عدهای با بیدرایتی بافت تاریخی اصفهان را از بین بردهاند و نیاز است برای ایجاد بناهای جدید، آن هم در نزدیکی بناهای تاریخی، مطالعات عمیق صورت گیرد تا اشتباهاتی چون جهاننما بار دیگر اصفهان زیبا را رنجور نکند.
یک شهروند یا جهانگردی که از مسجد بی نظیر شیخ لطفالله بازدید میکند و بهره روحی از زیباترین مسجد جهان در قرن یازدهم میبرد، وقتی با مجسمههای عجیبغریب سطح شهر مواجه میشود، چه توجیهی میتواند او را آرام کند!؟
در عصر تغییرات اقلیمی، گرانی مسکن و نابرابری فزاینده در تقسیم ثروت، سکونتپذیری و کاربردی بودن شهرهای ما از همیشه مهمتر شده است. بااینحال، صداهای مهمی هستند که همچنان از بحثهای مربوط به برنامهریزی شهری کنار گذاشته میشوند؛ صدای کسانی که روزی همین شهرها را به ارث خواهند برد. بر مبنای کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد و برنامۀ شهر دوستدار کودک یونیسف، کودکان در هر سن و با هر سطحی از توانمندیها این حق را دارند که از فضاهای شهری استفاده کنند و این فضاها را مطابق نیازهای خود خلق کنند یا تغییر و توسعه دهند.
بهبود کیفیت زندگی انسانها در همه ردههای سنی، یکی از مهمترین ملزومات توسعه شهری است. در این میان کودکان، اصلیترین بخش جامعه هستند؛ چراکه بساط رشد و نمو و تربیت آنها در جامعه شکل میگیرد و اگر خللی در جامعه وجود داشته باشد، گریبانگیر آنها میشود.
یکی از اصلیترین اجزای هویت فیزیکی و کالبدی هر شهر، ساختمانها و بناهای ان هستند. چه ساختمانهای خانههای کوچک و بزرگی که در دل کوچهپسکوچههای شانهبهشانه هم قد برافراشته و کالبد یک بنبست، کوچه، محله و سپس خیابان را شکل دادهاند و چه ساختمانهایی که در نقاط پررفتوآمد شهر با کاربریهای گوناگون برای استفاده عموم شهروندان بنا شدهاند. ساختمانهایی مانند بیمارستانها، رستورانها، مراکز فرهنگی و هنری، هتلها و… . آنچه مسلم است برای ساختوساز هریک از این بناها بسته به نوع کاربریاش اصول و قواعدی وجود دارد که باید در راستای تقویت هویت شهر به کار گرفته شود.
باوجوداینکه رشد فناوری و توسعه شهرها با خدمات بسیار زیادی برای نسلهای مختلف همراه بوده، اما این توسعه پیامدهای منفی نیز به همراه داشته است. وقتی به گذشته نهچندان دور مینگریم، مشاهده میکنیم که باوجود عدم دسترسی به امکانات و خدمات شهری یا دراختیارداشتن فضاهایی مخصوص اقشار مختلف جامعه، بهویژه کودکان، شادابی و پویایی در میان این افراد که آیندهسازان جامعه هستند، بیشتر به چشم میخورده است.
الگوی زندگی و فعالیت زنان، ترکیب پیچیدهای از نیازها، نقشهای خانوادگی و اجتماعی شامل مسئولیتهای خانه داری، حفظ و پرورش کودکانو اشتغال بوده است که بر نیازهای آنها در زندگی شهری تاثیرگذار است. با توجه به نیازهای عملی و نقشهای سه گانه، زنان علاوه بر مسئولیتهای مراقبتی و پرورشی، قسمت عمدهای از کارهای خانگی را بر عهده دارند. این تعهدات و الزامات، موجب تحمیل فشار زیادی بر زنان میشود و کیفیت زندگی آنها را در شهرها تحت تأثیر قرار میدهد.
برای چند لحظه چشمهایتان را ببندید و فضایی را که در آن قرارگرفتهاید، تصور کنید. حالا آرامآرام فضای مدنظرتان را بزرگ و بزرگتر کنید و از اتاقی که در آن هستید، خانهتان، فضای بیرونی خانه، بنبست، کوچه، محله و خیابانی که خانهتان در آن قرار دارد، فراتر بروید. حالا خواهید دید در این سفر کوتاهی که ذهنتان به محیط اطرافتان دارد، مجموعهای از مؤلفهها و عناصر مختلف که مفاهیم متنوعی را در خود دارند برایتان ایجاد شد. مثلا ممکن است از تصور فضای اتاقتان، محیطی امن برای آسودن را درک کرده باشید. تصور فضای خانهتان به شما احساس تعلق و مالکیت را منتقل کرده باشد. با تصور فضای بنبست، کوچه و خیابان احساس خوشایندی از رضایت و آشنایی یا برعکس احساس نامطلوبی از نارضایتی و غربت به شما دست داده باشد.
با توجه به انواع نیازهای ویژه مربوط به نقشهای زنان که به دو دسته عملی و استراتژیک تقسیم میشود میتوان نیازهای تأمین کننده کیفیت زندگی زنان در فضای شهر را به دو دسته استراتژیک و عملی تقسیم کرد. در سالهای اخیر نظریه امنیت انسانی به عنوان مکملی برای رویکرد توسعه انسانی وارد مباحث کیفیت زندگی شده است. در حالی که توسعه انسانی بر فراگردها و مراحل گسترش حوزه انتخابهای مردم تاکید دارد. امنیت انسانی بر این امر دلالت دارد که مردم در به کارگیری این انتخابها چه اندازه آزادی و امنیت دارند و اینکه به طور نسبی تا چه میزان نسبت به پایداری فرصتهای در اختیارشان اطمینان دارند. در این باره باچیابی (1384) به امنیت فردی، خشونت و سوء استفاده از زنان و کودکان اشاره میکند. (غفاری.1385).
یکی از مصادیق بارز خدمترسانی و زیباسازی در فضای شهر، تعبیه و جانمایی «مبلمان شهری» است که از اجزای ضروری و جداییناپذیر شهر به شمار میرود. شاید بتوان سابقه شکلگیری مبلمان شهری را به قدمت پدیده شهرنشینی در جهان نسبت داد و گفت مبلمان شهری بهعنوان یکی از عناصر شهری همپا و همقدم با تغییرات گسترده در نوع و شیوه اجرا گسترشیافته و تغییر کرده است. چنانکه امروز این موضوع بهعنوان یکی از مسائل مهم در زمینه مناسبسازی محیط شهری برای حضور شهروندان در فضاهای شهری به شمار رفته و از چالشهای مهم در کلانشهرهای امروز محسوب میشود. آنچه در ادامه میآید مروری بر نظرات چند شهروند اصفهانی و یک مقاله علمی درباره این موضوع است.
شاید بتوان گفت از زمانی که «صنعت»، محور توسعه و پیشرفت کشورها دانسته شد، «شهر» بهعنوان بستری برای رشد و شکوفایی خلاقیت شهروندان، فضایی برای تعامل و ارتباط اجتماعی، مکانی برای تأمین نیازهای مادی و معنوی شهروندان و بهطور کلی گسترهای برای رشد و نمو اندیشههای انسانی به محاق رفت. صنعت و بهدنبال آن، اهمیت افزایش آمار تولیدات صنعتی و توسعه فیزیکی شهرها دیگر جایی برای توجه به ظرافتهای ساختوساز در شهرها باقی نگذاشت؛ اما در دوسه دهه اخیر، اندیشمندان حوزه جامعهشناسی و روانشناسی به اهمیت جایگاه شهر بهعنوان یک مؤلفه اثرگذار بر روند رشد و توسعه جامعه پی بردند و درصدد این برآمدند تا شهر را نه فقط بهعنوان فضا و کالبدی برای شکلگیری زندگی شهری، بلکه موجودی دارای هویت و معنا معرفی کنند.