به گزارش اصفهان زیبا؛ دوران صفویه نقطه عطفی در گسترش محلههای قدیمی و همچنین دورانی شاخص برای ایجاد محلههای جدید در شهر اصفهان بوده است. انتقال پایتخت به اصفهان در اوج دوران ثبات و قدرت صفویه و افزایش ناگهانی جمعیت در مدتی کوتاه سبب شد محلههای قدیمی، بزرگ و بزرگتر شود.
بااینوجود باز هم فضای شهری گنجایش این میزان از رونق و جمعیت و توسعه را نداشت. لاجرم محلههای جدیدی در طی سالها شکل گرفت. محلههای جلفا و عباسآباد از آن جمله بودند.
اما علاوه بر توسعه مناطق مسکونی شهری، شاهان صفوی در برخی مناطق دیگر اصفهان نیز به ساخت باغها و عمارتهای سلطنتی مبادرت کردند و ایجاد این مناطق در حاشیه شهر و کشش برای گسترش فضای شهری، نقطه آغازی برای ایجاد و آبادانی محلههایی در حوالی آنها شد. یکی از این محلهها، محله فرحآباد بود که پیرامون باغ سلطنتی فرحآباد ایجاد شد.
باغ فرحآباد در دوره شاه سلطان حسین صفوی به سال 1090 ه.ش به وجود آمد. سید عبدالحسین خاتونآبادی در مورد ساخت بنای کاخ فرحآباد مینویسد: «از وقایع سنه 1123 هجری، رفتن پادشاه به باغ جدید مسمی به فرحآباد در ماه شعبان و مراجعت نمودن در روز دوم شهر رمضان المبارک و امر فرمودند به بنای عمارت در باغ مزبور در ماه مبارک رمضان به سرکاری ابراهیم آقا یوزباشی و امر نمودن به جمعی از مقربان که بنای خانه نمایند در حوالی باغ، از آن جمله به عالیه حضرت علامه العلمایی مجتهدالزمانی مدرس مدرسه جدید سلطانی آمیزمحمدباقر، سلامالله تعالی است و آن عالیجناب با عدم رغبت حسبالامر الاعلی اطاعت را لازم داشته ابتیاع زمینی و بنای عمارتی نمودند.»
همانگونه که ذکر شد شاه سلطان حسین اصرار بر ایجاد بنای خانه در آن حوالی داشته و با توجه به وجود دولتخانه وسیع صفوی در مجاورت میدان نقشجهان و باغ وسیع سعادتآباد و هزارجریب ساخت این باغ و عمارت دورافتاده، هوسگونه به نظر میآید.
اما شاید هم شاه سلطان حسین به قصد ایجاد محلهای جدید برای توسعه شهری چنین تصمیمی گرفت. شاه سلطان حسین با ساخت این کاخ تابستانی در این قسمت از شهر و ایجاد باغات متعدد در اطراف عمارت و همچنین آوردن آب به زمینهای فرحآباد، زمینه گسترش و ایجاد آبادی را در این نقطه فراهم نمود تا سرریز جمعیت شهر، در این شهرک جدیدالاحداث سکنی گزیند.
آنچنانکه ذکر شده هرچند باغ بسیار بزرگ و زیبا بود، امارت کاخ نه ظرافت هنری آنچنانی داشت و نه از استحکام آنچنانی برخوردار بود. مادام دیولافوا باستانشناس فرانسوی که در دوره قاجار از بقایای این کاخ بازدید کرد مینویسد: «ممکن است کسانی شاه سلطان حسین را ملامت کنند که خواسته است به تقلید از سمیرامیس ملکه افسانهای بابل و آشور، کاخهای با وسعتی بسازد، اما نمیتوانند او را مانند آن ملکه ستمپیشه که ملت خود را برای فراهم آوردن سنگهای تراش و چوبهای لازم به خاک سیاه نشانید ملامت کنند؛ زیرا که او این کاخ بزرگ را با خشت و گل بناکرده است و برای ساختن آن، چندان به اهالی اصفهان فشاری وارد نیاورده است. زیرا هیچگونه آثار حجاری و نقاشی در دیوارها دیده نمیشود. کف اتاقها بنا بر عادت قدیمی شرقیان دارای تجملات و تزییناتی نبوده است. بلکه همیشه حصیری به زمین انداخته و روی آن را با فرشهای گرانبها میپوشانیدهاند. این تالارها، در نداشته و پرده ضخیم و بلندی هم در جلوی درها بود که آنها را از تابش آفتاب محفوظ میداشته است و روی هم این بناها استحکام خوبی نداشتهاند.»
روزگار خوش شاه سلطان حسین در این کاخ مدت زیادی به درازا نکشید و دقیقا 11 سال پس از دستور ساخت کاخ، در 30 مهرماه 1101 ه.ش، با هجوم لشکر محمود افغان این کاخ به دلیل اینکه خارج از حصار شهر و بدون حفاظ بود تسخیر شد و بعد از چند ماه محاصره شهر اصفهان توسط افاغنه نهایتا شاه سلطان حسین در همین کاخ تسلیم قوای بیگانه شد و تاج سلطنت را تسلیم محمود افغان کرد.
بسیاری معتقدند وجود این بنا و استقرار محمود افغان و لشکرش در آن عامل مهمی در موفقیت فتح اصفهان بود. وجود رودخانه زایندهرود و لشکر قزلباش شاید میتوانست سدی در برابر قوم تازه از راه رسیده باشد. اما فرحآباد مأمنی شد برای تقویت قوای بیگانه و نهایتا آنگونه که میدانیم اصفهان سقوط کرد. هفت سال بعد با حمله نادر به اردوگاه افاغنه در فرحآباد، بلافاصله اشرف افغان فرار کرد و هر آنچه در دسترس بود از انسان و اشیای قیمتی و جواهرات غارت کرده و قصر فرحآباد را نیز که سالها در آن به سر برده بودند به آتش کشید و پشت سر گذاشتند.
مادام دیولافوا این دوران را اینگونه شرح داده است: «صرفنظر از مرور زمان، افغانها هم در مدت اقامت خود از زیان رساندن به این عمارت فروگذار نکردهاند. مخصوصا موقعی که سردار رشید و دلیر قشون شاهطهماسب یعنی نادرشاه، افغانها را شکست داد و مجبور به تخلیه اصفهان شدند در پانزده نوامبر 1729 قصر فرحآباد یعنی همان تالارهای قشنگ را که چندین سال در آن منزل داشتند آتش زدند و آن را بهکلی ویران ساخته و رفتند. پس از شکست افغانها و خروج آنها از اصفهان شاهطهماسب به اصفهان مراجعت کرد و از مشاهده این قصور ویران بهشدت گریست، زیرا علاوه بر اینکه بهجای قصر تپه خاکی باقیمانده بود، پدر و برادران و خواهران و تمام اعضای خانوادهاش را هم افغانها به قتل رسانیده بودند و عدهای از شاهزاده خانمهای وجیه را هم اشرف افغان به اسارت برده بود.»
بههرروی هرچند دوران شکوه باغ فرحآباد کوتاه و پرفرازونشیب بود، همین دوران کوتاه سبب گسترش محلههای این بخش از شهر شد. البته محدوده جنوب غرب اصفهان از دیرباز دارای مناطق مسکونی بود که اسامی کهن آنها مانند دستگرد، مارنان، قینان، ناژوان و… نشان از سابقه باستانی آنها دارد. با رونق فرحآباد این قریهها گسترش یافتند و کمکم جزئی از شهرک فرحآباد شدند. در مجاورت فرحآباد در جنوبیترین نقطه محله جلفا، آبادی قرار داشت که محل زندگی حدود 200 خانواده زرتشتی بود. این زرتشتیان در زمان شاهعباس دوم به دلیل ساختوساز، مجموعه سعادتآباد از محله خود (گبرآباد) به این محل جدید کوچانده شده بودند.
سختگیریها و اجبار شاه سلطان حسین صفوی نهایتا به مسلمان شدن اهالی این آبادی انجامید و این محله ازآنپس حسینآباد نامیده شد و همیشه از مناطق پررونق فرحآباد بوده است.فرحآباد بعد از رفع فتنه افغان تا اواسط قاجاریه رونق نسبتا خوبی داشت و از مراکز کشاورزی و دارای صنعت بود؛ اما در این سالها به دلیل انتقال پایتخت به تهران و بیکفایتی قاجاریه وضع این محله مانند اکثر محلات روبهزوال گذاشت. میرزاحسین خان تحویلدار در زمان ناصرالدینشاه نوشته است: «در دوران صفوی، شهر جدید فرحآباد را در آنطرف رودخانه بالای جولاهه (جلفا) و سیچان میسازند. زمان خاقان مغفور تا اوایل عهد شاهنشاه بهمرور هزار درب خانه مسکونی به شمار درآمد و تابهحال از حوادثات و آفات، نصف خانههای آن محلات باقی نمانده، در صدمات پیدرپی، سالهاست به خرابی رسید.»
میر سید علی جناب نیز در اواخر دوره قاجار در توصیف محله فرحآباد اینچنین مینویسد: «فرحآباد در قسمت جنوب شهر واقع است و از سمت شمال به قرای حسینآباد، سیچان و ماربانان و از طرف مغرب به قریه دستجرد و از جنوب به کوه صفه و از طرف شرق به هزارجریب و سعادتآباد محدود است. در زمان سابق، محل ییلاقی سلاطین صفویه بوده است؛ خاصه در زمان شاه سلطان حسین که غایت شکوه و آبادی را داشته و دارای بازار و باغات و عمارات زیاد و اشجار و انهار فوقالعاده بوده که هنوز آثار عمارات و خرابههای آن موجود است.»
در اخبار جراید دوران قاجار اولین ردپای حضور نظامی در منطقه فرحآباد دیده میشود. روزنامه فرهنگ مورخ 14 مهر 1265 ه.ش مینویسد: «فوجِ جلالی در ماه ذیحجه، محض آنکه بهواسطه عمل و کار کردن بهتر بصیر شوند و در عمل حفر سنگر کسب مهارت نمایند، در بیرون شهر اصفهان نزدیک به حسینآباد که یکفرسخی شهر است، شروع به حفر سنگری نمودند؛ طول خطالرأس آن سنگر چهار صدمتر میشود و قطر خاکریزش سیوچهار متر که ازهرجهت، هشتصد نفر مدافع بهخوبی میتوانند از گلوله تفنگ و توپ دشمن محفوظ باشند.»
در خرداد 1293 ه.ش ماژور فلک رئیس رژیمان ششم ژاندارمری که جدیدا در ایران در حال تأسیس بود به اصفهان آمد و پس از مدتی تحقیق اراضی سابق باغ فرحآباد را برای استقرار نیروهای نظامی انتخاب کرد. با روی کار آمدن رضاخان و ادغام شدن نیروهای نظامی رنگارنگ و تشکیل ارتش نوین، اراضی منطقه فرحآباد به اداره قشونی لشکر جنوب واگذار و در سالهای بعد مرکز آموزش توپخانه نیروی زمینی ارتش در این منطقه مستقر شد.
حضور پادگان ارتش در این محل، باعث رشد و توسعه دوباره فرحآباد شد و بهزودی خیابانها و خانهها و مغازههای بسیاری شکل گرفت و بالاخره فرحآباد بعد از تلاطم و فراز و نشیبهای بسیار در طی قرون، رو به آبادانی گذاشت و امروز یکی از محلات بزرگ اصفهان است. تا دهه پنجاه ویرانههای کاخ فرحآباد در اراضی نیروی زمینی مشهود بود. محله فرحآباد امروز در محدوده خیابانهای وحید، بلوار کشاورز و خیابان سیمین قرار دارد.در پایان، اشاره به ردپای تاریخی نام یکی از محلههای امروز شهر خالی از لطف نیست. در میان باغ فرحآباد دریاچهای بزرگ قرار داشت که در میان آن جزیره و کوشکی بنا شده بود. نام خیابان «باغ دریاچه» یادگار و بازمانده همین دریاچه باغ فرحآباد صفوی است.