به گزارش اصفهان زیبا؛ در شماره قبلی روزنامه به مسئله زنان پرداختیم؛ آن هم از نوع گفتمانیاش. اینکه بانوان در کشور ما چه کردهاند؟ چه میکنند و چهها که خواهند کرد. از مشکلات ساختاری و فرهنگی گفتیم که سد بسیاری از اقدامات شده است و آسیبهایی که به دنبال خواهد داشت.
با این حال انگار که هنوز هیچ نگفتهایم؛ چراکه سخنگفتن از بانوان، آن هم بانوانی که قائل به نقش تاریخی آنها هستیم با یکیدو شماره میسر نمیشود و نخواهد شد.
اما آنچه در این نسخه از روزنامه به آن پرداختهایم، کمی از آن سخنان بنیادین و گفتمانی فاصله گرفته و رخت عمل به تن کردهاست؛ آنهم به تن بانوانی که گاهی در این دستهبندیهای رایج از مرکز فاصله گرفتهاند و نسبت به بانوان شهری، گروه حاشیهای شناخته میشوند. هرچند که اگر این برداشتهای گاهگاهی هم به میان آمده باشد، در نتیجه سیاستهای نادرست است.
داستان این گزارش معطوف به بانوانی است از روستای رامشه. رامشه شهرستان جرقویه در استان اصفهان با سههزارنفر جمعیت و 200 کیلومتر فاصله از مرکز استان؛ گزارشی که از توجه و تمرکز گروهی جهادی به زنان روستا روایت میکند و آنچه ماحصل این سرمایهگذاری بوده، در گفتوگو با سیدمحمدحسین اخوان، یکی از فعالان جهادی حاضر در روستای رامشه آمده است.
چطور شد که سر از روستای جرقویه درآوردید؟
داستان از آنجا شروع میشود که نزدیک به 120 نفر از دوستان در مؤسسه فرهنگی، جهادی و تبلیغ «سلام» دورهم جمع شدیم و به فعالیتهای جهادی و تبلیغی در سراسر کشور میپرداختیم. در مواجهه با این روستا با توجه به نیازهایی که وجود داشت ماندگار شدیم.
از کجا شروع کردید؟
تقریبا یک جمع پنجششنفره در سال 1389 در این روستا متمرکز شدیم و به آسیبشناسی مشکلات آن پرداختیم. از آنجا که در کل شیوه کار تبلیغیمان اینطور نبود که هرجا میرویم صحبتی بکنیم و برویم، بهدنبال فعالیتهای فرهنگی رفتیم. دنبال توانمندسازی افراد بودیم و بر این اساس سرمایهگذاری بر بانوان روستا را آغاز کردیم.
چرا بانوان؟
به نسبت جمعیت، بانوان روستا زیاد بودند، تأثیرپذیری بیشتری داشتند و مهمتر از همه نقشآفرینی بیشتری در حوزه خانواده داشتند. توصیه بزرگان و اساتیدمان هم همین بود که در مناطق مختلف به مشکلات بانوان بپردازیم.
چطور شروع کردید؟
اولین برنامههای گروه در این روستا، از دورهمی با بانوان و دختران شروع شد تا کمکم دورهها و کلاسهای پراکندهای برگزار کردیم؛ از حوزههای روانشناسی مثل توسعه فردی، توانمندسازی، موفقیت تامهارتهای تربیت فرزند، ارتباط با اعضای خانواده و مواردی مثل این.
مدرسان دورهها چه کسانی هستند؟
هریک از افرادی که در مؤسسه فعالیت میکرد، تخصصی داشت. یکی مهارت در ارتباط با جوان داشت، یکی در فعالیتهای فرهنگی و مناسبتها خبره بود، یکی بانوی مُبلغ بود و یکی دیگر مُبلغ حوزه زنان. براساس این تخصصگرایی افراد مشغول شدند و فعالیتشان هم تحت رصد هیئتامنای مؤسسه که خود از دانشآموختگان حوزه و دانشگاه بودند، قرار داشت.
با گذشت 13سال از فعالیتهایتان در این روستا، امروز چه میکنید؟
درواقع شاخصترین فعالیتمان همین است که این روزها مشغول آن هستیم؛ تأسیس دانشگاه مادران. بعد از این دورههای متفرقهای که برای بانوان برگزار کردیم، به این نتیجه رسیدیم که کارهای مقطعی و موردی نتیجهبخش نیست و درنتیجه با مشورت از خبرگان این حوزه، به برگزاری دوره توانمندسازی خانواده با عنوان دانشگاه مادران پرداختیم؛ دورهای دوساله که از اساتید دانشگاه دعوت کردیم تا طبق نیازهای بومی منطقه و خواست ما، مسائل مورنیاز بانوان را تدریس کنند.
چیزی که در این دورهها مهم است، این است که صرفا یکسری موارد مطرح نمیشود و بعد بگذریم. با زندگی خانوادگی خانمها مطابق است و مورداستفادهشان قرار میگیرد، تمرین و تکرار داریم و رفع اشکال میکنیم.
چه مواردی در این دورهها طرح میشود؟
هرچیزی که بهعنوان نیاز بانوان شناخته میشود؛ از دورههای سواد مالی و مدیریت اقتصادی تا سواد رسانه و مهارتهای ارتباطی. چیزی که در مواجهه خود من با بانوان به نظرم بهعنوان یک مسئله جدی مطرح است، آرامش خانمهاست.
همه خانمها اگر نیازهاشان برطرف شود با آرامش بیشتری میتوانند فعالیت داشته باشند. پس قبل از هرچیز در این دورهها میخواهیم که خانم به آرامش دست پیدا کند، احساس شخصیت و اعتمادبهنفس داشته باشد.
متأسفانه بعضی از این دورههای مشاوره که برگزار میشود، منطبق با شرایط فرهنگی و زیستی افراد نیست و درنتیجه بهجای حل مشکل، باعث آسیب به خانواده میشود؛ به همین خاطر تلاش ما این بود که در این دورهها به مسائل بنیادی بپردازیم و هدفمان را به آرامش شخص و ترسیم آینده اختصاص دهیم؛ نشاندادن نقشی که او در زندگی دارد و روشنکردن فضیلت نقش مادری.
درواقع نقش خانوادهداری را که بهاشتباه با لفظ کلیشهای خانهداری شناخته میشود، احیا کردهاید. اما پرسشم این است که همانطور که گفتید صرفا به آموزش این موارد بنیادی بسنده نکردهاید و در حوزههای دیگری همچون اقتصادی و رسانهای نیز مشغول به آموزش هستید. چطور این نیازسنجی و آسیبشناسی صورت گرفته؟ به قول خودتان باید تعامل محقق با جامعه هدف بهاندازهای باشد که به یک شناخت جامع و کامل برسد. این همزیستی بهگونهای بوده که مشکلات زنان روستا بهدرستی شناسایی شود؟
از جهت تحصیلات که این پیشزمینه وجود داشته است؛ اما علاوه بر آن بیش از 13 سال است که در این روستا رفتوآمد داریم و آنهم نه که صرفا به سخنرانی و برگزاری کلاس محدود شود، بلکه ارتباطات خانوادگی شکلگرفته و بر اساس این نزدیکی و اعتمادی که ایجاد شده است، شناخت کاملی نسبت به بافت منطقه پیدا کردهایم.
چقدر از دوره استقبال شده؟
در اولین دورهای که برگزار کردیم و تاکنون سه ترم از آن گذشته، 28خانم شرکت کردند و نهتنها ریزشی نداشتیم، بلکه یک عده هم خواستار برگزاری مجدد و پیوست به کلاسها بودند.
این یعنی برگزاری دورهها نتیجه مثبتی داشته است.
این نتیجه مثبت را منحصر به آمارها میدانید؟ درواقع زمان زیادی از برگزاری اردو نگذشته است. برچه اساس فکر میکنید برگزاری کلاسها با پیامد مثبت همراه بوده است؟
در همین زمان ما با بانوانی مواجه شدیم که قبل از این دورهها در ابتداییترین مسائل زندگیشان به مشکل برخورده بودند، توانایی ارتباط با فرزندانشان را نداشتند و زندگیشان در آستانه فروپاشی بود. درحالی که الان بنیانهای زندگیشان را حفظ کردهاند و بعد از این هم هرچه یاد میگیرند، باعث توانمندی بیشترشان میشود. این توانمندی را در زندگی اکثر شرکتکنندگان دیدهایم.
در یک تقسیمبندی کلی، قائل به نقشآفرینی زنان هستیم. اینکه یک خانم باید بتواند در فرآیند پیشرفت تاریخ کشورش مؤثر باشد. حالا این نقشآفرینی از یک سو به پرورش خانواده مربوط میشود و از سوی دیگر میتواند در سطوح اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی باشد.سرفصلهای دورههای دانشگاه مادران شامل این ابعاد هم میشود؟
بهطور ناملموس از همان ابتدا این موارد درنظر گرفته شده و شخص رسالت فردی و اجتماعی خودش را همزمان مورد توجه قرار میدهد؛ مثلا درحال حاضر خانمهای روستا یک گروه خیریه تأسیس کردهاند که یکی از فعالیتهای خیریه توزیع غذایی است که بانوان تهیه میکنند و میان مستمندان پخش میکنند.
یکی دیگر از فعالیتهایشان بازید از کارگاههای خانگی بوده و برخی تصمیم گرفتهاند کارگاههای پارچهبافی و قالیبافی را در منزلشان دایر کنند. بازارچه محصولات محلی برپا کردهاند. در مجموعههای فرهنگی و تربیتی روستا شرکت میکنند و درمجموع سبب افزایش کنشگریشان شده است. حتی این کنشگری را در خانوادهشان، میان همسر و فرزندانشان هم رواج دادهاند و زمینه حضور آنها را هم در فعالیتهای روستا فراهم کردهاند.
از طرفی بهطور مستقیم برخی از بانوانی که توانایی خوبی از خودشان در برخی کلاسها نشان دادهاند، در کلاسهای کوچکتر مشغول به تدریس شدهاند و زمینه پرورش تواناییهایشان فراهم شده است.