به گزارش اصفهان زیبا؛ خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) ازجمله متون گرانقدری است که بهدلیل نزدیکی فاصله ایراد آن با وفات پیامبر(ص) و تحولات حساس امت اسلام، بهویژه وقوع اتفاقات جانشینی پیامبر، از اهمیت والایی در شناخت گفتمان اسلامی برخوردار است.
فدک دهکدهای در نزدیکی منطقه خیبر بود که در سال هفتم هجری به رسول گرامی تقدیم شد.
بنا بر نقل تاریخی این سرزمین که در شمال شهر مدینه واقع بوده، سرزمینی است که به حاصلخیزی و وفور محصولات باغداری و کشاورزی معروف بوده است؛ بهعنوان نمونه ابن ابیالحدید، شارح نهجالبلاغه، از حاصلخیزی فراوان این سرزمین سخن رانده و تعداد درختان خرمای این منطقه در قرن ششم را با تعداد درختان خرمای شهر کوفه برابر دانسته است.
هرچند بنا بر قول قطب راوندی، اندیشمند شیعه، پیامبر سرزمین فدک را به ازای دریافت مبلغ ۲۴هزار دینار اجاره داد بود؛ اما آن سرزمین در جریان فتح خیبر به پیامبر تقدیم شد. هنگامی که در سال هفتم هجری مسلمانان در نبرد خیبر قلعههای آن منطقه را یکی پس از دیگری فتح میکردند، دهکده آباد و حاصلخیز فدک هنوز در دست یهودیان قرار داشت.
فتح خیبر و پیشروی پیروزمندانه سپاه اسلام سبب شد تا یهودیانی که نگران پیروزیهای بیشتر مسلمانان بودند، نماینده خود را نزد پیامبر فرستاده و بهعنوان مصالحه، نیمی از فدک را به آن حضرت واگذار کردند و پیامبر نیز این صلح را پذیرفت. از آنجا که این ملک بدون جنگ در اختیار ایشان قرار گرفت، جزو غنائم جنگی محسوب نمیشد و به مثابه ملک شخصی پیامبر بود.
بنا بر نقل شیخ طوسی، وقتیکه آیه ۲۶ سوره اسرا با این مضمون بر پیامبر نازل شد که «ای رسول! حق نزدیکان را بپرداز و همچنین حق مستمندان و واماندگان در راه را و هرگز اسراف و تبذیر مکن»، رسول خدا دختر خویش، فاطمه(س) را فراخواند و طی مکتوبی فدک را به او بخشید و تسلیم او فرمود.
در زمان حیات پیامبر این سرزمین در دست فاطمه(س) بود؛ اما آنگاه که رسول خدا از دنیا رفت، ابوبکر آن را از دست فاطمه(س) گرفت. حضرت فاطمه(س) مکتوب پیامبر را به ابوبکر ارائه نمود و فرمود: «این نوشته و سند رسولالله است که برای من و فرزندانم نوشته است.»
اهمیت و جایگاه سرزمین فدک
حضرت زهرا(س) چهارسال مالک فدک بوده و از آن درآمدی بالغ بر ۲۴هزار درهم که کسب کرد و این درآمد را در راه خدا خرج میکرد. با این درآمد به بینوایان کمک میکرد و آن را به فقرا و ایتام بنیهاشم میبخشید.
در همان ایام که حضرت صاحب چنین درآمد زیادی بود، زندگی بسیار سادهای داشت. در خانه ایشان بعضی اوقات حتی غذای روزانه هم یافت نمیشد؛ چادر حضرت از چندجا وصله داشت و خانه ایشان همان اتاق گلین و سادهای بود که دیگر مسلمانان نیز از آن برخوردار بودند.
اما موضوع غصب فدک فقط منجر به ایجاد محدودیتهای اقتصادی برای مسلمانان نمیشد، بلکه این موضوع رفتهرفته بعد سیاسی نیز به خود میگرفت؛ چرا که اگر امام علی(ع) و خاندان او در تنگنای اقتصادی قرار میگرفتند، امکان کنشگریهای سیاسی ایشان نیز محدود میشد.
بدیهی است که وجود فدک امکاناتی در اختیار ایشان قرار میداد که میتوانستند به پشتوانه آن، موضوع ولایت را به نحو شایستهتری در بین مردم رواج دهند؛ همانگونه که اموال و داراییهای حضرت خدیجه(س) نیز در پیشبرد و گسترش اسلام در آغاز نبوت نقش بسزایی داشت.
لازم به ذکر است که ابعاد و محدوده بسیار گسترده فدک که در روایات مختلف، از جمله روایت امام موسیبنجعفر(ع) تبیین شده، نشاندهنده این است که فدک صرفا یک قطعه زمین نبود، بلکه پشتوانه بسیار مهم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای اهلبیت محسوب میشد.
خطبه فدکیه
بعد از رحلت پیامبر(ص)، طوفان عجیبی سراسر جهان اسلام را فرا گرفت و کانون این وقایع، موضوع جانشینی و خلافت بود.
در این اثنا، مصادره سرزمین فدک از حضرت فاطمه(س) تجاوز آشکار، توأم با نادیدهگرفتن بسیاری از احکام اسلامی بود. در حالی که جامعه اسلامی گرفتار انحرافی شدید از تعالیم ناب اسلام و سنت پیامبر شده بود و بیم رجوع آن به سنتها و گرایشات جاهلی میرفت، غصب فدک مقدمهای برای خانهنشینکردن امیرالمؤمنین(ع) و محاصره اقتصادی یاران ایشان به شمار میرفت؛ البته نظام حاکم که مبتنی بر بهانهای ساختگی که همان حدیث جعلی «نحن معاشر الانبیا لا نورث» (ما پیامبران ارثی از خود نمیگذاریم) بود، از ادای این حق بزرگ نسبت به فاطمه زهرا(س) سر باز زد.
ایراد خطبه فدکیه توسط حضرت زهرا (س) پساز تلاشهای بینتیجه ایشان جهت استرداد فدک صورت گرفت. درحقیقت این خطبه شکواییهای بود که ایشان از وضع زمانه ابراز داشت.
حضرت زهرا که از وقایع بعد از رحلت پدر ناراضی بود، فدک را بهانهای برای اعلام مواضع بحق خود میدید و بدین طریق به بیان و شرح دیدگاههای خود درباره مسائل مهم جامعه پرداخت.
حضرت زهرا در طی ایراد این خطبه در مسجدالنبی بر قصه غصب فدک و بازپسگیری آن پافشاری و اصرار داشت؛ چرا که فدک برای خاندان رسالت صرفا به مثابه قطعه زمین و میراث مادی نبود، بلکه حضرت فاطمه بر آن بود که با مطرحکردن داستان غصب فدک و مباحث دیگری همچون فلسفه احکام، علت بعثت پیامبر، معرفی امیرالمؤمنین و شناساندن خلیفه و نمایاندن عمل غاصبانه او جان تازهای بر رگهای حیات اسلام ببخشد.
حضرت زهرا (س) با جمعی از زنان بنیهاشم به مسجد پیامبر آمد تا در برابر مسلمانان، سران مهاجر و انصار گفتنیها را بگوید و اتمامحجت کند. او به بهانه غصب فدک خطبه غرایی ایراد نمود و بسیاری از حقایق را در آن افشا کرد. سخنوری بلیغ و خطابه ستودنی او یادآور خطبههای سرشار از بلاغت امیرالمؤمنین علی(ع) بود.
هرچند بهانه ایراد این خطبه ماجرای غضب سرزمین فدک بود؛ اما با این حال بخش کوتاهی از خطبه، مربوط به وقایع فدک است و بیشتر به تبیین اوضاع اسفبار زندگی عربها در پیش از اسلام و عناد آنان با حضرت رسول و غصبشدن حق خلافت و زمامداری علی(ع) با استدلالات منطقی پرداخته و هشدار داده که حاکمیت موجود میکوشد تا قوانین اسلام، حتی قانون ارث برای زنان را منسوخ و به قواعد جاهلیت رجوع دهد.
بدیهی است که حقطلبی غیر از دنیاطلبی است و آنچه حضرت زهرا(س) درپی طلب آن بود، حق بود، نه قطعه زمینی از زخارف دنیا و مطالبه حق، امری طبیعی، شرعی، معقول و محبوب نزد خداست.
هرچند این خطبه حاوی مطالب و مسائل عمیق فکری بسیاری است؛ اما بخش تاریخی آن از نظر شیعه دارای اهمیت زیادی است؛ چراکه برخی از اندیشمندان و مورخان اهل سنت این خطبه را ساخته و پرداخته محدثان و مورخان متأخر شیعهمذهب دانستهاند.
لذا در ادامه اشاره کوتاهی به اسناد و رجال این خطبه بهمنظور نمایاندن اعتبار آن پرداخته تا پاسخی به شبهه مجعولبودن آن داده شود؛ سپس محتوای این خطبه مورد بازنگری قرار خواهد گرفت.
اسناد و منابع خطبه فدکیه
این خطبه از خطبههای مشهوری است که علمای بزرگ شیعه و اهل سنت با سلسله سندهای بسیاری آن را نقل کردهاند و برخلاف آنچه بعضی خیال میکنند، هرگز خبر واحد نیست؛ مثلا ابن ابی الحدید معتزلی، دانشمند معروف اهل سنت، در شرح نهجالبلاغه تصریح میکند اسنادی را که او برای این خطبه ذکر کرده از هیچ یک از کتب شیعیان دریافت نکرده است.
گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که این خطبه در منابع مربوط به نیمه دوم قرن دوم هجری آمدهاست. لوت لوط بن یحیی، معروف به ابو مخنف (۱۵۷ هجری) کتابی مستقل بهنام «خطبه الزهراء» داشته که البته این کتاب ازبین رفته است؛ همچنین ابوالفرج اصفهانی از محدثان و مورخان مشهور قرن چهارم نیز کتابی با عنوان «کلام فاطمه فی فدک» داشته که آنهم چون دیگر آثار مستقل مربوط به این واقعه به دست ما نرسیده است. احمد بن عبدالواحد ابن أحمد البزاز معروف به ابن عبدون، از مشایخ معروف نجاشی و شیخ طوسی نیز کتابی بهنام «تفسیر خطبه فاطمةالزهرا» را تألیف کرده است.
علاوهبر این سه کتاب مستقل که پیرامون این خطبه به رشته تحریر درآمده، بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی تمام یا بخشی از این خطبه را با ذکر سلسله اسناد و رجال آن یا بدون اسناد در کتب خود ذکر کردهاند.
برخی از این منابع عبارتاند از «بلاغات النساء» تألیف احمد بن تیفور، «مختصر بصائر درجات» تألیف حسن بن سلیمان حلی (متوفای ۳۰۰ هجری)، «السقیفه و فدک» تألیف احمد بن عبدالعزیز جوهری، محدث اهل سنت قرن دوم، «مقاتل الطالبین» تألیف ابوالفرج اصفهانی متوفای ۳۵۶ هجری، «شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار» تألیف نعمان بن محمد (متوفای ۳۶۳ هجری)، «علل الشرایع» و «من لا یحضره الفقیه» تألیف شیخ صدوق، «المناقب» تألیف احمد بن موسی اصفهانی و متوفای ۶۳۵، «الشافی فی الإمامة» تألیف سید مرتضی، «دلایل الإمامة» از محمد بن جریر طبری و «الاحتجاج» ابومنصور طبرسی.
خلاصهای از محتوای خطبه فدکیه
خطبه معظم فدکیه مشتمل بر مضامین و معارف نابی همچون حمد و ستایش خداوند و توصیف وحدانیت او، بعثت رسول اکرم و بیان مشقتهای آن حضرت در دعوت به توحید و اقامه دین، معرفی قرآن، فلسفه تشریع احکام، حوادث دوران رسالت پیامبر، فداکاریها و مجاهدتهای خالصانه امیرالمؤمنین در پیشرفت و گسترش اسلام، ظهور نفاق پس از رحلت پیامبر(ص)، مسئله غصب فدک و تبیین حق ارث با ادله قاطع قرآنی و مخاطب قراردادن انصار و سرزنش آنهاست.
به دلیل کثرت و تنوع محورهای موجود در این خطبه، مجال پرداختن به تکتک این موضوعات در این یادداشت فراهم نیست؛ لذا اکنون محور معارف توحیدی خطبه حضرت زهرا (س) بر مبنای مقاله «توحید در خطبه فدکیه حضرت زهرا»(مطالعات راهبردی زنان، شماره ۳۹)، استقصا و خدمت خوانندگان ارائه میشود و در یادداشتهای بعدی، دیگر موضوعات این میراث گرانبهای شیعه تبیین خواهد شد.
معارف توحیدی خطبه فدکیه
یکی از موضوعات محوری در خطبه فدکیه، سپاس و ستایش نعمات الهی است. حضرت زهرا(س) با بیان عبارت زیر ستایش را مخصوص ذات جامع کمالات الهی دانستهاند: الحمدالله علی ما انعم» (حمد خدای را بر آنچه نعمت بخشید). ایشان در ادامه خطبه به شکر الهامات الهی و نعمات طلبنشده پرداخته و نعمات الهی را که موزون، متعادل و به اندازه احتیاجات بشر است، قابل ستایش میخوانند و از نعمتهایی که بدون درخواست قبلی به بندگان عطا شده و بخششهای فراگیری که خداوند پی در پی مرحمت نموده، سپاسگزاری میکنند؛ همچنین ایشان از ستایش مکرر با عبارت «والثناءُ بما قدَّم» یاد میکنند.
به گفته راغب اصفهانی، لغتشناس و ادیب مشهور، «ثنا» نوعی از ستایش است که با تکرار انجام شود و نعمات الهی از منظر شمول و عامبودن و نیز پیدرپیبودن ایجاب میکند که ستایش با واژه «ثنا» که تداعیکننده تکرار حمد و ستایش است، بیان شود.
محور دیگر معارف توحیدی این خطبه مبحث اخلاص است و آن حضرت اخلاص را تأویل توحید دانسته و میفرمایند: «واشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له. کلمةٌ جعل الاخلاص تأویلها» (شهادت میدهم که خدایی غیر از الله نیست و شریکی برای او نیست؛ شهادت به کلمه توحیدی که اخلاص وجود خارجی و تحویل آن است)… . این فراز یکی از اساسیترین و دقیقترین مباحث توحیدی را بیان میکند. هیچ دانشمند متفکری در این مسئله تردید ندارد که توحید، محور دین و دستیابی به درک دقیق و صحیح از آن، دشوارترین مرحله ایمان است. علامه طباطبایی در این خصوص بیان میکند: «مسئله توحید در افقی قرار دارد که از افق سایر مسائل علمی و نیز از افق افکار نوع مردم بلندتر است و معلوم است که چنین مسئلهای چه معرکهای در دلها به پا خواهد کرد».
تأویل، برگشتدادن چیزی به غایت آن و به معنی حقیقت خارجی یک مفهوم است و لذا مقصود از عبارت «اخلاص، تحویل توحید است» در بیانات حضرت این است که برگشت، نهایت و حقیقت لا اله الا الله اخلاص است.
این کلام تصریح میکند که توحید نظری اگر در مرحله فکر و نظر بماند و به مرحله عمل نرسد، توحید حقیقی نیست. موضوع دیگری که حضرت زهرا(س) در تبیین مسئله توحید بدان اشاره نمودهاند، فطریبودن توحید است.
ایشان در عبارتی چنین میفرمایند: «و ضمن القلوب موصولها» (و همه دلها وابستگی به خدا را در بر دارند). این عبارت یعنی اینکه لا اله الا الله در میان قلبها نوشته شده و با فطرت انسانها آمیخته و اذعان فطری به ذات احدیت در وجود انسانها نهفته است. قرآن دراینباره میفرماید: «فطرت، همان چیزی است که انسانها برای آن و به آن آفریده شدهاند.» (روم، ۳۰)
قلب تنها جایگاه پیوند با کلمه توحید بوده؛ زیرا که قلب براساس آیات قرآن مرکز ارتباط با منبع فیض و رحمت است. حضرت زهرا (س) در ادامه این خطبه با بیانی اذعان عقلها به ذات احدیت و همچنین ذکر صفات سلبیه خداوند، تبیین توحید افعالی و تشریح اهداف آفرینش، مفهوم توحید را در اذهان همگان بیشاز پیش واضح و روشن کند.