به گزارش اصفهان زیبا؛ حضرت علی بن محمد(ع)، مشهور به امام هادی و امام علی النقی، دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) بود که در نیمه ذیالحجه سال ۲۱۲ قمری در اطراف مدینه دنیا را مزین به قدوم خود کرد. امام علی النقی(ع) پساز شهادت امام جواد (ع) در سال ۲۲۰ قمری درحالیکه هشتساله بود، بر مسند امامت نشست.
مدت امامت آن بزرگوار ۳۳ سال و عمر شریف ایشان حدود ۴۱ سال بود. امام هادی (ع) در مدت امامت خود با چندتن از خلفای عباسی از جمله معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز همعصر بود و سرانجام به دست متوکل مسموم و پس از شهادت در خانه خود به خاک سپرده شد.
اوضاع سیاسی زمانه امام هادی (ع)
از میان خلفای عباسی، متوکل بیشتر از دیگران با امام هادی (ع) معاصر بود. او نسبتبه امام علی(ع) و خاندان مطهر ایشان، کینه و عداوتی عجیب داشت و اگر از علاقه فردی نسبت به آن حضرات معصوم اطلاع مییافت، مال او را مصادره میکرد و خودش را به هلاکت میرساند. بغض او نسبتبه اهلبیت(ع) به اندازهای واضح بود که در سال ۲۳۶ قمری دستور ویرانکردن بارگاه سرور شهیدان، حضرت اباعبداللهالحسین (ع) و بناهای اطراف آن را صادر کرد.
در حالی که امام هادی(ع) ۱۳ سال اول امامت خود را در مدینه سپری میکرد و به شیعیان آن دیار بهرههای علمی و معنوی فراوانی میرساند، متوکل به دلیل هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند تا امام را بهتر تحت نظر قرار دهد.
متوکل محل سکونت امام را طوری انتخاب کرده بود که همواره ایشان را کنترل کند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل امام را صادر میکرد و تمام دیدارها و آمد و شدهای آن بزرگوار توسط نیروهای حکومتی کنترل میشد. متوکل جو بسیار خفقانآمیزی را ایجاد کرده بود و علویان را در محاصره اقتصادی شدید قرار میداد.
او به شاعران هدیه فراوان میداد تا آنها در اشعار خود به ائمه بیاحترامی کنند.
یکی از احادیثی که در آن دوران خفقان از امام علی النقی (ع) روایت شده، چنین است: «اگر بگویم ترککننده تقیه مانند کسی است که نماز را ترک کند، راست گفتهام». این حدیث خود به خوبی نشاندهنده اوضاع سیاسی دوران امامت حضرت هادی (ع) و کنترلهای شدید ایشان و علویان است.
اما امام هادی(ع) با اتخاذ شیوه تقیه و ادامه روش پدر بزرگوارشان یعنی انتصاب نمایندگانی برای بلاد مختلف در هدایت و یاری مردم کوشید و خدمات شایانی از خود به یادگار گذاشت.
جریانهای منحرف سیاسی و عقیدهای دوران امام هادی (ع)
هرکدام از ائمه معصومین در شرایط اجتماعی و سیاسی خاصی زندگی میکردند؛ لذا اندیشه و عمل سیاسی آنها باید با در نظرگرفتن شرایط و وقایع سیاسی آن زمان موردتحلیل قرار گیرد. امام هادی(ع) در عصری میزیست که پایههای حکومت عباسیان استوار شده بود و خلفای این سلسله بهعنوان حاکمان اسلامی حکومت میکردند.
در این دوران نظامات سیاسی و جریانهای چالشی فراوانی که هر کدام مدعی حکومت بوده و حاکمان عباسی را غاصب حکومت میدانستند، شکلگرفته بود. امام هادی(ع) بهرغم تمام محدودیتهایی موجود در هر فرصت با استدلالهای متین و مستدل به مقابله با عباسیان برمیخاست. علاوهبر این، در این دوران بهسبب گسترش ارتباطات با دیگر ملل و شروع نهضت ترجمه، جامعه اسلامی شاهد بحرانهای فکری و عقیدتی فراوانی بود. چندین جریان فکری و کلامی عمده همچون واقفیه، غلات، مفوضه، جبریه، صوفیه، مجسمیه، اشاعره و معتزله جامعه را با بحرانهای فراوان عقیدتی فکری مواجه ساخته بود.
فعالیتهای سیاسی و فرهنگی امام هادی(ع)
اگرچه مبانی سیاستهای کلی تمام ائمه از ثبات و چارچوب مشخص و ثابتی برخوردار بود؛ اما شرایط محیطی و امکانات موجود در هر دوره سبب میشد تا تفاوتهایی در سیاستهای هر یک از این بزرگواران مشاهده شود.
امام هادی(ع) در تحکیم و استواری فقه، عقاید و فرهنگ تشیع، همتی عالی و تلاشی وسیع کرد؛ بهطوری که یکی از ثمرات مهم وجودی ایشان، حفظ مبانی مذهب تشیع و جلوگیری از پیدایش انحرافات فکری در این مذهب بود.
ایشان در مقابل با حاکمان عباسی و جریانهای نادرست سیاسی فکری گسترشیافته در آن دوران براساس تعالیم والای قرآن و معارف بلند دینی به مقابله پرداخت و فعالیتهایی به شرح زیر را برنامهریزی و اجرا کرد.
سازماندهی شبکه وکالت
همانطور که بیان شد، امام هادی(ع) از سوی متوکل تحت نظارت شدید واقع شده بود و تمام ارتباطات آن حضرت کنترل میشد؛ لذا ایشان باایجاد شبکه وکالتی بهصورت مخفیانه با مردم در ارتباط بود.
این شبکه وظیفه نیازسنجی، پاسخگویی، حمایت و مدیریت مخاطبان تحت امر خود را برعهده داشت و مشروعیت خود را از امام میگرفت. ائمهای که از سوی دستگاه حاکم تحت فشار بودند با لحاظکردن مقتضیات و ضرورتهای موجود، اقدام به ایجاد این تشکیلات کردند تا بدین وسیله با سهولت بیشتری بتوانند با شیعیان در دورترین نقاط عالم اسلامی مرتبط شده و نیازهای شرعی و دینی آنها را رفع کنند. این شبکه سرزمینهای مختلفی همچون بغداد، مدائن، کوفه، بصره، اهواز، قم، همدان، یمن و حجاز را فرا گرفته بود. فواید این نوع ساماندهی چنین بود:
حفظ مجموعه کاملا غیر منسجم که در معرض هجوم بدعتها، خرافات و درگیریها بود، ایجاد یک سیستم مالی منظم برای شیعیان، امکان اطلاعگیری و اطلاع رسانی به عموم، ایجاد انسجام قوی میان بزرگان شیعه، فراهمشدن زمینه برای غیبت و مدیریت غیرمتمرکز، مبارزه با حاکمیت طاغوت.
امام هادی (ع) در فرصتهای مناسب با استناد به آیات قرآن کریم، حکومت عباسیان را نامشروع اعلام میکرد؛ مثلا ایشان در پاسخ به یکی از یارانشان درباره کارکردن برای بنیعباس فرمودند:
«با توجه به آیه لایکلف الله نفساً إلا وسعها، آن مقدار از همکاری که به جبر و زور صورتگرفت، اشکال ندارد و خداوند عذرپذیر است؛ ولی بهجز آن، ناروا و ناپسند است. ناگزیر اندکش بهتر از افزودنش است.»
مرزبندی با فرقههای انحرافی
یکی از جدیترین سیاستهایی که امام در این دوره دنبال میکرد، تشخص بخشیدن به جامعه شیعیان و ایجاد هویتی ممتاز و متمایز برای آنها بود تا بسیاری از آسیبهایی که جامعه شیعه را ازنظر فکری و فرهنگی تهدید میکند، دفع شود.
یکی از گروههای انحرافی موجود در دوران امام هادی (ع) جریان غلات یا غالیان بودند. غلات انسانهای تندرو، افراطی و بیمنطقی بودند که درباره امامت مبالغه بیشاز اندازه نموده و امام را تا سرحد الوهیت و پرستش بالا میبردند. آنها با بهرهگیری از عقاید منحرف خود بسیاری از واجبات الهی را حرام و بسیاری از گناهان کبیره را بر خود حلال میشمردند.
امام هادی (ع) تلاش کرد تا آنها را با تعالیم اسلام و مفاهیم بلند قرآن کریم آشنا سازد و از افراط و تفریطی بهدور نگاه دارد. در عین حال امام از غلات که اعمالشان با مبانی اسلام و قرآن همخوانی نداشت، اعلام بیزاری میکرد و آنها را مورد لعن قرار میداد و از شیعیان نیز میخواست که از آنها دوری کنند. در این خصوص امام هادی(ع) افق مبارزه با غالیان در میان شیعیان را گشود و پیرایش و آراستگی این حوزه را پی گرفت و غالیان و بدعتگذاران را از آن بیرون کرد.
تأسیس و تقویت پایگاههای علمی
از دیگر نقشهای محوری امام هادی(ع) در هدایت جامعه شیعی، تقویت مراکز علمی بود که در حقیقت هدایت و سرپرستی غیرمستقیم آن حضرت برای پیروان اهلبیت محسوب میشد.
امام هادی(ع) گاهی درباره مقدسبودن یک سرزمین و گاهی درباره مردم آن و گاهی هم درباره علما و دانشمندان و لزوم پیروی از آنها سخنان ارزشمندی را بیان میفرمودند؛ مثلا درباره شهر قم چند روایت از ایشان نقل شده که بیانگر این مدعاست؛ اگرچه امام غیرمستقیم به موارد یاد شده اشاره فرموده است.
بیان معارف دینی در قالب دعا
بدیهی است که بسط و گسترش معارف و آموزههای دینی در گرو تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه، عقاید و اصول و تربیت شاگردان برجسته و فعال است. در عصر امام باقر (ع) و امام صادق(ع)، تقویت حوزههای تحصیلی بهصورت عمیق و گستردهای انجام شد. اما شرایط سیاسی حاکم بر دوران امامان بعدی، آنچنان سخت و همراه با خفقان بود که دیگر امکان بسط، گسترش و نشر عقاید شیعی به صورت صریح میسر نبود. امام هادی (ع) در شرایط خفقان سیاسی بیانات و آموزههای دینی را در قالب دعا به مردم عرضه میکرد. تعمیق باور امامت در شیعه در قالب انشای زیارات، بهویژه انشای زیارت جامعه کبیره در امامت عامه و زیارت غدیریه در امامت خاصه را میتوان یکی از مهمترین اقدامات ایشان به شمار آورد. امام با انشای زیارت جامعه در شرایط فشار دستگاه خلافت به روشنگری اذهان مردم میپرداخت.
این زیارت را شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» از موسی بن عبدالله نخعی چنین نقل میکند که از امام علی النقی خواستم مرا زیارتی بلیغ و کامل تعلیم دهد که بهوسیله آن بتوانم هر یک از ائمه را زیارت کنم. حضرت فرمود:«چون به درگاه رسیدی، درحالیکه غسل کردهای، بایست و شهادتین را بگو و چون داخل شدی و قبر را دیدی، توقف کن و ۳۰ مرتبه الله اکبر بگو و سپس با گامهای کوتاه و با آرامش و وقار اندکی راه برو و دوباره بایست و ۳۰ مرتبه الله اکبر بگو. پس به قبر مطهر نزدیک شو و ۴۰ مرتبه تکبیر بگو آنگاه این زیارت را بخوان.. »
پایهریزی فرهنگ انتظار
یکی دیگر از محورهای فعالیتهای امام هادی(ع) آمادهکردن مردم و شیعیان نسبتبه غیبت حضرت مهدی (عج) بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساسشدن حکومت این موضوع را بهصورت سربسته در ضمن سخنان خویش برای یاران خود تبیین مینمود.