشگاه اصفهان: ایفاگری خشم در بُعد بین‌المللی
محمدباقر کجباف، استادتمام گروه روان‌شناسی داشگاه اصفهان نیز با ریشه‌یابی خشم امروز جامعه به «اصفهان زیبا»، توضیح می‌دهد: آنچه در دو ماه اخیر رخ داده یک بُعد داخلی و یک بُعد خارجی دارد که بُعد داخلی به شرایط که داخلی کشور همچون اوضاع و احوال اقتصادی، شرایط سیاسی و همچنین شرایط اجتماعی جامعه و … برمی‌گردد و درنهایت این شرایط جنبه‌های مختلفی به خود گرفته است.
او البته معتقد است که به‌لحاظ روان‌شناسی طبیعتا عرصه بین‌المللی در گسترش خشم نقش بیشتری را ایفا کرده است و گویا برنامه ای بوده تا مردم را براساس شرایطی به یک عصبانیت بکشانند. در این شرایط یک سری افراد ناراضی، برخی معاند، برخی مخالف و… هستند؛ بنابراین گروه های زیادی دست به دست هم داده‌اند و موجب بروز خشم شده‌اند؛ اما قالب این خشم و عصبانیت‌ها معنای اعتراض ندارند، بلکه در معنای این خشونت باید فصلی تحت عنوان ناکامی‌های افراد در زندگی‌های فردی، خانوادگی و اجتماعی را باز کنیم که به لحاظ فردی، خانوادگی و اجتماعی و … افراد با سرخوردگی، ناکامی و ناامیدی‌هایی روبه‌رو بوده‌اند که عامل این پرخاشگری ها به جای گفت‌وگو شده است.
اغتشاشات به زودی فروکش می‌کنند
کجباف می‌گوید: اعتراضات می‌توانست از مسیرهای قانونی طی شود؛ بنابراین به نظر می رسد این شرایط بیشتر از آنکه جنبه اعتراضی داشته باشد، دارای گروه دیگری پشت‌صحنه بازی است؛ گروهی که سعی دارد، مردم را به عصبانیت و خشونت وادار کند؛ بنابراین جنبه های عصبانیت این موضوع را باید در درون و بیرون افراد جست‌وجو کنیم.او با اشاره به نقش بحران کرونا و استفاده بیش از حد فضای مجازی در ایجاد خشونت، توضیح می‌دهد: در واقع افراد در فضای مجازی از فضای واقعی و حقیقی خود خارج شدند و ارتباطات اجتماعی آن‌ها که باید براساس واقعیت باشد، تبدیل به حالت مجازی و غیرواقعی شد که این موجب فرو‌رفتن افراد در درون خود و کاهش شادابی آن‌ها شد؛ بنابراین افراد دنبال فضایی برای تخلیه خود هستند و در شرایطی که کشور در بروز حادثه ای، نیاز به گفت‌وگو دارد، چون این فضا وجود ندارد، آن‌ها به جای گفت‌وگو، دنبال خشونت می روند.این استاد روان‌شناسی با بیان اینکه یکی از عوامل مهم در بروز خشم عوامل اقتصادی است، می‌گوید: طبیعتا اگر وضعیت اشتغال، کار، درآمد، ازدواج و… حل شده بود، آن‌ها به جای رفتن به خیابان، سر کار و زندگی خود بودند و قطعا این خشونت ها کاهش می‌یافت.او با اعتقاد بر اینکه عوامل بیرونی و سیاست‌گذاران خارجی بین‌المللی امروز متوجه شده اند که هدف اصلی که آن‌ها می خواستند مردم را به صحنه بیاورند و مخالف نظام جمهوری اسلامی نشان دهند، اتفاق نیفتاده آن‌ها ناچارند فکر دیگری کنند؛ بنابراین تصور می‌کنم به‌زودی این خشونت ها فروکش می‌کند و ما باید شاهد فعالیت جدید و طرحی نو برای جوانان باشیم تا این خشم در آینده دوباره بروز نکند.
احمد مهرشاد، استاد جامعه‌شناس: احساس ناامیدی یا خودِ ناامیدی؟
از سوی دیگر به اعتقاد احمد مهرشاد،  استاد جامعه‌شناس، برخی مباحث همچون تجمیع مسائل و مشکلات موجب بروز رفتارهای خشن می شود.
او با تأکید بر اینکه مباحث علوم اجتماعی پدیده‌ها دارای دو بُعد عینی و ذهنی است، توضیح می دهد: موضوعات اجتماعی دارای ابعاد ملموس و مشهود و ابعاد انتزاعی و ذهنی است؛ اما باید به ابعاد ذهنی در تحلیل های خود از خشونت توجه کنیم.به گفته مهرشاد، تمام مسائل الزاما عینی و مشهود نیست و از سوی دیگر موضوعات عینی مشهود ما می‌توانند تبعات بیشتری پیدا کنند؛ مثلا آنچه به عنوان یک گزاره قابل قبول ذکر می‌شود وقتی احساس ناکارامدی و ناتوانی و ناامیدی داشته باشیم ترکیب و نتیجه آن خشونت است و از یک سو وقتی اوضاع نابسامانی داریم و از طرف دیگر تصور می‌کنیم که کسی به ما توجه نمی‌کند یا پاسخی درخور دریافت نمی‌کنیم، در این شرایط افراد بیشتر متمایز به رفتارهای خشونت‌آمیز می‌شوند. او توضیح می‌دهد: در موضوع ناامیدی انباشته و احساس از آینده نامعلوم باید دید چقدر آن پدیده ذهنی و چقدر آن پدیده عینی است. یعنی احساس ما ناامیدی است یا خود ناامیدی؟ احساس بی‌آیندگی است یا خود بی‌آیندگی است؟ متأسفانه این شرایط در جامعه ما در بین افراد ترکیب شده که امیدی را برای رسیدن به آینده تصور نمی‌کنند و در این حالت کنش های فرد دیگر از جنس گفت‌وگو و تعامل نیست.این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: به عنوان مثال در روزهای نخست اتفاقاتی درباره مهسا امینی صحبت‌ها و گفته‌های متفاوتی توسط مسئولان نسبت به این موضوع مطرح شد و به نوعی برخی صحبت‌ها و اتفاقات امکان گفت‌وگو را مسدود کرد. مهرشاد تأکید می‌کند: وقتی ابعاد ذهنی جامعه به سمت فهم از گسست مناسبات از یکدیگر می‌رود و تصویر تاریک و تلخی جلوی چشم افراد شکل می‌گیرد، دیگر انگیزه ای برای مقابله با این موارد نداریم و پیشاپیش تصور می‌کنیم هر گونه دیالوگ به معنای شکست است؛ به همین دلیل آنچه بین ما حکم می‌کند، زورورزی است. او تصریح می‌کند: در تاریخ تحولات جامعه ایران کمتر زمانی بوده که پدیده‌های ذهنی فرد با قدرت در جامعه عمل کنند و امروز ابعاد ذهنی فرد می‌تواند سرخوردگی او را به یک خشم انباشته تبدیل کند.این جامعه‌شناس می‌گوید: به تعبیری چالش‌ها، مشکلات و بی‌پاسخ ماندن مطالبات افراد الزاما نمی تواند این حجم خشونت را به‌تنهایی ایجاد کند و آنچه موجب تقویت آن می شود، پدیده های ذهنی است که فرد ممکن است نسبت به آن خودآگاه نباشد. مهرشاد درباره آینده این شرایط، معتقد است که باید دید این اتفاقات پایان زودهنگام پیدا می‌کند یا همچنان به عنوان یک پدیده با امتداد زمانی بیشتر ادامه می یابد و پیش‌بینی برای این جریان اندکی مشکل است؛ اما اگر این ماجرا تا این حد پیش نمی‌رفت، بیشتر امکان واکنش های اصلاحی وجود داشت؛ اما زمانی که این اتفاقات رنگ سیاسی و امنیتی پیدا می‌کند، معمولا در کوتاه‌مدت شاهد تغییرات مفصل رسمی نخواهیم بود.
سهیل رحیمی، روان‌شناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران: بنگاه‌های خبری خشونت پنهان را ترویج می‌کنند
سهیل رحیمی، روان‌شناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران با اشاره به اینکه خشونت به معنای قراردادن افراد در وضعیتی خلاف میل خودشان است، بیان می‌کند: پس وقتی افرادی دست به خشونت می‌زنند، درحال بروز رفتاری در جامعه هستند که می خواهند خواسته خود را به زور به دیگران تحمیل کنند؛ این خشونت می‌تواند در قالب رفتار یا گفتار باشد که به منظور کنترل دیگران از سوی افراد صورت می‌گیرد. به گفته این استاد دانشگاه، خشونت و پرخاشگری دو معنای متفاوت از یکدیگر  دارند. همه ما می‌دانیم که انسان‌ها دارای یک سری از هیجانات منفی هستند؛ هیجاناتی که ممکن است جنبه بیرونی پیدا کند و موجب آسیب‌زدن به خود یا دیگران شود. درواقع در بروز پرخاشگری افراد چیزی را به دیگران تحمیل نمی‌کنند، ولی عواطفشان جریحه‌دار شده است. ‌پرخاشگری ریشه در ذات و فطرت انسان‌ها دارد و ابزاری است برای دستیابی به کامیابی‌ها. پس پرخاشگری ممکن است در برخی از مواقع اقدامی مطلوبی هم باشد؛ درحالی‌که در برخی از مواقع ممکن است آسیب‌زننده باشد. در بروز پرخاشگری عدم اعتماد به نفس و پختگی ناکافی افراد نقش مؤثری دارد؛ برای مثال ممکن است مردی به دلیل اینکه به خواسته خود نرسیده است خشم خود را در قالب زخم زبان به همسرش نشان دهد؛ این مصداق یک پرخاشگری است.
 این روان‌شناس در ادامه سخنانش با بیان اینکه پس باید بین خشونت و پرخاشگری به عنوان یک رفتار اجتماعی که فرد می خواهد خواسته خود را به زور تحمیل کند و به همین دلیل از ابزارهای خشونت استفاده می‌کند، تفاوت قائل شد، تصریح می‌کند: افراد در این حالت می خواهند هر طور که شده به خواسته خود برسند و به همین دلیل هم ممکن است دست به رفتارهایی عجیب‌غریب بزنند یا فحاشی و زورگویی کنند. به گفته رحیمی خشونت انواع مختلفی از جمله خشونت عریان و پنهان و نمادین دارد. بنگاه‌های خبررسانی معمولا از خشونت پنهان استفاده می‌کنند. این روان‌شناس در ادامه با بیان اینکه خشونت‌های جمعی تأثیر بسیاری بر افراد جامعه می‌گذارد و پیامدهای زیادی را به همراه دارد، بیان می‌کند: خشونت باعث کاهش عزت‌نفس و اعتماد‌به‌نفس افراد می‌شود. این موضوع باعث می شود کودکان هم دست به پرخاشگری بزنند یا اینکه خودشان مبتلا به افسردگی یا اختلالات روحی و روانی دیگر شوند.
خشونت آمار بزه‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد
به گفته این مدرس دانشگاه، خشونت امید را از بین می‌برد و باعث افزایش ناامیدی و بی‌تفاوتی اجتماعی و همچنین افزایش رفتارهای هیجانی همچون مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی و همچنین بازتولید خشونت در جامعه می‌شود.  از نظر او، خشونت‌های جمعی همچنین باعث افزایش اختلالات روحی و روانی و همچنین انواع جرائم و بزه و خودکشی در بلندمدت می‌شود. توجه داشته باشید که درحال حاضر30 درصد از افراد جامعه ایرانی دارای  اختلالات روحی و روانی هستند؛ آماری که بسیار بالاست؛ چرا که نرمال آن بین 3 تا 5 درصد است. این مسئله باعث می شود تا در آینده با انفجاری از این اختلالات روبه‌رو باشیم. به گفته رحیمی، راه برون‌رفت از این بحران‌ها گسترش گفت‌و‌گو و تفریح و عدم ترویج خشونت آگاهانه یا ناآگاهانه از سوی رسانه‌ها و همچنین افزایش شادی و نشاط اجتماعی است؛ چرا که جامعه ای که شادی نداشته باشد، به‌مرور افسرده می شود.
برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

هفده − ده =