در گستره بیمانند فرهنگ و تمدن ایرانی، پدر نمادی است که گاه در هیبت اقتدار و تدبیر، گاه در سایهسار مهر و شفقت و گاه در قامت خرد و دانایی جلوهگر میشود.
بخشی از مقدمه شاهنامه به ستایش پیامبر اسلام و حضرت علی (ع) اختصاص دارد. فردوسی در این ابیات آنچنان که اعتقاد شیعه است، علی (ع) را وصی پیامبر(ص) مینامد و میگوید:
هرچند زن مسلمان در تمام دنیا به حجاب شناخته میشود و آیات، روایات و سیره مربوط به حجاب و عفاف در دین اسلام مسلم است، اما از دیدگاه ما، عفاف و حجاب در تاریخ ایران باستان ریشههایی عمیقتر و عقبتر از دین اسلام دارد.
روزی از محمد حسنین هیکل، نویسنده و روزنامهنگار مشهور مصری، پرسیدند شما مصریان با آن پیشینه درخشان فرهنگی چه شد که عربزبان شدید؟ گفت ما عربزبان شدیم برای اینکه فردوسی نداشتیم…»
در مهرماه 1313 خورشیدی، یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی قرن در جهان و بهخصوص در محدوده جغرافیایی فارسی زبانان، به عرصه وقوع پیوست. این رویداد فرهنگی، متعلق به قرن 14 خورشیدی بوده است. قرنی که ما، تحویلگیرندگان سال 1400 شمسی، امسال با آن خداحافظی کردیم و ورود به قرن 15 خورشیدی را جشن گرفتیم. اما از برگزاری این رویداد فرهنگی در ایران و چگونگی بازتاب آن در روزنامه اخگر بشنویم:
بعضی بزرگ زاده میشوند. برخی بزرگی را به دست میآورند و به بعضی دیگر بزرگی اعطا میشود.
ویلیام شکسپیر
فردوسی سخنوری شگرف است که با سرودن شاهکار مانای شاهنامه، ایرانیترین آفریده ادبی را سرود و آفرین جهانیان را برانگیخت. شاهکاری که سرنوشت ایران را دگرگون کرد تا ایران بماند و ایرانی نیز و به گفته میرجلالالدین کزازی، اگر او در یکی از باریک و دشوارترین روزگاران در تاریخ این سرزمین کهن سر برنمیآورد و شاهنامه را نمیسرود، ما ایرانیان اکنون خود را ایرانی نمیدانستیم و به زبان دلاویز و شورانگیز فارسی با یکدیگر سخن نمیگفتیم و ازاینرو، شاهنامه نامه فرهنگ و منش ایرانی است.
میگویند شاهنامه آخرش خوش است؛ اما اگر گذری به آخر آن انداخته باشید متوجه میشوید که اتفاقا پایان تلخی دارد و این پایان نه فقط به انتهای داستان شاهنامه و سرگذشت ایران، بلکه به سرنوشت خود حکیم فردوسی هم مربوط میشود؛ از آن جهت که محمود غزنوی آنطور که شایسته فردوسی و اثرش بود، از آنها حمایت نکرد. اما حسن انوری در «فرهنگ امثال سخن» درباره اینکه چرا این ضربالمثل اینقدر رواج داشته است میگوید: «این ضربالمثل اشاره طنزآمیز به کاری دارد که برخلاف انتظار شخص پیش میرود و پایان خوشایندی ندارد. در واقع در این کتاب این ضربالمثل بهعنوان یک جمله معکوس درباره یک ماجرا با پایان ناخوشایند به کار میرود.»
پیشدرآمد
دو خوشمنظر و زیبایی (فردوسی) و (شاهنامه) چنان در هم تنیده شدهاند که گفتن نام یکی بیدرنگ دیگری را به یاد میآورد. هر ساله به یمن زادروز این ابرمرد فرهنگ پارسی، نوشتارها، گفتارها و گاهی نامکهایی بروز میکنند. از نامکها که بگذریم بیشتر نوشتار و گفتار در نافه این بیت شاهنامه گرد میآیند که:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
شاهنامه فردوسی مجموعهای از شخصیتهای متنوع است که هرکدام خلقوخو و ویژگیهای مخصوص به خود را دارند. هرکس با خواندن شاهنامه خودش را با یک یا چند شخصیت آن نزدیکتر میبیند. از این منظر، به معرفی ده شخصیت شاهنامه میپردازیم که گمان میکنیم به انسان قرن 21 نزدیکترند.
محمدامین ریاحی در کتاب «فردوسی» حکمت فردوسی را «نبرد میان خیر وشر» میداند و «مبارزه پهلوانان با چرخ.»
ورود به موضوع حکمت فردوسی، به دلیلی که خواهم گفت، مسئلهای را پیش میکشد که بیشتر شاهنامهپژوهان بدان پرداختهاند: امانتداری فردوسی به منابع پیش از خودش.