میز فرهنگ شهرداری اصفهان سال گذشته بهمنظور ساماندهی چهارباغ عباسی، پیرامون این گذر سهنشست با حضور کسبه چهارباغ، مسئولان و سیاستگذاران و فعالان حوزه میراث فرهنگی برگزار کرد.
در این نشستها هر یک از گروههای یادشده از زاویه نگاه خود به طرح مسئلههای گوناگون درباره این گذر پرداختند. در این گزارش مروری بر این نشستها داریم.
وحید ملتجی، مشاور شهردار اصفهان: چهارباغ بهعنوان مسئلهای مهم همیشه مدنظر شهرداری در طول سالها و دورههای مختلف بوده است و در این دوره هم باتوجه به اینکه نگاه آقای شهردار به حوزه فرهنگ و حوزههای هویتی پررنگتر است، طبیعتاً به فضاهایی که جنبه هویتی دارد، نگاه ویژهای دارند.
ما در میز فرهنگ که در شهرداری تشکیل شده و مقرر شدهاست که فعالیتهای فرهنگی شهرداری را مقداری به هم نزدیکتر کند و همآواتر باشد، به موضوعهای مختلفی که جنبه فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و هویتی دارد میپردازیم.
برخی از اینها قرار است بازنگری شود. در بعضی هم به این سمت میرویم که به سیاستگذاریهای مشخصی برسیم. یکی از این موضوعها چهارباغ است که با عناوینی چون گذر چهارباغ یا خیابان چهارباغ نام برده میشود.
اکنون موضوع چهارباغ مهم است. نگاهها نیز راجع به آن مختلف است؛ بهخصوص نسبت به تغییراتی که در چهارباغ صورت گرفته است، اکنون عدهای مخالف و عدهای موافق هستند.
آقای کریمی، نماینده حوزه علمیه امام صادق علیه السلام: من از سال 1376 تا کنون حوزه علمیه امام صادق علیهالسلام یا همان مدرسه چهارباغ بودهام. قابلتقدیر و تشکر است که چهارباغ پس از چندسال تغییر کرده و تبدیل به گذر فرهنگی شده است.
از خدمات آقای سهرابی (مدیریت سابق گذر چهارباغ عباسی) نیز سپاسگزارم که این مدت برای احیا و آبادانی این مکان سنگتمام گذاشتند و در رفع مشکلات حوزه نیز کمال همکاری را داشتند. خوشحالم از اینکه یک نفر فرهنگی که دغدغه شهر را میدانند، شهردار شهر اصفهان شدهاند و این بسیار حائز اهمیت است.
چهارباغ، گذری است که از همه نقاط شهر، هر کسی هر روز به بهانهای، سری به آن می زند و آنجا گردش میکند؛ از همین رو مردم به حوزه علمیه امام صادق علیهالسلام مراجعه و درددل و مشکلات خود را بیان میکنند. گویا این مدرسه، محل حلوفصل دعوای مردم شده است.
با معاونت فرهنگی، دفتر امام جمعه و ستاد امر به معروف و نهی از منکر و جناب آقای مهدوی مشورت ومقرر شد که مرکز مشاورهای در محوریت حوزه علمیه چهارباغ تأسیس شود که مدتهاست فعالیت خود را آغاز کرده است.
باتوجه به اینکه چهارباغ یک گذر فرهنگی است و افراد نیز در همین گذر به حوزه علمیه مراجعه و مشکلاتی را مطرح میکنند، دغدغهای را برای ما ایجاد کرده است که بتوانیم مرکز مشاورهای در این محدوده توسعه دهیم.
یعنی محیطی مجزا به ما اختصاص بدهند که حفاظ داشته باشد تا مردم ضمن مراجعه در کمال آرامش و امنیت، سؤالها و مشکلات خود را مطرح کنند.
ما در ابتدا به همین منظور کانکسهایی تهیه و در چهارباغ تعبیه کردیم. اما گفتند باعث برهمزدن چهره و وجهه چهارباغ میشود و قرار شد شهرداری خود در این زمینه به ما یاری برساند.
مجدد ما یکسری میز و صندلی شکیل رنگ کردیم و در وسط چهارباغ و در فضایی که در گذر شهروندان نباشد، در کنار آبنما قرار دادیم تا مکانی برای ارائه مشاوره به شهروندان باشد. روزانه تقریباً چهارنفر از مشاوران ما آنجا مستقر میشوند و مردم بسیاری مراجعه میکنند که از هر دری سخن میگویند و مشکلات فراوانی را مطرح میکنند.
ما حتی اگر نتوانیم مشکلات را حل کنیم؛ ولی میتوانیم سنگصبور و شنونده خوبی باشیم و مشکلات مطرحشده را به مسئولان مربوط انتقال دهیم تا آنها را رفع کنند.
همچنین از زمان حضور حاجآقا خطاط در حوزه، نمازخانه خواهران را در اوقات نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا در مکان حوزه علمیه امام صادق علیهالسلام راه اندازی کردیم. چون در آن محدوده مسجد کم داریم و جمعیت بسیاری از خواهران موقع اقامه نماز مراجعه میکنند.
وضوخانه برای خواهران هم نداریم. اما وضوخانه برادران را هنگام نماز تعطیل کرده و آقایان را برای ساختن وضو به قسمت دیگری میفرستیم و وضوخانه ایشان را موعد اقامه نماز به خواهران اختصاص میدهیم.
پیشنهاد و درخواستم این است که در راستای موضوعهای چهارباغ، مرکز مشاوره مدرسه علمیه در مرکزیت چهارباغ و برای خدمترسانی به شهروندان در این گذر فرهنگی تقویت شود.
آقای باطنی، رئیس سابق اداره مهندسی فرهنگی شهرداری اصفهان: اولین چالش ما، چالشهای جایگاه چهارباغ عباسی در شهر زندگی است. به نظرم اصفهان وقتی شهر زندگی است که بتواند برای چهار جریان زندگی شهری، بستری مناسب فراهم بیاورد و خاستگاهی قابلاتکا باشد.
در جامعهشناسی شهری، چهار جریان شناخته شده برای زندگی شهری داریم که شامل 1-حرکت ( جابهجایی، رفت و آمد و گردش)، 2- سکون (توقف، مکث، استراحت و آرامش)، 3-تفریح (بازی، سرگرمی، هیجان و شوخی) و 4- اضطراب (عجله، سردرگمی و تنش) است.
در واقع بهنظر من شهر زندگی، شهری است که نیازهای زندگی شهری را برای این چهار جریان زندگی شهری (حرکت، سکون، تفریح، اضطراب) به درستی برطرف کند. حال پرسش محوری این است که چهارباغ عباسی چقدر توانسته نیازهای جریان زندگی شهری حرکت را که شامل جابهجایی، رفتوآمد و گردش است، برطرف کند؟ و اگر کنش تطبیقی بدهیم، چه مسائلی اینجا وجود دارد؟
چهارباغ چقدر توانسته نیازهای جریان زندگی تفریح را که شامل بازی، سرگرمی، هیجان و شوخی است، برآورده کند؟ چه میزان توانسته است نیازهای جریان زندگی اضطراب را که شامل عجله، سردرگمی و تنش است، از بین ببرد؟
بخش زیادی از چهارباغ عباسی اکنون در بافت فرسوده قرار دارد؛ بافت فرسودهای که هر لحظه مترصد اتفاقات تلخی نظیر پلاسکو در تهران است.
پاساژ شکری، پاساژ ایفل، مغازههای ضلع شمال شرقی و مغازههای ضلع شمال غربی چهارباغ و مغازههای جنب هتل جهان، اینها همه مکانهایی از چهارباغ است که جریان زندگی شهری اضطراب که حاوی تنش است، برای آن مناسب نیست. بنابراین اگر شعار شهرداری جدید شهر زندگی است، باید ببینیم چهارباغ برای این چهار جریان زندگی شهری چه میزان مناسب است.
دومین چالش، چالش پیوست فرهنگی چهارباغ است. در بحث پیوست فرهنگی چهارباغ باید بررسی کنیم تا بدانیم که چه میزان در چهارباغ روابط اجتماعی درنظر گرفته شده؟ که روابط اجتماعی خود شامل تنوع قومی و گروهی و تعاملات اجتماعی است. چه میزان در چهارباغ خلاقیت درنظر گرفته شده؟ که خلاقیت خود شامل زیرساختهای شهر نوآورانه است.
چه اندازه در چهارباغ آیندهنگری شده و شهر آینده و شهر هوشمند لحاظ شده است؟ چقدر هویت در چهارباغ درنظر گرفته شده است؟ شامل هویت ایرانیاسلامی و انقلابی. چقدر امنیت در چهارباغ لحاظ شده است؟ اکنون طبق آمار آتشنشانی، بیشترین آمار سقوط درخت را در مناطق یک و سه اصفهان داریم و چهارباغ نیز در همین مناطق است.
چقدر در چهارباغ امنیت، امنیت فیزیکی و امنیت ذهنی فراهم شده است؟ چهمیزان در چهارباغ به عدالت، بهخصوص به عدالت فضایی پرداخته شده است؟ چقدر جذابیت شامل حال عناصر طبیعی و عناصر غیرطبیعی و چه میزان نمادها و نشانهها در چهارباغ درنظر گرفته شده است؟
این موارد مذکور، چالشهایی است که باید به آن پاسخ دهیم. کاری هم که قبلاً دوستان ما در سازمان فرهنگی انجام داده بودند این بود که یکسری کارکرد برای تیپ پیادهراه نوشته بودند که از لحاظ شاخصهای قیاسی-فرهنگی چه مواردی را باید در یک پیادهراه لحاظ کرد؟
یکی از آنها بحث هویت دینی، ملی و انقلابی است و موضوع دیگر، کرامت است. باید طراحی شرایط مناسبی برای سهولت حرکت معلولان در چهارباغ صورت گیرد یا پیشبینی امکانات خدماتیرفاهی به تناسب بهرهبرداران که این بهرهبرداران میتوانند شامل افراد سالم، معلول، کودک و کهنسال باشند.
بهنظر میرسد ما برای چهارباغ نیازمند پیوست فرهنگی پسانگر هستیم یا یکجور ارزیابی تأثیرات اجتماعی آتیه. بعد از چندسالی که مشغول ساخت و افتتاح چهارباغ بودهایم، بیاییم چندشاخص را بررسی کنیم که شهرداری تهران هم همین شاخصها را بررسی میکند.
از جمله این شاخصها: 1- بار ترافیکی و تأثیرات چهارباغ بر بار ترافیکی، 2- رفاه و سلامت و تأثیر چهارباغ بر مقوله رفاه و سلامت، 3- امنیت اجتماعیانتظامی، 4- هویت محلهای و فرهنگی 5- معیشت و اشتغال، 6- منظر شهری، 7- روابط خانوادگی، 8- تعارضات اجتماعی و 9- زیرساختهای اجتماعی است.
چهارباغ چه تأثیری بر جمعیت و ترکیبهای جمعیتی گذاشته است؟ چه تأثیری بر شبکههای اجتماعی گذاشته؟ چه تأثیری بر ساختار قدرت گذاشته؟ چه تأثیری بر فراقت و تفریح گذاشته؟ اکنون 65درصد از تفریحات ما در اصفهان، تفریحات خوراکی است و چهارباغ را که میخواهیم food street (خیابان غذا) کنیم، به همین تفریحات خوراکی دامن میزند و ما بهخاطر همین موارد تزاید سرطانها را داریم.
موضوع دیگر، نابرابری اقتصادیاجتماعی است، آسیبهای اجتماعی است. قیمت املاک، خدمات و کالاست؛ میراث فرهنگی و تاریخی و در نهایت پیامدهای خاص. در نهایت بهنظر من بهعنوان یک دغدغهمند حوزه اجتماعی، مشکل چهارباغ حاشیهنشینی فرهنگی است. یعنی حاشیهنشینی به ماهو حاشیهنشینی، مسئله خطرناکی نیست.
حاشیهنشینی بهدلیل دومسئله گمنامی اجتماعی و انزوای اجتماعی است که خطرناک میشود. ما در چهارباغ افرادی را داریم که بهنوعی جذب بافت فرهنگی شهر نشدهاند و چهارباغ نقاط بیدفاع فرهنگی بسیار دارد.
امروز طبق آخرین آماری که ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر اصفهان ارائه کرده است، 1100 لش در اصفهان وجود دارد؛ یعنی هزار و صدنفر جزو گروه ضداجتماعی لش هستند و عمده پاتوق آنها در چهارباغ عباسی است. باید این را بررسی کنیم که چرا چهارباغ عباسی برای لشها جذاب بوده و تبدیل به یک پاتوق شهری برای این گروه ضداجتماعی شده است؟
بنابراین فکر میکنیم مسائلی را که شما مطرح میکنید، مهمترین مسئلهاش، حاشیهنشینی فرهنگی است. برای حاشیهنشینی فرهنگی ما به دونظریه را توجه میکنیم؛ اول، نظریه کنترل اجتماعی است که در چهارباغ باید این چهار عنصر که مطرح خواهم کرد را بالا ببریم و افزایش دهیم؛ از جمله وابستگی، تعهد، اعتقاد و درگیری و مشغولیت.
محمد عرب، معمار: بنده از سال 1381 تا 1391 به شکل متمرکز با مشاور بافت تاریخی اصفهان همکاری داشتهام و مدت چهارسال نیز مسئول مطالعات پروژه چهارباغ در آن دفتر بودم. چهارباغ دو دوره مهم تاریخی دارد؛ یکی چهارباغ صفوی و یکی چهارباغ پهلوی. نکته جالبتوجه از جایی آغاز میشود که تصمیم میگیریم از درون چهارباغ پهلوی به درون چهارباغ صفوی برگردیم.
براساس یک توهم و خیال که محصول ذهن مدیران شهری آن زمان و معماران و برنامهریزانی است که در آن مقطع به این موضوع پرداختهاند، یکی از مهمترین مسائلی که با آن در تمام این سالها مواجه بودیم، این است که ما هیچ چشمانداز روشنی برای چهارباغ درنظر نداشتهایم. ما نقش این اندام و بخش مهم شهری را در ارتباط با چشمانداز اصفهان نتوانستیم تعریف کنیم و نتوانستیم برای آن چشماندازی درنظر بگیریم.
در خصوص چهارباغ پهلوی مسئله از جایی شروع شد که ما فارغ از شناخت دقیق نسبت به تحولات این بستر مهم شهری، آمدیم با یک نگاه از بالا به پایین و عمدتاً کالبدی یا صرفاً کالبدی بدون تعریف آن جایگاه، سعی کردیم ایدهپردازی ایدئالیستی کنیم و بهدلیل رؤیایی که شاید دلایل تاریخی بسیاری دارد، بخواهیم چهارباغ صفوی ازدسترفتهمان را احیا کنیم و نتایجش آن چیزی است که امروز شاهد هستیم.
میلیاردها تومان بدون داشتن هیچ دستاوردی، هزینه شده است! همچنین مهمترین صورت مسئله اینکه، ما زمانی متأسفانه به اشتباه کار را با عملیات کالبدی در این محور چهارباغ شروع کردیم. بنده معتقدم مهمترین نکته چهارباغ، نبود آن تعریف است و مهمترین مسئله آن، نبود شناخت دقیق از این محور است.
یکی از اساسیترین مسائلی که ما امروز فارغ از نگاههای ترجمهای شهرسازانه بایستی با آن مواجه شویم، این است که به واسطه اینکه این محور جایگاه داشته و چیزی نیست که از صفر بخواهیم آن را بهوجود بیاوریم، اهمیت و نقش بسیار جدی دارد و باید موردمطالعه قرار گیرد.
ما امروز که دوسهسال از پیادهشدن محور چهارباغ و یکسال از اتمام آن عملیات کالبدی میگذرد، باید این بستر را مورد مطالعه قرار دهیم. بحثی که سهسال گذشته ما با دوستان داشتیم، این بود که حتی آن زمانی که 20درصد این عملیات پیش رفته بود، بجا بود که کار متوقف شود و رفتارها مورد مطالعه قرار گیرد! یکی از مهمترین مسائل ما در حوزه شهرسازی و معماری این بود که از دوره مدرن به بعد، به مفهوم «عملکرد» به اندازهای بها دادیم که سایر مفاهیم که مهمترینش رفتارهای انسانی است، در واقع در دستهبندی بسیار جدی قرار گرفت.
در صورتی که وقتی از یک فضای شهری سخن می گوییم، بینهایت رفتارها و اتفاقات و رویدادهایی است که باید برای بخشی از آن پیشبینیهای لازم صورت گیرد و بخشی از آن نیز فقط باید ساماندهی شود که امکان بهوقوعپیوستن آن رویدادها را داشته باشد.
پس مهمترین مسئله خارج از حیطه چهارباغ نباید اتفاق بیفتد و مطالعه و شناخت بسیار دقیق در حوزههای مختلف راهگشای مسئله است. مثالی عرض کنم؛ در سال 1386 درباره مشاغل و اتفاقات و مشاغل مزاحم موجود در چهارباغ صحبت میشد که آن زمان ما بررسی دقیقی روی موضوع انجام دادیم.
البته این مسئله مربوط به 14سال گذشته است و از آن سالها تاکنون تغییرات بسیار بوده؛ اما در آن زمان مسئله ما عنوان و تایتل کاربریها نبود که مسئلهدار بود، بلکه سطح کیفی بود که باید مورد بررسی قرار میگرفت و دائم رو به نزول بود. طبیعتاً این محصول شرایطی است که بخشی از آن به خارج از این جریان برمیگردد.
یکی از مهمترین مسائلی که ما خارج از این حیطه با آن روبهرو هستیم، تغییر در ساختارهای اجتماعیاقتصادی جامعه است. از یکطرف بهواسطه لاغرشدن طبقه متوسط، تغییرات اقتصادی، بالا رفتن قیمت اجارهبها و … و مجموع این شرایط، موقعیتی به وجود آمده است که هم آن طبقهای از مردم که با چهارباغ برخورد میکند آن قدرت و جایگاه قبلی را ندارد و از طرف دیگر، ذینفعان، کاسبان و افراد مختلف بهواسطه زیادشدن اجارهبها، ناچارند خدمات خود را تنزل دهند و برسانند به آن چیزی که حداقل و روزانه بتوانند برای آنها برداشت داشته باشد.
این مسئله در حوزه کلان مطرح است؛ از این رو نه در چهارباغ، بلکه در تمام خیابانهای ما اغذیهفروشیها، آن هم به شکل بسیار نازلش، درحال افزایش است؛ پس مسئله بسیار پیچیده است. شما دو موضوع را دقیق مطرح کردید. اینکه مسئله را چه میبینید، که موضوع بسیار مهم و اصل داستان است و پیداکردن راهحل و جواب، از آن بسیار پیچیدهتر است.
یکی از مهمترین راهحلها، راهحلی است که نگاه نخبگی و کارشناسی را میطلبد و بررسیهایی از دل خود چهارباغ نیاز دارد تا بتواند مسائل چهارباغ را برطرف کند.
آقای غلامی، نماینده معاونت پیشگیری دادگستری: آنچه بهعنوان یکشهروند بررسی کردهام و دیدهام، این است که مهمترین مسئله چهارباغ، مسئله فرهنگی است و این موضوع باید بررسی شود.
ما چهارباغ را بهعنوان بزرگترین نماد فرهنگ ایرانیاسلامی در شهر اصفهان می دانیم. ولی بعد از آنکه بافت چهارباغ تغییر کرد، از موضوع فرهنگ فاصله گرفتیم، بهطوری که به قول جناب آقای باطنی، هزارو صدنفر گروه ضداجتماعی لش در چهارباغ داریم که برای جمعآوری آنها، ساماندهی اوضاع و فرهنگسازی، کمک همه اقشار حاضر در چهارباغ لازم است.
بافت بهگونهای شده که کلا همهجوره از فرهنگمان دور شدهایم. بهلحاظ پوشش، مسائل اجتماعی، تغذیهای و مسائل مختلف فاصله گرفتهایم که یکی از مسائل همین موضوع است.
مشکل دیگر که بیشتر به چشم میآید و باتوجه به گزارشی که بنده تهیه کردهام، این است که به گمانم به کتابفروشیهایی که در مجموعه چهارباغ هستند، میبایست سامان بیشتری داده شود. کتابهایی که این کتابفروشیها عرضه میکنند، باید مسائل فرهنگی جامعه ما را بیشتر درنظر بگیرند و پوشش دهند.
مهندس سهرابی، مدیر سابق چهارباغ: از لحاظ اجرایی، بحث تشتت چندمدیریتی را عرض میکنم. حدود این محور از لحاظ شهری مشخص نیست. نمیدانیم اکنون محور چهارباغ را از جداره تا جداره تعریف کنیم و بشناسیم یا بین دو خیابانی که ماشینرو است؟
یعنی از شمسآبادی تا باغگلدسته فرض کنیم. قطعاً جبهههای دوم و سوم چهارباغ نقش تعیینکنندهای در محور اصلی دارد. همین عدمتعیین محدوده چهارباغ، اختلاف مدیریت ایجاد میکند؛ به ویژه اینکه چهارباغ بین مناطق یک و سه قرار دارد.
تاکنون البته همکاری خوب بوده. اما ایدئال نبوده است. مشکل بعدی اینکه اکنون تکلیف چهارباغ با خویش را نمیدانیم که در عرصه شهری چه کاربری از آن انتظار داریم؟ آیا این فضا را باز گذاشتها یم که برنامه و مراسم از جمله جشن و عزاداری برپا کنیم و یا کارناوال راه بیندازیم؟
یا بهعنوان یک محور اساسی فرهنگی بتوانیم در کالبدها و بسترهای آن کار کنیم و تأثیرگذاری هویتی و فرهنگی باثبات را شاهد باشیم؟ این خود عامل تقابل را ایجاد میکند. از یک طرف آیا به این مسئله نگاه حکومتی داشته باشیم یا از پایین به بالا به آن بنگریم؟
همچنین چهارباغ فضاهای مرده بسیاری دارد و این میتواند روی رفتار مردم تأثیر بگذارد. پاساژهایی که عملاً دیگر کارایی ندارد و باید طی برنامههای میانمدت یا بلندمدت احیا شود. این بدنه شرقی نیز که ایجاد شده، شاید امروز یکی از بزرگترین معضلات چهارباغ برای افراد به حساب آید و آن بافت قدیم و بافتی که عجین شده و تعلقخاطری که دیروز برای افراد ایجاد کرده بود، امروز دیگر وجود ندارد و گویا تافتهای جدابافته شده است.
وقتی چنین مجموعهای ساخته میشود که نگاه فرهنگی ندارد، جرمخیز میشود و مضاعف میشود به پارک شهیدرجایی و معضلاتی که همه در جریان هستند و قطعاً این معضلات از نظر فرهنگی به چهارباغ سرازیر میشود.
مانند همان گروه لش که به آن اشاره شد. در همین خصوص از نیروی انتظامی و همچنین دادگستری سپاسگزارم که با همکاری کلانتری محل، برای جمعآوری و برهمزدن پاتوق لشها هم در این مکان و هم سمت میدان امام (ره) اقدام کردند.
از جمله دلایلی که باعث شد گروه ضداجتماعی لش به این محدوده بیاید، خلوتشدن فضای چهارباغ بهخاطر شرایط کرونا و مهیاشدن محیط برای حضور این دسته از افراد بود. برای همه امور مجموعه چهارباغ قطعاً باید جایگاهی تعریف شده و برای مدیریت آن نیز باید در بالاترین سطح شهرداری اقدام شود.
آقای آصالح، مدیرکل برنامهریزی و بودجه شهرداری اصفهان: مهمترین مسئلهای که باید اتفاق میافتاد، پیوستهایی است که در حوزه فرهنگی و اقتصادی در این قضیه باید اجرا میشد. البته از چندین سال پیش بحثش بود. ولی فکر میکنم هیچ گاه این ماجرا محقق نشد. به جز شاید چندمورد جستهگریختهای که انجام شده بود. در این ماجرا از نگاه مخاطبان انتقاداتی وجود دارد که به شکلی به این بحث تحتعنوان « کشتارگاه میراث فرهنگی» اشاره کردهاند.
حال چندسؤال اینکه در رابطه با توسعه و گسترش آن اصلاً برنامهای هست یا خیر؟ در بحث ایجاد، ماجرای دیگری وجود دارد؛ همچنین چه میزان به این پروژهها اعتماد هست؟ و این بیاعتمادی خودش، بسیار مسئلهآفرین است و در مشکلات موجود نقش دارد.
پیشنهادهای دیگر درخصوص بحث نمایشگاههای دائمی بوده که میتواند رونق بگیرد. به ساماندهی محور نیاصرم به سمت مقبره صائب میتوان بهعنوان بحثی توسعهای نگاه کرد. موضوع تئاتر شهر که درباره بودجه آن صحبت میشود.
بازآفرینی محور تاریخیگردشگری خیابان عالمآرا منتهی به چهارباغ عباسی و تکمیل بازآفرینی محور تاریخیگردشگری اصفهان. یعنی به شکلی توسعه این بافت تاریخی و ملحقکردن و متصلکردن آن به یکسری از المانهای تاریخی که میتواند برنامههای سرزندهسازی محور چهارباغ و طراحی شریانهای محور گردشگری، اتصال خیابان چهارباغ پایین به دروازه نو را بهدنبال داشته باشد.
اینها از جنس بحثهای توسعهای و نفوذ این محور به محورها و شریانهای تاریخی دیگر سطح شهر است که بتواند با سازوکار خودش رونق ایجاد کند.
میثم بکتاشیان، شهردار منطقه یک: از چندمنظر درباره چهارباغ صحبت دارم. زمانی که اینجا قرار بود سهشنبههای بدونخودرو اجرا و طی پروژهای این مکان تبدیل به پیاده راه شود، حوزه حمل و نقل ترافیک به آن ورود پیدا کرد و پس از برگزاری چندین جلسه، به این سمت رفت که مدیریت آن به معاونت فرهنگی منطقه سه سپرده شود که آن زمان مسئولیتش بر عهده ما بود.
در آنجا کمی تضادهایی داشتیم که از نظر حوزه فرهنگ و حوزه فرهیختگی خیلی با آن موافق نبودیم. ولی ملزومات حوزه حمل و نقل، به علت اینکه تبعات اجتماعی اعتراض کسبه محل را به حداقل برساند و این فضا را کنترل کند، بهدنبال برنامههای عریض و طویل و پرسروصدایی بود که از نظر فرهنگی چندان مطلوب ما نبود و به آن خیلی اعتقادی نداشتیم. ولی حوزه حمل و نقل بهدنبال اینگونه برنامهها بود تا بتواند مردم و شهروندان را وارد چهارباغ کرده و اعتراض کسبه محلی مبنی بر اینکه رزق و روزی و درآمدهایشان کم و زیاد میشود را کنترل کند و پروژه را ادامه دهد.
با این اوصاف، بهتدریج طرح و مطالعهای را آماده کردیم که به یاد دارم زمانی هم که قرار بود بنده از منطقهسه بروم، طی جلسهای حضور کمیسیون فرهنگی شورا رسیدیم و آن طرح که مطالعات ارزندهای شده بود را به این کمیسیون ارائه کردیم.
در آن طرح، رنگ، نور، صدای پرندگان و آب، کنشهای اجتماعی، تعریف ظرفیتهای کناره چهارباغ و کنشگری این ظرفیت در چهارباغ، تعریف رسالتهای فضاهای پیرامونی چهارباغ، حوزه تنشگری فرهنگی و هنری درون چهارباغ و همه این مقولات، دیده شده بود که به کمیسیون تحویل داده شد. حتی نوع سنگفرش، که ما خیلی با این نوع سنگفرششدن موافق نبودیم. ولی متاسفانه انجام شد.
با وجود اینکه طرح را تحویل دادیم؛ اما اکنون آن طرح نمیدانم کجاست؟! از آقای سهرابی هم پرسیدم و پاسخ گرفتم که طرح به دست ایشان هم نرسیده است! اکنون پنجسال از این موضوع میگذرد. حال این طرح هم که باشد، دونکته اساسی دارد که باید در دو حوزه به چهارباغ نگاه کنیم؛ اول «در» چهارباغ، دوم «درباره» چهارباغ. باید با این دومدل پروژه، تکلیفمان را مشخص کنیم.
بعضی از پروژههای «درباره» چهارباغ است که بر «در» چهارباغ مؤثر خواهد بود و بعضی از پروژهها «در» چهارباغ است که بر «درباره» چهارباغ مؤثر است. نیاز است که در دو حوزه چهارباغ وارد شویم.
این دومقوله بسیار مهم و در حوزههای کالبدی، ساختاری، انسانی، جغرافیای انسانی، زیستبوم فرهنگی، زیستبوم اقتصادی و زیستی که بحث ارتباطی و نوع کنشهای ارتباطی را داراست، تأثیرگذار است.
هم اکنون خیابانهایی که آقای آصالحی به آن اشاره کردند، با مداخلات ما در چهارباغ اتفاق افتاده، عباسآباد مسدود شده و جهانآرا و عالمآرا در انتظار بنبستشدن است و ارتباطش با چهارباغ، به این شکل درآمده. همه این موارد مذکور مداخلاتی است که در فضای چهارباغ روی داده و اینها به تعریف نیاز دارد.
ما نمیدانیم با چهارباغ چهکار میخواهیم بکنیم! هویت چهارباغ را به درستی نشناختهایم، تاریخ چهارباغ را بهدرستی نمیدانیم، به حوزه تاریخ شفاهی چهارباغ توجه نداریم، از تاریخ شفاهی و گذشته چهارباغ درحال فاصلهگرفتن هستیم؛ البته معنای این صحبت این نیست که به حوزه مدرن و امروزی توجه نکنیم.
ظرفیتها و خاستگاههای اجتماعی و کنشهای اجتماعی امروز با گذشته متفاوت است؛ اما نمیشود بدون این پشتوانه نگاه کرد! نمیتوان چهارباغ را بدون درنظرگرفتن سینماهایی که در کنار آن واقع شده، تعریف کرد! زیرا این سینماها دارای تعاریف و کنش هستند و این کنشها باید درنظر گرفته شود.
طی جلسهای که با آقای خطاط در مدرسه چهارباغ داشتم، به ایشان گفتم که مدرسه امام صادق(ع) و مدرسه چهارباغ را تعریف کنید تا روشن شود که کنش شما در چهارباغ چیست؟ همچنین نحوه ارتباط شما با چهارباغ چگونه است؟ نحوه ارتباط و تعامل مردم با چهارباغ چطور است؟
نه اکنون که وقتی درِ مدرسه چهارباغ باز میشود، mdf نصبشده به چشم میخورد. به همراه آقای یزدخواستی برای پروژه جهانآرا در همین مسیر بودیم که برای اقامه نماز به مدرسه چهارباغ رفتیم. اگر این مکان باز باشد، فضای درونگرایی دارد که مخاطب را به فضای درونی هدایت میکند.
حال آنکه آمدهایم و آنجا را مسدود کردهایم و همینموارد روی چهارباغ اثرگذار است. نکته قابلتوجه دیگر اینکه باید به جبهه دوم و سوم چهارباغ توجه کنیم تا آن بلایی که بر سر میدان امام علی (ع) آوردیم، بر سر چهارباغ نیاوریم! در پروژه این میدان، فقط به خود میدان امام علی(ع) توجه شد. بدون توجه به زیست انسانی و زیست اقتصادی اطراف آن! بدون درنظرگرفتن خاستگاههای اجتماعی، کلنیها و باهمستانهایی که در اطراف میدان امام علی (ع) شکل گرفته بود! حال با چهارباغ نیزهمینگونه رفتار میکنیم که قطعاً تبعاتی به همراه خواهد داشت.
برآورد ما این است که چنانچه این اتفاق نیفتد، باتوجه به تجاربی که در حوزه مترو تهران، مبحث ایستگاههای آن و پیوست فرهنگی آن کار کردیم و پیگیر بودیم، مطمئن باشید که در چهارباغ با تغییر شغل روبهرو خواهید بود و در یک پروسه زمانی پنجساله، به یقین بافت جغرافیایی اقتصادی و اصناف چهارباغ قطعاً تغییر خواهد کرد.
دوهفته گذشته به پاساژ چهارباغ مراجعه و با همه کتابفروشیها صحبت کردم. اعتراضشان این بود که اینجا کلاً از چهارباغ منفک شده است. کتابفروشیهای مطرح که همه ما از آنها خاطره داریم و از آنها کتاب خریداری کردهایم، تصمیم دارند که کتابفروشیهایشان را تبدیل به تهیه و عرضه فستفود کنند! کتابفروشیهایی که در گذشته بهخاطر رفتوآمد و تردد، مراجعهکننده بسیار داشتهاند؛ مانند «جاوید» و «زمان» نیز همین نظر را داشتند.
بهنظرم حتی نوع اجرای تئاتر، موسیقی زنده و پرفورمنس، باید در آن طرح درنظر گرفته شود و بهگونهای این اتفاقات بیفتد که حاکمیتی نشود و با حضور اداره هنرمندان، شخص هنرمند و با ممیزی که هنرمند خود انجام میدهد، این رویدادها در چهارباغ برنامهریزی و مدیریت شود.
خواهش من این است که در چهارباغ، همه این ابعاد را در کنار یکدیگر ببینیم و تأ کید میکنم که آن را حاکمیتی نکنیم و اجازه دهیم چهارباغ مسیر خود را ادامه دهد. این مسئله فقط نیاز به بسترسازی، برنامهریزی و هدایت دارد و نیاز به مداخله حاکمیتی نیست.
نکته آخر اینکه مبحث کالبدی، زیباسازی، سیمای شهری، خوانایی، ایمنسازی و دیگر مباحث آن باید در این طرح دیده شود و امیدوارم با مدیریت جلسههای آقای ملتجی و میز فرهنگ، همه این موارد به صورت یک بسته، پک و همهجانبه لحاظ شود.
در میانه صحبت دوستان به مسئله مدیریت چهارباغ اشاره کردند که بیان صحیحی است؛ ولی از آن چارهای نیست؛ البته بنده پیشنهادی دارم که درونسازمانی است و در آینده خدمت عزیران بهطور مفصل توضیح خواهم داد.
مهدی تمیزی، مدیر موزه هنرهای معاصر شهرداری اصفهان: یکی از مشکلات موجود، مرکزپیرامون است؛ رابطه چهارباغ با گذرها و محلههای اطراف آن اصلاً مشخص نیست و تبدیل به معضل شده است. ساکنان حوالی چهارباغ با این مشکل دستوپنجه نرم میکنند و بارها به آن اشاره کردهاند.
مسئله دیگر پارکینگ واقع در خیابان باغ گلدسته است که عملاً به چهارباغ سرویسدهی میکند. اما فضای تعاملی درستی با این مجموعه ندارد. کوچههای اطراف آن مانند فتحآباد را یکطرفه کردهاند یا برخی از کوچهها مثل کوچهای که از فتحآباد به پشت مجتمع عباسی منتهی میشود، آخر آن بنبست یکطرفه است و ساکنان با چنان معضلاتی در این کوچه روبهرو هستند که همه به شهرداری ناسزا میگویند.
چنانچه یکی از این نیوجرسیها در وسط کوچه سوره قرار بگیرد تا ماشینها بتوانند وارد پاساژ فردوسی شوند و از آن طرف برگردند، یکی از مشکلات ساکنان کوچه سوره بهراحتی حل خواهد شد. این مشکلات تنها یکی از کوچههای محدوده چهارباغ است و در اطراف این مجموعه، کوچه بسیار هست.
موضوع دیگر، جانمایی نمادها و هرگونه سازه نصبشدنی، چه دائمی و چه موقت است. بنده شخصاً به نصب مجسمه شیر در خیابان چهارباغ انتقاد داشتم. بعد متوجه شدم کارها انجام شده و مقرر شده که این اثر، نصب شود.
سازنده مجسمه نیز به من خرده گرفت و عنوان کرد که شما تنها مخالف جلسه برای نصب این اثر بودید. عرضم در انتهای آن جلسه این بود که چهارباغ جای بهترین آثار مجسمهسازان ایران و جهان است. نه کار هرکسی! حتی اگر هنرمندی تفننی یک اثر خوب ساخته است، نباید چنین اثری در چهارباغ نصب شود.
حال مجسمهساز اثر مذکور، مجسمهساز نیست و تفننی این مجسمه شیر را ساخته است؛ همچنین هنر و حرفهاش طی بیستسال گذشته، چیز دیگری است. با نصب این اثر، ساحت آن اثری که از جناب نعمتالله یمین تعبیه شده، زیر سؤال رفته یا مجسمه آقای نعمتالهی که در چهارباغ نصب شده است! در هر جای دنیا چنانچه یک مجسمه یونیک در جایی باشد را د یگر تکثیر نمیکنند! سازمان زیباسازی، هفتهشت عدد از این مجسمه را ساخته و اطراف شهر نصب کرده است! مگر اسباببازی است؟!
با این روش، شأن اثر پایین آورده میشود! یک مجسمه را در آتشگاه و مجسمهای دیگر را در ورودی اصفهان، سمت میدان استقلال نصب کردهاند که اقدام صحیحی نیست و رفتار ما با نمادهای چهارباغ باید بسیار حرفهای باشد.
مورد بعدی حذف آلودگیهای بصری است. یکی از مهمترین موارد در چهارباغ همین موضوع است که باید به آن دقت شود. زیباسازی همیشه نصب یک چیز، در جایی نیست! گاهی برداشتن یکشیء از مکانی، نوعی زیباسازی محسوب میشود. مانند نور پیچدرپیچی که بر روی پل فردوسی بود و هیچکس نمیدانست این چیست؟ با برداشتن این نور، حذف آلودگی بصری اتفاق افتاد.
مورد دیگر، شناسایی عناصر فرهنگی گذشته و نشانهگذاری به شیوه لندآرت است. نه سازههای افراشته. این کار همهجای دنیا اتفاق میافتد که بخشی از زمین را نشانهگذاری میکنند که بدانند این مکان در گذشته مثلاً کافه پولونیا بوده است، در حالی که زمان سنگفرششدن چهارباغ اصلاً به این مهم توجه نشد.
نمونه اشتباه دیگر در منطقه3 در خیابان چهارباغ عباسی صورت گرفت که شهرداری منطقه چنین اقدامی کرده است. اما دیگر نه به این شوری شور، نه به آن بینمکی! برای بستنیفروشی یا فلان مغازه بیارزش که نباید چنین تصمیمی گرفت!
شهرداری منطقه 3 جلوی تمام مغازهها، ساین گذاشته و نوشته است مثلاً اینجا خشکشویی است! اینجا فالودهفروشی است! برای چندمغازه در چهارباغ که واجدارزش هستند مثل مغازه آقای سُمباد، که باعث شد ابراهیم حقیقی معمار شود، میبایست چنین فضایی را درنظر گرفت، نه برای هر مکانی! آسیبشناسی فعالیتهای عمرانی و فرهنگی در چهارباغ مسئله بعدی است.
ما خود جزء بدنه شهرداری هستیم؛ اما اگر بهعنوان شهروند داریم صحبت میکنیم، ابتدا شهرداری و سپس سازمان میراث فرهنگی بزرگترین آسیبرسان به خیابان چهارباغ بوده و هستند. همین مکانی که درحال حاضر برای جلسه در آن نشستهایم (بدنه شرقی چهارباغ) هیچکس نمیداند اصلاً هویتش چیست؟
این چه سازهای است که برِ خیابان، ویترین ندارد! کسی هم جهت خریداری این مغازهها نمیآید. مثل آن پاساژ جهاننما که پس از سالها، هنوز شهرداری نتوانسته است برای آن کاری انجام دهد.
مسئله دیگر، که برای آن بسیار تأسف میخورم و باید آسیبشناسی شود، اینکه سخن پیمانکار در شهرداریها بسیار جلوتر از سخن پژوهشگر و اهل مطالعه برای این قبیل فعالیتهاست! یک مثال طنز، ولی واقعی بزنم؛ با همان سنگی که با آن در آرامستان رضوان (باغ رضوان) سرویس بهداشتی میسازند، در خیابان چهارباغ بدنهسازی انجام دادهاند! حال آنکه اینها، اقلیمها، رنگ و بو دارد و باید به آن توجه کرد.
دلیل این بیتوجهیها، پیشبودن حرف پیمانکار است. نکته بعدی، ادامهنیافتن پروژههای ناکارآمد است و تعمیر آن فضاهایی که بابت این پروژه، آسیب دیده و زخمی است؛ مانند پروژه چهارباغ که انتهای آن، سمت شمال، تا آن پاساژ، فضای بیدفاع شهری به چشم میخورد و شهرداری اصلاً نمیداند با این پروژه چه کند؟ آیا رهایش کند یا ادامه دهد؟! و بسیار ناپسند است که به محض ورود افراد به چهارباغ، این فضای بیدفاع خودنمایی میکند.
درباره چندمدیریتی در چهارباغ نیز باید عنوان کنم که شهرداری منطقه یک و منطقه3 هرکدام نیمی از چهارباغ را مدیریت میکنند. هرچند مسئول چهارباغ هم فعالیت دارد. ولی در عمل چهارباغ بین دوشهرداری قرار گرفته است! سازمانهای زیرمجموعه شهرداری هم هرکدام دستی بر آتش میبرند! نهادهای مذهبی، نهادهای نظامی و انتظامی و امثال آن نیز به همین صورت است! که با این شیوه بعید میدانم اوضاع چهارباغ به سامان برسد! به دومورد هم اشاره کنم که در دوسال گذشته اتفاق افتاد. یکی تخریب سینمای کنار خیابان عباسآباد است.
این سینما فارغ از کالبدش، کاشیکاری داشت که اثر عیسیخان بهادری بود؛ یعنی این کاشیکاری بهاصطلاح واگیر داشت که از بهترین واگیرها بود و متأسفانه همه اینها را از بین بردند! در حالی که اگر بخواهند مکانی را تخریب کنند، همانند لندن و پاریس، میبایست حداقل آن چیزهایی را که کارآیی دارد و قابلاستفاده است با علم بردارند و حفظ کنند. سپس همانها را بر بنای بعدی سوار کنند؛ هرچند کالبد کارآیی نداشته باشد.
مورد دوم، چندماه است که لوسترهای بازار هنر را برداشتهاند. این لوسترها در نهایت بیکفایتی برداشته شده است.
معاون سازمان میراث فرهنگی به طور رسمی اعلام کرده است که اینها هیچ ارزشی ندارند و همچنین به همت هیئت امنای این بازار، برداشته شده است! حال آنکه این لوسترها اثر «آندره گدار» بود و اکنون تعدادی از آنها را یک آهنفروش خریده و تعدادی دیگر از آن هم در انبار بازار هنر است. چنانچه این هویتها را از دست بدهیم، دیگر چیزی برای شهر ما باقی نمیماند.
حسین حقشناس، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری اصفهان: ما گاهی تصمیماتی را در دورههای گذشته درباره شهر گرفتهایم که در دنیا نیز چنین میکنند. آنها مطالعاتی دارند با عنوان” for” و” after”. بعد از تصمیمگیری به مشاهده مینشینند که چه اتفاقات یا پیامدهایی روی داده است.
مثلا پنج یا هفتسال گذشته تصمیم به پیادهراهشدن چهارباغ گرفتند. حالا بعد از گذشت این زمان، باید ببینند این تصمیم چه اتفاقاتی را رقم زده است. این شیوه محاسنی بهدنبال دارد. از جمله برای تجربیات بعدی و در آینده به کار میآید. سال گذشته قبل از ورود بنده، قرار بود پنج نقطه از اصفهان از جمله خیابان اباذر خوراسگان، خیابان اباذر رهنان، خیابان نظر و خیابان چهارباغ بالا تبدیل به پیادهراه شود.
حال اگر چنین تجربهای را از قبل داشته باشیم، در این تصمیمگیری به ما کمک خواهد کرد که این اماکن به پیادهراه تبدیل شود یا نشود و آیا این مدل پیادهراه جوابگوی اصفهان هست یا از الگوهای دیگر حملونقل میبایست استفاده کرد؟ در دنیا الگوهای دیگری مانند complet street (خیابان کامل) وجود دارد. خیابانی است که همه مدها با هم استفاده میکنند و حق دسترسی برای همه محفوظ است.
در سال 1393 و 1394 که طرح چهارباغ در دست بررسی بود و مطالعات جامع حملونقل را هم انجام میدادیم، پیشنهاد ما این بود که در چهارباغ کلاً خودروها ممنوع نشود، حملونقل همگانی استفاده شود؛ ولی حمل و نقلی پاک.
به این صورت که اتوبوسهای چهارباغ و همچنین میدان امام (ره) با یورو بالا و برقی باشد. اما آن زمان طبق تصمیمگیری که کردند، خودروها از آن مجموعه کاملاً حذف شدند. اکنون باید دید آیا این تصمیمگیری (حذف کامل خودروها از طرح) بجا و صحیح بوده است یا نباید حذف میشد و اینک میبایست الگوهای دیگر حملونقل را بررسی و امتحان کرد؟
بهعنوان مثال، اعتراض کسبه در میدان امام علی(ع) این بود که چرا پارکینگهای ما حذف شد. ما نیز بررسی کردیم که چه کسی این تصمیم را گرفته و طبق چه منطق حمل ونقلی این پارکینگها حذف شده است؟ تا این لحظه که به جواب نرسیدیم.
اما یک پاسخ برای ما واضح شد که چون پیمانکار این مکان را سنگفرش کرده است، عنوان میکند که اگر ماشین اینجا تردد کند، سنگفرشها تخریب میشود! حال مشخص نیست پشت این طرح چه میزان مطالعه بوده است؟! اما در دنیا الگو به گونهای است که پارکینگ را به زیبایی احداث میکنند که هم ماشین در پارکینگ میرود و هم در کنارش پیادهرو ایجاد میکنند و آرامسازی ترافیک اتفاق میافتد.
اما مسئلهای که اینجا و جاهای مختلف به چشم میخورد، اینکه در فعالیتهای عمرانی شهرداری، بخشهای پژوهشی و مطالعاتی آن، یا دیده نمیشود یا در حاشیه است. آیا در این مطالعات که درحال انجام است این پیادهراه در کل کارآیی داشته است؟ اگر کارآیی داشته، پس چه نیازهای جانبی برای رفاه ساکنان و برای کاربریهای اطراف داشته که انجام نشده است؟ آیا پارکینگ نیاز بوده که تأمین نشده است؟ آیا حملونقل همگانی لازم بوده است؟ زیرا در حملونقل، حقی به نام حق دسترسی تعریف میشود.
هم سکنه و هم کسبه حق دسترسی دارند و در صورت عدم دسترسی، میتوانند حتی از شهرداری شکایت کنند که حق ایشان ضایع شده است و از لحاظ قانونی به حق خویش خواهند رسید؛ بنابراین میبایست در بررسی هرطرح، افراد مختلف را کنار هم بگذاریم تا ببینیم چگونه میتوان حق آنها را تأمین کرد و در این مسیر چه پیشنیازهایی به چشم میخورد یا حال که دیگر طرح انجام شده، چه نیازها و ایدههایی را میتوان به طرح افزود تا آن را بهبود داد.بهعنوان مثال آیا طرح، پارکینگ نیاز دارد یا حملونقل باید اجرا شود؟
علیرضا منصوری، معاون فرهنگی سپاه صاحب الزمان(عج): زمان قبل از انقلاب، وقتی فردی به خارج از کشور سفر میکرد و طرحی را آنجا میدید که ذوقزده میشد، به محض برگشت به ایران، آن طرح را کپیبرداری و در داخل کشور پیاده میکرد.
در زمان انقلاب هم همین اتفاق رخ داد. فکر میکنم موضوع چهارباغ هم همینگونه است که بعضی از رفقای ما چندسال گذشته سفری به خارج از کشور داشتند و به محض برگشت به وطن، تصمیم گرفتند که این طرح پیادهراه را در شهر اصفهان اجرا کنند و بدون تفکر، یکسری مشکلاتی را رقم زدند! حال بهطور خواسته یا ناخواسته بستری ایجاد و فضا به طریقی تعریف شده است که طیفی مشخص در چهارباغ حضور پیدا کنند. در صورتی که قبلا اینگونه نبود و همه طیف از مردم به چهارباغ میآمدند! در گام بعدی، کاسبان را طوری هدفمند کردهاند که کدام مغازهداران میبایست در این فضا فعالیت داشته باشند.
مثلاً کتابفروشیهای واقع در این مجموعه که بیستسال قبل و زمان دانشجویی ما کتابهایمان را از ایشان خریداری میکردیم، اکنون دیگر فضای دانشجویی بر آنها حاکم نیست و در کتابفروشیها کتابهایی عرضه میشود که مختص همان طیف خاص است که به چهارباغ مراجعه میکنند! اغذیهفروشیها هم اینطور است.
یعنی یک تفکر و ایده اشتباه، وضعیت معماری، رفتوآمد، مغازهداران، ساکنان و متدینین را درگیر کرده است! مسئله دیگر که زیبا بیان میشود. اما بازی با لغات است، اینکه قصد داریم فضای چهارباغ را برای آرامش مردم آماده کنیم! اصلاً تعریف آرامش را میدانیم چیست که چنین میگوییم؟!
حال آنکه کشور ما کشوری مذهبی و انقلابی است و مردم متدین و مؤمن دارد و نباید با لغات بازی کنیم! آیا اینک با این اوضاع و احوالی که بر چهارباغ حاکم شده، آرامشی احساس میشود؟! من که فکر نمیکنم چنین باشد! شاید برخی هم در این زمینه خود را به بیهوشی زدهاند که چنین صحبت کنند! کاسبان و مغازهداران چهارباغ که چنین نظر مساعدی ندارند و اوضاع اقتصادی آنها نیز مشکل اساسی پیدا کرده است و آرامش هم ندارند.
افراد متدین به محض ورود به چهارباغ با دیدن اوضاع فعلی، بههم میریزند! حتی آن دخترخانمها و آقاپسرهایی که فکر میکنیم در حال خوشگذرانی هستند، این ظاهر امر است و آرامش ندارند! اکنون نه تنها چهارباغ فضای آرامشبخشی نیست، بلکه تبدیل به محلی برای بروز دوگانگی رفتاری شده است! البته نه اینکه در مکانهای دیگر چنین اتفاقاتی روی نمیدهد.
ولی با وجود دوگانگیهای رفتاری، چهارباغ برهمزننده آرامش تمام طیفهای شهروندان شده است. وضعیت موجود را متدینین به گونهای تعبیر میکنند و روشنفکران و غربیگراها به شکلی دیگر. باید برای این بههمریختگی و ولنگاری درچهارباغ در زمینههای فرهنگی، معماری و اقتصادی و… فکری اندیشید.
در جلسه امروز که کارشناسان مختلف با نظرات متعدد حضور دارند، بهنحوی تدابیری اتخاذ شود که کارگروه فرهنگی و اقتصادی و چندین کارگروه تخصصی تشکیل و نظرات تخصصی دریافت شود و برای این موضوع فکری کنند؛ چون شرایط چهارباغ، شرایط مساعدی نیست.
علی شجاعی، عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر اصفهان: سالهای گذشته اقداماتی انجام شد که هویت چهارباغ از بین رفت. میلیاردها تومان پول هزینه شد و چهارباغ به شکل کنونی تبدیل شد و درحال حاضر گردشگران سطح پایین در این مسیر حرکت میکنند. 15 دیماه 1310 چهارباغ ثبت شده است که از گذشته تا به امروز اتفاقات خوبی برای این مکان رخ نداد.
در حال حاضر به دادههای تاریخی، فانتزی نگاه میکنیم که همین موضوع مشکلاتی را ایجاد کرده است؛ پس باید از گذشته این مکان درس بگیریم و آن را امروز پیاده کنیم. در دوره صفوی این مسیر با دقت خاصی ساخته شد؛ اما ما نتوانستیم از آن بهخوبی مراقبت کنیم و اکنون ساختوسازهای نازیبایی نیز در اطراف آن شکل گرفته است.
باید از تجربه متخصصهای باتجربه برای بهبود این مکان استفاده کرد؛ چراکه این افراد آگاهی کاملی را از این مکان دارند و میتوانند پیشنهادهای خوبی ارائه دهند.
بر اساس اطلاعاتی که از چهارباغ وجود داشت، این مکان بازسازی شد. اما اکنون باید فضاهای تاریخی این مکان را بهصورت مجازی بازنمایی کنیم که البته این کار جذب مخاطب را نیز به همراه دارد و در کنار آن به گردشگران آگاهی لازم را ارائه میکند.
اکنون خیابان چهارباغ بالا درنظر گرفته نشده است؛ درصورتی که باید این خیابان نیز مانند چهارباغ عباسی موردتوجه قرار بگیرد؛ زیرا در گذشته این خیابان نیز از زیبایی خاصی برخوردار بوده است.
چهارباغ یک محوطه باستانی است که از نظر من باید به این محوطه احترام گذاشت. از شهرداری تقاضا دارم که محور چهارباغ را تنها از میدان امامحسین (ع) تا انقلاب نبیند، بلکه ادامه این مسیر، یعنی چهارباغ بالا را نیز در دستور کار خود قرار دهد تا این مسیر به شأن خود برسد.
باید نقشههای لازم برای این مسیر درنظر گرفته شود تا این مکان از مشکلات امروزی خود دور شود؛ البته باید پلاکهایی را که ممکن است زیر آن آثار تاریخی وجود داشته باشد را شناسایی کنیم تا در هنگام انجام کار با مشکلات روبهرو نشویم.
باید باستانشناسی شهری برای چهارباغ انجام شود تا بتوانیم آثار موجود در این مسیر را کشف کنیم و آن را به مردم معرفی کنیم؛ همچنین در این مکان گونههای مختلف جانوران را کشف کردیم که در آینده نیز میتوانیم اطلاعات جدیدی را کشف کنیم.
آقای طهماسبیزاده، معمار: در گذشته راجعبه چهارباغ تحقیقات زیادی را انجام دادم و از گذشته گفته شد که نباید سنگفرش چهارباغ رنگ کنونی خود را داشته باشد. تمام پروندههای موجود را بررسی کردیم که اکنون شاهد نتایج آن هستیم.
در بررسیهایی که در گذشته انجام شده، جوانب یک خیابان پیاده درنظر گرفته شد که خیابان چهارباغ عباسی تمام ویژگیهارا داشت؛ پس در نتیجه اگر تمام اقدامات بهدرستی انجام شود، این مسیر پیشرفت زیادی خواهد کرد. یکی از مشکلات موجود در این مسیر مشخصنشدن تکلیف خیابانهای متصل به آن است که همین موضوع معضلات زیادی را به همراه داشته است.
دومادی در این مسیر وجود دارد که باید از ظرفیت آنها استفاده شود. ایستگاههای اتوبوس و مسیرهای دوچرخه متصل به چهارباغ همچنان دچار مشکل است که امیدوارم این موضوعات برطرف شود؛ چراکه خیابان چهارباغ یکی از بهترین خیابانهای دنیاست؛ همچنین محیط خشک خیابان باغگلدسته و ایستگاه اتوبوس آن شرایط نامناسبی دارد. خیابان باغگلدسته که گردشگران را به مسیر چهارباغ میکشد، باید زیباتر شود. همچنین زونپیاده از دیگر موضوعاتی است که برای بهبود وضعیت چهارباغ باید به آن بپردازیم.
اقتصاد حرکت موضوع دیگری است که باید برای خیابان پیاده درنظر گرفته شود؛ پس از کسانی که از شهرهای دیگر به اصفهان سفر میکنند میتوانیم استفاده کنیم. اگر شهرداری بخواهد جایگاه چهارباغ را ارتقا دهد، نباید بگذارد سیتیسنتر از این مکان پیشی بگیرد؛ چراکه اگر این اتفاق رخ دهد، مردم از پیادهروی دور میشوند و با اتومبیلها سفر میکنند که این کار نیز ترافیک و آلودگی را به همراه دارد.
باید همبستگی در شهر زیاد شود و نباید تنها به مباحث ظاهری بپردازیم. باید رده سنیهای متفاوت در این مسیر حضور داشته باشند؛ اما اکنون بیشتر جمعیت این مسیر را نوجوانان تشکیل دادهاند. این مکان باید قدرت تعقل و تفکر افراد را به کار بیندازد تا به نتایج مطلوب برسیم.
نفیسه حاجاتی، روزنامهنگار: بهنظر من شناسنامه چهارباغ گم شده است و رفتار ما با این گذرگاه در خیلی ازمواقع شبیه رفتاری است که با گذرگاههای تازهتأسیسشده داریم؛ دریغ از اینکه اگر بخواهیم برای چهارباغ عباسی کاری انجام بدهیم، باید حتما ابتدا گذشتهاش را بهطورکامل بشناسیم.
اگر از من بپرسید بهترین رویدادی که تا به حال در چهارباغ برگزار شده و توانسته همدلی همه اقشار مردم را در پی داشته باشد کدام رویداد بوده، میگویم رویداد طبیعی پاییز که خداوند متعال برگزار کرد! هیچ رویداد غیرطبیعی دیگری تا به حال نتوانسته مردم را این همه همدلانه به چهارباغ بیاورد و این نشان میدهد که پاشنه آشیل چهارباغ عباسی، رویدادهاست؛ پس اگر روزی برگزاری رویدادها در این مکان لغو شود، شاهد اتفاقات بزرگی خواهیم بود.
معضل بعدی در چهارباغ، وجود انبوهی فضای معطلمانده است. طبیعت، مردم و تاریخ سهضلع اصلی این مکان هستند. نکته آخر اینکه شلوغیهای سمعی و بصری به چهارباغ آسیبهای زیادی را وارد میکند که باید تصمیمهای مهمی درراستای حفاظت از حریم دیداری و شنیداری چهارباغ عباسی انجام و قوانینی در این روابطه تبیین شود؛ همچنین لازم است مغازههای این محدوده متنوع باشد و از هویت خود دور نشوند.
بنتالهدی یزدانبخش، دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری: از نظر من در حال حاضر چهارباغ هیچگونه هویتی ندارد و شاهد آشفتگی زیادی در این محل هستیم. سعی شده با اضافهکردن نمادها وضعیت این مسیر بهتر شود؛ اما این اقدامات نیز ثمری نداشته است.
اکنون کارکرد چهارباغ عباسی مشخص نیست و در حالی که ماهیتا گذرگاه است به توقفگاه تبدیل شده است؛ چراکه توقف در این مسیر زیاد است؛ همچنین هدف این مسیر مشخص نشده است. یکی دیگر از معضلات این مکان مشخصنبودن مخاطب آن است. مدرسه چهارباغ ظرفیتی مهم برای این مسیر است که درحالحاضر به فراموشی سپرده شده و افراد به آن توجه نمیکنند.
حامد سعادتپور، دکترای مدیریت استراتژیک و کارشناسارشد مطالعات فرهنگی: در همین جلسه پیشنهادهای مختلفی از قبیل ورود برندها به چهارباغ یا احیای کامل چهارباغ صفوی مطرح شد. افراط در سنت و جهش به آینده، یکی از موضوعاتی است که موجب شده آشفتگی را در چهارباغ شاهد باشیم.
در دورههای گذشته نیز اقداماتی برای این گذر انجام شد؛ اما نتیجهای را دربر نداشت. امیدوارم در این دوره مدیریت شهری بتوانیم به نتیجهای مشخص دست پیدا کنیم تا دوگانگی موجود کاهش پیدا کند.
آقای احمدی، از کسبه چهارباغ: شما یک شب ساعت یازدهدوازده شب اگر بیایید چهارباغ میبینید آقایی با بهترین ماشین میآید بیست گدا را جمعآوری میکند و میبرد و فردا قبل از مغرب هم اینها را میآورد پخش میکند. اینها میآیند و حیثیت اصفهان و اصفهانی را زیرسؤال میبرند.
برای چه در چهارباغ گداپروری میشود؟! الان بدون رودربایستی می گویم من تصور میکنم گشت موتوری که میآید، یا رشوه میگیرد یا اصلاً این اوضاع را نادیده میگیرد و گاز موتور را میگیرد ومیرود! نمیبیند که متکدی در چهارباغ ایستاده و عربده می زند که«بچهام گشنه است… دارد میمیرد… بچهام بیمار است» و پول میگیرد.
بنده یک شب، یا دو شب در حضورتان اگرخواستید آماده میشوم و همهٔ اینها را تحویل میدهم و ثابت میکنم اینها هر کدام شاید شبی، یکمیلیونونیم، دومیلیون، پانصدهزار تومان از بچه کوچک هفتساله تا زن هشتادنودساله پول جمع میکند و میرود.
مثلاً میآید در مغازهای یک جفت کفش میگیرد. مغازه دار هم میگوید گناه دارد کفش ندارد، به او میدهد؛ البته من ندیدم که بیایند کفش بگیرند؛ اما دیدم در لباس فروشیها این کار را میکنند. متکدی میآید دم بانک تجارت مینشیند و میگوید که من سردم است و لباس ندارم و مغازهداری کمکش میکند و لباس به او میدهد و میرود.
بلافاصله میآید به مغازهدار میگوید، پنجتومان از این لباس کمکن و پول من را بده یا پول من را بده! میخواهم بروم نان بخرم و بخورم و پول ندارم. از این اتفاقات در چهارباغ همیشه میافتد که خیلی بد است.
تعدادی پاسورفروش هستند اینجا؛ سرتاسر چهارباغ تا دروازهدولت و اول سپه (پمپ بنزین سابق) که البته فقط پاسور خالی نمیفروشند! شوکر دارد، فلفل دارد و هر کسی هم با اینها حرف بزند، تهدیدش میکنند و مصیبت میشود.
اینها یک تیم هستند و پشتوانه دارند. من خیلی شفاف میگویم و پشت تلفن گویا هم گفتهام. گفتم به آقای شهردار بگویید یا دعوت کنید تا بنده حضوری بیایم خدمتان یا من آنقدر تلفن میزنم تا جواب مرا بدهید. اینجا مرتب هزار رقم برنامه و مسئله پیش میآید. یک مسجد سلطانزاده هست، بغل بانک ملت.
شاید از هفته پیش تا الان دهبار وسایل مسجد را دزدیدهاند. اینها کار کیست؟! کار فلان پاسورفروش. چندنفرغریبه از شهرستان میآیند و میخواهند خریدی کنند، تفریحی کنند؛ مگر گدا میگذارد؟! مگر پاسورفروش میگذارد؟! مگر چندتا آدم ناباب میگذارند؟! متأسفانه شهرداری اینجا را تفریحگاه کرد.
البته خیلی عالی است و خیلی زحمت کشیدند. چه زمان آقای نوروزی، چه زمان نفر بعدی. اینها زحمت کشیدند؛ اما زحمت اینها هدر رفته و بینتیجه است. الان نمیگذارند ما ثمرهای از این کار ببریم! مانع آسایش و مایه ناراحتی و گرفتاری کسبه شده است.
این کار نیروی خانم هم میخواهد. بدون رودربایستی! مثلاً یک زن خلافکار میایستد داد وفریاد، ناراحتی و گرفتاری درست میکند و مردم هم جمع میشوند و میگویند که گناه دارد، دربهدر است ، رهایش کن و نیروی گشت موتوری هم میگوید من نمیتوانم او را بگیرم؛ اما اگر نیروی خانم باشد که شما دارید؛ مثل نیروهای بسیجی و سپاهی؛ اینها را بیاورید و این وضعیت را در چهارباغ برچینید.
یکی از کسبه حاضر: این اعدای که میگویند پانصدهزار، یکمیلیون، دومیلیونتومان واقعی است؛ حتی بیشتر از این! یعنی اعدادی که می گویند، اصلاً اعداد اغراقآمیزی نیست و حتی بیشتر هم هست.
آقای رجایی، از کسبه چهارباغ: از مشکلات چهارباغ، حضور گداها را فرمودند که یکی از مشکلات بزرگ چهارباغ است. یکی از مشکلات دیگر مغازههایی است که خنزرپنزر میفروشند و واقعاً برای وجهه چهارباغ بسیار بد است. اصلاً مغازههایشان ویترین و شیشه سکوریت ندارد و مثل سبزهمیدان وسایلشان را آویزان کردند که چهرهٔ خیلی زشت و بدی ایجاد کرده است.
مسئله بعدی بدنهٔ شرقی چهارباغ است که خالی است و اگر برایش فکر اساسی شود و چندفروشگاه برند در آن راهاندازی شود، باز به چهارباغ کمک میکند. نور چهارباغ با وجود اینکه خیلی نورافکن نصب کردهاند؛ اما باز هم بسیار کم است.
فکر میکنم بهترین راهحل این است که مجمعی از کاسبها تشکیل دهند که نیروی انتظامی داخل مجمع باشد، شهرداری باشد، کارشناس و باستانشناس متخصص چهارباغ باشد؛ اینها با همدیگر یک مجمع و یک هیئتامنا تشکیل دهند.
منتها این هیئتامنا باید قوی باشد و بتواند هر کاری که به صلاح است را انجام دهد. حالا از خود شهرداری، از کسبه و از نیروی انتظامی هم در این مجمع باشند. در چهارباغ میشود درآمدزایی کرد. در این هیئتامنا چندنفر باتجربه هم باشند که استخدام شوند، حقوق بگیرند و دنبال کار اجرایی باشند.
من که مغازه دارم الان دستور دادید آمدم خدمتتان. فردا هم که دستور دهید، یک ساعت میآیم؛ ولی هیچوقت هیچکدام آقایان کسبوکارشان را رها نمیکنند که دنبال این کار راه بیفتند. باید دو یا سهنفر اجرایی باشند که حقوق بگیرند و پیگیر این کارها باشند.
درحالحاضر یکی از مهمترین مسائل ساماندهی تابلوهای مغازههاست؛ چون الان هرتابلویی یکسازی میزند. این از نمای بیرونی چهارباغ که خراب است و نمای خیلی از مغازهها هم افتضاح است. اینها باید ساماندهی شود، مرتب شود، زیبا شود، یکسان شود، شکیل شود تا انشاءالله بشود از آن بهرهبرداری کرد.
آقای بدیعزاده، از کسبه پاساژ محمودیه: از زمان آقای ملکمدنی تا حالا حدود 30سال است که پاساژ محمودیه در طرح تخریب است. هروقت میرفتیم شهرداری، میگفتند این طرح تخریب زیر هجدهماه آینده است و فوری باید اقدام شود.
نه اجازه ساخت، نه اجازه فروش، نه اجازه تعمیر، هیچ به ما نمیدادند. بعد از چندسال، یکی از مسئولان شهرداری آمد و گفت که اینجا را ما میخواهیم آزاد کنیم! گفتیم که ما با این قیمت نمیخواهیم. مادهٔ هشت را اعمال کردیم و برای مادهٔ هشت هم یک کارشناس از شهرداری و یک کارشناس از طرف ما آمد و یک کارشناس از دوطرف.
در عرض دوماه کارشناس رسمی شهرداری تعیین کرد که اینجا را متری سیمیلیون به ما بدهند. آن مسئول آمد گفت سیمیلیون؟! شما خونطمع هستید! کی گفته سی میلیون؟! گفتیم کارشناس گفته. گفت اینجا را اگر خواستید متری بیستمیلیون به شما میدهیم.
بعد پشت مغازهٔ ما را آب انداختند! کارشناس رسمی دادگستری آمد و این موضوع را تأیید کرد. الان دیوارها دارد می افتد. نه اجازهٔ تعمیر میدهند، نه اجازه ساخت و نه اجازهٔ فروش! تنها خواهشم این است اگر که واقعاً جزو طرح است که بیایند خرابش کنند به قیمت روز.
هرچه کارشناس به قیمت روز گفت، به ما بدهید تا برویم. اگر هم در طرح نیست، پس به ما اجازه بدهید تا بسازیم؛ چون الان ما واقعاً در این مکان در معرض خطر جانی هستیم.
نویسنده: