به گزارش اصفهان زیبا؛ ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور کشورمان بهتازگی در سفری عازم روسیه شد و با ولادیمیر پوتین، همتای روسی خود دیدار و رایزنیهای مبسوطی را انجام داد؛ سفری که با بازتابهای مختلف بینالمللی نیز همراه شد و تحلیل و تفسیرهای مختلفی با محوریت آن مطرح شده است.
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که انجام این سفر در بحبوحه اوجگیری جنگ غزه، تداوم جنگ اوکراین و تشدید منازعات و رقابتهای ژئوپلیتیک در عرصه بینالمللی و بهطور خاص میان بلوک قدرتهای نوظهور با قدرتهای غربی جهان، حامل پالسها و پیامهای معناداری است.
با این همه، اینطور به نظر میرسد که رئیسجمهور کشورمان در سفر به روسیه، چهار دستور کار عمده و محوری را در برنامه داشته است.
تقویت پیوندهای اقتصادی
بر کسی پوشیده نیست که همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه، بهطور خاص پس از آغاز جنگ اوکراین، اوجگیری قابلتوجهی داشته است. موضوعی که تا حد زیادی تحت تأثیر تقویت هماهنگیهای راهبردی تهران-مسکو و تحمیل سیلی از فشارهای اقتصادی و ژئوپلیتیک از سوی دولتهای غربی به روسیه است.
در این چهارچوب، بهعنوانمثال، روسها که در مرزهای غربی خود با تقابل جدی دولتهای اروپایی و آمریکا علیه منافعشان روبهرو شدهاند، مرزهای جنوبی و استفاده از ظرفیتهای ارتباطی و کانالهای تجاری ایران را فرصتی ارزشمند جهت تأمین نیازهای خودارزیابی میکنند؛ مسئلهای که سبب شده تا بحث تکمیل کریدور ارتباطی
شمال-جنوب و اتصال مستقیم روسیه به آبهای خلیجفارس و متعاقبا آبهای بینالمللی از طریق ایران، به یک اولویت برای روسها تبدیل شود. موضوعی که برای ایران نیز حامل دستاوردهای راهبردی است.
درعینحال، باید توجه داشته باشیم که پس از آغاز جنگ اوکراین، روسیه نیز همچون ایران با سیلی از فشارهای غربیها در حوزه اقتصادی و تحریم روبهرو شده و همکاری با ایران جهت دور زدن تحریمها و ایجاد فضاها و فرصتهای تازه بهواسطه همکاری با تهران با محوریت کماثرکردن تبعات تحریمهای غربی علیه خود را بهمثابه یک اولویت میپندارد.
ازاینرو، سفر رئیسجمهور کشورمان به روسیه، تا حد زیادی معطوف به توسعه همکاریهای همهجانبه اقتصادی تهران-مسکو و درعینحال، هماهنگی بیشتر میان دو طرف برای مقابله با تحریمها و چالش اقتصادی تحمیلی از سوی دولتهای غربی بوده است.
توسعه همکاریهای نظامی
در مدت اخیر، اخبار مختلفی دال بر قطعی شدن فرایند خرید بالگردها و جنگندههای پیشرفته سوخوی روسی از سوی ایران مطرح شده است.
در این راستا، بهاحتمالزیاد، بخشی از رایزنیهای رئیسجمهور کشورمان در روسیه معطوف به تسهیل روند اجرایی شدن قرارداد مذکور و دریافت سریعتر ادوات نظامی روسیه از سوی ایران بوده است.
درعینحال، ایران نیز در حوزههای موشکی و پهپادی و توپخانهای، از ظرفیتهای قابلتوجهی برخوردار است که در نوع خود برای طرف روسی جذاب هستند و میتوانند حامل منافع مؤثری برای روسیه باشند.
از این منظر، در حوزه نظامی نیز همچون حوزه اقتصادی، ایران و روسیه میتوانند نقشی مکمل را برای یکدیگر بازی کنند و از ظرفیتهای یکدیگر بهرهمند شوند.
رایزنیهای ایران-روسیه با محوریت جنگ غزه
از زمان اوجگیری جنگ غزه، تهران و مسکو در زمره آن دسته از کنشگران عرصه روابط بینالملل بودهاند که بهصراحت با اقدامات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم فلسطین و حمله همهجانبه صهیونیستها به نوار غزه مخالفت کردهاند. البته که هم ایران و هم روسیه، پیوندهای نزدیکی را نیز با گروههای مقاومت فلسطینی ازجمله حماس و جهاد اسلامی فلسطین دارند.
در این چهارچوب، کاملا طبیعی است که با گسترش حملات صهیونیستها به نوار غزه، تهران و مسکو نیز بر میزان رایزنیهای خود با محوریت جنگ غزه بیفزایند و جهت مقابله با طرح و نقشههای رژیم صهیونیستی علیه غزه و مقاومت فلسطینی، راهکارهایی را تعریف و عملیاتیسازی کنند.
دلیل این مسئله نیز کاملا روشن است؛ زیرا جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی بهواسطه ماهیت فعالیتهای استقلالطلبانه و ضدغربی خود، عملا موردتوجه بلوک قدرتهای نوظهور هستند و تضعیف این گروهها، ضربهای بزرگ به بلوک مذکور بهحساب میآید. معادلهای که توضیح میدهد چرا همکاریهای سیاسی و میدانی این دسته از کنشگران با محوریت جنگ غزه، از ابتدای جنگافروزی صهیونیستها علیه نوار غزه، افزایش قابلتوجهی داشته است.
تقویت همکاریهای راهبردی در عرصه کلان نظام بینالملل
درنهایت باید گفت که هم ایران و هم روسیه، به همراه طیف دیگری از دولتها در عرصه نظام بینالملل، بهمثابه قدرتهای چالشگر در نظر گرفته میشوند. قدرتهایی که با سازوکارهای مستقر حکمرانی در نظام بینالملل کنونی دنیا مخالفتهای جدی دارند و آنها را ناعادلانه و البته ظالمانه در نظر میگیرند.
این دسته از قدرتها بر این باورند که نظام بینالمللی کنونی جهان، با مختصات عمدتا غربی خود تا حد زیادی به منافع دیگر ملتها و دولتها بیتوجهی پیشه میکند و صرفا در پی منافع دولتهای غربی است و مزایای بینالمللی را نیز عمدتا به آنها و متحدانشان اختصاص میدهد.
این در حالی است که قدرتهای نوظهور منطقهای و جهانی، متناسب با قدرت خود، از قدرت کنشگری و بازیگری در قالب معادلات بینالمللی برخوردار نیستند و باید این موضوع را به دلیل آنچه جهان غرب دیکته میکند، بپذیرند.
ازاینرو، دولتهایی نظیر ایران و روسیه، بهواسطه توسعه و تقویت همکاریها و هماهنگیهای خود در حوزههای مختلف راهبردی، تا حد زیادی معطوف به چالش کشیدن نظام بینالملل غربگرا نیز هستند؛ نظام بینالمللی که نظمی ناعادلانه و مغرضانه را در محیط بینالمللی تداعی میکند و صرفا در قالب طرحوارههای کلان دولتهای غربی معنا و مفهوم پیدا میکند و دستور کاری که نمودهای عینی خود را در چهارچوب تشکیل سازمانهایی نظیر سازمان همکاریهای شانگهای، سازمان بریکس و طیف متنوعی از دیگر ابتکارهای منطقهای و بینالمللی به نمایش گذاشته است.
ازاینرو، به نظر میرسد که بخشی از رایزنیهای رئیسجمهور کشورمان در روسیه نیز با محوریت همین مؤلفه انجام گرفته است.