به گزارش اصفهان زیبا؛ در سدههای اخیر و با شکلگیری دانشی به نام روانشناسی و توجه اندیشمندان این دانش به موضوع سلامت روح و روان انسان، مسئلهای تحت عنوان «انسان سالم» مطرح شد و صاحبان فکر و اندیشه به عرصه نظریهپردازی درباره چیستی و مؤلفههای آن کشانده شدند.
دراینمیان اندیشمندان مسلمان نیز براساس آموزههای دینی ضمن یادگیری، نقد و بررسی روانشناسی نوین به استقصای هویت انسان سالم در منابع اسلامی و تطبیق نظریههای روانشناسی با آن پرداختند.
یکی از این منابع و متون اصیل نهجالبلاغه بود که از اندیشههای انسانی متعالی و تربیت یافته نظام وحیانی اسلام سرچشمه گرفته است. بر این اساس «اصفهانزیبا» بهمنظور تبیین ابعاد شخصیتی انسان سالم از منظر نهجالبلاغه، مصاحبهای را با حجتالاسلام دکتر احمد فعال، مدرس حوزه و دانشگاه ترتیب داده است.
سیر تطور هویت انسان سالم در روانشناسی را تبیین کنید.
هویت، فرایند پاسخگویی آگاهانه فرد، ملت یا گروه اجتماعی به پرسشهایی از چیستی و کیستی خود است و به مجموعه خصلتهایی که موجب تمایز خود از دیگران شده، خطاب میشود. هویت دارای خصایصی همچون معنابخشی، استمرار و تمایز است و از یک سو ریشه در گذشته یا ماهیت مشترک داشته و ازسویی دیگر رو به آیندهای مشترک دارد.
اندیشمندان در گذر تاریخ برداشتهای مختلفی درباره رفتارهای انسان سالم و عملکرد او دارند و روانشناسان، فلاسفه، علمای اخلاق، ادیان و مذاهب براساس دیدگاه خود در این موضوع به نظریهپردازی پرداختهاند. شاخصهای قوامبخش به هویت انسان سالم در نظام معنایی نهجالبلاغه و نظام معنایی روانشناسی معاصر در بخشهایی همسو و در قسمتهایی با هم تفاوت دارند. اما آنچه قابلتوجه است آن است که انسان سالم از منظر نهجالبلاغه، انسانی فراتر و والاتر از انسان سالم در روانشناسی است.
سیر ارائه نظریههای انسان سالم در حوزه روانشناسی به صورت اجمال چنین بوده که ابتدا یونگ بهعنوان بنیانگذار مکتب روان تحلیلگری به شخصیت انسان، رشد و تحول او نگاهی ژرف داشت. یونگ ایجاد تعادل بین همه ابعاد شخصیتی و یکپارچهسازی جنبههای هشیار و ناهشیار در دستیابی به تفرد را معیار انسان سالم میدانست. اما به عقیده آلفرد آدلر، پزشک و رواندرمانگر اتریشی، قرار گرفتن افراد در جایگاه سودمند اجتماعی برگرفته از سلامت شخصیت است.
دیگر اندیشمندان این حوزه همچون اریک اریکسون با طرح نظریه تحول روانیاجتماعی در هشت مرحله، سلامت شخصیت هر فرد را بر پایه حل موفقیتآمیز بحرانها در هر مرحله از زندگی میدانستند. اریکسون هر نوع احساس ایمنی در فرد که منشأ آن دریافت عشق و پذیرش در کودکی از سوی والدین بوده را معیار سلامتی انسان معرفی میکرد.
اما اریک فروم انسان سالم را کسی میدانست که از آزادی مثبت برخوردار بوده، نیازهای خویش را ارضا کرده و جهتگیریهای سازنده، هدفگیری غالب او باشد. اسکینر، روانشناس و نویسنده آمریکایی، انسان سالم را کسی میداند که رفتارهایش برای خود یا دیگران مشکلساز نباشد.
راجرز و مازلو، نظریهپردازان انسانگرا نیز در این باب اظهار عقیدهای کردهاند. مازلو هرم نیازهای انسان را ترسیم کرده و معتقد است که افراد سالم ویژگیهای مشترکی همچون ادراک صحیح، واقعیت پذیرش خود، دیگران و طبیعت، خودانگیختگی، مسئلهمداری، گرایش به خلوت کردن با خود، داشتن علایق اجتماعی، کسب تجارب عارفانه و معنوی، ایجاد روابط بین فردی مثبت، خلاقیت نگرشهای دموکراتیک، مقاومت در برابر فرهنگپذیری، رعایت هنجارهای اجتماعی و پرهیز از آشوبگری دارند.
راجرز اما تعبیر دیگری درباره انسان سالم داردو آن را شخصی با کارکرد کامل معرفی میکند که دارای ویژگیهای شخصیتی مانند استفاده بهینه از زندگی، واقعنگری، اعتماد به تجارب شخصی، پذیرش و ابراز هیجانها و خلاقیت است.
انسانگرایان معاصر نیز به بیان خصوصیات و معیارهایی برای انسان سالم پرداختهاند. دراینمیان ویکتور فرانکل، مبدع معنا درمانگری، با اعتقاد کامل به آزادی و مسئولیت انسان و با افزودن بُعد روحانی به ابعاد جسمی و روانی انسان، معتقد است که سلامت انسان، منوط به سلامت هر سه بُعد است.
او چنین میاندیشد که سلامت بُعد روحانی فقط در صورتی حاصل میشود که فرد برای خود هدفی در زندگی داشته باشد. وین دایر نیز میپندارد که اجرای زندگی سالم در گرو مجموعه سنجیدهای از تلاشهای پیگیر و جدی، همراه با اندیشه روشن، شوخطبعی و اعتمادبهنفس است.
با توجه به اینکه هدف از این گفتوگو، استقصای ویژگیهای انسان سالم از کتاب گرانسنگ نهج البلاغه است، محقق و خواننده این کتاب شریف در گام نخست مواجهه با آن چه مبانی و نکات اساسی را باید مدنظر قرار دهد؟
بهطورکلی باید بدانیم که نظام معنایی نهجالبلاغه مبتنی بر نظام وحیانی اسلام بوده و اتصالی جداناپذیر از نظام معنایی قرآن دارد. بنابراین همه آنچه توسط خدا در ساختار قرآن مطرحشده در درک معانی و مفاهیم نهجالبلاغه مؤثر است. بدیهی است که معارف قرآن در سه شبکه معنایی، معارفی و حقایق نظامیافته، انسان را به سوی هدایت سوق میدهد و ازاینرو دارای ترمینولوژی خاص خود است.
مؤلفه دیگری که باید در پژوهشهایی که حول محور کتاب نهج البلاغه انجام میشود، لحاظ کرد، آن است که متن کتاب نهجالبلاغه در بستر تاریخی معینی شکل گرفته است. ازاینرو باید در تبیین مفاهیم آن به تحولات اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اعتقادی دوره تاریخی مذکور توجه ویژه داشت.
موضوع دیگر آن است که متن این کتاب، گزینشی از کلام امام علی علیهالسلام است که توسط شخصیت بزرگواری بهنام سید رضی و در بازه زمانی خاص انتخاب شده است. پس شناخت شخصیت مؤلف و دوره تاریخی زندگی او نیز در مطالعات معنایی نهجالبلاغه میتواند راهگشا باشد. مؤلفه بعدی که در تحقیقات درباره نهج البلاغه باید مد نظر قرار گیرد، موضوع تأثیر آرایههای ادبی، عرفی و زبانی بر فهم منظور صاحب سخن است. همچنین دقت در چینش واژهها و لحاظ کردن لغاتی که در مواضعی مترادف و متضاد هم قرار گرفتهاند، نیز امری بسیار ضروری در خوانش و فهم بیشتر نهجالبلاغه است.
تفاوت دیدگاه روانشناسی معاصر و نهجالبلاغه در تعیین ویژگیهای انسان سالم، ناشی از تمایز این دو در مبانی اندیشهای و جهان بینی است.هویت انسان سالم در منظومه تفکری مولا و ساختار معنایی نهجالبلاغه چگونه تعریفشده است؟
در نظام و ساختار معنایی نهجالبلاغه، انسان بهعنوان یگانه موجودی که شایستگی پذیرش هدایت الهی را دارد، در صورت اطاعتپذیری در مقابل دستورات الهی و تسلیم در برابر آموزههای دین، محبوب خدا شده و پای در راه سلامت در ابعاد گوناگون وجودی خویش قرار خواهد داد.
چنانچه امام علی علیهالسلام نیز در خطبه ۸۶ سوره نهجالبلاغه چنین میفرمایند:«ای بندگان خدا! نیکخواهترین مردم به خود کسی است که خدای خویش را بیش از همه فرمانبردار باشد و آنکه به خود خیانت ورزد، بیشتر از دیگران معصیت خدای کند و بیش از همه خود را فریب داده است». امام علی علیهالسلام در ارتباط با تأثیر دین و ایمان به خدا بر زندگی انسان نیز در خطبه ۱۹۵ چنین میفرماید:«پیامبر انسانها را در راه رشد در مسیر اعتدال راهبری فرمود.» ایشان همچنین در خطبه ۹۴ و در وصف سنت پیامبر(ص)، آن سنت را مایه رشد و حرکت در مسیر درست توصیف میکنند.
از آنجا که روانشناسان، شخصیت انسان سالم را چنین توصیف کردهاند که او باید در مسیر درست زندگی در حال رشد و تعالی باشد و آن مسیر را به گونهای ترسیم کند که با توجه به توانمندیهای درونی، ابعاد وجودی سلامت در آن معلوم و معین باشد، میتوان چنین استنباط کرد که انسان مطلوب و محبوب خدا بخش مهمی از مؤلفههای انسانی را داراست.
البته آنچه مسلم است انطباق این دو نظریه در حوزه سلامت انسان بر یکدیگر است. نظریههای اسلامی انسان سالم، نقش دین را در سلامتی انسان در ابعاد مختلف وجودی مشخص ساخته و میتواند روانشناسان را در تبیین مؤلفههای انسان سالم و چگونگی دستیابی به آن یاری کند. اما این به معنای انطباق کامل دو مفهوم انسان مطلوب از منظر دین و انسان سالم در حوزه روانشناسی نیست؛ بلکه آنچه بدیهی به نظر میرسد، آن است که همراهی این دو حوزه برای دستیابی به مؤلفههای انسان سالم مؤثر خواهد بود.
از انسان سالم و مطلوب از منظر نهجالبلاغه با چه تعابیر و واژگانی یاد شدهاست؟
حضرت علی علیه السلام در خطبه ۸۳ نهجالبلاغه، ساختار هویتی انسان را چنین تبیین میکنند:«اینان بندگانی هستند که به قدرت خدا آفریده شده و ناخواسته تحت اختیار تربیت او قرار گرفتهاند».
دراینارتباط امام سجاد علیهالسلام نیز در دعای اول صحیفه سجادیه میفرمایند:« و سپاس خداى را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسگزارى خود بر نعمتهاى پى در پى که به ایشان داده و بخششهاى پیوسته که براى آنها تمام گردانیده بازمیداشت (امر نفرموده بود که شکر نعمتهایش به جا آورند) هر آینه نعمتهایش را صرف نموده او را سپاس نمیگزاردند، و در روزى که عطا فرموده فراخى مییافتند و شکرش به جا نمیآوردند و اگر چنین میبودند (شکر نمیکردند) از حدود انسانیت به مرز بهیمیت (چارپایان، که مرتبه بیخردى است) روى میآوردند.
از این عبارات چنین دریافت میشود که حرکت بر مدار خلقت و مدیریت الهی، متضمن رسیدن به مقام انسان سالم و مطلوب از نظر خدای متعال است. حضرت علی در خطبه ۸۳ نهجالبلاغه نیز چنین میفرمایند:« خداوند به شما گوش داد تا آنچه به کارش میآید، بشنوید و چشم داد تا تاریکی را بزدایید. اندامهایی ببخشید که هر کدام اجزایی دارند. هریک از اندامها را در تکالیف، صورت و دوام در جایگاه مناسبش قرارداد. (انسان را) بدنی است که (دائم) در رساندن منافع به خود بوده و دلی است که جوینده روزی خویش است؛ درحالیکه همه غرق در نعمتهای بزرگ و قرین عافیت و در سلامت به سر میبرند.»
در اندیشه امام علی توجه به ابعاد مختلف انسان و پاسخگویی به همه نیازهای او دستور الهی بوده و نظام وحیانی اسلام، انسان مطلوب خدا را کسی میداند که هماهنگ با مدیریت پروردگار از سرمایههای خود استفاده صحیح کند و در ابعاد جسمانی، اجتماعی، هیجانی، عقلانی، معنوی و روانی، رفتاری صحیح و مطابق با دستورات دین داشته باشد.
در کتاب شریف نهجالبلاغه چنین انسانی با اصطلاحات مختلفی معرفی شدهاست. واژه «عبد» یکی از این اصطلاحات است که در مواضع متعددی امام علی آن را بیان کردهاند. مثلا در خطبه ۸۷ نهجالبلاغه ایشان چنین میفرمایند:« بندگان خدا! محبوبترین بنده نزد خدا بندهای است که خداوند او را در پیکار با نفس یاری داده است».
پیکار و مبارزه با نفس همان شاخصه انسانیت است. وقتی انسان پی به هویت خود برد، چنین متوجه میشود که رابطه او با خدا، همان هویت انسانی اوست و جایگاه او را در عالم وجود مشخص میکند و با پیکار با نفسانیات میتواند در مسیر استحکام این رابطه قدم بردارد. این محبوبیت آثار فراوانی در حوزههای اعتقادی، رفتاری و اخلاقی دارد که مولا با کلام شیوای خود به تبیین آنها پرداختهاند تا خوانندگان گرامی را به مطالعه آن در کتاب گرانسنگ نهجالبلاغه دعوت میکنم.
«متقی» دیگر واژهای است که میتواند به عنوان نماد انسان سالم در نهجالبلاغه مطرح شود. تقوا ملکهای در وجود انسان است که نوعی خود کنترلی در او ایجاد میکند و انسان را بر آن میدارد تا آنچه را خدا میپسندد، انجام دهد و آنچه را نمیپسندد، ترک کند.
امام علی علیه السلام در خطبه ۱۹۳ در توصیف متقین میفرماید:«متقین همان اهل فضیلتها هستند و در ادامه یکصد فضیلت را برای آنها برمیشمرند که نشان از سلامت فکری و رفتاری آنها دارد. سلامت گفتاری و گفتمانی، میانهروی در زندگی تواضع در رفتار، کنترل بر دیدهها و شنیدهها، ثبات شخصیت در همه حال، بردباری، نیکو منشی، تلاش برای بهتر بودن در عرصه اخلاق و رفتار، اقتدار در بینش و رفتار دوراندیشانه، علممداری، امیدواری عاقلانه در سایه دل نبستن به آرزوهای غیرمعقول و غیر قابل دسترسی از جمله خصوصیات انسان سالم است.
واژه دیگری که امام علی در خطبه ۱۱۰ نهجالبلاغه برای اشاره به انسان سالم استفاده کردهاند، واژه «مؤمن» است. ایشان همچنین در حکمت ۳۱، ایمان انسان سالم را بر چهار پایه صبر، یقین، عدل و جهاد دانسته و برای هر یک از این پایهها، چهار شاخه برمیشمرند که در مجموع ساختار شخصیتی فرد مؤمن را تشکیل میدهد.
امام علی علیه السلام برای صبر، چهار شاخه شوق به بهشت، ترس از آتش جهنم، بیمیلی به دنیا و مرگ اندیشی را معرفی میکنند و برای هرکدام تعدادی آثار علمی بر میشمرند.
همچنین مولا در حوزه یقین، چهار زیرشاخه زیرکی، تیزبینی، حکمتگرایی و عبرتگیری و حفظ سنتها را مطرح کردهاند. تأثیرگذاری این شاخهها بر هم و عدم انفکاک آنها از یکدیگر در عمل میتواند شخصیت باورمندی را نسبتبه دین و سنتهای دینی و اجتماعی پرورش دهد.
پایه دیگر ایمان که به تعبیر امام علی علیهالسلام عدل بوده، خود بر چهار شاخه فهم عمیق، تخصص در علم، استواری در حکم و رسوخ حلم استوار است. چهارمین پایه در شخصیت انسان مؤمن، جهاد است که آن نیز دارای چهار شاخه امربهمعروف، نهیازمنکر، راستگویی و راستکرداری است.
واژههای دیگری همچون اهلالذکر و عالم ربانی نیز واژههای انتخابی امیرالمؤمنین برای اشاره به انسان سالم در نهجالبلاغه است که تبیین بیشتر آن در مجالی دیگر صورت خواهد گرفت.