اعتماد به نوجوانان و جوانان زمینه‌ساز رشد آن‌ها و داشتن جامعه‌ای موفق‌تر است

از اعتکاف تا بی‌نهایت

از هم ماه رجب آمد و تمام شهر پرشد از بنرهای تبلیغات مساجد برای برگزاری مراسم نزدیکی خلق به مخلوق.

تاریخ انتشار: 10:28 - شنبه 1402/11/7
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
از اعتکاف تا بی‌نهایت

به گزارش اصفهان زیبا؛ باز هم ماه رجب آمد و تمام شهر پرشد از بنرهای تبلیغات مساجد برای برگزاری مراسم نزدیکی خلق به مخلوق. درِ اتوبوس‌ها، خیابان‌ها، چهارراه، فضای مجازی، انجمن‌ها و مراکز فرهنگی و مدارس همه اطلاع‌رسانی می‌کردند.

در میان این حجم عظیم تنها یک پیام توجه من را به خود جلب کرد. یک پوستر آبی‌رنگ که آبی‌اش از آسمان هم تیره‌تر بود. سمت راست آن گنبد و گلدسته ضامن آهو قرار گرفته بود و وسط آن نوشته بود: «بی‌نهایت عاشقی». این دو کلمه را که خواندم، انگار معنای عشق بی‌حدومرزی که در اعتکاف حاصل می‌شود را در همین دو کلمه خلاصه کرده بودند.

حالا که بیشتر فکر می‌کنم، رنگ آبی پوستر و پس‌زمینه آن که آسمان و اقیانوس را به یکدیگر متصل کرده بود، خود نشان‌دهنده وصال است. وصالی از جنس بنده و خالقی بی‌همتا که در سه روز عبادت و تفکر حاصل می‌شود.

بی‌قرار بودم تا صبح شود و از نزدیک شاهد این مراسم باشم. اما قبل از آن به جست‌وجو و تحقیق درباره نوجوانان و جوانانی پرداختم که مسئول برگزاری و شرکت‌کننده در این مراسم بودند.

ازاین‌رو به گفت‌وگو با فاطمه رضایی که از همه برنامه‌های مجموعه باخبر بود، نشستم و اطلاعات خوبی دریافت کردم.

فاطمه گفت: دختران «مجموعه بی‌نهایت» اصفهان در استان خود گرد هم آمدند تا در مناسبت‌های مختلف برنامه‌هایی متفاوت را برای دوستان خود رقم بزنند و طبق همه آموزه‌هایی که در طول دوره آموختند تلاش می‌کنند تا هر روز بیشتر از دیروز به حضرت دوست نزدیک شوند.

یکی از بهترین فرصت‌ها برای این اتفاق برگزاری اعتکاف در ایام رجب‌المرجب است که دختران مجموعه بی‌نهایت تصمیم گرفتند میزبان دختران امام رضا در استان اصفهان باشند.

ازاین‌رو با استقبال شدیدی که صورت گرفت و تعداد ثبت‌نامی‌ها به ۵۳۵ نفر رسید، محل برگزاری مراسم دو مسجد جوادالائمه و صاحب‌الامر وحدت کازرونی اصفهان با حضور دختران دهه هشتادی صورت می‌گیرد. در این مراسم از مشهد مقدس اساتید خبره حوزه معرفت‌شناسی و خداشناسی میان معتکفان حضور دارند تا نوجوانان بیش‌ازپیش در مسیر خود استوار شوند و به سمت خدا حرکت کنند.

بعد از صحبت با او تصمیم گرفتم برای نماز ظهر به مسجد صاحب‌الامر(عج) بروم تا هم نماز بخوانم و هم به کنجکاوی‌های ذهنم پاسخ دهم. ابتدای کوچه نام مسجد بر روی یک تابلوی مستطیل‌شکل کوچک که رنگ سبز داشت نوشته شده بود.

سریع و با ذوق فراوانی که حاصل از پیداکردن مسجد در من ایجاد شد، داخل کوچه رفتم و با عجله خود را به درِ مسجد رساندم. اما بازهم با یک شیء سبزرنگ مستطیلی شکل که منتها این بار این مستطیل بزرگ‌تر بود روبه‌رو شدم.

چندین بار محکم در زدم اما کسی جواب نداد. به فاطمه رضایی زنگ زدم اما او هم جواب نداد. حالم گرفته شد.

این‌همه شور و هیجان برای آمدن و فکرها و سؤالات درون ذهنم را چه کنم؟ ناامید بر روی یکی از چهار پله‌ای که جلوی در مسجد بود نشستم. چند دقیقه گذشت و با خود گفتم بهتر است دوباره امتحان کنم.

شاید این بار یک نفر صدای من را بشنود. با دو دست خود محکم و پی‌درپی به در ضربه زدم. ناگهان صدای یک دختر آمد و من که چنددقیقه پشت درهای بسته منتظر بودم. شنیدن صدای آن دختر برایم شبیه به کسی بود که برای اولین بار حس شنوایی را درک می‌کند. سریع گفتم لطفا در را بازکنید. مسئول برنامه اعتکاف مسجد را صدا کرد.

او آمد. زمانی که خودم را معرفی کردم با آغوشی باز مرا پذیرفت و به داخل دعوت کرد. نوجوانان و جوانان بعد از خواندن نماز ظهر برای شنیدن سخنرانی نشسته بودند و همگی چشمانشان به سخنران دوخته شده بود. فاطمه‌زهرا فولادگر جانشین امین الرعایا که در مسجد رابط بود، برای گفت‌وگو من را به طبقه پایین مسجد دعوت کرد. فاطمه فولاد‌گر خود یک جوان بود که برنامه تمامی نوجوانان و جوانانی که در مراسم اعتکاف شرکت کردند بر عهده او بود. و چه چیز باارزش‌تر از توانمندی یک جوان برای برنامه‌های فرهنگی؟ برای من این موضوع بزرگ‌ترین تمایز مثبت مراسم اعتکاف بی‌نهایت نسبت به سایر مجموعه‌های دیگر بود.

فولادگر در رابطه با مبنای مراسم اعتکاف امسال بیان کرد: اعتکاف امسال بر پایه کتاب «عشق خدا»، اثری از محمدحسین وکیلی است. نام کتاب را که گفت، کتاب را گرفتم تا فهرست آن را نگاه کنم. برایم بسیار ارزشمند بود از محتوای کتابی آگاه شوم که یک اعتکاف آن هم اعتکاف نسل نوجوان و جوان بر اساس آن شکل گرفته باشد.

جلد کتاب هم مانند پوستر اعتکاف بی‌نهایت آبی‌رنگ بود و یک قلب قرمزرنگ که نیمی از آن با بارانی که بر سر کلمات اسم کتاب ریخته شده بود قرمزرنگ شده بود. پس از مطالعه کوتاهی از کتاب دریافتم که کتاب «عشق خدا، چرا و چگونه» اینجاست تا ما را با این حقیقت گران‌قیمت آشنایی با خالق خود بیشتر آشنا کند و به حکم عقل اثبات شود که هم‌نشینی با خداوند متعال، ارزشمندترین حقیقت جهان است.

همچنین جواب سؤالات «آیا مخلوق حقیرِ فقیرِ کوچک می‌تواند خدای بی‌نهایت را داشته باشد؟»، «چطور می‌شود خداوند را در آغوش گرفت؟» هم در این کتاب وجود دارد. توی این کتاب یاد می‌گیریم چطور مثل اولیای الهی و عارفان حقیقی، عاشق خدا شویم؟ چطور عشق غیر خدا را از قلبمان بیرون کنیم و درعین‌حال همسر، فرزند و رفیقمان رو هم دوست داشته باشیم؟ یک نکته مهم دیگر هم در این کتاب هست. آن هم اینکه با شناختن آثار عشق و محبت و فهمیدن این موضوع که عاشق چه خصوصیاتی دارد و عشق با قلب آدم چه کاری انجام می‌دهد، راحت‌تر می‌توانیم این مسیر سخت را خیلی زود سپری کنیم.

فولادگر هدف از انتخاب کتاب «عشق خدا چرا و چگونه» را این‌گونه بیان کرد: اعتکاف یعنی چگونه عاشق خدا شویم و عاشق او بمانیم و همه این نکات در این کتاب آموزش داده می‌شود و ما نه‌تنها به‌صورت برنامه‌های عملی بلکه به‌صورت نظری نیز این موضوع را به نوجوانان و جوانان آموزش می‌دهیم. با این کار نه‌تنها قلب آن‌ها بلکه عقلشان نیز درگیر عشق خداوند و ارتباط با او می‌شود.

مسئول برنامه اعتکاف بیان کرد: در 9 استان ایران از طرف آستان قدس رضوی برنامه اعتکاف برگزار می‌شود و استان اصفهان بیشترین تعداد معتکف را نسبت به سایر استان‌ها دارد. بازه سنی شرکت‌کنندگان هم در مسجد صاحب‌الامر از 16 تا 18 سال است.

بعد از گفت‌وگو با مسئول برنامه سؤالاتی در ذهنم ایجاد شد. اینکه چگونه در یک مراسم همه کارها بر دوش نوجوان و جوان است؟ و چرا نوجوانان و جوانان مراسم اعتکاف بی‌نهایت را انتخاب کردند؟ برای پیدا کردن پاسخ این سؤالات به گفت‌وگو با نوجوانان و جوانان پرداختم.

عاطفه چترایی در پاسخ به این سؤالات بیان کرد: من در بی‌نهایت نیامدم. لطف آقا امام رضا (ع) بود که مرا در این مسیر قرار داد. بی‌نهایت ما را با مباحث توحیدی آشنا کرد و ذهنمان را آگاه ساخت و من به همین علت هم ازلحاظ قلبی و هم عقلی نمی‌توانم بی‌نهایت را رها کنم.

نازنین دهخدایی در پاسخ به سؤالات خیلی کوتاه پاسخ داد: اینجا اعتکاف بی‌نهایت است.

بعد هم لبخندی از روی رضایت بر لبانش نشست.

نوجوانی دیگر گفت: این اعتکاف متفاوت است؛ چراکه همه هم‌سن هستیم و نزدیک بودن رده سنی سبب می‌شود تا بهتر یکدیگر را درک کنیم. این اعتکاف فرصتی است تا ما بتوانیم به خدا نزدیک شویم و با نکاتی که می‌آموزیم با خداوند بهتر از قبل ارتباط برقرار کنیم.

فاطمه پور‌ربانی در پاسخ به سؤالات تفاوت مهم اعتکاف بی‌نهایت را نسبت با سایر اعتکاف‌ها این‌گونه بیان کرد: من در گذشته هم به مراسم اعتکاف رفتم. در آنجا همه بزرگ‌سال بودند. و برای من شرایط کمی سخت بود؛ چراکه احساس تنهایی می‌کردم و همه مشغول رازونیاز بودند.

درحالی‌که من آگاه نبودم چه کاری انجام دهم. اما در بی‌نهایت ما هم‌سن هستیم و در همه ابعاد می‌توانیم به یکدیگر کمک کنیم. اینجا در کنار هم کتاب می‌خوانیم و اطلاعات مفیدی را باهم درمیان می‌گذاریم. در این مسجد همه با هم صمیمی هستند و این صمیمیت و دوستی سبب دلگرمی من و همه بچه‌هاست. خیلی لذت‌بخش است که همه مسئولیت‌های اعتکاف به نوجوانان و جوانان واگذار شده است.

از صحبت‌های بچه‌ها فهمیدم که حتی برای انرژی نوجوانان و جوانان هم برنامه‌ریزی کرده‌اند. بازی‌های متفاوتی ازجمله بازی‌های فکری در برنامه نوجوانان و جوانان طرح‌ریزی‌شده تا علاوه بر تخلیه انرژی و هیجانات آن‌ها، خاطره‌ای به‌یادماندنی از مراسم اعتکاف برایشان ثبت شود.

پس از اتمام صحبت با نوجوانان و جوانان تا حدودی به پاسخ سؤالم رسیدم. اینکه مسئولیت دادن به نوجوان و جوان نه‌تنها ریسک نیست، بلکه با این کار مسئولیت‌پذیر می‌شوند. من با حضور در میان معتکفان چندین بار دیدم که نوجوان و جوان ما به دلیل داشتن یک مسئولیت احساس عزت‌نفس پیدا می‌کند و متوجه این موضوع می‌شود که شخصیت او حتی در این سن به چه اندازه برای جامعه مفید و ارزشمند است.

هرچند دلم نمی‌خواست از میان آن جمع صمیمی و دوست‌داشتنی، از میان چشم‌هایی که محو تماشای سخنران، مربی و کتاب‌ها شده بود تا هر ثانیه بیاموزد و به دوستانش مسائل جدید را آموزش دهد بروم، مجبور به خداحافظی بودم.

دم در ایستادم و اطراف را نگاه می‌کردم تا فاطمه زهرا فولادگر را برای خداحافظی کردن پیدا کنم. او داشت یکی یکی همه را در آغوش می‌گرفت و هدیه‌هایشان را می‌داد. نزدیک درِ مسجد یکی از بچه‌ها هدیه‌اش را باز کرد. من هم طاقت نیاوردم. کفش‌هایم را درآوردم تا ببینم چه چیزی هدیه گرفتند.

هدیه یک بسته فرهنگی بود. سمت چپ جعبه، کتاب «عشق خدا» قرار گرفته بود. سمت راست، نمک و گلاب متبرک رضوی که دو هدیه خاص امام رضایی بود. کمی پایین‌تر حرز امام رضا(ع) که از سری محصولات تولیدی و اختصاصی مؤسسه جوانان بود قرار گرفته بود و روی آن پیکسل و کارت خرید آنلاین محصولات فرهنگی بود. پس از مشاهده هدیه بچه‌ها، فاطمه زهرا فولادگر را صدا زدم. برایش دست تکان دادم و خداحافظی کردم.

در مسیر برگشت از فرصت حضور در جمع نوجوانان و جوانان مسئولیت‌پذیر و فعال که کار بزرگی را بر عهده داشتند بسیار خوش‌حال بودم. آن‌ها برنامه‌ریزی بسیار مفصل و مفیدی برای اعتکاف داشتند. برنامه‌ای که در کمتر مراسمی دیده می‌شد و این نشان‌دهنده توانایی بالای نوجوانان و جوانان سرزمینمان است. چه خوب اگر به توانایی آن‌ها اعتماد کنیم؛چراکه آن‌ها مجموعه بی‌نهایت نوجوانان و جوانان زیادی را جذب، آگاه و توانمند کرده بودند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پانزده + یازده =