محمد موحدیان عطار، متولد 1328 هجری شمسی در اصفهان، از سال 1357 فعالیت هنری خود را در رشته گرافیک بهصورت حرفهای آغاز کرد. او در سال 1380 موفق به کسب درجه هنری یک از شورای ارزیابی هنرمندان کشور شد و در سال 1388 چهره ماندگار هنر اصفهان معرفی شد.
موحدیان تاکنون بیش از 15 نمایشگاه انفرادی و تعداد زیادی نمایشگاه جمعی برگزار کرده است. آخرین نمایشگاه او با عنوان «سفید، سیاه، قرمز» از 17 بهمن آغاز شده و تا 17 اسفندماه در عمارت تاریخی سعدی برپا خواهد بود. به همین مناسبت با او گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
استاد موحدیان، از ورودتان به عرصه هنر بگویید.
من از سال 57 تا به حال در فضای هنرهای تجسمی فعال هستم. دقیقا از بهمن 57 وارد حیطه هنر شدم. درواقع تحصیلات دانشگاهی من ارتباطی با هنر ندارد. من در دبیرستان ریاضی خواندم و در سال 1352 از دانشگاه علم و صنعت تهران در رشته مهندسی مکانیک فارغالتحصیل شدم.
از کودکی و از دوره دبستان به نقاشی علاقه داشتم و در سال اول دوره دبیرستان هم معلم خوشذوقی به نام مرحوم سیدرضا بهشتی داشتیم که ایشان ما را سر ذوق و شوق آورد. در سال دوم هم با استاد بزرگوار مرتضی رزاقی که معلم آبرنگ و از اساتید برجسته نقاشی اصفهان هستند آشنا شدم و به واسطه این آشنایی به نقاشی و مخصوصا آبرنگ علاقهمند شدم.
اما چون رشتهام ریاضی بود و بعد هم وارد دانشگاه صنعتی شده بودم، تا سال 57 در فضای تحصیلات و رشته خودم فعالیت میکردم. بعد از پیروزی انقلاب بستر و شرایطی فراهم شد که تحتتأثیر دغدغههای هنری و سیاسیام کار گرافیک را آغاز کنم.
مجموعهای هم که حوزه هنری در روزهای آینده قرار است به نمایش بگذارد حاصل اولین دوره کار من است که یک مجموعه گرافیکی با محتوای سیاسی است و موضوع آن بیشتر نهضت حضرت امام خمینی(ره) و فرازهایی از حرکت حضرت ایشان از سال 1346 تا 1360 بود.
البته ابعاد آثاری که در نمایشگاه قرار است به نمایش در بیاید مطابق ابعاد آثار اصلی و واقعی و به شکل A4 است؛ اما در آن زمان این آثار را برای نمایش مجددا در ابعاد بزرگ 80 در 110 اجرا کردیم که مجموعهای شامل 180 تابلو شد.
این نمایشگاه برای نخستین بار در اصفهان در ایام دهه فجر سال 1360 به نمایش گذاشته شد و بعدش هم در شهرهای دیگر به نمایش درآمد.
این مجموعه در تهران هم سهبار توسط وزارت ارشاد به نمایش درآمد. برای نخستینبار در سال 1361 در تالار وحدت به نمایش گذاشته شد و یکبار در موزه آزادی تهران و یکبار هم در سال 1365 در فرهنگسرای نیاوران به نمایش درآمد.
این آثار با چه تکنیکی اجرا شدهاند؟
آثاری که در نمایشگاه «سیاه، سفید، قرمز» به معرض نمایش گذاشته شده فقط با ماژیک مشکی و قرمز کار شده و به همین دلیل عنوان نمایشگاه «سیاه، سفید، قرمز» است؛ ولی آثاری که در دهه 60 در نمایشگاه ارائه شدند با تکنیک رنگ پلاستیک روی تخته شاسی اجرا شده بودند؛ اما بهدلیل اینکه بارها در مراکز مختلف به نمایش در آمدند از بین رفتهاند.
اینها همان آثاری است که در سال 1359 در محل سابق کاخ جوانان اصفهان به نمایش در آمده بود؟
آثاری که در آن زمان در کاخ جوانان به نمایش در آمد درواقع مقدمهای بر نمایشگاههای بعدی بود و شامل 60 اثر از مجموع 200 اثری بود که در نمایشگاه اخیر به نمایش در خواهد آمد. در آن زمان کاخ جوانان به مجموعه فرهنگی تبدیل شده بود و در دهه فجر 1359 بود که قرار شد نمایشگاهی از فعالیتهای فرهنگی ارگانها برگزار شود.
مسئول نمایشگاه چون با آثار من آشنا بود به من پیشنهاد کرد تا فضایی را برای نمایش آثار در اختیارم قرار دهد و به این شکل نمایشگاه «فریاد انقلاب» برگزار شد و با استقبال زیادی روبهرو شد؛ چون در آن زمان کار نویی به حساب میآمد و در آثار هنری چندان به مضامین انقلاب پرداخته نمیشد.
افراد شاخصی از این نمایشگاه بازدید کردند و در دفتر آن نظرشان را نوشتند و همین به من انگیزه داد کار را دنبال کنم. بعد از برگزاری نمایشگاه، اداره فرهنگ و هنر آن موقع که بعدها به ارشاد تبدیل شد، از من دعوت کرد تا آن مجموعه را کامل کنم و امکاناتی هم در اختیارم قرار داد.
ارشاد فضایی در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان در اختیارم قرار داد و دوستانی هم با من همکاری کردند و ما مطالعاتی روی تاریخ نهضت امام خمینی(ره) انجام دادیم و طرحها را تکمیل کردیم. بعضی از دوستان هم آثاری اجرا کردند و برای اولین بار این مجموعه در دهه فجر سال 1360 آماده شد و به نمایش در آمد.
نقش و جایگاه گرافیک در سالهای جنگ و انقلاب را چطور ارزیابی میکنید؟
گرافیک و سایر رشتههای هنری برخلاف امروز که بسیار گسترده شده، پیش از انقلاب خیلی محدود بود. در اصفهان رشته گرافیک در هیچ هنرستان و دانشگاهی تدریس نمیشد و این رشته تنها در تهران وجود داشت. پیش از انقلاب آثار گرافیکی انقلابی بیشتر به شکل دیوارنگاری و تصویرسازی با کلیشه و اسپری روی دیوار یا پارچه انجام میشد.
من هم در آن زمان در رشته هنر تحصیلات دانشگاهی نداشتم و بهواسطه علاقهمندی به نقاشی و انگیزههای سیاسیام آثار را تولید کردم؛ اما بعد از انقلاب بهخصوص اواخر دهــه 60 و اوایل دهه 70 آموزش دانشگاهی گرافیک گسترش زیادی یافت و در اصفهان و سایر شهرها این رشته وارد هنرستانها شد و کمکم رونق پیدا کرد.
الان گرافیک هم در بخش تبلیغات تجاری و هم تبلیغات فرهنگی رشد و گسترش زیادی پیدا کرده است. آموزش این رشته هم در هنرستانها و دانشگاهها رشد چشمگیری داشته است؛ اما آن بخشی از گرافیک که در خدمت آرمانهای انقلاب بود و مضامین و فرهنگ انقلاب را به تصویر میکشید عمده آن در حوزه هنری تهران متمرکز بود و آنجا هنرمندان تحصیلکردهای که در شاخههای مختلف هنر مثل گرافیک، نقاشی، سینما، تئاتر، داستاننویسی و مجسمهسازی به موضوعات انقلابی میپرداختند، گرد هم آمده بودند. مرحوم ابوالفضل عالی از این دست افراد بود.
او از گرافیستهای مطرحی بود که در حوزه مشغول بود و من هم با حوزه هنری ارتباط و همکاریهایی داشتم. آن زمان گرافیک انقلاب در حوزه هنری متمرکز بود و آثار زیادی در شاخههای مختلف، به ویژه پوستر کار شد و کتابی هم با عنوان «دهسال با طراحان گرافیک انقلاب اسلامی از سال 1357 تا 1367» منتشر شد؛ البته در زمینه نقاشی هم کتاب «دهسال با نقاشان انقلاب اسلامی از سال 1357 تا 1367» کتاب ارزشمندی بود که به همت آقای ابوالفضل عالی منتشر شد.
در آن مقطع در ارگانهای دیگر مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، بنیاد شهید و بنیاد مهاجرین جنگ تحمیلی هم به واسطه کارهای فرهنگی و تبلیغاتیشان آثار گرافیکی طراحی میشد و پوسترها، پارچهنویسیها، تصویرسازی از شهدا و وقایع انقلاب و کارهای تبلیغاتی دیگر تولید میشد؛ اما به اندازه حوزه هنری وسیع نبود.
در همین اصفهان من خودم با اکثر آنها همکاری داشتم؛ مثلا در حوزه تولید نشان، سربرگ، پوستر و صفحهآرایی مجله با بنیاد شهید همکاری داشتم و با بخش فرهنگی سپاه و جهادسازندگی همکاری میکردم.
وضعیت امروز گرافیک انقلاب را چطور ارزیابی میکنید؟
متأسفانه امروز با وجود فراگیرشدن گرافیک و پیشرفت تکنیکها در زمینه گرافیک و هنرهای تجسمی انقلاب آثار زیادی تولید نمیشود و هنرمندان زمینه و انگیزه بالایی برای خلق اثر در این حوزه ندارند و بیشتر در شاخه تجاری مشغولاند.
البته نسل جوانی که در حوزه گرافیک فعالاند به لحاظ تکنیک، ایده و خلاقیت پیشرفتهای زیادی داشتهاند، اما بیشتر استعدادشان معطوف به آثار تجاری میشود. امروز بخشهای فرهنگی و حتی حوزه هنری در زمینه تولید اثر کمتر فعال هستند و حرکتهایی مشابه حرکتهای دهه 60 بهندرت به چشم میخورد. امروز اگر هنرمندی بخواهد آثاری با مضامین انقلابی تولید کند کسی آثار او را نمیخرد و نمیشود از این دست آثار ارتزاق کرد.
امروز هنرمندان زیادی در نقاشی، گرافیک و مجسمهسازی علاقه دارند درباره حوادث انقلاب و شهدا کار کنند؛ اما اگر هم اثر تولید کنند در جای مناسبش قرار نمیگیرد و ارگانهایی که متصدی و مسئول هستند، از این هنرمندان حمایت نمیکنند. تا سال 1368 به واسطه جنگ، موضوعات دفاع مقدس موردتوجه هنرمندان بود.
در آن زمان جشنوارههای هنری متعددی که به حوادث و رویدادهای انقلاب میپرداختند برگزار میشد که در زمان خودش بستری را برای هنرمندان انقلابی فراهم میکرد که به تولید اثر بپردازند. امروز هم هنرمندان همچنان علاقهمند به موضوعات انقلابی هستند.
مثلا درمورد ترور شهید فخریزاده که حادثهای ناگواری بود و یکی از دانشمندان کشورمان را از دست دادیم. من خودم روی این موضوع کار کردم و نزدیک به دوماه طول کشید که کار اجرا شد. دوستان دیگر هم درباره حوادثی مثل شهادت سردار سلیمانی، شکلگیری جریان داعش یا کشتار حجاج در مکه آثاری خلق کردهاند.
توصیههایی هم که مقام معظم رهبری در جلسات مختلف داشتند مؤثر بوده است و بر اساس احساس وظیفهای که هنرمندان دارند آثار تولید میشود؛ اما خود ارگانها و تشکیلات فرهنگی ما در راستای تولید آثار فعالیت چندانی ندارند؛ مگر اینکه یک وقتی جشنوارهای با موضوع انقلابی و حوادث روز برگزار کنند تا انگیزهای برای هنرمندان ایجاد شود.
در کارهای شما خط و خوشنویسی اهمیت زیادی دارد. از این علاقه بگویید.
خوشنویسی و خط از اساسیترین محورهای آثار گرافیکی است. در واقع کار یکگرافیست با خط و خوشنویسی عجین شده است. گرافیست یا خودش باید بتواند فونتها و خطها را تولید
کند یا تسلط خوبی در استفاده از فونتها و خطوط موجود داشته باشد.
من هم شخصا علاقه داشتم و هم خطهای تزیینی و دکوراتیو طراحی و هم خطهای سنتی را کار کردهام. مدتی هم برای یادگیری خط ثلث نزد مرحوم فضائلی شاگردی کردم. به واسطه این علاقهمجموعهای هم تحتعنوان «کتیبههای ماندگار» با مضامین مضامین قرآنی و دینی کار کردهام که دغدغهاش از اوایل دهه 70 ایجاد شد و شامل طراحی کتیبههایی برای نمای معماری است.