به گزارش اصفهان زیبا؛ حضور دانشجویان در مهمترین اتفاقها و رویدادهای سیاسی و اجتماعی ایران، چه در قالب تشکلها و انجمنهای دانشجویی و چه به شکل مستقل، نشان میدهد که این قشر از جامعه همواره در رفع بیعدالتیها و کاستیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دغدغه داشته و در دوران پیش از انقلاب و پس از آن در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و امنیتی … نقش مؤثر خود را به اثبات رسانده است؛ دانشجویانی با رویکرد سیاسی و روحیه انتقادی که اوج واخواهی آنها به دهه 30 برمیگردد که با اقدامی اعتراضی در دلواپسی برای آینده کشور 16 آذر را طی 70 سال در تاریخ معاصر ایران ماندگار کردند.
در این میان، نقش راهبردی تشکلهای دانشجویی در ایجاد جنبشهای سیاسی از بطن دانشگاه نیز قابلبررسی است؛ بستری که دانشجو را با هدف تأثیرگذاری بر جامعه تربیت و افراد و شخصیتهای تأثیرگذار را به جامعه تزریق میکند.
با نگاهی گذرا خواهیم دید قشر عظیمی از این نیروهای تربیتشده تشکلی عصر انقلاب و پیش از آن در بدنه مدیریتی نظام جمهوری اسلامی ایران حضور داشته یا در سطوحی دیگر بهعنوان شخصیتهای برجسته فرهنگی، اقتصادی، دانشگاهی و علمیپژوهشی فعالیت کردهاند؛ فضایی که برگرفته از فعالیتهای دانشجویی آن سالهای انقلاب است و در حال حاضر اما این خروجی نهتنها دیده نمیشود که طی دو دهه اخیر حتی کنشگری خاص سیاسی و اجتماعی هم از سوی تشکلهای دانشجویی وجود نداشته است؛ نوعی رکود که به تحلیل برخی کارشناسان، سیاستگریزی تعبیر می شود و به ترس از آینده سیاسی کشور و آسیبهای احتمالی برآمده از آن برمیگردد.
در حال حاضر دانشجویان کمتر بهدنبال فعالیتهای دانشجویی در قالب تشکل و انجمن هستند و جای خالی تشکلات منسجم دانشجویی و فعالیتهای سیاسی دانشگاهی کاملا حس میشود.
محمد ظریفی، تجربه دبیری تشکیلات اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، قائممقامی تشکیلات جامعه اسلامی دانشجویان و دبیری هیئت نظارت اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان سراسر کشور را دارد و معتقد است اینک کنشگری دانشجویی منطبق بر فضای جامعه کنونی نیست و آن شور و اشتیاقی که در گذشته از سوی دانشجویان در قالب تشکل و انجمنها دیده میشد، وجود ندارد.
ظریفی هماکنون فرماندار شهرستان نطنز است و به «اصفهانزیبا» میگوید تکتک موفقیتهایش برگرفته از فعالیتهای چندساله زمان دانشجوییاش است. تجربههایی که توانست مسیر او را در تحقق اهداف فردی و جمعی روشن کند.
عمر تشکلهای دانشجویی در ایران به قدمت تأسیس هر دانشگاه ایران است؛ بستری که زمانی دانشجویان را به پیشقراولان جریانهای سیاسی و اجتماعی کشور تبدیل کرد. چرا؟
عناصر جریانها و تشکلهای دانشجویی همیشه جلودار جریانهای سیاسی و اجتماعی کشور بودند؛ کسانی که چراغ دست میگرفتند و مسیر را روشن میکردند و درواقع به خط میزدند.
این فضا به عوامل مختلفی برمیگردد: اول، شجاعت دانشجویان و تشکلهای دانشجویی؛ دوم، عدم وجود منافع حزبی، باندی و سیاسی و سوم، جوانبودن تشکلهای دانشجویی که در فضایی راحت و بدون هزینههای عجیبغریب جریانهای سیاسی کشور را پیش میبردند.
قبول دارید که آن شور و اشتیاق و انگیزه در جریانسازی سیاسی و اجتماعی که از سالهای پیش از انقلاب و پس از آن در دانشجویان وجود داشت، دیده نمیشود و حتی عضویت در این تشکلها کمتر موردتوجه دانشجویان است؟
بله؛ متأسفانه در سالهای اخیر اینگونه فعالیتها از سمت تشکلهای دانشجویی دیده نمیشود.
در دورهای ازجمله جنگ 22روزه رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه به یاد دارم که در تهران اتفاقهایی از سوی تشکلها و انجمنهای دانشجویی در رابطه با این موضوع رقم خورد و تجمعهایی ایجاد شد که در نوع خود بینظیر بود.
دانشجویان در فرودگاه برای اعزام به غزه تحصن میکردند؛ ما نیز هر شب در مقابل در همه سفارتخانهها و دفاتر حافظ منافع کشورهایی همچون مصر و عربستان و… که حامی رژیم صهیونیستی بوده یا سکوت اختیار کرده بودند، در تهران تجمع میکردیم؛ فضایی که باعث تحمیل فشار بسیاری بر جبهه استکبار و صهیونیست و غرب شد.
آیا دانشجویان در شهرستانها با این تجمعهای شما در تهران همراه بودند؟
بله؛ خاطرم هست هر اتفاقی که ما در تهران رقم میزدیم، با استقبال دانشجویان سراسر کشور مواجه میشد. اتوبوس، اتوبوس دانشجو از اصفهان، خراسان و استانهای شمالی کشور به تهران میآمدند تا ما را در این تجمعها حمایت کنند.
به عبارتی، تهران مرکز ثقل این فعالیتها شده بود و اتفاقهای فرهنگی و سیاسی بسیار ویژهای از سمت دانشجویان در تهران رقم میخورد.
ما حتی پیامهای بسیاری از جریانها و تشکلهای دانشجویی و دانشجویان غیرتشکیلاتی در کشورهای اسلامی و غیراسلامی دریافت میکردیم که باعث انگیزه بیشتر برای ادامه این مسیر و تقویت فعالیتهای دانشجویی ما میشد.
توضیحها و تعریفهای شما در خصوص فعالیت دانشجویان آن زمان نشان میدهد به شکلی جلوداری جریانهای جبهه مقاومت را جریانهای دانشجویی برعهده داشتند؛ فضایی که امروزه اصلا شاهد آن نیستیم.
دقیقا. در حال حاضر میبینیم که تشکلهای دانشجویی در خواب بهسر میبرند و اتفاقهای سیاسی که باید هماکنون در فضای دانشگاهها رقم بخورد، رخ نمیدهد؛ حتی مسائل سیاسی داخل کشور نیز برای برخی از دانشجویان مهم نیست.
چند ماه مانده تا انتخابات مجلس شورای اسلامی، نهتنها فضای دانشگاه سیاسی نیست، بلکه شهرها و استانهای کشور هم در همین سکوت و رخوت بهسر میبرد؛ درواقع آن جلوداری جریانهای سیاسی دانشگاهی چند سالی است که دیده نمیشود.
از دلایل این سکوت دانشجویی در قالب فعالیتهای سیاسی یا جریانسازی داخلی و خارجی بیشتر بگویید.
شاید رسانهها کمکی به جریانهای دانشجویی نمیکنند.
رسانهها؟ چطور؟
بله؛ جریانهای دانشجویی و تشکلها باید به جامعه شناسانده شوند و رسانهها فعالیتهای دانشجویان در تشکلها و انجمنهای دانشجویی را منعکس کنند.
صداوسیما کمتر از فعالان دانشجویی دعوت میکند و گفتوگوهای ویژه خبری یا پروندههایی که در روزنامهها و سایتهای خبری کار میشوند کمتر به موضوع فعالیتهای دانشجویی میپردازند.
بهجز رسانهها میتوان به منفعلبودن احزاب و تشکلهای سیاسی در عدم آموزش سیاسی به افراد و ترغیب آنها به شرکت در فعالیتهای جمعی سیاسی و اجتماعی هم اشاره کرد. درست است؟
رصدخانه جدی در تکتک افعال سیاسی، مقام معظم رهبری هستند. حضرت آقا مختصات و ویژگیهایی را برای انجمنها و تشکلهای دانشجویی برمیشمارند. ایشان میفرمایند که دانشجویان همچون آهن گداخته و داغی نباشند که بعد از فارغشدن از دانشگاه سرد و سیاه شده و با رکود و رخوت مواجه شوند.
ازطرفی، ازجمله ویژگیهای جریانهای دانشجویی که رهبر معظم انقلاب هم بر آن تأکید دارند، این است که تشکلهای دانشجویی ارتباط ساختاری و سیاسی کمتر و بادقتی با احزاب داشته باشند.
به فرض منِ ظریفی اگر در دانشگاه و در تشکل جامعه اسلامی دانشجویان فعالیت میکنم، باید بدانم منافع احزاب بیرون از دانشگاه الزاما منطبق بر منافع و مصالح تشکلهای دانشجویی داخل دانشگاه نیست و این ارتباط ساختاری اگر بخواهد برقرار شود، حتما باید ملاحظههایش هم در نظر گرفته شود.
به عقیده بنده، عملکرد ضعیف برخی احزاب هم میتواند بر نوع فعالیتهای سیاسی دانشجویان و سیاستزدگی آنها مؤثر باشد؛ با این پیشبینی که آینده فعالیتهای سیاسی دانشجویان در دانشگاه و پس از آن در بستر احزاب به جایی نمیرسد. نظر شما چیست؟
نکتهای که اشاره کردید، بهنوعی درست است؛ عملکرد کنونی احزاب ایران آشفته و بههمریخته است. قاطبه احزاب ما بیشتر بهدنبال کسب کرسیهای قدرت هستند.
از آن طرف، دانشجویان این احتمال را میدهند که ممکن است آینده آنها به این سمتوسو برود؛ به همین خاطر هم رفتارهای سیاسی چندانی در دانشگاه از خود نشان نمیدهند و بهدنبال آن، بالطبع رفتارهای تشکیلاتی و فعلیتی تشکلهای دانشجویی هم کمتر دیده میشود.
منتهی این موضوع را هم نباید فراموش کرد که جریان دانشجویی، همیشه مورد طمع احزاب بوده است. دهه گذشته که زمان فعالیت ما در تشکلهای دانشجویی بود، باید خیلی حواسمان را جمع میکردیم تا احزابی که سراغ ما میآیند، اهدافشان بهوسیله ما دانشجویان تأمین نشود.
بخش عظیمی از رشد جامعه در بستر دانشگاه صورت میگیرد. در زمان گذشته، بهخصوص دورن انقلاب، فضای فعالیتهای دانشجویی آموزشی و کلاس درس بهشمار میرفت؛ تا جایی که بسیاری از دانشجویان آن زمان پس از فارغالتحصیلشدن به جایگاه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چشمگیری میرسیدند. آیا در حال حاضر تشکلها و انجمنهای دانشجویی چنین خروجی دارند؟
مقولهای با عنوان نخبهپروری سیاسی و دانشجویی وجود دارد. بههرحال دوره دانشجویی هم زمان محدودی است؛ بهعنوانمثال، دوره کارشناسی چهار سال زمان میبرد.
سال اول آن صرف شناسایی فضای دانشگاه، مسائل آموزشی، خوابگاه و سال آخر هم صرف دروس باقی مانده و برنامه ریزی برای آزمون کارشناسیارشد میشود؛ دو سال وسط هم علاوه بر فضای آموزشی، بهعنوان فضای تمرینی بسیار فوقالعاده بهمنظور عضویت در تشکلها و انجمنهای دانشجویی بهشمار میرود.
دانشجو در پناهبردن به این فضا خود را با آن حس جوانی و پاکی تشکلهای دانشجویی آغشته میکند.
دانشجویان در فضای انجمنهای اسلامی دانشگاهها یا بسیجهای دانشجویی صرفا آموزشهای تربیتی، اعتقادی و نهایتا سیاسی را فرانمیگیرند؛ بلکه این تشکلهای دانشجویی در عرصههایی به دانشجویان درس زندگی هم میدهند.
شاید باور این موضوع برای کسانی که تجربه فعالیت در این تشکلها را نداشتهاند، سخت باشد؛ اما این فعالیتها در تربیت فرزندان هم مؤثر است.
به نظر میآید تجربه فعالیتهای تشکلی دانشگاه، برای شما بسیار سودمند بوده است و تأثیر آن را بهوضوح در عرصههای کار و زندگی خود دیدهاید.
بله؛ من از زمان فعالیت دانشجوییام تجربههای بسیاری اندوختهام، تجربههایی که بر امور خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، رسانهای و حتی بصیرتی من بسیار تأثیرگذار بود.
همان دوران دانشجویی یک عمر فعالیت انقلابی و ارزشی را برایم بهوجود آورد.
سالهای حضور در دانشگاه و فعالیتهای جمعی دانشجویی با اهدافی مشخص، دانشجو را به یک نخبه سیاسی تبدیل میکند، دانشجویانی که پس از فارغالتحصیلی باید به آنها توجه کرد و مدیران و مسئولان کشوری از ظرفیت و استعدادشان استفاده کنند.
از تجربههای حضور خود در انجمن اسلامی دانشگاه و تأثیر آن بر کسب جایگاه کنونیتان هم بگویید.
حضور و فعالیت ما در تشکلهای دانشجویی هیچ زمانی به خاطر پست و مقام رقم نخورد و ما به این فضا به چشم نردبان نگاه نکردیم.
پست و جایگاه اجتماعی به سراغ ما خواهد آمد؛ میتوان آن را پذیرفت و میتوان نپذیرفت؛ اما یکی از شایستگیهایی که تشکیلات جامعه اسلامی دانشجویان به ما آموزش داد و ما نیز به دیگر دوستان خود یاد دادیم، این بود که خطقرمز جدی برای دویدن دنبال پست و مقام وجود داشته باشد.
تکتک موفقیتهای بنده بهعنوان فرماندار شهرستان نطنز برگرفته از همان تمرین چندساله زمان دانشجویی و از همان جلسهها تا نیمههای شبی است که در رابطه با مسائل مختلف اعتقادی، سیاسی، رسانهای و اقتصادی بود.
برای مثال، خاطرم هست که در زمان ریاست آقای ضرغامی در صداوسیما، جلسههای انتقادی بسیاری با ایشان داشتیم.
حدود یک سال پیش هم با ایشان در جایگاه وزیر برخورد کردم که بنده را شناخت و یادی از آن دوران انتقادی ما در خصوص خود کرد؛ همان انتقادهایی که برای ما راهگشا بود و در حال حاضر هم کمکم به کارمان میآید.
پس به اعتقاد شما فرق بسیاری میان دانشجویانی که در تشکلها و انجمنها فعالیت دارند، با دانشجویانی که بهدوراز فضای تشکلهای دانشجویی هستند، وجود دارد.
دانشجویان فعال در انجمنها و تشکلهای دانشجویی با همین شرایط رکود و رخوت، باز هم یکسروگردن از کسانی که فعالیتهای دانشجویی تشکلی نکردهاند، بالاترند و این موضوع را باید مدیران ما هم متوجه باشند.
فردی که دبیر یک تشکیلات دانشجویی است و در عرصهها و شرایط مختلف تجربههایی را کسب کرده است، با دانشجویی که تنها چهار سال درسخوانده و از دانشگاه فارغالتحصیل شده، متفاوت است.
یک دانشجوی معمولی مجهز به ابزارهایی نیست که یک دانشجو از طریق حضور در تشکلها و انجمنهای دانشجویی آنها را کسب کرده است. این تجربه وجود دارد که هر کجا کار را به دست جوانهایی دادهایم که در زمان دانشجویی در تشکلها حضور داشتهاند، عملکرد خوب و جهادی از آنها دیدهایم.
و در آخر، راهکار دهید؛ اینکه باید چه کرد تا کلیه دانشجویان بهصورت خودجوش در همان مسیر جمعی گذشته تأثیرگذار قرار گیرند؟
باید نشاط و پویایی به فضای دانشجویی و دانشگاه بازگردد. این نشاط هماکنون وجود ندارد؛ آن حس شادابی که ما در زمان دانشجویی در تکتک برنامهها داشتیم و از جان و دل مایه میگذاشتیم. ما برای آن فعالیتهای دانشجویی هیجانزده بودیم و الان این فضا دیده نمی شود.
حضرت آقا میفرمایند: «خدا لعنت کند دست هایی را که نمیگذارد دانشگاه ها سیاسی باشند.»
متأسفانه دانشگاههای کنونی ما کمتر سیاسی هستند و کمتر به مسائل داغ روز میپردازند. تشکلها باید در این خصوص همت جدی به خرج دهند. این اقدام در ابتدا کمی دشوار است و زمانبر و انرژیبر؛ اما دانشجویان با همت و جوانی خود میتوانند بر مشکلات غلبه کنند.