چند روزی است که دیگر سید علی نکوئی زهرایی در میان ما نیست و حتما درک فقدان حضور او چنانکه باید رخ ننموده است؛ اما در همین فرصت کوتاه نیز بهواسطه حجم پیامهای تسلیت و ابراز همدردی در نبودش توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، ابراز تأسف و تأثرهای متعددی که اگرچه غیر منتظره نبود، اما نکات جالبتوجهی از گستره وجودی او در خود داشت.
از آن زمان که ایرانیان دچار توقف فکر و اندیشه شدند، هرگاه با پدیدهای جدید و نوظهور مواجه شدیم، اقدام نخست اقلیتی پذیرش یکباره و بی چون و چرای آن بوده و در برابر آن گروه، همیشه اقلیت مؤثر و پرنفود دیگری بوده است که بی هیچ شناخت و آگاهی در گام نخست از ابزار تحریم و تهدید بهره بردهاند و نمونههای آن در تاریخ دویستساله معاصر ما کم نیست؛ از ورود آب لوله کشی، برق، نفت، حمام خصوصی و حتی گوجه فرنگی بگیرید تا میکروفون و بلندگو، تلویزیون، ویدئو، ماهواره، شبکههای اجتماعی و… که همگی به حکم همان اقلیت ناآگاه، نخست به تیغ حرمت شرعی و تحریم و تهدید گرفتار شد و در ادامه چنان در تار و پود زندگی روزمره عام و خاص مردمان تنیده شد که زندگی بدون آنها متصور و ممکن نمینمود.
همایش ملی انقلاب ۵۷ بر پاست؛ انقلابی که خیزش بزرگ همه اقشار و طبقات جامعه بود و در واقع گستردهترین و عمیقترین کنشگری جامعه ایرانی طی صد سال اخیر بوده است و هر ساله نظام برآمده از آن انقلاب و نیز مردم، این واقعه بزرگ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را که همه ابعاد زندگی ایرانیان را متأثر از خود کرد، به صورت نمادین گرامی میدارند.
تولدگرفتن در این شرایط سخت است؛ کرونا، فشارهای اقتصادی، بداخلاقیهای برخی و ترشروییهای عدهای دیگر، آنهم در سرزمین و زمانهای که گاهی عمر ماندگاری روزنامههای حرفهای روزبهروز کم و کمتر میشود؛ اما اصفهانزیبا زنده است؛ چون تکتک اعضای این خانواده سرزنده، پرانگیزه و پرتلاش پای آن ایستادهاند.
حسن روحانی رییس جمهور محترم ایران در اظهار نظری عجولانه و در مقام تمسخر و شاید کشف بزرگ پایان قرن گفت: «آنچه در آمریکا شاهد بودیم نشان داد دموکراسی غربی چقدر فشل و سست است»
در ایام فاطمیه و شهادت حضرت فاطمهزهرا(س) که با ترور سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی هم زمان شده است، چهره شهر تاریخیمان اصفهان، سیاهپوش شده و به تصاویر و شعارهای تبلیغاتی متعدد و متنوع از آن شهید عزیز زینت یافته است. شاید هیچ کوی و برزنی را در سطح این کلانشهر نیابید که از دید شهرداری اصفهان پنهان مانده باشد. این حجم از پوشش تبلیغات محیطی چنان است که تولیدات تبلیغی دیگر نهادهای اسلامی و انقلابی به چشم ناظران بیرونی نمیآید.
۱۳ آبان ماه در تاریخ معاصر ایران از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا با سه رویداد سیاسی بسیار تاثیرگذار پیوند خورده؛ سه رویدادی که دارای وجه مشترکی بودند و آن اعتراض به نفوذ قدرت خارجی در ایران و لزوم استقلال حاکمیت بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که آمریکا در وقوع آن سهم و نقش اصلی را بازی میکرد، به مرور حضور و تأثیرگذاری دولت آمریکا در سیاستها و تصمیم گیریهای کشور پررنگتر و نمایانتر میشد، تا آنجا که پهلوی دوم گمان میکرد بدون پشتوانه و حمایت دولتهای آمریکا و انگلیس هیچ امکانی برای بقا ندارد.
طالقانی همچون پدری برای جریانهای سیاسی و انقلابی بود و این تعبیر، گویای هر آنچه باید درباره سید محمود طالقانی بدانیم هست. این نام در زمانی کوتاه و توسط طیفی از انقلابیون مسلح مصادره شد؛ اما چیزی از پدربودن او برای مردان و زنانی که تجربهاش کرده بودند نکاست. منافقان هم به منظور بهرهبرداریهای سیاسی خود او را پدر میخواندند، اما او سالها پیش از انقلاب برای فداییان اسلام و نواب صفوی و یارانش هم پدری کرد؛ آنگاه که در منزل خود پناهشان داد یا آن زمان که تکیهگاه و پناه بسیاری از زندانیان و ستمدیدگان رژیم پهلوی بود.
طی این ماهها و سالها شاهد تناقضگوییها و تصمیمهای لحظهای متعدد از سوی مسئولان محترم اجرایی در ارکان مختلف دولت بودهایم که زندگی عموم مردم را تحتتأثیر مستقیم و غیرمستقیم قرار داده است؛ از ماجرای ارز و دلار و اقتصاد تا همین نمونههای اخیر در خصوص کنکور و بازگشایی مدارس که دیگر تردیدی باقی نمیگذارد که جایی از کار میلنگد.