به گزارش اصفهان زیبا؛ در کتاب اقتصاد پایه دهم علوم انسانیها، آنجا که میخواهد منابع تولید را یاد بدهد، چنین نوشته شده است: «اقتصاددانان منابع تولید را بهطورکلی در سه دسته طبقهبندی میکنند: منابع طبیعی (زمین)، سرمایه و نیروی کار.»
بعد هم هریک را تشریح میکند و سرانجام به مزیت نیروی انسانی میرسد، نیرویی که توانایی بهخدمتگرفتن منابع طبیعی و سرمایه مادی تنها از او برمیآید و به همین خاطر باید توجه ویژهای به پرورش او صورت گیرد.
اینکه آموزشوپرورش یکی از بزرگترین نظامهای اجتماعی و آموزشی بهشمار میآید و نقش اساسی و سازنده در بقا و تداوم فرهنگ و تمدن بشری ایفا میکند، حرف جدیدی نیست. سالهاست که دستکم بهطور نظری، اجماعی درباره اهمیت نیروی انسانی وجود دارد.
همگان اذعان میکنند که این نظام میتواند با تربیت معلمان فکورِ توانمند و خالق، شهروندان و افرادی مفید تحویل جامعه دهد و برای دستیابی به اهداف خود، به نیروی انسانی شایسته نیازمند است.
پژوهشها نشان میدهد، میان اثربخشی و موفقیت کارکنان و کیفیت آموزشی همبستگی مثبت وجود دارد. به عبارتی، هرچه نیروی انسانیِ شایستهتر و تواناتر برای رهبری مدارس انتخاب شود، کیفیت آموزشی افزایش خواهد یافت؛ پس اهمیت نیروی انسانی را بدیهی میانگاریم و به سراغ وضعیت فعلی نیروی انسانی در نظام آموزشوپرورش میرویم.
با درنظرگرفتن اهمیت حضور نیروی انسانی متخصص در ارگانهای مختلف ازجمله آموزشوپرورش، راهکارهایی برای جذب نیروی زبده مطرح میشود؛ همانطور که در1390شمسی، دانشگاه فرهنگیان، دانشگاهی برای تأمین، تربیت و توانمندسازی آموزگاران و نیروی دانشگاه، با تجمیع کلیه مراکز تربیتمعلم سراسر ایران تأسیس شد.
از آن زمان تاکنون دانشگاه فرهنگیان از بزرگترین و گستردهترین دانشگاههای ایران است و بر اساس مفاد اساسنامه که به تصویب شورای عالی آموزشوپرورش رسیده، تنها مرجع ورودی نیروی آموزشوپرورش است.
در کنار این دانشگاه دولتی و رسالت تربیتی که بر عهده دارد، در سالهای گذشته به این دلیل که همچنان آموزشوپرورش با کمبود معلم مواجه بوده و هست، پای راههای دیگری نیز برای جذب نیرو به میان آمده است؛ همچون مجوز تأسیس مدارس غیرانتفاعی که میتوانند دبیرانی جدای از دبیران رسمی آموزشوپرورش به خدمت بگیرند یا «طرح امین» که به جذب طلاب و روحانیون برای تدریس در مدارس پرداخته است.
همینطور مدارس تحولخواهی که در زمره مدارس غیردولتی قرارگرفتهاند و با ابداعهای مختلف، به جذب نیروهای متفاوت هم روی آوردهاند. شرایط فعلی باعث شده است دیدگاههای مختلفی هم مطرح شود.
گروهی با گلایه از تکثر پیشآمده مرجعیت آموزشوپرورش را در حال تزلزل میبینند و خواستار بازگشت به وحدت در جذب نیرو هستند؛ گروهی دیگر هم با اشاره به تکثر جهانی، انحصار آموزشوپرورش را برنمیتابند و بهدنبال گسترش ابداعات در این حوزه هستند.
حرفوحدیثهایی که هریک به فلسفه متفاوتی تکیه کرده است و به همین دلیل بهسادگی نمیتوان درباره آنها قضاوت کرد؛ اما دستکم میتوان گفت که در حال حاضر دیگر نمیتوان تنها مرجع جذب نیروی آموزشوپرورش را دانشگاه فرهنگیان بدانیم؛ اگرچه همچنان تنها مرجع ورودی رسمی نیروی آموزشوپرورش محسوب میشود و به همین خاطر به شرح عملکرد آن میپردازیم.
پای درد دانشگاه فرهنگیان
زمانی که از مرجعیت دانشگاه فرهنگیان میگوییم، یعنی رساندن نیروی انسانی به سمت شایستگیهای فعلی و سوقدادن آنها بهسوی شایستگیهای آتی؛ هدفی که میتواند از طریق این دانشگاه و آموزشهای ضمنخدمت آن عملی شود.
مطابق نظام جدید آموزش کارکنان دولت، دورههای آموزشی کوتاهمدت ضمن خدمت کارکنان، میبایست بر اساس الگوی ارائهشده در نظام مذکور برای شاغلان رشتههای شغلی و پستهای ذیل هر رشته شغلی تهیه و تدوین شود و پس از تصویب سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور در چهارچوب آییننامه و دستورالعملهای مربوط به اجرا درآید. حالا پس از ۲۰ سال، با بررسی و تحلیل فرایند آموزش ضمن خدمت کارکنان آموزشوپرورش، میتوان برخی از مشکلات آن را برشمرد:
فقدان انگیزه کافی معلمان برای شرکت در دورههای ضمن خدمت
همواره گلایه معلمان به گوش میرسد که هیچ علاقهای برای شرکت در آموزشهای ضمن خدمت ندارند و اگر اجباری بر آنها نبود، وقتشان را طور دیگری پر میکردند؛ البته این مشکل گاه از فقدان مسئولیتپذیری معلم نشئت میگیرد.
اما در بسیاری از مواقع همراه با دلایل منطقی است؛ ازجمله اینکه آموزشهای ضمن خدمت تناسبی با نیازهای معلمان ندارد؛ همان مشکلی که دانشآموزان هم با آن مواجه هستند و به همین خاطر میلی به یادگیری دروس ندارند. ریشه دیگر این مشکل به اجرایینبودن آموزشها برمیگردد؛ یعنی معلم با واقعیتی به اسم کلاس و دانشآموزانش مواجه است و انتظار دارد آموزش استادان نیز مبتنی بر همان واقعیتها باشد؛ نه صرفا مباحثی تئوری؛ همچنین ساختار خشک و غیرانعطافپذیر آموزشها که گاه مانع بروز خلاقیت دبیران در آموزش میشود و بیشباهت به گلایه دانشآموزان نیست.
کمبود وقت و برگزاری جلسهها در ساعت استراحت معلمان نیز از دیگر دلایل بیرغبتی معلمان به حضور در کلاسهای ضمن خدمت است. مجموع این عوامل به همراه دلایل پنهان دیگری سبب شده است آنطور که انتظار میرفت، شاهد کارکرد آموزشهای ضمن خدمت نباشیم.
به این منظور برخی از کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت، ایدههایی برای حل این چالش ارائه دادهاند؛ ازجمله: قراردادن آموزشهای ضمن خدمت فرهنگیان ذیل دانشگاه فرهنگیان؛ مشترککردن برخی از فرصتهای آموزشی و مطالعاتی بین معلم و دانشجومعلم، در برنامه درسی فرهنگیان و برنامههای آموزش ضمن خدمت؛ استفاده از ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان در تنوعدهی به روش آموزشهای ضمن خدمت؛ فراهمکردن فرصت بهکارگیری آموختههای ضمن خدمت توسط معلمان با استفاده از ظرفیتهای دانشگاه فرهنگیان؛ فراهمکردن فرصت ادامه تحصیل معلمان در دانشگاه فرهنگیان.