به گزارش اصفهان زیبا؛ روز سوم ژانویه2020 به واسط اقدام تروریستی دولت ترامپ در به شهادت رساندن سردار شهید «قاسم سلیمانی» در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بغداد، از یکسو بازتابدهنده ضرورت مبارزه با تروریسم و از سوی دیگر، نمودی عینی از ضرورت تداوم نبرد برای کسب عدالت، آزادی و حاکمیت است.
پس از ترور سردار سلیمانی، بلافاصله بسیاری از ناظران و تحلیلگران به واکاوی ابعاد مختلف این رویداد و بهطور خاص دلایل و محرکهای دولت وقت آمریکا در انجام این اقدام تروریستی پرداختند.
جریانهای همسو با دولت آمریکا تأکید داشتند و مدعی بودند نقش شهید سلیمانی در سازماندهی حملهها علیه منافع آمریکا در خاک عراق که درنهایت موجب کشتهشدن یکی از کارکنان نظامی آمریکایی شد، سبب شد واشینگتن بهسمت گزاره ترور این فرمانده سرشناس ایرانی حرکت کند؛ بااینحال، این قبیل مسائل بههیچعنوان نمیتوانند توضیحدهنده محرکهای اصلی آمریکا در ارتکاب به جنایت مذکور باشند.
شهید سلیمانی ازجمله افرادی بود که در طول زندگی و فعالیت حرفهایاش، در مقاطع مختلف زمانی، طرح و برنامههای آمریکا و متحدان منطقهایاش را در خاورمیانه خنثی کرد و بیاثر گذاشت؛ البته او در این مسیر پیروزیهای زیادی را در نقطه مقابل منافع قدرتهای غربی کسب کرد؛ مسئلهای که سبب شد دولت آمریکا در برابر او احساس ناتوانی کند و ترورش را در دستورکار قرار دهد.
دولت آمریکا بهعنوان اصلیترین و بزرگترین تولیدکننده سلاح در جهان، به وجود و فعالیتهای گروههای تروریستی نظیر داعش در دنیا نیاز دارد تا شاید از این رهگذر، هم بتواند منافع راهبردی و هم اقتصادیاش را تأمین کند.
این در حالی است که شهید سلیمانی به انحای مختلف در مقابل این دستورکار واشینگتن ایستاد و هزینههای سنگینی را در ابعاد مختلف به دولت آمریکا تحمیل کرد؛ البته که ترور سردار حاجقاسم سلیمانی درحالیکه برای انجام یک مأموریت رسمی در خاک عراق حضور داشت، نمودی عینی از تروریسم دولتی دولت آمریکا را نیز به نمایش گذاشت.
باید توجه داشت که شهید سلیمانی در تقویت توان ملتهای ستمدیده در سطح منطقه غرب آسیا و اوجگیری جنبشهایی نظیر حزبالله لبنان، حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن و بهطور خاص گروههای مقاومت فلسطینی نقشی محوری داشت؛ موضوعی که عملا سبب شد تا اندازه زیادی تاکتیکها و راهبردهای جریانهای مخالف با جبهه مقاومت در منطقه، ناکام بماند.
یکی از نکتههای مهم درباره شهید سلیمانی این بود که ایشان صرفا یک شخصیت نظامی نبود و کار دیپلماتیک را نیز بهخوبی میشناخت؛ کما اینکه رایزنیهای شهید سلیمانی با «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه بود که درنهایت او را قانع ساخت تا روسها وارد میدان جنگ سوریه شوند و در کنار جبهه مقاومت، مانع تحقق سناریوهای مطلوب غرب در معادله سوریه شوند؛ موضوعی که بازهم خسارتی جدی برای قدرتهای غربی و بهویژه دولت آمریکا بهحساب میآمد؛ بااینهمه، شهید سلیمانی به معنای واقعی کلمه، فداکاریهای زیادی را در راستای آرمان آزادی قدس شریف انجام داد.
اساسا به همین دلیل هم است که ایشان را «شهید قدس» مینامند. در این میان، باید توجه داشت که فرهنگ خاصی که شهید سلیمانی در عرصه جهاد و مقاومت از خود برجا گذاشت، خود موتور محرک بسیاری از پیروزیها و دستاوردهای جریان و محور مقامت بوده و خواهد بود.
جالب است که در جریان مراسم تشییع شهید سلیمانی شاهد آن بودیم که دریایی خروشان از وحدت میان میلیونها انسان شکل گرفت؛ ظرفیتی که تنها انسانهای بزرگ قادر به رقمزدن و ایجاد آن هستند.
توجه داشته باشیم که ترور فردی نظیر شهید سلیمانی، در وضعیتی اتفاق افتاد که جهان غرب و بهطور خاص دولت آمریکا بهخوبی از هزینههای گزاف این مسئله آگاه بودند؛ بااینحال، اینکه آنها حاضر به پذیرش بهای این مسئله شدند، نشان میدهد این طیفها تا چه اندازه در برابر شهید سلیمانی و قدرتی که ایشان در منطقه به نفع ملتهای منطقه ایجاد کرده بودند، دچار عجز و ناتوانی شدند و راهی جز ترور شهید سلیمانی را پیش روی خود ندیدند.
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب ایران، در جریان سخنرانی خود در بحبوحه مراسم تشییع و خاکسپاری شهید سلیمانی گفتند که «کفشهای سردار سلیمانی به سرِ ترامپ میارزند.» ایشان انتقام حقیقی خون شهید سلیمانی را اخراج حضور استکباری آمریکا از منطقه عنوان کردند؛ معادلهای که اکنون و پس از گذشت چهار سال از شهادت سردار شهید سلیمانی، بیش از هر زمان دیگری جلوه و نمودهای عینی خود را به نمایش گذاشته است؛ ازاینرو، ترور شهید سلیمانی از سوی دولت ترامپ، بیش از آنکه جلوهای از قدرتنمایی این دولت را به نمایش بگذارد، عملا به مایه تحقیر آن در ادامه راه و البته جلوهای عینی از زوال و سقوط تاریخی موقعیت آمریکا در سطح منطقه غرب آسیا تبدیل شد.
این موضوع نشان میدهد تا چه اندازه واشینگتن و متحدان بینالمللی آن در ترور سردار شهید قاسم سلیمانی، دچار اشتباه محاسباتی شده و بهطور خاص در حوزه مسائل نظامیامنیتی و راهبردی، با عقبگردهای جدی روبهرو شدند.
* سعید مارکوس تنوریو، نویسنده و تحلیلگر حوزه روابط بینالملل و اهل کشور برزیل است. او درزمینه مطالعات فلسطین کارهای تحقیقی و پژوهشی زیادی انجام داده و اکنون نایبرئیس «اندیشکده برزیل-فلسطین» در کشورش است.